Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

آدم، توهم، مترسک... توهم

9 ارسال‌
6 کاربران
17 Reactions
7,482 نمایش‌
masuodmohararzade2
(@masuodmohararzade2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 139
شروع کننده موضوع  

آدم، توهم، مترسک... توهم
آدم کم حرفی نیستم تازه می‌توان گفت نه تنها کم حرف نیستم بلکه بسیار پرحرف بذله‌گو هستم، اما مشکل آن جا است که آنقدر مشغول صحبت با خودم و تصوراتم از دیگران می‌شوم که زمان مواجه با آنها دیگر چیزی برای گفتن میانمان باقی نمانده.

آنقدر با آنها صحبت کرده‌ام، آنقدر با آنها به گردش و تفریح پرداخته‌ام که تمام خلق و خو و روحیاتشان را مانند کف دستم می‌شناسم.

اگرچه این گونه فکر می‌کنم، زمانی که با خود واقعی‌شان رو به رو می‌شوم او را با خود غریبه میابم. او به مانند آنچه که در تخیلاتم بوده نیست. من هیچ چیز از خود واقعی آنها نمی‌دانم. خود واقعی آنها... خود واقعی‌شان...

چندش‌آور است، حالم را به هم می‌زند. خود واقعی‌شان هیچ فرقی با مترسکی که تنها از کاه پر شده ندارد، مترسکی که به جای ترساندن کلاغ‌ها مشغول دورساختن آدم‌ها می‌شود.

دورساختنی که نه با چهره خود بلکه با کاهی که تمام افکارش را پر کرده انجام می‌شود. افکاری هرز و به درد نخور که تنها به درد پر کردن یه مترسک می‌خورد.

حالم از هر چه مترسک است به هم می‌خورد.

آخر این مترسک چیست که همه آدم‌ها سعی دارند به آن مبدل شوند. مترسکی که از افکار احمقانه و شهوانه پر شده و تمام تلاشش آن است که خود را حجیم‌تر و بزرگتر از دیگر مترسک‌ها نشان دهد.

این مترسک‌ها اصلا نیاز به شناخت دارند؟ اصلا می‌توان لحظه‌ای با آنها صحبت کرد یا آنکه با آنها به گردش رفت؟

معلوم است که نمی‌شود. لااقل توهم من از آنها از خود مترسکشان بهتر است.

آنها حوصله سر برند. کسلم می‌کنند، چون آنچه که باید باشند نیستند. آنها ناقص‌تر از آنچه هستند که باید باشند.

آنها نیمی از زمان را به مترسک بودن تظاهر می‌کنند و نیم دیگر آن را صرف آن می‌کنند تا با افکار احمقانه‌شان نشان دهند که چه مترسک محترم و عاقلی هستند.

هوف... احمق‌ها حتی نمی‌دانند که مترسک‌ها سرشان پر از کاه است و آنچه که در آن زندگی می‌کنند مملو از پهن گاو و گوسفند است.

آنها به عنوان مترسک خوب ترس را به کلمات القاء می‌کنند به گونه‌ای که در کنارشان کلمات از ترس در دهانم ذوب می‌شوند و تمام مسیری که تا دهانم پیموده‌اند را بازمی‌گردند.

همین‌ها باعث شده تا من تمام مدت را با آنچه که باید باشند سپری می‌کنم و خود واقعی آنها با من کم حرف صحبت کند.

همین‌ها سبب می‌شود تا کلمات سست شوند، و در تاریکی درهم بشکنند، و تنها نجوای آنان باشد که از دوردست به گوش توهم‌ها می‌رسد.

باز هم می‌گویم من آدم کم حرفی نیستم، اما... اما از آن که با یک مترسک دروغین صحبت کنم که قادر به جواب دادن سوالاتم نیست حالم به هم می‌خورد، از همین رو است که ترجیح می‌دهم تا
حرف‌هایم را برای آدم‌های مهم‌تری نگه دارم...

برای توهم‌های حقیقی‌ام...


   
نقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 273
 

خسته نباشی
واقعا زیبا بود. این شیوه نوشتن رو خیلی دوست دارم و در کشورهای پیشرفته هم خیلی باب شده .
بیان احساسات از زبان اول شخص به طرز سوزناکی میتونه درون آدم هارو زخمی کنه .
موفق باشین:53:


   
پاسخنقل‌قول
masuodmohararzade2
(@masuodmohararzade2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 139
شروع کننده موضوع  

omidcanis00;42525:
خسته نباشی
واقعا زیبا بود. این شیوه نوشتن رو خیلی دوست دارم و در کشورهای پیشرفته هم خیلی باب شده .
بیان احساسات از زبان اول شخص به طرز سوزناکی میتونه درون آدم هارو زخمی کنه .
موفق باشین:53:

مرسی بابت نظرتون، خیلی ممنون از اینکه حمایت کردین.


