Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

اوستا

5 ارسال‌
3 کاربران
12 Reactions
2,680 نمایش‌
Michael
(@wingknight)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 487
شروع کننده موضوع  


یشت ها و گاتها

یشت ها، سرودهاى توحید است (که مى گویند خود زرتشت گفته است) که بعضى با کلمه یاسین در قرآن برابر دانسته اند. چون این کلمه قرائت هاى مختلفى دارد و به صورت یشمه و یشما و یسن و یسنا و... هم نوشته شده است. یشت ها سرودها و ادعیه اى است در ستایش ایزدان که ایزد از ریشه یزد است که همان یسنا و یشت و یزدان همه ریشه مشترک یزد دارند که به معناى ستایش و پرستش است.کتاب اوستا شش فصل است... اولین فصل گاتها است که به عقیده زبان شناسان بزرگى چون بن و نیست اثر خود زرتشت است که به نام سرودهاى دینى خطاب به اهورامزدا سروده است. زبان شناسان، زبان این سرودها را کهنه ترین زبانى مى دانند که در میان ما وجود دارد، و از لحاظ مفاهیم نیز چنین است. بر گاتها سرودهایى افزوده اند که مجموعه گاتها و اضافات یسنا را مى سازند، که سرودهایى است مربوط به عدالت و پرستش خدا. آنچه بر گاتها افزوده شده است، زبان جدیدى دارد که از لحاظ زبان شناسى متعلق به دوره هخامنشى است، و بعد به ویسپرد و وندیداد مى رسیم، که از نظر زبان شناسى به اواخر دوره ساسانى... مربوط است. پس از نظر زمانى، اوستا از زمان زرتشت آغاز مى شود (گاتها) و به پایان دوره ساسانى (زمان انوشیروان) و آستانه ظهور اسلام مى رسد. در مطالعه اوستا هر چه از گاتها دور مى شویم که از توحید و لحن اهورامزداى واحد و یگانه و زرتشتى که اهورامزدا را خالق همه چیز (نور و ظلمت و نیکى و بدى و زشتى و زیبایى) خطاب مى کند، فاصله مى گیریم و به اواخر کتاب که مى رسیم، بطور روشن و مشخصى، جهان به دو نیم مى شود، دو کشو، دو مرز، دو نژاد، و دو رئیس ‍ پیدا مى کند که هر دوشان هم شاءن و هم نیرویند و در برابر هم، سویى اهورامزدا است و سوى دیگر اهریمن؛ یعنى خداى واحدى که خالق شیطان و یزدان بود و خیر و شر، خود نزول کرده است و به دو نیم شده است (نیمى خیر و نیمى شر) و خود در برابر نیمه بد خویش ایستاده است. کاملا روشن و مشخص است که این، ثنویت و دوگانه پرستى است.

بنابراین، اوستاى قدیم یک متن دینى توحیدى است و هر چه پیش مى آئیم و به روزگار ساسانیان نزدیکتر مى شویم، به شرکى مى رسیم که بر اساس ‍ دوگانه پرستى بسیار مشخص و غیر قابل توجیه و تفسیرى استوار است. کتاب مقدس آئین مزدا اوستا یا زند اوستا است (اوستا متن و زند تفسیر است). این نوشته هاى مقدس فقط در قرن سوم میلادى گردآورى شد و در قرن چهارم مسیحى به عنوان کتاب شریعت دین زرتشت اعلام گردید، ولى یک بخش از این آثار، مخصوصا پنج سرود موسوم به گاتها به عصرى بسیار پیشین تر تعلق دارد و تألیف زرتشت است.یشت ها از مهمترین قسمتهاى اوستا است و در بردارنده 21 فصل که هر فصلى در تعریف و ستایش یکى از فرشتگان یا امشاسپندان است. هر قسمت از این فصول را در زمان مخصوصى مى خوانند. مثلا در فروردین یک قسمت از یشت را، در روز 19 فروردین که به نام فروردین و روز فروردین ماه است، مى خوانند. و یا مهریشت را در روز مهرگان (16 مهرماه ) در تعریف مهر (خورشید) بیان مى دارند. و تیر پشت را در جشن ابر تیرگان باید قرائت کرد.

