مه آلود اسم یکی از کتاب های تالیفی فانتزی هست که توسط خانم آلیستا آقایی نوشته شده و توسط انتشارات باژ منتشر شده.
وقتی تو نمایشگاه کتاب داشتم کتاب انتخاب می کردم و اینا، یه غرفه داری بود. که پسر جوانی بود. از حرف زدنشم معلوم بود خودش فانتزی بازه. مثلا گفت این کتابو یه جوری توضیح میدم که اسپویل نشه:43:
بعد کتاب مه آلود نظرمرو جلب کرد که خیلی ازش تعریف بودند. همینکه بهش گفتم، چشاش یه برقی زدو کلی تعریف کرد و گفت:«وقتی من داشتم صفحه 200 اش رو میخوندم، نصفه شب بود. جیغ کشیدم. پدرم با ترس اومده تو که چه خبره، اینم گفته فلانی حمله کرده فلانی اینجور شده(جلوگیری از اسپویل)
خلاصه اینکه منم خریدمش. تا ارمزو نخونده بودمش، ولی وقتی خوندم، واقعا لذت بردم. شخصیت ردازی نسبتا واقعی داشت. با اینکه شخصیت دخترش عین اورسینه ما خیلی کلیشه ای بود، ولی خوب مخفیش کرده بود. ساخت دنیاش که عارکه بود(عالی+معریکه). من هی میخوندم، هی حرص میخوردم که هیچیکی کتاب منو چاپ نمیکنه با وجود اینا:102:
داستانش هم درباره سرزمینی هست که چهارخدا را پرستش میکنند، خدایانی که این شخصیت قصه ما بهشون باور نداره. بعد گروه هایی برای بیرون اومدن از زیر یوغ این خدایان تشکیل میشه. و شورش هایی در میگیره. و کلا تو مایه های عطش مبارزه است. ولی به صورت جادویی تر. و ازتون میخوام اگه خوندینش، تا فصل سوم حداقل برید. حتی شده به زور. از اونجا داستان جالب میشه.
داستانش و پیچ و خم شکل گیری شخصیت ها خیلی خوبه. پیشنهاد میکنم بخونید. واقعا از اینکه یک بانوی ایراینی نویسنده تونسته به همچین مقامی(یعنی نوشتن کتابی که افراد رو مسحور کنه)برسه. از مقدمه کتابم معلومه که مثل همه ما اروزمندان بوده و یهویی به اینجا نرسیده و سه سال طول کشیده که حتی همین کتاب رو بنویسه.
---------------
ویرایش:همین الان تمومش کردم. احساس کردم اون طور که باید بهم نچسبید. انگار یهویی اومد همه چو توضیح داد. تعلیق نصفه م نیمه ای بود. در ضمن، اون رمز طولانی عددی اولای کتاب رو هم رمزگشایی کردم. (ی سوتی از نویسنده)کسی خواست بهم پیام بده.
همین توضیعی که از کتاب داشتی سرم رو درد اورد اونقدر غلط املایی داشت گفتم میرم نظر میدم احتیاج به تلاش بیشتر:78:ولی خدایی یه باز خونی بکن من که ازم گذشت بقیه گناه دارن.
اینکه گفته بودی یه بانوی ایرانی به این مقام برسه خب راستش بیشتر رمان نویسای ایرانی خانمن و خودم هم اولین فانتزی که خوندم از یه خانم بود اسمش سحر .... بود خیلیم کارش درست بود.
و رمان دوس دارم بخونمش میرم سرچش میکنم ببینم موضوعش چیه حالا بعد کنکور میخونم اگه خدا خواست.
ممنون بابت معرفی