نویسنده:
امتیاز گودریدز:4.41
لینک:
(The Burning #1)
مردم اومهی توسط دشمنانی که مرگ آنها را میخواهند، محاصره شدهاند. آنها شکار آسانی نخواهند بود.
از هر دوهزار و پانصد زن اومهی یک نفر دارای موهبت است. موهبت توانایی کنترل بخشهایی از قدرت الهه و مخربترین سلاح دنیا، اژدهایان.
یکی از هر صد مرد آنها خونی آنچنان قدرتمند داردکه موهبت داران می توانند آن را با جادو برافروخته کنند تا این جنگجویان تبدیل به موجوداتی شکست ناپذیر شوند.
بقیه آنها به دنیا آمدهاند تا بجنگند، سربازانی وحشی که سرنوشت انها مرگ در جنگی بیپایان است
تائو تافاری یک اومهی عادی است که فراتر از این را میخواهد. اما زمانی که به او خیانت میشود، آنهم به وسیله کسانی که به دنیا آمده تا به آنها خدمت کند؛ زندگیاش در آستانه نابودی قرار می گیرد.
اکنون، در کنار اندک موهبتداران باقیمانده و با وجود قتل عام دستهجمعی اومهی، تنها نتقام برای تائو اهمیت دارد
در راهی غیر قابل تصور از جنگیدن با شیاطین دنیای زیرین و اشراف زادگان، او تبدیل به بزرگترین شمشیرزنی که تابهحال زیسته است، میشود. صدها هزار بار میمیرد تا فرصت کشتن سه نفر از مردمانش را بیابد.
لینک پست دانلود:
کلیک کنید
به به، بازگشت آقا حمید. درود و صد درود. دلمون تنگ رفته بود 🙂 خوش اومدی
ایول ترجمهت انصافا خوبه.
فقط یه چیزی، توی گرامر فارسی این فرمول
برعکس میشه و تبدیل میشه به
گفت: «...».
اون کلمه «گفت» یا هر معادل دیگهای که به جاش به کار رفته باشه (مثل فرمود، بیان کرد و...) قبل از جملهای که قراره توی گیومه قرار بدیم، نوشته میشه.
یا احیاناً اگر به جای کلمه «گفت» حالتی در قالب یک جمله جایگزینش شده باشه، باز هم باید قبل از دیالوگ بیاد، به این شکل: مثلا به جای گفت «...» به صورت به چهره او نگاه کرد «...» نوشته میشه. منتهی فقط وقتی که این جمله توصیفی جایگزین گفت شده باشه. وگرنه خیلی وقتها هم بعد از دیالوگ، یه حالتی در قالب یک جمله توصیف میشه و توی فارسی هم باید بعد از دیالوگ بیاد.
یه چیز بد دیگه (یا شاید هم خوب!) که انگلیسی داره اینه که دیالوگها را دو قسمت میکنه و بینشون مشغول توصیف حالات میشه که اینجا دیگه... اینجا دیگه هر چی که انتخاب خود مترجم باشه. یه نفر ممکنه دو قسمت رو به هم بچسبونه و توصیفات رو کنار همدیگه بیاره (که بعضی وقتها نشدنیه و البته احتمالاً کار اشتباهی هم هست)، یه نفر هم ممکنه مثل خود متن زبان اصلی یه دیالوگ دو قسمتی ترجمه کنه.
بازم خوش برگشتی. ترینیتی و اینا دیگه راه نیفتادن دوباره؟
ی پیشنهاد!!
شما میتونی داستان ک تصمیم به ترجمه دارید و به صورت ویس ترجمه کنید!یک نفر هم برای تایپ انتخاب میشه ک باعث تقسیم کار و ساده تر شدن کارا میشه نمیخواد هم برای ترجمه وقت بذاری هم برای تایپ ک اعصاب پولادین میخواد!
ی پیشنهاد!!
شما میتونی داستان ک تصمیم به ترجمه دارید و به صورت ویس ترجمه کنید!یک نفر هم برای تایپ انتخاب میشه ک باعث تقسیم کار و ساده تر شدن کارا میشه نمیخواد هم برای ترجمه وقت بذاری هم برای تایپ ک اعصاب پولادین میخواد!
راستش به نظر من پیشنهاد خوبی نیست.
دلالیم رو مینویسم منتهی خب هر کسی میتونه باهاشون مخالف باشه:
1- وقتی مترجم داره ترجمه میکنه، یه جمله رو شاید چندین و چند بار بنویسه و مدام سر و تهش رو ویرایش کنه یا کلمات متعددی رو با کلمات جدید جایگزین کنه. این فرآیند فقط در حالتی که ترجمه به صورت مکتوب باشه ممکنه. حافظه اونقدرا عملکردش خوب نیست.
2- در ادامه دلیل قبل، جملهای که بعد از اصلاحاتی که بالا گفتم ارائه میشه، هنوز نهایی نیست و باید تأیید بشه. یکی از راههای تایید اینه که اون رو با صدای بلند خوند تا بشه متوجه شد که کجاهاش موزون نیست و نیاز به تغییر داره. این بخش در ادامه دلیل قبل بود ولی دو قسمتش کردم.
3- علائم نگارشی رو... نمیدونم این مورد رو چطور بیان کنم. میترسم بگم «علائم نگارشی رو فقط در حالت مکتوب میشه به کار گرفت» چون که در گفتار هم استفادهشون میکنیم و در نتیجه این بیانیه غلطی خواهد بود! خب... اینطور بگم: در ادامه دلیل قبل، علائم نگارشی رو برای این که بفهمیم جملهای آهنگ خوبی داره یا نه نیاز داریم. که یعنی علائم نگارشی از ملزومات دلیل قبل خواهند بود.
4- از اونجایی که این متن ترجمهشده قراره بالاخره در نهایت به صورت مکتوب در بیاد(چون مخاطب قراره یه موجودی به اسم کتاب رو مطالعه کنه دیگه! کتاب هم که یه محصول نوشتاریه) حالا یا به وسیله مترجم یا به وسیله تایپیست، باید در مجموع از لحاظ کتابت صحیح باشه. ولی واسطه قرارگرفتن تایپیست که خالق متن ترجمهشده نیست و روی تک تک بخشهاش فکر نکرده و وقت نذاشته، دچار اشکال میکنه متن رو (نه به طور لزوما 100 درصدی اما احتمالش خیلی بالاس).
به طور کلی فکر کنم تمام دلایل به هم مربوط بودن. شاید بشه همهشون رو توی یه جمله جا داد ولی خب من چیزی به ذهنم نمیرسه الان. اتفاقا خیلی هم تلاش کردم یه جمعبندی بزنم روشون ولی نشد.
و راستی، یکی دو تا موقعیت هست که شاید این ایده شما توشون بهینهتر باشه، مثلا این که مترجم به یه نرمافزار واژهپرداز مثل ورد دسترسی نداشته باشه و مجبور باشه روی کاغذ ترجمههاش رو بنویسه (که البته توی همین شرایط هم به نظر من اگر عکس اون دستنوشتهها رو برای تایپیست بفرستن بهتره) 🙂
سلام
ای کاش یه خلاصه ای از موضوع کتاب قرار میدادید.
تشکر برای ترجمه:41:
الان اگر شروع بشه به خوندن،خیلی طول میکشه تا تموم شه و آدم یادش میره چی به چی بود؛بهتره یه کم صبر کنیم مترجم یه تعداد فصل رو بده بعد شروع کنیم.
(تشکر از مترجم برای ترجمه این کتاب :53:)
به به، بازگشت آقا حمید. درود و صد درود. دلمون تنگ رفته بود 🙂 خوش اومدی
ایول ترجمهت انصافا خوبه.
فقط یه چیزی، توی گرامر فارسی این فرمول"Let's go" he saidبرعکس میشه و تبدیل میشه به
گفت: «...».
اون کلمه «گفت» یا هر معادل دیگهای که به جاش به کار رفته باشه (مثل فرمود، بیان کرد و...) قبل از جملهای که قراره توی گیومه قرار بدیم، نوشته میشه.
یا احیاناً اگر به جای کلمه «گفت» حالتی در قالب یک جمله جایگزینش شده باشه، باز هم باید قبل از دیالوگ بیاد، به این شکل: مثلا به جای گفت «...» به صورت به چهره او نگاه کرد «...» نوشته میشه. منتهی فقط وقتی که این جمله توصیفی جایگزین گفت شده باشه. وگرنه خیلی وقتها هم بعد از دیالوگ، یه حالتی در قالب یک جمله توصیف میشه و توی فارسی هم باید بعد از دیالوگ بیاد.
یه چیز بد دیگه (یا شاید هم خوب!) که انگلیسی داره اینه که دیالوگها را دو قسمت میکنه و بینشون مشغول توصیف حالات میشه که اینجا دیگه... اینجا دیگه هر چی که انتخاب خود مترجم باشه. یه نفر ممکنه دو قسمت رو به هم بچسبونه و توصیفات رو کنار همدیگه بیاره (که بعضی وقتها نشدنیه و البته احتمالاً کار اشتباهی هم هست)، یه نفر هم ممکنه مثل خود متن زبان اصلی یه دیالوگ دو قسمتی ترجمه کنه.
بازم خوش برگشتی. ترینیتی و اینا دیگه راه نیفتادن دوباره؟
وقت و حوصله برای سایت جدید زدن نیست.
ی پیشنهاد!!
شما میتونی داستان ک تصمیم به ترجمه دارید و به صورت ویس ترجمه کنید!یک نفر هم برای تایپ انتخاب میشه ک باعث تقسیم کار و ساده تر شدن کارا میشه نمیخواد هم برای ترجمه وقت بذاری هم برای تایپ ک اعصاب پولادین میخواد!
والا قسمت سخت ترجمه تایپش نیست، دستور زبان و معادل پیدا کردنش سخت تره.
سلام
ای کاش یه خلاصه ای از موضوع کتاب قرار میدادید.
تشکر برای ترجمه:41:
قرار می گیره.
الان اگر شروع بشه به خوندن،خیلی طول میکشه تا تموم شه و آدم یادش میره چی به چی بود؛بهتره یه کم صبر کنیم مترجم یه تعداد فصل رو بده بعد شروع کنیم.(تشکر از مترجم برای ترجمه این کتاب :53:)
والا قصدش بود که یه ماهه تموم کنم کتابو ولی خب تعداد دانلود و اینا کم بوده دست و دلم شل شده.
پارت سوم مقدمه اضافه شد.
16 فصل، هر فصل به 5-6 پارت تقسیم شده.
پارت اول فصل اول اضافه شد.
من خیلی دلم میخوام بخونم داستان رو ولی صبر میکنم یه کم جلوتر بره بعد.
(خوشم نمیاد چند صفحه چند صفحه بخونم)
2 فصل جدید اضافه شد.
از عزیزان اگر کسی توانایی ساخت کاور کتاب رو داره ممنون میشم تماس بگیره.