نامهاى فصول با ذکر فرشته ویژه آن شناخته شده است:

1- هرمز یشت، 2- خرداد یشت، 3- ماه یشت، 4- مهر یشت، 5- فروردین یشت، 6- دین یشت، 7- زمایاد یشت، 8- هفت امشاسپند، 9- آبان یشت، 10- تیر یشت، 11- سروش یشت، 12- بهرام یشت، 14- هوم یشت، 15- اردى بهشت یشت، 16- خورشید یشت، 17- گوش یشت، 18- رشن یشت، 19- رام یشت، 20- اشتاد یشت، 21- ونند یشت. یشت کلمه اوستائى یشتى از ریشه همان کلمه اوستائى یسنا مى باشد که به معنى نیایش بکار مى رود و یشتى از ریشه همان کلمه اوستائى یسنا مى باشد که به معنى نیایش بکار مى رود و (یسنا را در موقع (ستایش و عبادت مى خوانند. اما یشت ها ویژه ستایش خداوندگار و امشاسپندان و ایزدان است.
بعضى محققان در رابطه با یشت ها گفته اند: در آغاز ترکیب شعرى داشته و این اندازه نبوده، ولى بعدها به تدریج مطالبى بر انها افزوده شده و از صورت شعرى بیرون آمده اند. یشت هایى که تا امروز باقى مانده اند، به 21 یشت مى رسند. نام هریشتى با یکى از ایزدان و امشاسپندان مشخص گردیده است. اما نخستین یشت معلوم و موسوم به هرمزدیشت، درباره پروردگار و صفات و افعال اوست. در یشت ها نشانه هائى از آئین آریائى دیده مى شود. در این یشت، مضامین و مطالبى است که نشانه قدمت آن مى باشد. قدیمى ترین یشت ها عبارتند از: آبان یشت، مهر یشت، فروردین یشت، بهرام یشت، اردیشت و رام یشت.
هرمزدیشت اولین یشت است که در آن از صفات خدا سخن رفته است. دومین یشت از دو قسمت تشکیل گردیده است که عبارت است از: هفتن یشت کوچک و هفتن یشت بزرگ. اولى درباره هفت امشاسپند است که قبلا اشاره شد. در میان یشت ها فقط دو امشاسپنداند که داراى یشت ویژه اى هستند: اشاوهیتنه یا اردى بهشت و همه لوتا وات یا خرداد. اگر چه گمان مى رود که دیگر امشاسپندان هم داراى یشت مخصوص باشند، ولى چون بخشهایى از اوستا از بین رفته، اثرى از آنها در دست نیست. سومین یشت موسوم به اردى یهشت یشت که دومین امشاسپند است و چهارمین یشت موسوم به خرداد یشت که به حساب پنجمین امشاسپند مى باشد. یشت پنجم به نام آبات یشت، ویژه ایزد آب است به نام آناهیتا. الهه ایزد آب دیگرى به نام ایم نبات داریم که به معنى زاده آبها است. و این قدیمى ترین قسمت اوستا است.

سخن ابوریحان بیرونى درباره کتاب زرتشت

بنا به گفته ابوریحان بیرونى در آثار الباقیه: زرتشت کتابى آورد که آن را اوستا یا انبا گویند و لغت این کتاب با لغات تمام کتب جهان مغایرت دارد. لغات و حروف این کتاب با دیگر کتب فرق دارد. علت این است که این کتاب به اهل یک زبان اختصاص داشته است. این کتاب (اوستا) در خزانه دارابن دارا پادشاه ایران بوده که طلاکارى شده و بر دوازده (هزار) پوست گاو نوشته شده بود. اسکندر مقدونى این نسخه را بسوزانید و هربدان را از دم شمشیر گذرانید. از این زمان اوستا معدوم شد و به اندازه 5/3 آن بکلى از میان رفت و امروزه 12 قسمت از آن در دست زرتشتیان است. نام اوستا نیز مانند زرتشت صور ضبط گوناگونى در تاریخ دارد: اوستا، اوستا، اویتسا بستاق، ایساق، ابستاع، ایستا، آبستا، افستا، اپسنتا. اوستا مشهورترین نام کتاب زرتشتیان است. در منابع اسلامى بستاه، ابستاق و افستاق ضبط گردیده است. در معناى این کلمه نیز توافق وجود ندارد، برخى آن را به معناى پناه گرفته و برخى دیگر به مفهوم دانش معرفت دانسته اند. عده اى دیگر به معنى متن اساسى گرفته اند.آنچه مسلم است که اوستا به معناى اساس و متن اصلى مى باشد. کلمه اوستا همیشه همراه با لفظ زنده و پازند است. پازند شرح و تفسیر اوستا است که پس از زرتشت توسط موبدان کیش زرتشت نوشته شده است. به این تفسیر باررو نیز مى گویند. پورداوود محقق ایرانى مى گوید: اوستا کهن ترین نوشته ایرانیان است. اوستا نیز همچون زرتشت در هاله اى از ابهام قرار دارد. تاکنون زمان حیات زرتشت روشن نشده، بنابراین نمى توان به زمان نگارش اوستا پى برد.