   
پاسخنقل‌قول
Luki
 Luki
(@luki)
Eminent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 26
 

خسته نباشید بابت نوشتتون!:41:


   
پاسخنقل‌قول
MelowRis
(@melowris)
Trusted Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 37
 

سلام

نوشته خیلی جالبی بود من که خوشم اومد اما میخوام یکم نقدش کنم

قشنگ معلومه که شما میدونی میخوای از چه حرف بزنی و چجوری بیانش کنی که خواننده کاملا مفهومو بگیره
اما بعضی از جاها میتونستی از کلمات بهتری استفاده کنی منظورمو با یک مثال میرسونم
باران میریزد
باران می بارد
هردو یک مفهوم میرسونند اما دومی قشنگ تره مگه نه؟ تو داستان شما هم چند تا مورد این ششکلی هست که الان برات مینویسمشون تا انشالله تو داستان بعدیت این مورد رو دقت کنی

آخر این مترسک چیست که همه آدم‌ها سعی دارند به آن مبدل شوند. مترسکی که از افکار احمقانه و شهوانه پر شده

مبدل فکر نکنم اینجا کاربرد داشته باشه چون مفعولیه بگی تبدیل از لحاظ گرامری درست تره -به جای شهوانه میشه گفت شهوتناک چون این لغت تا جایی که دیکشنری انلاین من میگه وجود خارجی نداره

آنها نیمی از زمان را به مترسک بودن تظاهر می‌کنند.

انها نیمی از زمان را تظاهر به مترسک بودن میکنند

تنها به درد پر کردن یه مترسک می‌خورد

امان از این فارسی مجازی..یک بجای یه لطفا

البته هرکسی میفهمه که من دیگه خیلی ریز شدم روی این نوشته اما ترجیح دادن یک نقد پروپیمون بکنم که حداقل یک کمکی به شما بشه
راستی من عنوان داستانت رو خیلی دوست داشتم
موفق باشی

:53:



   
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
 

در راستای تکمیل نقد بالایی بگم که صفت «شهوت» می‌شه «شهوانی». البته نه که شهوتناک و شهوت‌انگیز و غیره غلط باشن، کلمات مرکب و مشتق‌مرکبین که توی فرمول‌های کلیشه‌ایِ تولید کلمه ساخته شدن دیگه.


   
پاسخنقل‌قول
masuodmohararzade2
(@masuodmohararzade2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 139
شروع کننده موضوع  

saranike;45435:
سلام

نوشته خیلی جالبی بود من که خوشم اومد اما میخوام یکم نقدش کنم

قشنگ معلومه که شما میدونی میخوای از چه حرف بزنی و چجوری بیانش کنی که خواننده کاملا مفهومو بگیره
اما بعضی از جاها میتونستی از کلمات بهتری استفاده کنی منظورمو با یک مثال میرسونم
باران میریزد
باران می بارد
هردو یک مفهوم میرسونند اما دومی قشنگ تره مگه نه؟ تو داستان شما هم چند تا مورد این ششکلی هست که الان برات مینویسمشون تا انشالله تو داستان بعدیت این مورد رو دقت کنی

آخر این مترسک چیست که همه آدم‌ها سعی دارند به آن مبدل شوند. مترسکی که از افکار احمقانه و شهوانه پر شده

مبدل فکر نکنم اینجا کاربرد داشته باشه چون مفعولیه بگی تبدیل از لحاظ گرامری درست تره -به جای شهوانه میشه گفت شهوتناک چون این لغت تا جایی که دیکشنری انلاین من میگه وجود خارجی نداره

آنها نیمی از زمان را به مترسک بودن تظاهر می‌کنند.

انها نیمی از زمان را تظاهر به مترسک بودن میکنند

تنها به درد پر کردن یه مترسک می‌خورد

امان از این فارسی مجازی..یک بجای یه لطفا

البته هرکسی میفهمه که من دیگه خیلی ریز شدم روی این نوشته اما ترجیح دادن یک نقد پروپیمون بکنم که حداقل یک کمکی به شما بشه
راستی من عنوان داستانت رو خیلی دوست داشتم
موفق باشی

:53:


نمیدونم چی بگم، ممنون که خوندید و وقت گذاشتید،و ممنون بابت نقدتون حتما حواسم رو برای متن‌های بعدی جمع می‌کنم.


   
پاسخنقل‌قول
girl.of.wind
(@girl-of-wind)
Active Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 2
 

