خوب دیدم این روزا همه دارن پست میزننو یه سرگرمی راه میندازن گفتم منم یکی راه بندازم میدونم مسخره میباشد (جرات دارید بگید مسخرس) ولی شرکت کنید:19:
خوب جریان اینطوریه که هرکس یکی از تنبلانه ترین کارایی رو که انجام داده بدون سانسور مینویسه و در اخر یه نظر سنجی انجام میشه و به تنبل ترین فرد جایزه داده میشه(اونای که امتیاز میخوان عجله کنن)
این جا هیچ قانونی وجود نداره تنها قانون اینه که هر کس این پست رو باز کرد مجبوره شرکت کنه شوخی هم با کسی ندارم:0184:
خوب خودم اول شرکت میکنم
در یکی از روز های عمرم مادرم منو برای سه روز تهنا گذاشت که بره مسافرت پیش داییم و بنده روز اول خوشحال و شاد بودم اما از روز دوم خونه به میدون جنگ تبدیل شد حال نداشتم جایی رو تمیز کنم حتی حال نداشتم برا خودم غذا درست کنم و این تنبلی ما به جایی رسید که داشتم از شدت تشنگی میمردم پوستم از بی ابی خشک و چروک شده یود اما بازم حال نداشتم برم اب بخورم برا همین از اب گلدون خوردم تازه زنده هم موندم خیلی هم سالمم
ببینم کسی میتونه منو شکست بده یانه اگه شجاعت و جراتشو دارید شرکت کنید:19:تازه تنبل هم خودتونید
من یه بار تا 3 ماه حموم نرفتم :دی دروغ هم نمیگم ! از بچهگی از حموم میترسم :دی البته الان دیگه نه ! تنبلی حساب میشه دیگه ! البته بگما حسشم نبود :دی
غیر از این موضوع :
یه عنکبوت داشتم خیلی تک بود ! نیش هم نمیزد منو ! جایی هم ندیدم ! پشتش 4 تا نقطه نارنجی بود زیرش 3 نقطه سفید رنگ پاهاش هم قهوه ای نارنجی بود ! 2.1 ثانتی متر بود :دی یه روزی این گم شده بود تو خونه منم حسش نبود بگردم پیداش کنم :دی این گذشت یه هفته بعد دیدم دوباره برگشته تو جاش :دی اینقدره خوشحال شدم ! تازه هم مکانیزم دفاعی برای اتاق خونه مادریم فعال شده بود با این حرکت :دی هیچ وقت یادم نمیره !
من یکبار تو خونه تنها مونده بودم اصلا هیچ چیزی نخوردم...مال تو که خوبه نایلی جان.من اصلا حرکت هم نکردم چه برسه به اینکه چیزی بخورم.عمم اومد خونمون نجاتم داد.:دی
من یه بار تا 3 ماه حموم نرفتم :دی دروغ هم نمیگم ! از بچهگی از حموم میترسم :دی البته الان دیگه نه ! تنبلی حساب میشه دیگه ! البته بگما حسشم نبود :دی
غیر از این موضوع :
یه عنکبوت داشتم خیلی تک بود ! نیش هم نمیزد منو ! جایی هم ندیدم ! پشتش 4 تا نقطه نارنجی بود زیرش 3 نقطه سفید رنگ پاهاش هم قهوه ای نارنجی بود ! 2.1 ثانتی متر بود :دی یه روزی این گم شده بود تو خونه منم حسش نبود بگردم پیداش کنم :دی این گذشت یه هفته بعد دیدم دوباره برگشته تو جاش :دی اینقدره خوشحال شدم ! تازه هم مکانیزم دفاعی برای اتاق خونه مادریم فعال شده بود با این حرکت :دی هیچ وقت یادم نمیره !
به به فکر میکردم خودم تنبلم ولی مثل اینکه اشتباه میکردم:bb8::(s1824):
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
من یکبار تو خونه تنها مونده بودم اصلا هیچ چیزی نخوردم...مال تو که خوبه نایلی جان.من اصلا حرکت هم نکردم چه برسه به اینکه چیزی بخورم.عمم اومد خونمون نجاتم داد.:دی
احسنت مثل خودمی رودست نداری تو تنبلی میگم ها خوبه عمت اومد وگرنه الان خدابیمرز شده بودی:kh::wh1:
تبلی کشنگی کشیدن و حموم نرفتن تا بوی جوراب دادن نیست!تنبل منم.این نوع تنبلی تنبلی استاندارد نام داره.
یادم می اید یک هفته از عید رو من تنها خونه موندم و همه خانواده رفتن شمال! روز اول نصف صفره هفت سین رو خوردم که هر کدوم یک کارتون بود بقیش رو هم نمی شد خورد+ غذا هایی که برای اون روزم اماده شده بود.
روز دوم ساندویچ و تمام مواد درون یخچال.روز سوم هم تا اخر هفته فقط یا خواب بود، یا رو کامپیوتر بودم یا تو غذا خوری بودم.
اخر هفته خونه رو مثل دسته گل اما بدون هیچ غذایی تحویل دادم.
فرداش اومدن خونه رو جارو بکشن هر چی اشغال رو زیر فرش و موکت میز پیدا کردند. تا سه هفته داشت خونه جستجو می شد تا اشغال های من پیدا بشه.:دی
از سری خاطرات من.تنبل خان.
پ.ن:اشاره ای به وضع فجیع خونه نکردم تا شب خوابتون ببره.:دی
از تعجب داره شاخام در میاد شما از منم تنبل ترین .بنده ب
ه مدت 1ماه و نیم از روی کتابای توی اتاقم میپریدم تا برسم به تختم .
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
الان سه ماه ما اسباب کشی کردیم ولی من هنوز نصف وسایلم داخل کارتونه و
البته هنوز لباسام رو هم انداخته داخل کمدمن .ببخشیدا میدونم تنبلم ولی الان 3 هفتس لباسم پاره شده ولی من هم میپوشمش و هنوز ندوختس
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تبلی کشنگی کشیدن و حموم نرفتن تا بوی جوراب دادن نیست!تنبل منم.این نوع تنبلی تنبلی استاندارد نام داره.
یادم می اید یک هفته از عید رو من تنها خونه موندم و همه خانواده رفتن شمال! روز اول نصف صفره هفت سین رو خوردم که هر کدوم یک کارتون بود بقیش رو هم نمی شد خورد+ غذا هایی که برای اون روزم اماده شده بود.
روز دوم ساندویچ و تمام مواد درون یخچال.روز سوم هم تا اخر هفته فقط یا خواب بود، یا رو کامپیوتر بودم یا تو غذا خوری بودم.
اخر هفته خونه رو مثل دسته گل اما بدون هیچ غذایی تحویل دادم.
فرداش اومدن خونه رو جارو بکشن هر چی اشغال رو زیر فرش و موکت میز پیدا کردند. تا سه هفته داشت خونه جستجو می شد تا اشغال های من پیدا بشه.:دیاز سری خاطرات من.تنبل خان.
پ.ن:اشاره ای به وضع فجیع خونه نکردم تا شب خوابتون ببره.:دی
احسنت میبینم که یکی از یکی تنبل تر میباشیم مثل الوین و سنجاب ها زیر فرش قایم میکنی؟ بابا ایول
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
از تعجب داره شاخام در میاد شما از منم تنبل ترین .بنده ب
ه مدت 1ماه و نیم از روی کتابای توی اتاقم میپریدم تا برسم به تختم .- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
الان سه ماه ما اسباب کشی کردیم ولی من هنوز نصف وسایلم داخل کارتونه و
البته هنوز لباسام رو هم انداخته داخل کمدمن .ببخشیدا میدونم تنبلم ولی الان 3 هفتس لباسم پاره شده ولی من هم میپوشمش و هنوز ندوختس
به به .به این میگن دختر افرین همینجوری بپوش چه معنی داره ادم کار کنه به تنبلی ادامه بده :41:
من امروز یکی از سخت ترین سخترین امتحانامو داشتم میدونستم هم از همه سخت تره دیروز بجای اینکه بشینم بخونم فقط بازی کردم گندم زدم به امتحان ولی خیلی خوش گذشت
من امروز یکی از سخت ترین سخترین امتحانامو داشتم میدونستم هم از همه سخت تره دیروز بجای اینکه بشینم بخونم فقط بازی کردم گندم زدم به امتحان ولی خیلی خوش گذشت
افرین ادامه بده خسته میشی درس بخونی
افرین ادامه بده خسته میشی درس بخونی
ترم بود با ضریب چهار
واقعا گفتننداره ولی توی اتاق من انسان نمیتونه زندگی کنی :دی
تختم رو مدتیی پیش جمع کردم و الان کل اتاقم رو کتاب برداشتاه.
معمولا رو کتاباز نماز میخونم :دی و یه شب حوصله ندآشتم تشک بزارم رو کتاب دراز کشیدم خوابیدم :دی
البته الان از ترس اون شب تشکم رو جمع نمییکنم که نکنه حوصله نداشته باشم و مجبور شم روی کتابا بخوابم :دی
عجب انسان های موفقی:21:.شما امید های اینده هستید:42:
واقعا گفتننداره ولی توی اتاق من انسان نمیتونه زندگی کنی :دی
تختم رو مدتیی پیش جمع کردم و الان کل اتاقم رو کتاب برداشتاه.
معمولا رو کتاباز نماز میخونم :دی و یه شب حوصله ندآشتم تشک بزارم رو کتاب دراز کشیدم خوابیدم :دی
البته الان از ترس اون شب تشکم رو جمع نمییکنم که نکنه حوصله نداشته باشم و مجبور شم روی کتابا بخوابم :دی
صد رحمت به خودم که از اب گلدون میخورم
من یک لاکپست خشکی داشتم یک روز بردمش زیرزمین خونمون از دستم فرار کرد رفت زیر وسایل منم حال نداشتم پیداش کنم برای همین هم ولش کردم .توی مدت سه ماه بعد تقریبا توی زیرزمین خونمون هیچ سوسکی پیدا نمی شد که ماییه خوشحالی بنده بود. حدودا بعد از فرار لاکپشت سه چهار بار رفتم اونجا وکاملا موضوع را فراموش کردم در اخرین دفعه که من اونجا رفتم اون رو کنار شیر اب زیر زمین که توی یک ظرف چکه می کرد دیدمش ولی تقریبا دو برابر شده بود و من کاملا بی خیال از کنارش رد شدم .الان همکه این متن را می نویسم 1 سال از دوباره دیدنش گذشته و فکر می کنم هنوز زنده است چون هنوز هم سوسکامون کم است
در بقیه ی انواع تنبلی به پای هیچکدومتون نمی رسم ولی...
توی این مدت چنتا امتحان داشتم فردا هم دوتا امتحان دارم
توی همشون از اون جایی ک تنبلیم می شد درس بخونم فقط می نشستم روبروی کامپیوتر و کتاب رو می زاشتم جلو وانمود به خوندن می کردم که اگر کسی اومد تو اتاق گیر نده درس نمی خونی
جالبیش اینجاست بیشتر روز رو اینقدر تنبلیم یم شد کاری بکنم که حتی حوصلم نمی شد با کامپیوتر کار بکنم یا کتاب بخونم یا فیلم ببینم
فقط می نشستم بی حوصله زل یم زدم به مانیتور خالی
خخخخخخخخخخ