نظر یک محقق فرانسوى

یک محقق فرانسوى مى گوید: کتاب زرتشتیان اوستا نام دارد که یکى از قدیمى ترین کتب جهان بشمار مى رود و شاید کهن ترین اثر مکتوب قوم ایرانى باشد. اوستا در یک عهد و به دست یک نفر نوشته نشده، بلکه در طول سالیان توسط افراد بسیار نگاشته شده است. محققان بر این باورند که بخشى از اوستا که گاتاها نام دارد، کهن ترین قسمت اوستا است. این قسم حاوى سرودهائى است که بر زبان زرتشت جارى شده است. اوستاى موجود، اوستاى اولیه نیست، زیرا اصل آن درگذر روزگار از بین رفته است. اوستاى اصلى به خط زرین نوشته شده بود که در حمله اسکندر به ایران نابود شد. از آن پس، دوباره در روزگار بلاش اشکانى و شاپور اول قسمتهائى از آن گردآورى و تدوین شد. زبانى که اوستا به آن نوشته شده، یکى از کهن ترین زبانهاى ایران قدیم است. اگر چه به درستى روشن نیست که این زبان در چه دوره اى رواج داشته، اما همین اندازه معلوم است که با زبانهاى دیگر اقوام آریائى چون فارسى باستان و سنسکریت (زبان مردم هند) تجانس داشته است. سایکس نیز بر این عقیده است که: کتاب اوستا به زبانى نوشته شده که آن را اوستیک مى گویند و با زبانى که شاهان هخامنشى در کتیبه هاى خود بکار برده اند، فرق دارد. گفته اند که اوستا 21 کتاب بوده که با خطا طلا بر دوازده هزار پوست گاو نگاشته شده. پس از انقراض هخامنشیان است کتاب نیز از میان رفت و فقط قسمتهاى کوچکى از آن بدست امده است. بلاش اول پادشاه اشکانى این کتاب را احیا کرد و اردشیر ساسانى انجام آن را به پایان برد. گمان مى رود که در دوره هاى بعد بر آن اضافاتى شده باشد. انچه از اوستا در دست است، عبارت است از:

1- یسنا؛ مشتمل بر 72 فصل حاوى سرودها که گاتها جزء آن است.
2- ویسبرد؛ مجموعه اى از ادعیه و سرودها.
3- وندیداد؛ قانون و دستورات موبدان و مبین احکام عبادات و...
4- یشت ها؛ شامل سرودهایى در تجلیل فرشته هاى موکل ایام و... مهمترین قسمت اوستا گاتهاست که شبیه مزامیر عبریان است. گمان مى رود گاتها سروده هاى شخص زرتشت باشد.

عقیده محققین معاصر در این باره

جان ناس مى گوید که: کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا، مجموعه اى از مطالب گوناگون و بى ارتباط با هم است. این کتاب، باستانى ترین کتاب ادبیات جهان بشمار مى رود که قسمت عمده آن از بین رفته است. مهمترین قسمت موجود اوستاى فعلى، یسنا است که مشتمل بر گاتها یعنى سروده هاى زرتشت مى باشد که به لهجه محلى بسیار کهن سالى (نزدیک به زبان وداها) سروده شده است. از این مجموعه اطلاعاتى در مورد زمان حیات زرتشت و اندیشه هاى او بدست مى آید. قسمتهاى دیگر اوستا عبارتند از: ویسبرد، وندیداد و یشت ها که شامل سرودها و نغمات و... مى باشند اوستاى کوچک (خرده اوستا) به لحاظ وثوق به پاى یسنا نمى رسد، زیرا در قرون بعد تاءلیف شده است.
ملک الشعراى بهار مى گوید: اوستاى هخامنشیان 21 کتاب بود که مشتمل بر 815 فصل مى شده است. در عهد ساسانیان که به جمع آورى اوستاى پراکنده پرداختند، فقط 348 فصل از آن بدست آمد که آن را به 21 نسک تقسیم کردند.
فلیسین شاله مى گوید: کتاب مقدس آئین مزدا، اوستا و یا زند اوستا است. اوستا متن و زند تفسیر آن است. این نوشته هاى مقدس فقط در قرن سوم میلادى گردآورى شد و در قرن چهارم میلادى به عنوان کتاب شریعت زرتشت اعلام گردید.گاتها به عصرى بسیار پیشین تر تعلق دارد و تألیف زرتشت است.
دکتر وحیدى مى گوید: کتاب اوستا مربوط به اتوزرتشت است.

اوستا زبانى است که کتاب اتوزرتشت به آن نوشته شده و لذا اوستا نام گرفته است. اوستا داراى دو بخش جداگانه است، بخشى مربوط به شخص زرتشت است و بخشى که در طى روزگاران دراز مخصوصا دوره ساسانى بر آن افزوده شده است. بخش اصلى اوستا گاتها است که حاوى اندیشه هاى ژرف زرتشت است. براى شناخت کیش زرتشتى مى باید گاتها را خواند. بخشهاى دیگر اوستا کار موبدان است. در اوستا مطالبى دیده مى شود که مربوط به پیش از زرتشت است. اوستا قبل از اسلام به 21 نسک تقسیم شده بود که بسیارى از این نسکها از بین رفته است. آنچه باقى مانده، به قرار ذیل است:
1- یسنا؛ که به معنى نیایش است و داراى 72 بخش مى باشد.
2- گاتها؛ 17 گات است که به شعر سروده شده و در بردارنده ژرف ترین و رساترین گفته هاى فلسفى زرتشت مى باشد.
3- یشت ها؛ که ستایش و نیاز است و 21 بخش مى باشد. به نظر مى رسد بخشى از آن متعلق به دوره قبل از زرتشت باشد.
4- ویسبرد؛ شامل 24 بخش است که اوراد بزرگان گفته مى شود.
5- وندیداد؛ که در اصل وى دیود است یعنى قانون منددیو که داراى 22 بخش است. این کتاب مربوط به دوره هاى قبل از زرتشت است.
6- خرده اوستا؛ یعنى اوستاى کوچک که شامل ادعیه روزانه است. این کتاب به وسیله موبدان زرتشتى دوره ساسانى گردآورى شده و ضمن این که داراى اندیشه هاى گاتها است، اندیشه هاى دوره قبل از زرتشت و اندیشه هاى دوره ساسانى را نیز در بردارد. الفباى اوستا 48 حرف است که آن را دین دبیره یا خط دبیر مى گویند. زند و پازند گزارش ‍ و تفسیرى از اوستا به زبان پهلوى است که در زمان ساسانیان نوشته شده است. پازند شرحى است بر زند که به زبان پارسى درى نوشته شده است، هر چند که واژه هاى آرامى را نیز دارد. در ادبیات خارجى معمولا به اوستا، زند اوستا مى گویند.

هنریک ساموئل پنیرک مى گوید: دلیلى بر وجود یک کتاب مزدیسنى قبل از زمان ساسانیان در دست نیست. پس از حمله اسکندر به ایران مطالبى تاءلیف شد که نام آن را اوستا گذاشتند. در زمان ساسانیان این واژه را اوستاغ تلفظ مى کردند. سریانیان مسیحى با این واژه آشنا بودند. کهنه ترین صورت این واژه اپستاک است که به معنى پایه و بن مى باشد. در زمان ساسانیان مردم به زبان اوستائى سخن نمى گفتند. بر اوستا تفسیرى نوشته شد که ان را زند گفتند و در زبان اروپائى به زند اوستا مشهور است. اوستا به صورت کتاب اصلى روایات دینى در زمان ساسانیان درآمد که سرودهاى آسمانى منسوب به زرتشت است. گفته مى شود که زنداوستا به صورت رقعات بوده و بعد به صورت اوستا تدوین شده است و خرده اوستا نام گرفته است. بسیارى از دانشمندان بر این باورند که اوستا تا سده ششم و هفتم میلادى دوره ساسانى) همچنان سینه به سینه حفظ شده و در آن زمان کتابت گردیده است.خط اوستائى اختراع همان دوران است.

توضیحات پورداوود پیرامون اوستا و بخشها و شرح هاى آن

پورداوود توضیح مى دهد که زند و پازند، شرح الشرح اوستا است؛ به این صورت که زند تفسیر متن اوستاست و پازند تفسیرى بر زند است. اوستا داراى معانى گوناگونى است که مجموعه سخنان زرتشت است. این کتاب به فرمان گشتاسب شاه ایران نگاشته شد. منابع اسلامى متفق اند که اوستا بر روى پوست گاو (12 هزار پوست) با طلاى ناب نوشته شده بود. این اوستا در چهار نسخه نگارش ‍ یافته بود که یکى در آتشکده آذر گشسب (آذربایجان) و دومى در تخت جمشید و سومى در آتشکده بلخ بود و چهارمى را تحویل یک براهمى دادند که با مریدانى بسیار براى انحراف و انصراف زرتشت از ادعاى خود، از هند به بلخ آمده بود، ولى خود او به زرتشت ایمان آورد. نسخه اى که در آتشکده بلخ بود، براثر حمله تورانیان که منجبر به کشته شدن زرتشت گردید، از میان رفت و نسخه تخت جمشید بدست اسکندر به آتش کشیده شد. از دیگر نسخ اطلاعى در دست نیست. محققان گویند که اوستا در دوره هخامنشى به زبان اصلى خود نوشته و تدوین شد؛ آن گونه که قبلا در خاطره ها وجود داشت. زبان اوستائى از ریشه سانسکریت است و لهجه یکى از ایالات ایران بوده است که از راست به چپ مى نوشتند و نمونه هائى از الفباى آن در کتیبه ها موجود است، اگر چه از خط اوستائى اثرى باقى نمانده است. اوستاى دوره هخامنشى در دو نسخه تدوین گردید؛ یکى را در استخر فارس در دبیرخانه شاهى (گنج نبشت) یا کتابخانه سلطنتى گذاشتند که با آتش اسکند بسوخت و دومى را آتشکده آذرگشسب (گنج شاپیگان) نهادند که به فرمان اسکندر به یونانى ترجمه شد. از ان پس، قرنها بود که اوستا فقط در خاطره ها محفوظ بود.

بلاش اشکانى به تدوین آن همت گمارد؛ ولى توفیق کامل نیافت. بعدها اردشیر پاپکان مؤسس سلسله ساسانى و مروج آئین زرتشت با کمک شوراى روحانى و ریاست تنسر (هیربد هیربدان) اوستا را از سینه ها و خاطره ها درآورد و مکتوب داشت. گفته مى شود که تنسر به یونان رفت و اوستاى دوران اسکندر را با خود به ایران آورد. آنگاه به فرمان شاپور اول پسر اردشیر، علوم گوناگون آن عصر (ستاره شناسى، طب، فلسفه، تاریخ، جغرافى و...) را از هند و یونانى و سریانى و... ترجمه کرده و ضمیمه اوستا نمودند. در زمان شاپور دوم اختلافات مذهبى باعث گردید که اوستا مورد تجدید نظر قرار گیرد. در این زمان اذرباد مهراسپند (310 379 م.) ماءمور این کار شد. این فرد یکى از موبدان مشهور زمان بود که کراماتى را به وى نسبت مى دهند. سرانجام اوستا در این زمان تدوین شد و رسمیت یافت. اوستاى دوره ساسانى را به سه بهر و هر بهر را به هفت نسک تقسیم کرده اند. اسامى بهرها عبارت است از: گاسانیک، هایتگ مانسریک ک دانیک. بهر اول درباره پیدایش جهان، بهر دوم درباره علوم، بهر سوم در خصوص ادعیه و مناجات مى باشد. اسامى 21 نسک اوستا عبارت است از: 1- بهر گاسانیک، 2- سوتکرنسک، 3- ورشتمان سرنسک، 4- بغ نسک، 5- سپنته نسک، 6- هاتخت نسک، 7- تسوت نسک، 8- بهرهاتک مانسریک، 9- دامدات نسک، 10- ناترنسک، 11- پازکسانسک، 12- اتورات نسک، 13- بریش نسک، 14- کشکیرروب نسک، (بهر دانیک) 15- وشتک نسک، 16- بغان نسک، 17- نیکاتوم نسک، 18- گنه پاسوئرت نسک، 19- هویسارم نسک، 20- ساکاتوم نسک، 21- وندیداد نسک. خلاصه این که اوستاى مدون توسط این موبد مشهور به پنج قسمت تقسیم مى شود:

1- یسنا، شامل 72 فصل که 17 فصل آن را گاتها تشکیل مى دهد.
2- ویسبرد، به معناى سروران، مجموعه اى از ملحقات یسنا شامل 24 فصل است.
3- وندیداد، قوانین و احکام، داراى 22 فصل است.
4- یشت ها، داراى 21 فصل، هر فصلى در ستایش یکى از فرشتگان مى باشد.
5- خرده اوستا، شامل ادعیه گوناگونى که توسط آذرپادما را سپند از دیگر قسمتهاى اوستا جمع آورى شده است.

اوستاى زمان هخامنشیان داراى هزار فصل بوده که در زمان ساسانیان 348 فصل آن باقى مانده و شامل 345700 کلمه بوده است. فردوسى در شاهنامه اوستا را 1200 فصل مى داند. اوستاى موجود شامل 83 هزار کلمه است. اوستاى دوره هخامنشى به زبان اوستائى نوشته شد و قسمتى از آن که در زمان اشکانیان تدوین گردید، به زبان پهلوى اشکانى نوشته شد. اما در دوره ساسانى، زبان اوستائى منسوخ شد. ابتدا به خط پهلوى ساسانى نوشتند و در حدود قرن ششم میلادى که خط دین دبیرى بوجود آمد، اوستا را با آن خط نوشتند. کهن ترین نسخه اوستا، اوستائى است که در حال حاضر در دانمارک موجود مى باشد. اوستاى دوره ساسانى به نام گزارش معروف بود. گزارش معناى زند است بر زند تفسیرى نوشته شد و پازند نامیده شد. برخى محققان معتقدند که این تفسیر و ترجمه دقیق درست نیست، زیرا در آن دوران کسى زبان اوستاى را نمى دانست. خسرو پرویز بار دیگر هوشیارترین موبدان را مأمور کرد تا شرح و تفسیرى نوین بر اوستا بنویسند.

منبع : دایره المعارف طهور دانش


دوازده فرمان اوستا


یک : باور به مهربانی،دانائی، توانائی، نيکی و پاکی اهورامزدا

دو: باور به شرارت اهريمن بدانديش و ناپاکی او و نبرد دائمی وی با اهورامزدا از طريق انسان و باور به نبرد پايدار پويائی نوپردازی با کهنه و خرافه پرستی و نيرنگ و دروغ و دشنام

سه: باور به پيام آوران خرد، عشق، آگاهی، روشنائی، بهزيسی، مهر، زندگی بخش و بهساز هستی از مهر، ميترا، زرتشت تا سوشيانت، رهاننده، بودا، مانی و مزدک و برای پاسداری از اندیشه اهورائی و جاودان ماندن آن باور به سردار ( که پیر و مراد و استاد و راهبر پارسای دوران است ) و پس از رایزنیها فرمان پایانی را فریاد میکند

چهار: باور به بازگشتی ديگر برای ياداشت و پادافره روانهای رها شده

پنج: باور به درستی و راستی با ياران و نيکی در پندار و کردار و گفتار برای جهانيان

شش: باور به امشاسپندان مهرورزان و مهرگستران

هفت: باور به پاک و نيک و به بودن گوهر آدمی از هر آئين و تيره و تبار و رنگ و جنس و ميهنی و آدمی پاکيزه ترين ـ مقدس ترين ـ گوهر هستی است و هيچ قداستی ورای او نيست

هشت: باور به نيکوکاری و دستگيری نيازمندان، ناتوانان و بينوايان و تلاش برای گسترش آسايش آرامش بهزيستی تندرستی راستی انسانسالاری برابری و آزادی و دادگستری و مهربانی و خردگرائی در جهان

نه: باور به پاکداری و پرستاری آب و هوا، خاک و آتش و بهداشت محيط زندگی

ده: باور به نيک انديشی و نيک نگری، نوپردازی نوخواهی با بزرگ داشتن انديشه ها و ابتکارات کودکان، نوجوانان و جوانان برای جامعه ای خردگرا و شهرياری انسان بر روی زمين

يازده :باور به برابری و يکسان بودن زن و مرد و گزينش آزاد همسر از سوی زن و يا مرد

دوازده: باور به انديشيدن به آرامش، آرايش،آسايش و سود مردم و نفی اغراض و منفعت خواهی شخصی و ارج نهادن به تمامی باورمندان و باورها در معابد، نيايشگاهها و کانونهای بسته ی باور و همبستگی و همراهی و همفکری با انديشه آراستگی ـ نظم ـ جهانی و دوری هر باور دينی در امور ديپلماسی و شهريگری و سياست جهانی



   
ida7lee2, setsuka.19952, wizard girl and 2 people reacted
نقل‌قول
yasss
(@yasss)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
 

سلام داداش خیلی جالب بود
مرسی
در باره موردای 8 و 16 تو قسمت فصل ها مطلب اگه بیشتر داری میذاری ؟
خیلی به کار میاد
مرسی


   
Michael reacted
پاسخنقل‌قول
Michael
(@wingknight)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 487
شروع کننده موضوع  

آیین اشو زرتشت بر پایه سه اصل اندیشه نیک،گفتار نیک و کردار نیک استوار است و آن اشو راه نجات هر دو جهان و رسیدن به هدف نهایی یعنی اهورمزدا را پیروی از این سه اصل قرار داده است.ولی آن اشو تنها به این سه هدف اصل اکتفا نکرده است و راه عملی دیگر نیز برای پیروی از این سه اصل قرار داده که به هفت امشاسپند معروف و مصطلح است.

در آیین زرتشتیان بعد از ذات هستی بخش یکتا که منزه از جای و سوی و مکان است مقامات عالی روحانی را به هفت طبقه یا امشاسپند تقسیم نموده اند.امشاسپند مرکب از سه بخش است.نخست حرف "الف" که حرف نفی یعنی بدون و "مشا" به معنی مرگ و "سپند" به معنی پاک است.که معنی مرکب لفظ امشاسپند،چنین خواهد شد پاک بی مرگ و امشاسپندان یعنی پاکان بی مرگ.

با توسعه و پیشرفت قدرت ایران در آن زمان این اصول به گوش ملل و مردمان بسیار دور رسید و هر ملتی به سهم خود این عقیده را از زرتشتیان فرا گرفتند و به ذوق و سلیقه ملی مذهبی خود به انواع گوناگون تعبیر کردند.دانشمندان روم باستان این هفت مرحله را هفت راه عشق خواندند و صوفیان ایرانی آن را هفت وادی عشق و هفت شهر عشق نامیدند.

مقصود از هفت خان رستم نیز همین است.خوان از "اخو" در پهلوی ، "اهو" در اوستا آمده و به معنی منزل و مرحله است.حتی بعدا در تعداد امشاسپندان اختلاف روی داد و بعضی به دلیل اینکه امشاسپندان جنبه شخصیت گرفتند اهورامزدا را ناچارا ار آن جدا ساختند و امروزه بعضی ها معتقدند که تعداد امشاسپندان را شش باید گفت.

یکتا پرستی اهورا مزدا

۱. اولین مرحله شناسایی هورمزد است یعنی بر عموم زرتشتیان واجب است که هورمزد را به یکتایی بشناسند و برای او شریک قائل نشوند و او را "هروسپ توان" یعنی توانای کل،"هروسپ آگاه" یعنی دانای کل و "هروسپ خدا" یعنی مالک کل بدانند و معتقد باشند که زندگی و مرگ همه در دست اوست و به قول اوستا "اوست افزا و ناشا" یعنی افزاینده و کاهنده.

بهمن ـ نیک اندیشی

۲. وهومنه (Vohumanah) یا به به اصطلاح کنونی میان زرتشتیان بهمن یا وهمن که مرکب از دو بخش است.نخست "وهو" به معنی نیک و "من" به معنی ضمیر و وجدان و به عبارت دیگر وجدان نیک و خرد کامل.غرض از تحصیل رضایت آن امشاسپند تهذیب و صحت و سلامتی وجدان و ضمیر است که انسان را از هر گونه ذلت و نکبت و مرتبه نشیب رهانیده و به درجات عالی رهبری نموده و رستگاری خواهد بخشید.
تالارگفتمان 1

اردیبهشت ـ راستی

۳. اشه وهشتا(Asha Vahishta) یا به اصطلاح امروزی اردیبهشت که معنی "اشه" تقدس و "وهشتا" بهترین است یعنی بهترین پاکی و راستی.شخص زرتشتی کسی است که باید در زندگی پیوسته طرفدار راستی و پاکی باشد یعنی ظاهر و باطن خود را پاک و خالص نگه دارد،پیوسته راستگویی پیشه کند،به تظاهر ومکر دست نزند و از دروغ بپرهیزد.در نامه های اوستا و پهلوی،آتش را بهترین نمونه و نماینده راستی و پاکی می داند.
تالارگفتمان 2

شهریور ـ توانایی

۴. خشترا(Xshathra) یا به اصطلاع متاخرین شهریور که معنی قدرت و تسلط کامل است و از عبارت اوستا معلوم است که این امشاسپند حافظ و نگهبان قدرت و تسلط کامل در مخلوق می باشد.در اوستا به ما توصیه شده است که تن و روان خود را پیوسته نیرومند سازیم و بکوشیم تا با نیروی تن عقل و روح سروری و فرمانروایی خود را بر جهان محرز سازیم و بدانیم که نه فقط مدارج نیک زندگی را می توان با نیرو به دست آورد بلکه مدارج روحانی را نیز باید با این گام پیمود.
تالارگفتمان 3

اسفند ـ مهرورزی

۵. سپنته آرمیتی(Spanta Armaiti) یا به طور متداول کنونی اسفند که به معنی محبت سود رساننده و فروتنی است.پس از مرحله قدرت و فرمانروایی اولین شرط، برقراری مهربانی به زیر دستان و فروتنی است.این امشاسپند حافظ مقام محبتی است که حاوی سود رسانیدن به دیگران می باشد.نامه های اوستا و پهلوی بهترین نمونه و سرمشق فروتنی و محبت را زمین و مادر می داند.می گویند کوروش کبیر این صفت را به نهایت داشته است.
تالارگفتمان 4