سلام
شروعش رو دوست دارم؛ خط اول خیلی خوب وضعیت رو روشن می‌کنه و می‌تونه درکی که خواننده نیاز داره رو کاملا تامین کنه. این که زبانش خیلی قوائد رو رعایت نمی‌کنه("آدم کم حرفی نیستم تازه می‌توان گفت نه تنها کم حرف نیستم بلکه بسیار پرحرف بذله‌گو هستم") به طبیعی بودن متن و ارتباط گرفتن من کمک می‌کنه. کلمات و لحنی که استفاده شده ترکیب متفاوتی ساختن؛ مثلا "مملو از"، "مبدل شدن"، "القاء می‌کنند" و "از همین رو است" در کنار "هوف"، "حالم به هم می‌خورد" و ساختار‌هایی مثل "آخر این مترسک چیست که" ، "اصلا نیاز به شناخت دارند؟" و...
یه سری ایرادات کوچیکی هست که معلومه تایپی هستن و چندان به حساب نمیان. یکی دو دور خوندن حلش می‌کنه مثل اولش که میگه:"آنقدر با آنها صحبت کرده‌ام، آنقدر با آنها به گردش و تفریح پرداخته‌ام که تمام خلق و خو و روحیاتشان را مانند کف دستم می‌شناسم." و بعدش:"زمانی که با خود واقعی‌شان رو به رو می‌شوم او را با خود غریبه میابم. او به مانند آنچه که در تخیلاتم بوده نیست. من هیچ چیز از خود واقعی آنها نمی‌دانم." که قبل و بعدش آن‌ها و ضمیر جمع بوده ولی وسطش شده او. یا اینجا:"همین‌ها باعث شده تا من تمام مدت را با آنچه که باید باشند سپری می‌کنم" می‌کنم به جای کنم اومده یا شاید این:"تا با افکار احمقانه‌شان نشان دهند که" بوده "بیان افکار احمقانه‌شان..." و...
یه چیزی که ایراد نیست باشه هم دیگه خیلی بنی‌اسرائیلیه این عبارت "مترسک دروغین" که من یکم روش مشکل دارم. مترسک دروغین یعنی مترسک نیست، تظاهر به مترسک بودن می‌کنه و اینا در صورتی که منظور متن شخصیت‌های دروغینی که در اصل مترسک‌ان هست. شاید "مترسکی با افکار دروغین" بهتر می‌شد. البته ترکیب اصلی کاملا تو متن می‌شینه و خیلی هم به جمله می‌خوره.
قشنگ بود و من که حسابی هم‌ذات پنداری کردم. دستت درد نکنه. ممنون


   
پاسخنقل‌قول
masuodmohararzade2
(@masuodmohararzade2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 139
شروع کننده موضوع  

girl of wind;45451:
سلام
شروعش رو دوست دارم؛ خط اول خیلی خوب وضعیت رو روشن می‌کنه و می‌تونه درکی که خواننده نیاز داره رو کاملا تامین کنه. این که زبانش خیلی قوائد رو رعایت نمی‌کنه("آدم کم حرفی نیستم تازه می‌توان گفت نه تنها کم حرف نیستم بلکه بسیار پرحرف بذله‌گو هستم") به طبیعی بودن متن و ارتباط گرفتن من کمک می‌کنه. کلمات و لحنی که استفاده شده ترکیب متفاوتی ساختن؛ مثلا "مملو از"، "مبدل شدن"، "القاء می‌کنند" و "از همین رو است" در کنار "هوف"، "حالم به هم می‌خورد" و ساختار‌هایی مثل "آخر این مترسک چیست که" ، "اصلا نیاز به شناخت دارند؟" و...
یه سری ایرادات کوچیکی هست که معلومه تایپی هستن و چندان به حساب نمیان. یکی دو دور خوندن حلش می‌کنه مثل اولش که میگه:"آنقدر با آنها صحبت کرده‌ام، آنقدر با آنها به گردش و تفریح پرداخته‌ام که تمام خلق و خو و روحیاتشان را مانند کف دستم می‌شناسم." و بعدش:"زمانی که با خود واقعی‌شان رو به رو می‌شوم او را با خود غریبه میابم. او به مانند آنچه که در تخیلاتم بوده نیست. من هیچ چیز از خود واقعی آنها نمی‌دانم." که قبل و بعدش آن‌ها و ضمیر جمع بوده ولی وسطش شده او. یا اینجا:"همین‌ها باعث شده تا من تمام مدت را با آنچه که باید باشند سپری می‌کنم" می‌کنم به جای کنم اومده یا شاید این:"تا با افکار احمقانه‌شان نشان دهند که" بوده "بیان افکار احمقانه‌شان..." و...
یه چیزی که ایراد نیست باشه هم دیگه خیلی بنی‌اسرائیلیه این عبارت "مترسک دروغین" که من یکم روش مشکل دارم. مترسک دروغین یعنی مترسک نیست، تظاهر به مترسک بودن می‌کنه و اینا در صورتی که منظور متن شخصیت‌های دروغینی که در اصل مترسک‌ان هست. شاید "مترسکی با افکار دروغین" بهتر می‌شد. البته ترکیب اصلی کاملا تو متن می‌شینه و خیلی هم به جمله می‌خوره.
قشنگ بود و من که حسابی هم‌ذات پنداری کردم. دستت درد نکنه. ممنون

اوه اوه واقعا تشکر بابت اینکه وقت گذاشتید و مطالعه کردید و باز هم تشکر به خاطر اینکه نظر دادید.
در مورد ایراداتی هم که گفته بودید، کاملا درسته حقیقتش فقط یه دور متن رو نوشتم و گذاشتم برای همین این ایرادات زیاده ولی بازم ممنون که این ایرادات رو تحمل کردید و متن رو خوندید امیدوارم که بازم اگه متنی گذاشتم بخونید و ازش لذت ببرید و ایراداتش رو به من بگید.


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: