هر چیزی که شروع خوبی داشته باشه، دلیل نمیشه قطعاً به خوبی تموم بشه.
برای مثال، بهترین روز زندگی کوری رو در نظر بگیرین که با یه تصادف به پایان رسید. ولی صبر کنین، اجازه بدین تا از ابتدا ماجرا رو براتون تعریف کنم. کوری تموم زندگیِ محقرش رو منتظر اون ترفیع رتبه ی لعنتی بود و ناگفته نمونه که برای بدست آوردنش هم کم تلاش نکرد ولی خب... چه میشه کرد، حداقل راضی از دنیا رفت. اون که کوچکترین پسر از یک خانواده ی شش نفره با وضع مالی متوسط بود، به تازگی زندگی ساده و خسته کننده ای رو در آپارتمان شصت متریش شروع کرده و می دونین که راجع به بچه ته تهقاری های خونه چی می گن؟ همیشه در حال اثبات برای اینکه ثابت کنه، می تونه روی پای خودش بایسته و تا ابد مجبور نیست برادرای بزرگتر، موفق تر و خوشبخت ترش رو الگو قرار بده و پشت سرشون قدمم برداره. به هر حال این جوون اهل نیو جرسی که بیست و شش سال بیشتر نداشت، مَرد. باور کنین برای منم سخته که در مورد مرگش انقدر راحت حرف بزنم، ناراحت کننده ست، جدی میگم ولی خوشبختانه اون تنها بدبخت فلک زده ای نیست که زندگیش توسط عالیجناب مرگ گرفته شده. نه. و مسلماً آخریشون هم نمی تونه باشه.
و بله، می دونم که یه قصه گو وقتی می خواد داستانی رو تعریف کنه هیچوقت از مرگ یه شخصیت شروع نمی کنه و دست کم اینقدر ساده از کنارش نمی گذره ولی چیکار میشه کرد... این دقیقاً همون جاییه که داستان شروع میشه. درست در آخرِ بدترین لحظه ی زندگی یک مرد معمولی. به هیچ وجه منصفانه نیست ولی خب، راستیتش ... از روی خصومت شخصی هم نیست. یا دست کم این چیزیه که آنا می خواد خودش رو باهاش قانع کنه. می پرسید، آنا دیگه کیه ؟ اوه خب اسم واقعی اون « آناآکاسیاهـآکانتا» ست، که ما و البته خودش ترجیح میدیم با همون کوچیک شده ی آنا صداش کنیم. من که فکر می کنم، هر کسی که این اسم رو روی دختره ی بینوا گذاشته، با تمام وجودش از اون متنفر بوده. تصور کنین یک نی نی کوچولوی پوست آبی بامزه با دو تا شاخ کوچیک بی آزار روی پیشونیش به دنیا اومده و موهای مشکی پرکلاغی ای داره که یه جورایی برای یه نوزاد تازه متولد شده عجیب وغیر طبیعیه و چشمهای درشت و براق قرمز رنگ و مژه های بلندی که اگر بیشتر از بیست اینچ بهشون نزدیک بشی به معنای واقعی کلمه توی گوشت می زنه یا در بدترین حالت کورت می کنه با این همه اما... اِهِم... بامزه و خوشگله و صدالبته سالم و این چیزیه که اهمیت داره، درست نمیگم؟ اونوقت تو اسمش رو چی می زاری ؟ آنا-حالا هر چی- آکانتا ؟ منظورم اینه که ... مشکل تو چیه؟!
با این اوصاف، آنای ما، بامزه یا نه، دختر شیرین و معمولیِ خونه بغلی نیست و اوه نه... مطمئناً دوست دختر کوری هم نمی تونه باشه؛ کوری اونقدرا خوش شانس نیست. اما خب، آنا بیشتر شبیه دختر زیر زمین پایینی می مونه. یعنی خیلی خیلی زیر، بیشتر از شش فیت زیر حتی... بیشتر اون دنیایی زیر منظورمونه. کسی که زیاد از اسم تکراری و کلیشه ای که پدرش انگاری از توی بروشر فیلم های سینمایی برداشته و روی سرزمینشون گذاشته، خوشش نمیاد ولی خب چه میشه کرد این تنها اسمیه که یه حاکم پر مشغله به ذهنش می رسه و بله... بله درست حدس زدید، اسم سرزمین آنا : « دنیای زیرین » هست.
این دنیای زیرین( یا حالا هر چی) اما، اصلا شبیه چیزی نیست که قبلاً توی فیلم ها دیدین یا تو کتاب ها در موردش خوندین، این دنیا... خیلی خیلی بدتره ولی اسمش خونه ست و آنای عزیز دل ما به هیچ عنوان حاضر نیست خونه شو با یه دنیا عوض کنه.
---------------------------------------------
مرسی از همگی
آتوسا/الی
سلام.مقدمه ات کاملا کنجکاو برانگیز و جالبه توجه.اما نگفتی توی چه ژانری قرارداره.اینجوری دوستان بهتر جذب میشن.ولی اسم داستانت یکم عجیب نیست .از انتخاب اسمت برامون بگو.موفق باشی
ژانر داستان دارک فانتزی هست و.در مورد اسم فقط باید فصل اول و دوم رو بخونی و متوجه میشی چرا این اسم رو گذاشتم �� داستان دو کاراکتر اصلی داره که در طول رمان چندین بار دچار صعود، زوال و تحول یا مسخ میشن.
بخونین فقط متوجه میشین داستان ساده و پر از فضاهای جدید و.متفاوته
ژانر داستان دارک فانتزی هست و.در مورد اسم فقط باید فصل اول و دوم رو بخونی و متوجه میشی چرا این اسم رو گذاشتم ������ داستان دو کاراکتر اصلی داره که در طول رمان چندین بار دچار صعود، زوال و تحول یا مسخ میشن.بخونین فقط متوجه میشین داستان ساده و پر از فضاهای جدید و.متفاوته
سلام یه سوال فنی آخرش بد تموم میشه؟
از ژانر دارک خیلی خوشم میاد و مقدمت خوب بود ولی ترجیح میدم فعلا کتابایی که هپی اند نیستن نخونم
من فصل یک رو نمی تونم دانلود کنم ، اگر میشه یه چک بکنید ببینید لینک دانلود مشکلی داره یا نه .
و مقدمه هم خیلی قشنگ بود .
سلام یه سوال فنی آخرش بد تموم میشه؟
از ژانر دارک خیلی خوشم میاد و مقدمت خوب بود ولی ترجیح میدم فعلا کتابایی که هپی اند نیستن نخونم
من پایان بد دوست ندارم خودم بخون خیالت راحت
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
من فصل یک رو نمی تونم دانلود کنم ، اگر میشه یه چک بکنید ببینید لینک دانلود مشکلی داره یا نه .
و مقدمه هم خیلی قشنگ بود .
من الان چک کردم مشگلی نداره
اگر دیدین بازم مشکل داره به تلگرام من پیام بدین
@ellie213
اگر یکی تلگرام نداشت چکار کنه ؟ بازم نتونستم دانلود کنم .
بزار یه جا دیگه اپلود کنم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اگر یکی تلگرام نداشت چکار کنه ؟ بازم نتونستم دانلود کنم .
http://uupload.ir/view/r5jj_grown,_decay,_transformation_1.pdf/
اینو امتحان کن
اینم امتحان کن
مشکل حل شد ممنونم . رمانتون خیلی قشنگ هستش . امیدوارم نصفه رهاش نکنید .
خوشم اومد ! متفاوت .. و ..خاص ...منتظر داستان بعدی شما هستم !:41:
این فصل رو همراه فصل اول دادید .
بنظر داستان جالب و خوبی میاد
من الان وقت ندارم برا خوندنش اما دانش کردم و هر وقت خودمش یک نظر خوب دربارش برای شما خواهم نوشت
فعلا مقدمه رو خوندم و از قلمتون خوشم اومد داستان رو هم شب میخونم ولی بعد چنتا فصل در مورد محتواش نظر میدم.با سپاس:9:
فصل جدید نمیاد؟ میشه لطقا اینقدر دستان ها نصفه نصفه نباشن لطفا کامل کنین