خرداد ـ رسایی

۶. هوروتات(Haurvatat) یا به طور معمول خرداد که به معنی سلامتی و عافیت و شادی و خرمی است.این امشاسپند موکل و حافظ سلامتی و رسایی در مخلوق است.بدبینی و نظر به آلام و سختی های جهان زندگی را در نظر زندان جلوه می دهد و بر عکس خوش بینی سبب کاهش بسیاری از دردها و اشکالات زندگی است.پس برای خشنود کردن این امشاسپند بر حفظ سلامت روح و جسم تاکید شده است.نامه های اوستا و پهلوی بهترین نمونه سلامتی و خرمی را آب میداند.
تالارگفتمان 5

امرداد ـ بی مرگی

۷. امرتات(Ameretat) یا مصطلحا امرداد که به معنی بی مرگی و جاویدی و حفظ این مقام عالی وابسته به این امشاسپند است مفهوم ترتیب فوق اینست که انسان برای رسیدن به مرحله نهایی تکامل که رسایی و بی مرگی است باید خود را به ترتیب به فروزه های نیک اندیشی ، راستی ، توانایی و محبت و مهرورزی بیاراید.به تعبیر دیگر انسان پس از پیمودن مراحل یاد شده به انسن کامل و یا انسان آرمانی تبدیل خواهد شد.ادبیات مزدیسنی درخت را نمونه امرداد می داند.هرودوت می گوید"به هنگام لشکرکشی خشایارشاه به یونان سربازان ایرانی حق نداشتند نهال تازه و درخت جوانی را ریشه کن کنند".
تالارگفتمان 6

برای نمونه یکی از سروده های گاثاها را که هر هفت امشاسپند در آن ذکر شده است را در پائین می خوانید:

"مزدا اهورا در پرتو توانایی و مهر خویش رسایی و بی مرگی را به کسی خواهد بخشید که در پرتو خرد افزاینده و اندیشه نیک گفتار و کردارش با راستی هماهنگ باشد"
اهورا و شش امشاسپندان

شش امشاسپندان، اهوراييند
بهين روح نيكي و زيباييند
صفات خداوند يكتا بوند
چو از ويژگي‌هاي مزدا بوند
نماد تساوي مرد و زنند
هر آن‌گونه تبعيض را دشمنند
زن و مرد مخلوق داور بوند
در آيين مزدا برابر بوند
سه امشاسپندند گوياي مرد
كه روح جهان را ز خود شاد كرد
نخستين آنان «وهومن» بود
در امروز اين نام بهمن بود
ابر آگهي هست و اوج خرد
كه دادار جان و خرد را سزد
پس از آن «اشا» نظم دنيا بود
چو هنجار هستي ز مزدا بود
كنون نام آنست ارديبهشت
كه با راستي و درستي سرشت
«خشترَوئيريو» توان و فر است
كه مشهور اكنون به شهريور است
توان آفريني مزدايي است
چو بالاترين توانايي است
سه ديگر نماديست از روح زن
كه درمانَد از بازگويش سخن
«سپند آرميتي» كه اسفند هست
نمودار مهر خداوند هست
زن و مادران مظهر آن بوند
نمايانگر مهر يزدان بوند
در امروز اسفند نامش بود
كه عشق و محبت پيامش بود
به پنجم كه راهي است تا كائنات
كمال و رساييست «هَ ئوروتات»
كه خرداد ناميم آن را كنون
سوي جاوداني شود رهنمون
ششم هم «اَمرتات» پايندگي‌ست
دگرگوني حالت زندگي‌ست
«امرتات» امروز مرداد هست
كه نام درستش امرداد هست
در آن هستي آرماني بود
چو مفهوم آن جاوداني بود

توران شهریاری( بهرامی)




   
ida7lee2 and yasss reacted
پاسخنقل‌قول
yasss
(@yasss)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
 

نماد های رنگ در اوستا
http://persianacademy.ir/UserFiles/File/NF/12/NF-12-04.pdf


   
reza379, ida7lee2 and Michael reacted
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1560
 

باسلام
بعضی موضوعات جزء ملزومات داستان نویسی نیستند و بیشتر جنبه اطلاعات عمومی دارند با تشکر از تلاش شما لطفا در انتخاب موضوعات دقت بفرمایید تا قابل ادامه دادن باشه در غیر این صورت بخش به سمت اسپم پیش میره
مثلا تاپیکهای پادشاهی رو رها نکنید هر اطلاعاتی در زمینه پادشاهی هخامنشیان پیشدادیان و کلا هرچی دارید به تاپیکهای مربوطه اضافه کنید
تاپیک قفل و منتقل میشه


   
Michael reacted
پاسخنقل‌قول
اشتراک: