Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

روانشناسی رنگ(کاملا علمی)

15 ارسال‌
12 کاربران
51 Reactions
3,622 نمایش‌
yasss
(@yasss)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
شروع کننده موضوع  

سلام
این تست خیلی جالبی هست
حتما شرکت کنید و نتیجش رو توی پست ها بنویسین

روانشناسی رنگ


   
نقل‌قول
sahv
 sahv
(@sahv)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

برا من جواب نمیده .


   
پاسخنقل‌قول
lordfire910
(@lordfire910)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 322
 

غلط

نتيجه آزمايش روانشناسی رنگ‍ها

احساس مي‌كند كه شرايط نااميد كننده است . در برابر چيزهاي خلاف ميل خود قويا مقاومت مي‌كند. تلاش مي‌كند تا خود را در برابر هر چيزي كه امكان دارد سبب تحريك او شود يا احساس افسردگي او را شدت بخشد ، حفظ نمايد . ***

تمايلي به توسعه فعاليت يا تلاش نابجا ندارد ( به استثناي احتمالي فعاليت جنسي ) . احساس مي‌كند كه پيشرفت بيشتر او نياز به فعاليت بيشتري از جانب وي دارد . آسايش و امنيت معقول را بر نتايج يك جاه‌طلبي بزرگ ترجيح مي‌دهد .

احساس مي‌كند كه بار سنگيني از مشكلات را بدوش مي‌كشد . معذلك دست از هدف‌هاي خود برنمي‌دارد و مي‌كوشد تا از طريق انعطاف پذير بودن و سازگار بودن بر اين مشكلات غلبه كند .

تفسير فيزيولوژي : در شخص اضطرابي وجود دارد كه ناشي از نبودن درك متقابل است .
تفسير روانشناسي : يك وضع موجود رضايت بخش نيست و شخص احساس ناتواني براي اصلاح آن (بدون تمايل به همكاري) مي‌كند . نياز او به درك و بده بستان محبت‌آميز به صورت ارضا نشده باقي مي‌ماند . اينك احساس موجب ناشكيبائي وي ، تندخوئي او و آروزي فرار از اين وضعيت مي‌گردد .
به طور خلاصه : ناشكيبائي ناشي از ادامه سوءتفاهم . *

توانائي طبيعي او براي هر چيز به صورت يك تشخيص انتقادي از سوي ديگران به عنوان يك نقطه‌نظر مخالفت آميز شديد مورد سوءتعبير قرار گرفته است و تصور مي‌كنند كه وي بدون توجه به واقعيات با عقايد ديگران مخالفت مي‌كند و آنها را تخطئه مي‌نمايد . *

احساس مي‌كند كه شرايط نااميد كننده است . در برابر چيزهاي خلاف ميل خود قويا مقاومت مي‌كند. تلاش مي‌كند تا خود را در برابر هر چيزي كه امكان دارد سبب تحريك او شود يا احساس افسردگي او را شدت بخشد ، حفظ نمايد . ***

براي ايستادگي در برابر خواسته‌هائي كه به او تحميل شده است ، با دشواري روبروست .پي مي‌برد كه نياز به تلاشي بزرگ دارد و مايل است كه از شدت اين وضعيت كاسته شود .

مايل به گسترش زمينه‌هاي فعاليت خويش است و پافشاري مي‌كند كه اميدها و افكارش واقع‌بينانه هستند . هراس از اين كه مانع انجام خواسته‌هايش شوند وي را نگران مي‌سازد . نياز به شرايط مسالمت آميز و قوت قلب بي‌دغدغه براي بازيافتن اعتماد به نفس خود دارد . *

تفسير فيزيولوژي : در شخص اضطرابي وجود دارد كه ناشي از نبودن درك متقابل است .
تفسير روانشناسي : يك وضع موجود رضايت بخش نيست و شخص احساس ناتواني براي اصلاح آن (بدون تمايل به همكاري) مي‌كند . نياز او به درك و بده بستان محبت‌آميز به صورت ارضا نشده باقي مي‌ماند . اينك احساس موجب ناشكيبائي وي ، تندخوئي او و آروزي فرار از اين وضعيت مي‌گردد .
به طور خلاصه : ناشكيبائي ناشي از ادامه سوءتفاهم . *

توانائي طبيعي او براي هر چيز به صورت يك تشخيص انتقادي از سوي ديگران به عنوان يك نقطه‌نظر مخالفت آميز شديد مورد سوءتعبير قرار گرفته است و تصور مي‌كنند كه وي بدون توجه به واقعيات با عقايد ديگران مخالفت مي‌كند و آنها را تخطئه مي‌نمايد . *


   
پاسخنقل‌قول
Michael
(@wingknight)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 487
 

طالب يك زندگي لوكس ، آسايش خاطر همراه با لذت بردن از زندگي مادي و خوشگذراني است . *

حالت تدافعي دارد . احساس مي‌كند وضعيت او در معرض خطر است و يا به اندازه كافي مستقر نشده است . مصمم به پيگيري هدف‌هاي خويش است و اهميتي به اضطراب ناشی از مخالفت‌ها و موانع نمي‌دهد .

شرايط محدود كننده و مقيد هستند و شخص را ناگزير به چشم‌پوشي موقتي از لذات و شادي‌ها مي‌كنند . *

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي و تشويش خاطر شخص ناشي از نااميدي عاطفي است .
تفسير روانشناسي :‌يك ارتباط عاطفي شخص كه قبلا آرام و متين بوده است اينك به طرز عميقي نااميد كننده شده و به عنوان يك رابطه افسرده كننده تلقي مي‌شود . درحاليكه از يك سو شخص مايل است كه خود را از اين دلبستگي كاملا برهاند ولي از سوي ديگر نمي‌خواهد كه چيزي را از دست بدهد و يا خطر ترديد و امكان نااميدي بيشتر روبرو شود . اين عواطف ضد و نقيض وضع روحي شخص را چنان وخيم مي‌كند كه مي‌كوشد تا خواسته‌هاي خود را در قالب پناه بردن به تنهائي و اتخاذ نقطه‌نظر‌هاي شديد سركوب نمايد .
به طور خلاصه :‌ فشار روحي ناشي از نااميدي عاطفي . ***

حالت اضطراب و يك ناخشنودي همراه با بي‌قراري در شخص در رابطه با شرايط او يا با نيازهاي عاطفي برآورده نشده‌اش موجب فشار روحي چشمگيري شده است . مي‌كوشد از اين وضعيت بگريزد و شرايط عاري از تضادي را ايجاد نمايد كه در آن بتواند تمدد اعصاب كرده و بهبود يابد . **

طالب يك زندگي لوكس ، آسايش خاطر همراه با لذت بردن از زندگي مادي و خوشگذراني است . *

حالت تدافعي دارد . احساس مي‌كند وضعيت او در معرض خطر است و يا به اندازه كافي مستقر نشده است . مصمم به پيگيري هدف‌هاي خويش است و اهميتي به اضطراب ناشی از مخالفت‌ها و موانع نمي‌دهد .

اصرار دارد كه هدف‌هاي او واقع‌بينانه هستند و سرسختانه پايبند آنهاست هرچند كه شرايط وي را ناگزير به سازش مي‌سازد . در مورد انتخاب همسرش بسيار سخت‌گير است .

تفسير فيزيولوژي :‌اضطراب سركوفته‌اي كه در شخص وجود دارد و ناشي از تلاش وي براي مقاومت در برابر هر تحريك بيشتر مي‌باشد همراه با ناتواني او براي آرام كردن خويش موجب تلاش خارج از حدود توانائي وي مي‌گردد . ناشكيبا ، تندخو و بي‌قرار است در حالي كه امكان دارد دچار اضطراب شديد يا ناراحتي قلبي شود .
تفسير روانشناسي :‌خشنودي غيررضايت بخشي كه در روابط نزديك وي با ديگران وجود دارد موجب اضطراب او شده است . احساس مي‌كند كه توانائي انجام هيچ كاري را براي برقراري دوباره محبت و اعتماد متقابل ندارد و تصور مي‌كند كه دريك وضعيت بسيار ناراحت كننده قرار گرفته است كه راه گريزي از آن وجود ندارد .
به طور خلاصه : اضطراب ناشي از ناسازگاري با ديگران .
***

حالت اضطراب و يك ناخشنودي همراه با بي‌قراري در شخص در رابطه با شرايط او يا با نيازهاي عاطفي برآورده نشده‌اش موجب فشار روحي چشمگيري شده است . مي‌كوشد از اين وضعيت بگريزد و شرايط عاري از تضادي را ايجاد نمايد كه در آن بتواند تمدد اعصاب كرده و بهبود يابد . **

تا یه حدی درست


   
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

تيجه آزمايش روانشناسی رنگ‍ها

هدف‌هاي خود را با شدت دنبال مي‌كند و به خودش اجازه نمي‌دهد كه از هدف خويش دور شود . مايل به غلبه بر مشكلاتي است كه با آنها روبروست و مي‌خواهد كه از احترام و اعتبار خاصي در نزد مردم به خاطر كاميابيش برخوردار شود .

با اراده و سازگار است . احساس آرامش فقط موقعي در او به وجود مي‌آيد كه ارتباط نزديكي با يك شخص ، يك گروه يا يك سازمان برقرار كند كه بتواند متكي بر آن باشد .

فردي خودمحمور است و لذا با سرعت حالت تهاجمي مي‌گيرد . توانائي ارضاي جسماني از فعاليت جنسي را دارد ولي عشق و محبت خود را پنهان مي‌كند .

تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكار در برابر محرك خارجي .
تفسير روانشناسي :‌ مي‌خواهد كه بر احساس بيهودگي خود غلبه كرده و شكافي را كه به تصور او وي را از ديگران جدا مي‌سازد پر نمايد . مشتاق است كه تمام جهات زندگي را تجربه كند ، تمام امكانات آنرا كشف كند و زندگي پر و كاملي داشته باشد . بنابراين از هر نوع محدوديت يا محدوده‌اي كه به وي تحميل شود ناخشنود است و براي آزاد و بلامانع بودن تلاش مي‌كند .
به طور خلاصه : خواستار و طالب خودمختاري است .
خودمختاري = Self-determination به معناي تنظيم رفتار به ابتكار شخصي براي هدف‌هاي فردي است بدون اينكه از فشار رسوم اجتماعي متاثر شود .

با محدوديت و قيد و بندها پيكار مي‌كند و اصرار دارد كه بر اثر تلاش‌هاي شخص خودش و بدون وجود محدوديت‌ها پيشرفت كند .

هدف‌هاي خود را با شدت دنبال مي‌كند و به خودش اجازه نمي‌دهد كه از هدف خويش دور شود . مايل به غلبه بر مشكلاتي است كه با آنها روبروست و مي‌خواهد كه از احترام و اعتبار خاصي در نزد مردم به خاطر كاميابيش برخوردار شود .

با اراده و سازگار است . احساس آرامش فقط موقعي در او به وجود مي‌آيد كه ارتباط نزديكي با يك شخص ، يك گروه يا يك سازمان برقرار كند كه بتواند متكي بر آن باشد .

فردي خودمحمور است و لذا با سرعت حالت تهاجمي مي‌گيرد . توانائي ارضاي جسماني از فعاليت جنسي را دارد ولي عشق و محبت خود را پنهان مي‌كند .

تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكار در برابر محرك خارجي .
تفسير روانشناسي :‌ مي‌خواهد كه بر احساس بيهودگي خود غلبه كرده و شكافي را كه به تصور او وي را از ديگران جدا مي‌سازد پر نمايد . مشتاق است كه تمام جهات زندگي را تجربه كند ، تمام امكانات آنرا كشف كند و زندگي پر و كاملي داشته باشد . بنابراين از هر نوع محدوديت يا محدوده‌اي كه به وي تحميل شود ناخشنود است و براي آزاد و بلامانع بودن تلاش مي‌كند .
به طور خلاصه : خواستار و طالب خودمختاري است .
خودمختاري = Self-determination به معناي تنظيم رفتار به ابتكار شخصي براي هدف‌هاي فردي است بدون اينكه از فشار رسوم اجتماعي متاثر شود .

با محدوديت و قيد و بندها پيكار مي‌كند و اصرار دارد كه بر اثر تلاش‌هاي شخص خودش و بدون وجود محدوديت‌ها پيشرفت كند .

خب كمي تا قسمتي درست.


   
ehsanihani302, wizard girl, yasss and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
yasss
(@yasss)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
شروع کننده موضوع  

H.A.M.I.D;5604:
غلط

تمايلي به توسعه فعاليت يا تلاش نابجا ندارد ( به استثناي احتمالي فعاليت جنسي ) . احساس مي‌كند كه پيشرفت بيشتر او نياز به فعاليت بيشتري از جانب وي دارد . آسايش و امنيت معقول را بر نتايج يك جاه‌طلبي بزرگ ترجيح مي‌دهد .

همه معمولا یه حالت تدافعی دارن برای نتیجه آزمایش
ولی اگه رنگ ها رو همونجور که تو آزمون گفته انتخاب کرده باشی نتیجه درست در میاد

wingknight;5613:

حالت تدافعي دارد . احساس مي‌كند وضعيت او در معرض خطر است و يا به اندازه كافي مستقر نشده است . مصمم به پيگيري هدف‌هاي خويش است و اهميتي به اضطراب ناشی از مخالفت‌ها و موانع نمي‌دهد .

*HoSsEiN*;5621:

با اراده و سازگار است . احساس آرامش فقط موقعي در او به وجود مي‌آيد كه ارتباط نزديكي با يك شخص ، يك گروه يا يك سازمان برقرار كند كه بتواند متكي بر آن باشد .

سلام
فقط این تیکه هاش که گذاشتم باقی بمونه شرایط و وضعیت فعلی شما هست
بقیش چیزای دیگه هست که اگه خواستین بعدا براتون توضیح میدم


   
wizard girl and Michael reacted
پاسخنقل‌قول
wizard girl
(@wizard-girl)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 607
 

هر چيزي را كه موجب تحريك او شود به آساني و با سرعت مي‌پذيرد . ذهن او سرگرم چيزهائي است كه بسيار هيجان‌انگيز هستند ( محرك‌هاي عاطفي يا ساير محرك‌ها ) . آرزو دارد كه ديگران وي را به عنوان يك شخصيت هيجان آور و جالب به شمار آورند كه روي هم رفته از نفوذي جذاب و موثر در ديگران برخوردار است . براي اجتناب از به خطر فرصت‌هاي كاميابي يا كاهش اعتماد ديگران به او ، روش‌هاي زيركانه‌اي را به كار مي‌برد .

مي‌كوشد تا احساس و پايه محكمي را براي خود به وجود آورد تا از آن طريق بتواند آينده‌اي امن ، راحت و به دور از مشكلات بسازد ، آينده‌اي كه در آن با وي با احترام و حيثيت رفتار شود .

در مورد خواسته‌هاي عاطفي خود پافشاري مي‌كند و در انتخاب همسر بسيار سخت‌گير است . خواسته او براي براي استقلال عاطفي مانع از آن مي‌شود كه عواطف عميقي نسبت به ديگران داشته باشد .

تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكار در برابر محرك خارجي .
تفسير روانشناسي :‌ مي‌خواهد كه بر احساس بيهودگي خود غلبه كرده و شكافي را كه به تصور او وي را از ديگران جدا مي‌سازد پر نمايد . مشتاق است كه تمام جهات زندگي را تجربه كند ، تمام امكانات آنرا كشف كند و زندگي پر و كاملي داشته باشد . بنابراين از هر نوع محدوديت يا محدوده‌اي كه به وي تحميل شود ناخشنود است و براي آزاد و بلامانع بودن تلاش مي‌كند .
به طور خلاصه : خواستار و طالب خودمختاري است .
خودمختاري = Self-determination به معناي تنظيم رفتار به ابتكار شخصي براي هدف‌هاي فردي است بدون اينكه از فشار رسوم اجتماعي متاثر شود .

مي‌كوشد تا مورد انتقاد قرار نگيرد و از ايجاد محدوديت در آ‍زادي عملش جلوگيري كند و از طريق به كار گرفتن جاذبه قوي شخصي خود در مراوداتش با ديگران شخصا تصميم‌هاي خود را بگرد .

در جستجوي يك رابطه عاطفي با ديگران است كه كاميابي و خوشبختي را به همراه خود داشته باشد . از استعداد شور و شوق عاطفي شديد برخوردار است . براي ايجاد ارتباط عاطفي مورد نظر خود روحيه كمك بخشي و سازگاري را (در صورت لزوم) دارد و از ديگران نيز توقع دارد كه همين طرز تفكر را داشته باشند .

براي غلبه بر موانع و دشواري‌ها ابتكار به خرج مي‌دهد و تفاوتي نمي‌كند كه هدف از آن به دست آوردن يا حفظ يك موقعيت قدرت باشد كه در آن بتواند بر حوادث مسلط شود .

فردي خودمحمور است و لذا با سرعت حالت تهاجمي مي‌گيرد .
تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكار در برابر محرك خارجي .
تفسير روانشناسي :‌ مي‌خواهد كه بر احساس بيهودگي خود غلبه كرده و شكافي را كه به تصور او وي را از ديگران جدا مي‌سازد پر نمايد . مشتاق است كه تمام جهات زندگي را تجربه كند ، تمام امكانات آنرا كشف كند و زندگي پر و كاملي داشته باشد . بنابراين از هر نوع محدوديت يا محدوده‌اي كه به وي تحميل شود ناخشنود است و براي آزاد و بلامانع بودن تلاش مي‌كند .
به طور خلاصه : خواستار و طالب خودمختاري است .
خودمختاري = Self-determination به معناي تنظيم رفتار به ابتكار شخصي براي هدف‌هاي فردي است بدون اينكه از فشار رسوم اجتماعي متاثر شود .

حال و حوصله اختلاف با ديگران و بگو مگو با آنها را ندارد و تنهائي را ترجيح مي‌دهد .

تا 98 درصد درسته
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


   
پاسخنقل‌قول
ehsanihani302
(@ehsanihani302)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 136
 

یا خدا. چه جوری؟:39: فکر کنم 99 درصد درسته! عجب!
ذهن او مملوء از چيزهائي است كه از نوع بسيار مهيج هستند و به طرزي شيفته كننده و يا به نحو ديگري وي را تحريك مي‌كنند . مي‌خواهد كه شخصيتي هيجان آور و جالب باشد كه نفوذي دلپذير و موثر در ديگران دارد . براي جلوگيري از به خطر افكندن فرصت‌هاي كاميابي خود يا عواملي كه موجب كاهش نفوذ وي در ديگران مي‌شود ، روش‌هاي مهارت‌آميزي را به كار مي‌گيرد .

اميدوار است كه موقعيت بهتر و اعتبار بيشتري كسب كند ، به طوريكه بتواند اكثر چيزهائي را كه فاقد آنها است براي خود تهيه نمايد .

توانائي كسب لذت جسماني از فعاليت جنسي را دارد ولي مي‌خواهد كه اين فعاليت بدور از عواطف باشد و همين امر مانع از آن مي‌گردد كه عواطف عميقي در وي پديد آيد .

تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكار در برابر محرك خارجي .
تفسير روانشناسي :‌ مي‌خواهد كه بر احساس بيهودگي خود غلبه كرده و شكافي را كه به تصور او وي را از ديگران جدا مي‌سازد پر نمايد . مشتاق است كه تمام جهات زندگي را تجربه كند ، تمام امكانات آنرا كشف كند و زندگي پر و كاملي داشته باشد . بنابراين از هر نوع محدوديت يا محدوده‌اي كه به وي تحميل شود ناخشنود است و براي آزاد و بلامانع بودن تلاش مي‌كند .
به طور خلاصه : خواستار و طالب خودمختاري است .
خودمختاري = Self-determination به معناي تنظيم رفتار به ابتكار شخصي براي هدف‌هاي فردي است بدون اينكه از فشار رسوم اجتماعي متاثر شود .

با محدوديت و قيد و بندها پيكار مي‌كند و اصرار دارد كه بر اثر تلاش‌هاي شخص خودش و بدون وجود محدوديت‌ها پيشرفت كند .

دنبال موفقيت است و مي‌خواهد كه بر موانع و مخالفت‌ها غلبه كند و خودش تصميم بگيرد . هدف‌هاي خود را دست تنها و با ابتكار عمل پيگيري مي‌كند و دوست ندارد كه متكي بر حسن نيت ديگران باشد .

برآورده نشدن اميدها و آرزوها و ناتواني شخص در تصميم‌گيري درباره اقدام درماني لازم منجر به فشار روحي چشمگيري شده است .

نسبتا احساس انزوا و تنهائي مي‌كند ولي چون فرد بسيار محتاطي است لذا به خودش اجازه نمي‌دهد كه دلبستگي‌هاي عميق داشته باشد . فردي خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمي مي‌گيرد .

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي شخص ناشي از محدوديت يا قيد و بندهاي ناخوشايند است .
تفسير روانشناسي : در برابر هر شكل فشار از جانب ديگران ايستادگي مي‌كند و در مورد استقلال خود به عنوان يك فرد پافشاري مي‌نمايد . دوست دارد كه خودش بينديشد و كسي دخالتي در اين كار نكند نتايج مورد نظر خود را به دست آورد و شخصا تصميم بگيرد . از يكساني و متوسط بودن بيزار است چون مي‌خواهد خود را شخصي جلوه دهد كه عقايد معتبري را ارائه مي‌دهد لذا به سختي مي‌پذيرد كه دچار خطائي شده است در حاليكه گاهي اوقات اكراه دارد كه عقيده يك فرد ديگر را بپذيرد يا آنرا درك كند .
به طور خلاصه : خواستار استقلال و كمال است .

نياز به آن دارد كه به عنوان يك فرد استثنائي به وي ارج نهند و مورد احترام باشد با اين منظور كه عزت نفس و احساس ارزش شخصي خود را بالا ببرد . مقاومتي وسواس گونه به خرج مي‌دهد و معيارهاي عالي را براي خود در نظر مي‌گيرد .


   
پاسخنقل‌قول
sossoheil82
(@sossoheil82)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 369
 

من که کلاً کوررنگی دارم :دی
ولی با خط آخرش موافقم
.
.

نتيجه آزمايش روانشناسی رنگ‍ها

نياز مبرمي دارد كه نوعي ارتباط يا همجوشي با فرد ديگري برقرار سازد كه از لحاظ لذات جسماني با كاميابي همراه باشد ، ولي در عين حال مغاير با اعتقادات يا شئونات او نباشد . **

از لحاظ همكاري با ديگران به خوبي عمل مي‌كند ولي نياز به يك زندگي خصوصي دارد كه استوار بر درك متقابل بوده و از اختلاف و نفاق به دور باشد .

احساس مي‌كند كه بار سنگيني از مشكلات را به دوش مي‌كشد . با اين وصف از هدف‌هاي خود دست نمي‌كشد و مي‌كوشد تا از طريق انعطاف‌پذير بودن و سازگار بودن بر دشواري‌ها غلبه نمايد .

تفسير فيزيولوژي : سركوب كردن نيازهاي جسمي و عصبي بدن .
تفسير روانشناسي : وضع موجود برخلاف ميل شخص است . نيازي برآورده نشده به دوستي با كساني دارد كه معيارهايشان همچون خود او عالي باشد و در مقام و منزلت مشابه او قرار داشته باشند . چون غرايز لذت بردن از زندگي را مهار مي‌كند لذا توانائي او از اين لحاظ محدود مي‌شود لكن حالت انزوائي كه زائيده آن است منجر به ضرورت تسليم شدن و جذب در فرد ديگري مي‌گردد . اين وضعيت وي را مشوش مي‌سازد زيرا غرايز مزبور را به عنوان نقطه ضعفي تلقي مي‌كند كه بايد بر آنها غلبه نمايد . لذا احساس مي‌كند كه فقط از طريق ادامه مسك نفس (=Self-restraint خودداري از شهوات و تمايلات جنسي ) است كه مي‌تواند برتري فردي خود را حفظ نمايد . دوست دارد كه ديگران او را فقط به خاطر وجودش دوست بدارند و ستايش كنند . نياز به آن دارد كه ديگران به وي توجه كنند ، به ارزش او پي ببرند و به وي احترام بگذارند .
به طور خلاصه : توقع دارد كه به وي به عنوان يك فرد استثنائي احترام بگذارند .

قويا تحت تاثير صفات بارز منحصر به فرد و اصيل و افراد با شخصيت قرار مي‌گيرد . تلاش مي‌كند كه از آنها تقليد كرده و اصالت شخصيت خود را نمايش دهد .

دوستدار يك زندگي عاري از كشمكش‌هاي دروني است كه در آن احساس امنيت و آسايش جسماني نمايد . دلش مي‌خواهد كه ديگران با او با ملايمت و مهر و محبت رفتار كنند . از توخالي بودن زندگي و انزوا هراس دارد . *

در جستجوي راه حلي براي مشكلات يا اضطرابات موجود است ولي احتمال دارد كه در مورد تصميم‌گيري درباره مسير درستي كه بايد آنرا دنبال كند دچار اشكال شود .

هر وقت كه مي‌خواهد ابراز وجود كند با مقاومت (يك نيروي مخالف) روبرو مي‌شود و لذا افسرده مي‌گردد . با اين وصف عقيده دارد كه امكان عمل او محدود است ولي بايد بهترين استفاده را از اين شرايط ببرد . *

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي شخص ناشي از محدوديت يا قيد و بندهاي ناخوشايند است .
تفسير روانشناسي : تلاش مي‌كند تا روابط مستقيمي را ايجاد نمايد كه استوار بر اعتماد و تفاهم متقابل باشد . آرزو دارد كه فقط بر طبق اعتقادات محكم خود عمل نمايد . خواستار آزادي از لحاظ تصميم‌گيري است بي آنكه در معرض دخالت ، نفوذ خارجي يا ضرورت سازش كردن باشد .
به طور خلاصه : خواستار استقلا رأي و «رابطه مستقيم» است .

حال و حوصله اختلاف با ديگران و بگو مگو با آنها را ندارد و تنهائي را ترجيح مي‌دهد .


   
پاسخنقل‌قول
Snap
 Snap
(@snap-61682)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 499
 

مايل است كه تاثير مطلوبي در ديگران به جاي گذارده و به عنوان يك شخصيت استثنائي به شمار آيد . بنابراين پيوسته مراقب است كه ببيند آيا در اين كار موفق شده است يا خير و ديگران چگونه نسبت به وي واكنش نشان مي‌دهند . حالت مزبور اين احساس را در وي پديد مي‌آورد كه كنترل شرايط موجود را در دست دارد . براي كسب نفوذ و برخوردار شدن از توجه خاص ديگران روش‌هاي زيركانه‌اي را به كار مي‌گيرد . در برابر زيبائي يا چيزهاي اصيل حساسيت نشان مي‌دهد .

از لحاظ همكاري با ديگران به خوبي عمل مي‌كند ولي مايل نيست كه نقش رهبري را به عهده بگيرد . نياز به يك زندگي خصوصي دارد كه استوار بر درك متقابل بوده و از اختلاف و نفاق به دور باشد .

در انتخاب معيارها براي انتخاب همسرش بسيار دقيق است و در روابط جنسي خود خواستار يك كمال نسبتا غيرواقع‌بينانه است .

تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكاري به محرك‌هاي خارجي دارد .
تفسير روانشناسي : مي‌خواهد كه بر يك احساس پوچ بودن و جدائي از ديگران غلبه نمايد . عقيده دارد كه زندگي هنوز هم چيزهاي زيادي را براي عرضه كردن به او دارد و ديگر اينكه اگر بهترين استفاده را از هر فرصت پيش آمده نكند امكان دارد كه سهم خود را از تجربه از دست بدهد . بنابراين هدف‌هاي خود را با شدت زيادي دنبال مي‌كند و خود را عميقا و با آمادگي در برابر زندگي متعهد مي‌سازد . احساس مي‌كند كه از صلاحيت كامل در هر يك از فعاليت‌هاي خود برخوردار است به طوري كه گاهي اوقات ديگران وي را فردي فضول و موي دماغ مي‌دانند .
به طور خلاصه : فعاليت شديد .

هراس دارد كه مانع از رسيدن وي به خواسته‌هايش شوند و بنابراين از ديگران مي‌خواهد كه حق او را از لحاظ خواسته‌هاي مزبور به رسميت بشناسند .

دوست دارد كه تاثير مطلوبي در ديگران به جاي گذارد و به عنوان يك شخصيت خاص به شمار آيد . بنابراين همواره مراقب است كه ببيند آيا در اين كار خود موفق شده است يا خير و ديگران چگونه در برابر او واكنش نشان مي‌دهند . حالت مزبور اين احساس را در وي پديد مي‌آورد كه بر شرايط موجود مسلط است . براي كسب نفوذ و برخوردار شدن از توجه خاص ديگران روش‌هاي زيركانه‌اي را به كار مي‌برد . در برابر زيبائي يا چيزهاي اصيل حساسيت نشان مي‌دهد .

از لحاظ همكاري با ديگران به خوبي عمل مي‌كند ولي نياز به يك زندگي خصوصي دارد كه استوار بر درك متقابل بوده و از اختلاف و نفاق به دور باشد .

در انتخاب معيارها براي انتخاب همسرش بسيار دقيق است و در روابط جنسي خود خواستار يك كمال نسبتا غيرواقع‌بينانه است .

تفسير فيزيولوژي : حساسيت آشكاري به محرك‌هاي خارجي دارد .
تفسير روانشناسي : مي‌خواهد كه بر يك احساس پوچ بودن و جدائي از ديگران غلبه نمايد . عقيده دارد كه زندگي هنوز هم چيزهاي زيادي را براي عرضه كردن به او دارد و ديگر اينكه اگر بهترين استفاده را از هر فرصت پيش آمده نكند امكان دارد كه سهم خود را از تجربه از دست بدهد . بنابراين هدف‌هاي خود را با شدت زيادي دنبال مي‌كند و خود را عميقا و با آمادگي در برابر زندگي متعهد مي‌سازد . احساس مي‌كند كه از صلاحيت كامل در هر يك از فعاليت‌هاي خود برخوردار است به طوري كه گاهي اوقات ديگران وي را فردي فضول و موي دماغ مي‌دانند .
به طور خلاصه : فعاليت شديد .

هراس از آن دارد كه شايد مانع از رسيدن وي به خواسته‌هايش شوند . اين روحيه وي را به سوي به كارگيري جاذبه قوي شخصي در مراوداتش با ديگران سوق مي‌دهد با اين اميد كه با سهولت بيشتري به هدف‌هاي خود برسد .


   
پاسخنقل‌قول
yasss
(@yasss)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
شروع کننده موضوع  

نتيجه آزمايش روانشناسی رنگ‍ها

از هر چيزي كه امكان دارد وي را خسته سازد دوري مي‌كند . در جستجوي يك زندگي امن و بي‌خطر ، آسايش جسماني و نداشتن هر نوع مشكل يا اختلال است . **

قدرتمند است و يا در موضع قدرت قرار دارد ولي امكان دارد احساس كند كه پيشرفت بيشتر او بر اثر دشواري‌هاي موجود با مشكلي روبرو شود .روحيه پشت‌كار خود را در برابر موانع و مخالفت‌ها حفظ مي‌كند .

اصرار دارد كه هدف‌هاي او واقع‌بينانه هستند و سرسختانه پايبند آنهاست هرچند كه شرايط وي را ناگزير به سازش مي‌سازد . در مورد انتخاب همسرش بسيار سخت‌گير است .

تفسير فيزيولوژي : از تمدد اعصاب (تمدد اعصاب = Relax به معناي پائين آوردن «اضطراب و كشش رواني» ، كاهش نگراني ، ترس ، خشم يا هر نوع هيجان است ) يا تسليم آرامش شدن اجتناب دارد . به دليل ادامه فعاليت ، خستگي و افسردگي خود را موقتا متوقف مي‌كند .
تفسير روانشناسي :‌ يك رابطه موجود رضايت بخش نيست ولي شخص احساس مي‌كند كه همكاري با ديگران قادر به تغيير آن وضعيت نمي‌باشد . نياز او به تفاهم و سازش محبت آميز همچنان برآورده نشده باقي مي‌ماند . در نتيجه نه فقط افسرده مي‌شود بلكه وي را تندخو و ناشكيبا ساخته و موجب بي‌قراري و ضرورت دورشدن از اين وضعيت مي‌گردد ( خواه واقعا و يا دست‌ كم ذهنا ) . قدرت تمركز او امكان دارد كه دچار خلل شود .
به طور خلاصه : بي‌قراري ناشي از ناخشنودي عاطفي . *

شخص بر اثر برآورده نشدن نيازهاي عاطفي خود دچار اضطراب و ناخشنودي همراه با بي‌قراري شده است كه اين حالت به نوبه خود موجب ايجاد تنش و فشار روحي در او گرديده است . براي فرار از اين وضعيت تلاش مي‌كند تا خود را درگير نكرده و بدين طريق يك آرامش ظاهري را براي خويش به وجود آورد .

خواستار رهائي از يك وضعيت غير رضايت‌بخش و نيز از مشكلات موجود است كه موجب افسردگي (= Depression يك حالت مرضي عاطفي است كه با احساس نا اميدي ، بي‌كفايتي ، گناه ‌، ترس و بي‌ارزشي همراه است )‌ وي مي‌شوند و در عين حال غير قابل تحمل نيز هستند . در جستجوي راه خروجي است ولي احساس مي‌كند كه هيچ راه حلي وجود ندارد . تلاش مي‌كند تا خود را درگير بگو مگو با ديگران و كشمكش دروني ننمايد . **

مي‌كوشد تا احساس و پايه محكمي را براي خود به وجود آورد تا از آن طريق بتواند آينده‌اي امن ، راحت و به دور از مشكلات بسازد ، آينده‌اي كه در آن با وي با احترام و حيثيت رفتار شود .

شرايط محدود كننده و مقيد هستند و شخص را ناگزير به چشم‌پوشي موقتي از لذات و شادي‌ها مي‌كنند . *

تفسير فيزيولوژي : از تمدد اعصاب (تمدد اعصاب = Relax به معناي پائين آوردن «اضطراب و كشش رواني» ، كاهش نگراني ، ترس ، خشم يا هر نوع هيجان است ) يا تسليم آرامش شدن اجتناب دارد . به دليل ادامه فعاليت ، خستگي و افسردگي خود را موقتا متوقف مي‌كند .
تفسير روانشناسي :‌ يك رابطه موجود رضايت بخش نيست ولي شخص احساس مي‌كند كه همكاري با ديگران قادر به تغيير آن وضعيت نمي‌باشد . نياز او به تفاهم و سازش محبت آميز همچنان برآورده نشده باقي مي‌ماند . در نتيجه نه فقط افسرده مي‌شود بلكه وي را تندخو و ناشكيبا ساخته و موجب بي‌قراري و ضرورت دورشدن از اين وضعيت مي‌گردد ( خواه واقعا و يا دست‌ كم ذهنا ) . قدرت تمركز او امكان دارد كه دچار خلل شود .
به طور خلاصه : بي‌قراري ناشي از ناخشنودي عاطفي . *

شخص بر اثر برآورده نشدن نيازهاي عاطفي خود دچار اضطراب و ناخشنودي همراه با بي‌قراري شده است كه اين حالت به نوبه خود موجب ايجاد تنش و فشار روحي در او گرديده است . براي فرار از اين وضعيت تلاش مي‌كند تا خود را درگير نكرده و بدين طريق يك آرامش ظاهري را براي خويش به وجود آورد .
درست


   
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

نتيجه آزمايش روانشناسی رنگ‍ها

از آثار چيزهائي رنج مي‌برد كه چون برخلاف ميل او بوده‌اند لذا طرد شده‌اند و قويا در برابر آنها ايستادگي مي‌كند . فقط مي‌خواهد كه كسي به كار او كاري نداشته باشد . **

وضعيت دشواري وجود دارد و شخص تلاش مي‌كند با پافشاري در مورد هدف‌هايش در برابر مخالفت‌ها ايستادگي كند . لازم مي‌بيند كه مقاصد خود را پنهان كرده و احتياط بيشتري به خرج دهد تا بتواند بر مخالفت‌ها پيروز شود .

وقتي كه نيازها يا آرزوهايش مورد سوء تفسير قرار مي‌گيرد دچار اضطراب مي‌شود و احساس مي‌كند كه هيچ كسي را ندارد تا به او روي آورد يا متكي به وي باشد . فردي خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمي مي‌گيرد . *

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي شخص ناشي از تلاش وي براي پنهان كردن تشويش خاطر و اضطراب خويش در پوشش يك اتكاء به نفس و بي‌تفاوتي نسبت به ديگران است .
تفسير روانشناسي : وضع موجود بر خلاف ميل و خواسته اوست . احساس تنهائي و دو دلي مي‌كند زيرا نياز برآورده نشده‌اي به دوستي و معاشرت با كساني دارد كه همچون او معيارهاي عالي دارند و مايل به كناره‌گيري از افراد عادي است . اين احساس انزوا نياز مزبور را به يك ضرورت الزام آور تبديل مي‌كند و مهمتر از آن روحيه خودكفائي و استقلال وي را متزلزل مي‌سازد زيرا به طور عادي محدوديت‌هاي زيادي را براي خويش به وجود مي‌آورد . چون مي‌خواهد كه صفت منحصر به فرد شخصيت خويش را ظاهر سازد لذا نياز روحي خود به ديگران را سركوب مي‌كند و تظاهر به بي‌تفاوتي مي‌نمايد و به كساني كه از اين رفتار او انتقاد مي‌كنند با ديده تحقير مي‌نگرد . با اين وصف در زير اين قيافه ظاهرا بي‌تفاوت و مستقل وي به راستي نيازمند تاييد و احترام ديگران است .
به طور خلاصه : روحيه نااميدي شخص منجر به يك بي‌تفاوتي و خودكفائي ظاهري ‌مي‌شود . *

دچار نااميدي است و هراس از آن دارد كه از برنامه‌ريزي هدف‌هاي جديد خود طرفي نبندد . اين وضعيت وي را به سوي اضطراب ، پوچ بودن و تحقير كردن (ناآگاهانه) خويش سوق مي‌دهد . اين تحقير ناآگاهانه سبب مي‌شود كه يك نقطه‌نظر خودسرانه و مخالفت آميز نسبت به ديگران اتخاذ كند . **

احساس مي‌كند كه شرايط نااميد كننده است . در برابر چيزهاي خلاف ميل خود قويا مقاومت مي‌كند. تلاش مي‌كند تا خود را در برابر هر چيزي كه امكان دارد سبب تحريك او شود يا احساس افسردگي او را شدت بخشد ، حفظ نمايد . ***

خواستار سهيم شدن در يك رابطه صميمانه متكي بر توافق در يك فضاي زيباي آرامش و محبت است .

هر وقت كه مي‌خواهد ابراز وجود كند با مقاومت (يك نيروي مخالف) روبرو مي‌شود و لذا افسرده مي‌گردد . با اين وصف عقيده دارد كه امكان عمل او محدود است ولي بايد بهترين استفاده را از اين شرايط ببرد . *

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي كه در شخص وجود دارد ناشي از تلاش وي براي پنهان كردن تشويش خاطر و اضطراب خويش در پوشش يك اتكاء به نفس و بي‌تفاوتي نسبت به ديگران است .
تفسير روانشناسي : وضع موجود برخلاف ميل و خواسته اوست . احساس تنهائي و دودلي مي‌كند زيرا نياز برآورده نشده‌اي به دوستي و معاشرت با كساني دارد كه نظير او معيارهاي عالي دارند و مايل به كناره‌گيري از افراد عادي است . اين احساس انزوا نياز مزبور را به يك ضرورت الزام آور تبديل مي‌كند و مهمتر از آن روحيه خودكفائي و استقلال وي را متزلزل مي‌سازد زيرا به طور عادي محدوديت‌هاي زيادي را براي خويش به وجود مي‌آورد . چون مي‌خواهد كه صفت منحصر به فرد شخصيت خويش را ظاهر سازد لذا نياز روحي خود به ديگران را سركوب مي‌كند و تظاهر به بي‌تفاوتي مي‌نمايد و به كساني كه از اين رفتار او انتقاد مي‌كنند با ديده تحقير مي‌نگرد . با اين وصف در زير اين قيا ظاهرا بي‌تفاوت و مستقل ، وي به راستي نيازمند تاييد و احترام ديگران است .
به طور خلاصه :‌ روحيه نااميدي شخص منجر به يك بي‌تفاوتي و استقلال ظاهري مي‌شود . *

نياز شخص به جلب احترام ديگران نياز به فرصتي براي ايفاي يك نقش برجسته و كسب نام و شهرت براي خويش به صورت يك الزام در آمده است . واكنش او به اين صورت ظاهر مي‌شود كه اصرار دارد در كانون توجه قرار داشته باشد و حاضر به ايفاي يك نقش غير برجسته يا جزئي نيست . *

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

yasss;5600:
سلام
این تست خیلی جالبی هست
حتما شرکت کنید و نتیجش رو توی پست ها بنویسین

(Purchasable content)

خوب بود تشکر :67::3:


   
abolHP, ehsanihani302, sossoheil82 and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
setsuka.19952
(@setsuka-19952)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 52
 

با وجودي كه در شرايط نامطلوبي قرار دارد و كلا توجهي به او نمي‌شود ولي مي‌خواهد كه شخصيت خود را نشان داده و در ديگران تاثير بگذارد . *

احساس مي‌كند كه آرزوهايش با مانع روبرو شده و نتوانسته است به چيزهائي دست يابد كه آنها را اساسي و ضروري مي‌داند . *

نسبتا احساس انزوا و تنهائي مي‌كند ولي چون فرد بسيار محتاطي است لذا به خودش اجازه نمي‌دهد كه دلبستگي‌هاي عميق داشته باشد . فردي خودمحور است و لذا با سرعت حالت تهاجمي مي‌گيرد .

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي شخص ناشي از تلاش وي براي پنهان كردن تشويش خاطر و اضطراب خويش در پوشش يك اتكاء به نفس و بي‌تفاوتي نسبت به ديگران است .
تفسير روانشناسي : وضع موجود بر خلاف ميل و خواسته اوست . احساس تنهائي و دو دلي مي‌كند زيرا نياز برآورده نشده‌اي به دوستي و معاشرت با كساني دارد كه همچون او معيارهاي عالي دارند و مايل به كناره‌گيري از افراد عادي است . اين احساس انزوا نياز مزبور را به يك ضرورت الزام آور تبديل مي‌كند و مهمتر از آن روحيه خودكفائي و استقلال وي را متزلزل مي‌سازد زيرا به طور عادي محدوديت‌هاي زيادي را براي خويش به وجود مي‌آورد . چون مي‌خواهد كه صفت منحصر به فرد شخصيت خويش را ظاهر سازد لذا نياز روحي خود به ديگران را سركوب مي‌كند و تظاهر به بي‌تفاوتي مي‌نمايد و به كساني كه از اين رفتار او انتقاد مي‌كنند با ديده تحقير مي‌نگرد . با اين وصف در زير اين قيافه ظاهرا بي‌تفاوت و مستقل وي به راستي نيازمند تاييد و احترام ديگران است .
به طور خلاصه : روحيه نااميدي شخص منجر به يك بي‌تفاوتي و خودكفائي ظاهري ‌مي‌شود . *

نااميدي و هراس شخص از بي‌ثمر بودن برنامه‌ريزي براي هدف‌هاي جديد وي را به سوي اضطراب سوق داده است . آرزو دارد كه ديگران وجود او را بشناسند و موقعيت اجتماعي خوبي داشته باشد ولي نگران آينده خويش است . همين نگراني سبب شده است كه در برابر هر انتقادي حالت اعتراض به خود مي‌گيرد و در مقابل هر تلاش ديگران براي نفوذ در وي ايستادگي مي‌كند . براي حفظ موقعيت خود مي‌كوشد تا از طريق تاكيد شديد بر جزئيات ابراز وجود نمايد .

😐 لامصب این و خوندم عمیقاً نامید شدم 😐 یعنی من انقدر ناامید بودم و در جریان نبودم؟ 😐


   
پاسخنقل‌قول
abolHP
(@abol18)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 112
 

نتيجه آزمايش روانشناسی رنگ‍ها

مي‌كوشد تا هر مانعي را از سر راه خود بردارد ، هدف‌هاي خود را پي‌گيري كرده و در رويدادهاي خاص يا هيجان انگيز شركت داشته باشد . بدين طريق اميدوار است كه از شدت كشمكش‌هاي دروني خود بكاهد ولي رفتار بي‌ارادي وي منجر به پذيرش خطراتي مي‌شود . *

با اراده و سازگار است . احساس آرامش فقط موقعي در او به وجود مي‌آيد كه ارتباط نزديكي با يك شخص ، يك گروه يا يك سازمان برقرار كند كه بتواند متكي بر آن باشد .

احساس مي‌كند كه سهم كمي از زندگي نصيب او شده و هيچ كسي را ندارد تا از لحاظ همدردي و درك بر او متكي باشد . عواطف سركوفته و وجود يك حالت خودمحوري سبب مي‌شود كه با سرعت حالت تهاجمي بگيرد ولي مي‌داند كه ناگزير است از شرايط موجود به بهترين نحو استفاده كند .

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي شخص ناشي از محدوديت يا قيد و بندهاي ناخوشايند است .
تفسير روانشناسي : در برابر هر شكل فشار از جانب ديگران ايستادگي مي‌كند و در مورد استقلال خود به عنوان يك فرد پافشاري مي‌نمايد . دوست دارد كه خودش بينديشد و كسي دخالتي در اين كار نكند نتايج مورد نظر خود را به دست آورد و شخصا تصميم بگيرد . از يكساني و متوسط بودن بيزار است چون مي‌خواهد خود را شخصي جلوه دهد كه عقايد معتبري را ارائه مي‌دهد لذا به سختي مي‌پذيرد كه دچار خطائي شده است در حاليكه گاهي اوقات اكراه دارد كه عقيده يك فرد ديگر را بپذيرد يا آنرا درك كند .
به طور خلاصه : خواستار استقلال و كمال است .

از فعاليت لذت مي‌برد و دوست دارد كه ديگران وي را به خاطر موفقيت‌هايش بستايند .

چون زندگي را آسان مي‌گيرد و آرزوهايش را محدود به آسايش و امنيت مي‌كند ، لذا بلندپروازي‌هاي خود را كنار مي‌گذارد و آرزوي كسب اعتبار و حيثيت را مقدم مي‌دارد . *

اميدوار است كه موقعيت بهتر و اعتبار بيشتري كسب كند ، به طوريكه بتواند اكثر چيزهائي را كه فاقد آنها است براي خود تهيه نمايد .

روابط با ديگران به ندرت به اوج توقعات عاطفي شخص مي‌رسد و نياز وي براي به حداكثر رساندن اين روابط منجر به نااميدي مي‌شود ( غالبا به صورت صفت بارز بوده و شكل دلبستگي شديد نسبت به مادر يا آزردگي از وي را به خود مي‌گيرد) . هموراه احتياط‌هاي ذهني دارد و مايل است كه از نظر عاطفي ، منزوي و بدون دلبستگي باقي بماند .
دلبستگي به مادر = Mother Fixation به معناي رابطه عاطفي شديد نسبت به مادر به صورت محبت يا نفرت است . اين واژه گاهي اوقات نيز مترادف با «عقده اوديپ» است .

تفسير فيزيولوژي : فشار روحي شخص ناشي از محدوديت يا قيد و بندهاي ناخوشايند است .
تفسير روانشناسي : تلاش مي‌كند تا روابط مستقيمي را ايجاد نمايد كه استوار بر اعتماد و تفاهم متقابل باشد . آرزو دارد كه فقط بر طبق اعتقادات محكم خود عمل نمايد . خواستار آزادي از لحاظ تصميم‌گيري است بي آنكه در معرض دخالت ، نفوذ خارجي يا ضرورت سازش كردن باشد .
به طور خلاصه : خواستار استقلا رأي و «رابطه مستقيم» است .

با محدوديت و قيد و بندها پيكار مي‌كند و اصرار دارد كه بر اثر تلاش‌هاي شخص خودش و بدون وجود محدوديت‌ها پيشرفت كند .
ببین بلاخره یه دکتر حسابی پیدا شد به این باید جایزه بدن دمش گرم اصلا مو نمیزد


   
پاسخنقل‌قول
lordfire910
(@lordfire910)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 322
 

yasss;5624:
همه معمولا یه حالت تدافعی دارن برای نتیجه آزمایش.کدوم اماری اینو اعلام کرده؟
ولی اگه رنگ ها رو همونجور که تو آزمون گفته انتخاب کرده باشی نتیجه درست در میاد

خودت یه بار مال منو بخون ببین اصلا به من می خو ره اخه؟


   
yasss reacted
پاسخنقل‌قول
اشتراک: