آزادی در نوشتار تا چه حد؟

سلام
جدای از موضوع موافق و مخالف، فکر کنم همچین موضوعاتی برای این انجمن مجاز نباشه.
مطمئن نیستم ولی وقتی صحبت های عادیه سیاسی و مذهبی غیرقانونی باشه، احتمالا داستان هم مورد قبول نیست.

و موضوع دیگه اینکه اگر قرار به نقد منطقی موضوعی باشه بهتره دربارش بحث و مناظره و... انجام بشه وگرنه فضای احساسی داستان جایی برای منطق نمیزاره و به سادگی میتونه نظرات رو به سمتی که نویسنده میخواد، بکشه. (به نظر من)

یعنی مثلا میگی نمیشه اون نوع داستانی رو که من گفتم رو نوشت؟
پس اصلا نمیشه در مورد اون زمان از تاریخ کشور فکر کرد؟

آقا هومن;38139:
یعنی مثلا میگی نمیشه اون نوع داستانی رو که من گفتم رو نوشت؟
پس اصلا نمیشه در مورد اون زمان از تاریخ کشور فکر کرد؟

یه نفر از روحانیه محل میپرسه میشه بدون وضو نماز خوند؟
روحانی میگه نه.
طرف میگی ما که خوندیم و شد!

حالا این لطیفه، ماجرای این داستانه.
نوشتن که کاری نداره. به سادگی میشه یه داستان جذاب و حماسی نوشت ولی (به نظرم) همچین داستانی بجای اینکه فضای نقد منطقی رو باز کنه، جو رو به سمت فضای احساسی میبره.
معمولا هم توی فضای احساسی، منطق زیاد جوابگو نیست و احتمالا موضوع به توهین به ادیان، مقدسات، نظام و در نهایت جدل و بی احترامی طرفین (موافقین و مخالفین) به همدیگه بکشه که برای فضای همچین انجمنی مثل سم میمونه.
اگر قرار به اعتراض باشه بهترین فضا، انجمنای سیاسی و اعتقادی هستن (که همیشه درباره این موضوعات دعوا و توهین نثار هم میکنن) نه اینکه با یه داستان نیمه تخیلی و تحریک احساسات به نتیجه ای که میخوایم برسیم.

این هم بگم منِ ایرانیه طرفدارِ اسلام، شدیدا با حمله اعراب به ایران مشکل دارم و سر سوزنی توجیه نمیکنم.

به هر حال اینا نظر شخصیه، تا نظر مدیرا چی باشه.

نه؛قصدم این نیست که اسلام رو نقد کنم؛ولی خوب ،یه طرف جنگ خلیفه ی دوم عمره؛که احتمالا داستان کمی اصطکاک با دوستان سنی پیدا میکنه و یک طرف قضیه هم (طبق روایات)حسنین هستن که کمی هم با دوستان شیعه داستان اصکاک پیدا میکنه .در کل هدف نقد و بی احترامی نیست؛ولی به عنوان یه نویسنده که می خواد یک سری دیالوگ ها رو بین یک سری افراد خاص رد و بدل کنه امیدوارم دوستان !فریاد وااسلاما سر ندن.:1:

آقا هومن;38158:
نه؛قصدم این نیست که اسلام رو نقد کنم؛ولی خوب ،یه طرف جنگ خلیفه ی دوم عمره؛که احتمالا داستان کمی اصطکاک با دوستان سنی پیدا میکنه و یک طرف قضیه هم (طبق روایات)حسنین هستن که کمی هم با دوستان شیعه داستان اصکاک پیدا میکنه .در کل هدف نقد و بی احترامی نیست؛ولی به عنوان یه نویسنده که می خواد یک سری دیالوگ ها رو بین یک سری افراد خاص رد و بدل کنه امیدوارم دوستان !فریاد وااسلاما سر ندن.:1:

مشکل انجمن همین اصطکاک هاست و نه فقط وا اسلاما؛ وا شیعه ها، وا سنیا و وا ایرانا، این سه گروه رو میشه جمع کرد؟
--------------------

اجازه بده همین اول کار یه نجوا سر بدیم:53:
تا جایی که دنبال کردم، اسناد روایاتی که درباره حسنین آورده شده، توسط افرادی هست که اهل سنت هم اون دو نفر رو به عنوان کذاب و زندیق شناختن.
خب... داستانی که همین اول بر پایه اشتباه بنا بشه، چه نتیجه ای داره؟

آقا هومن;38158:
نه؛قصدم این نیست که اسلام رو نقد کنم؛ولی خوب ،یه طرف جنگ خلیفه ی دوم عمره؛که احتمالا داستان کمی اصطکاک با دوستان سنی پیدا میکنه و یک طرف قضیه هم (طبق روایات)حسنین هستن که کمی هم با دوستان شیعه داستان اصکاک پیدا میکنه .در کل هدف نقد و بی احترامی نیست؛ولی به عنوان یه نویسنده که می خواد یک سری دیالوگ ها رو بین یک سری افراد خاص رد و بدل کنه امیدوارم دوستان !فریاد وااسلاما سر ندن.:1:

رو چیز حساسی دست گزاشتی بهت پیشنهاد میکنم منابع مختلف را بخونی و با اشراف کامل اطلاعاتی داستانی بنویسی.هر چند نوشتن اینچنین داستانی در این زمان و در این انجمن بنظر من جایگاه خوبی نداره.
نظر کاملا شخصیه

خب داداشم من سنیم و خب زیاد هم فرد بی جنبه ای نیستم که بیام تایپیک یه داستان که جنبه تاریخی داره رو به خاطر اعتقاداتم بهم بریزم ولی از اونجایی که در مورد خلفایه راشد (رض)و امامان معصوم(ع) مطالعه زیادی کردم و کتاب های بی طرف رو اولیتم گذاشتم مطمئنا اگه نوشته ای اشتباه در مورد یکی از امامان حالا راشد یا معصوم ببینم به شدت واکنش نشون میدم چون به بعضی از آن ها به خصوص امام عمر(رض) و امام صادق(ع) وابستگی شدید احساسی دارم اونم نه به خاطر مقام ارجمندشون بلکه به خاطر اعتقادات زیبا و گیراشون پس امیدوارم هیچ نوشته ای رو که بیشتر از چندبار از صلاحیتش مطمئن نشدی ننویسی چون مطمئنم دوستان دیگری هم هستن که مثل منن .
البته به عنوان یه پیشنهاد میگم که از کتاب های تاریخی غربی استفاده کنی چون واقعا بدور از هر گونه تعصب نوشته شدن و بر اساس وقایع تاریخی و آثار به جایی مانده از اون دورانی که میگین نگارش شدن و اینجوری با دلایل محکم میتونین نوشته رو به نمایش بزارین چون اون چیزی که من از روحانیون سنی و شیعه شنیدم هیچ منطقی پشتش نیست و چیزیه که سینه به سینه نقل کردن حالا چه تغییری به سرش آوردن خدا داند .
در مورد اون دورانی هم که شما فرمودین من مطالعات داشتم اگه سوالی داشتین میتونم تو پی وی تلگرام یا همین تایپیک جوابتونو بدم.
با تشکر.

خوب....ببینید این منابع مثل طبری و غیره کم هم نیستن و همه شون هم حسنین رو زندیق ندونستن...ولی فکر نکنم وارد کردنشون به داستان ایرادی داشته باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بله مطالعه در این زمینه زیاد داشتم و اکثر اطلاعاتم رو از کتاب "ایران در زمان ساسانیان"آرتور کریستین سن و یا کتاب(زیاد بهش استناد نکردم)،"از الشتر تا آلاشت "خسرو معتضد گرفتم.دقت کنید در این داستان من تاریخ رو تغییر میدم.ولی خوب جوّ حاکم بر اون زمان رو از کتب تاریخی میگیرم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نگاه کن عزیز؛من مسلمون نیستم،پس کاملا بی طرفانه به قضیه نگاه میکنم.؛ قضیه دقیقا در زمان خلیفه ی دوم اتفاق میفته.من هیچ قصد توهین ندارم؛ولی می خوام تاریخ رو به نحوی تغییر بدم.شاید تو داستانم شخصیت اصلی بخواد با خلیفه مذاکره کنه!یک سری دیالوگ هایی رد و بدل میشه که خوب مثلا هر دو طرف سعی میکنن ازهم گرو کشی کنن(ادبیات عادی مذاکره)،این وسط باید به این موضوع توجه داشت که قبول دارم ایشون برای گسترش مرز های اسلام به ایران حمله کردن ولی نباید انگیزه ی مادی اعراب رو هم تو این لشکرکشی به کشور ثروتمندی مثل ایران نادیده بگیریم....
من با منطق داستان رو پیش میبرم و هیچ توهینی هم نمیکنم.
به هر صورت آلترناتیو استوری هست ،مضاف براین تغییراتی هست که من درش ایجاد میکنم ولی اگر یه جایی به خالد بن ولید یکم بد و بیراه گفتم یا عمربن سعد رو اذیت کردم امیدوارم کسی خرده نگیره.

آقا هومن;38185:
خوب....ببینید این منابع مثل طبری و غیره کم هم نیستن و همه شون هم حسنین رو زندیق ندونستن...ولی فکر نکنم وارد کردنشون به داستان ایرادی داشته باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بله مطالعه در این زمینه زیاد داشتم و اکثر اطلاعاتم رو از کتاب "ایران در زمان ساسانیان"آرتور کریستین سن و یا کتاب(زیاد بهش استناد نکردم)،"از الشتر تا آلاشت "خسرو معتضد گرفتم.دقت کنید در این داستان من تاریخ رو تغییر میدم.ولی خوب جوّ حاکم بر اون زمان رو از کتب تاریخی میگیرم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نگاه کن عزیز؛من مسلمون نیستم،پس کاملا بی طرفانه به قضیه نگاه میکنم.؛ قضیه دقیقا در زمان خلیفه ی دوم اتفاق میفته.من هیچ قصد توهین ندارم؛ولی می خوام تاریخ رو به نحوی تغییر بدم.شاید تو داستانم شخصیت اصلی بخواد با خلیفه مذاکره کنه!یک سری دیالوگ هایی رد و بدل میشه که خوب مثلا هر دو طرف سعی میکنن ازهم گرو کشی کنن(ادبیات عادی مذاکره)،این وسط باید به این موضوع توجه داشت که قبول دارم ایشون برای گسترش مرز های اسلام به ایران حمله کردن ولی نباید انگیزه ی مادی اعراب رو هم تو این لشکرکشی به کشور ثروتمندی مثل ایران نادیده بگیریم....
من با منطق داستان رو پیش میبرم و هیچ توهینی هم نمیکنم.
به هر صورت آلترناتیو استوری هست ،مضاف براین تغییراتی هست که من درش ایجاد میکنم ولی اگر یه جایی به خالد بن ولید یکم بد و بیراه گفتم یا عمربن سعد رو اذیت کردم امیدوارم کسی خرده نگیره.

خب از اونجایی که شما داریی به عنوان یک ایرانی داستان رو مینویسی و به دور از هرگونه تعصب مذهبی اینکارو انجام میدی من هم به نوبه خودم از این نوشته حمایت میکنم خب حالا این حرف چه نتیجه ای داره به خودم ربط داره ولی من قبل از اینکه مسلمون باشم یه ایرانیم و مطمئنا صدها بار حاضرم ایران در عصر ساسانی باقی مینوند تا عصر اسلام.
پس موفق باشی امیدوارم که اثر قدرتمند بشه.:53:

آقا هومن;38185:
خوب....ببینید این منابع مثل طبری و غیره کم هم نیستن و همه شون هم حسنین رو زندیق ندونستن...ولی فکر نکنم وارد کردنشون به داستان ایرادی داشته باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بله مطالعه در این زمینه زیاد داشتم و اکثر اطلاعاتم رو از کتاب "ایران در زمان ساسانیان"آرتور کریستین سن و یا کتاب(زیاد بهش استناد نکردم)،"از الشتر تا آلاشت "خسرو معتضد گرفتم.دقت کنید در این داستان من تاریخ رو تغییر میدم.ولی خوب جوّ حاکم بر اون زمان رو از کتب تاریخی میگیرم.

طبری و اهل سنت، حسنین رو زندیق دونستن؟ فکر کنم با معنی زندیق آشنا نباشی و اون ارسال رو اشتباه برداشت کردی.
منظور من بعضی افرادی بود که خبر از حضور حسنین در جنگ دادن. ظاهرا دیگران هم با شک و شبهه دربارش صحبت کردن؛ معمولا این اخبار، بدون سند مورد قبول نیست.

بد نیست این لینک رو بخونی
حضور امام حسن و امام حسین در جنگ با ایران

ahmaad;38188:
طبری و اهل سنت، حسنین رو زندیق دونستن؟ فکر کنم با معنی زندیق آشنا نباشی و اون ارسال رو اشتباه برداشت کردی.
منظور من بعضی افرادی بود که خبر از حضور حسنین در جنگ دادن. ظاهرا دیگران هم با شک و شبهه دربارش صحبت کردن؛ معمولا این اخبار، بدون سند مورد قبول نیست.

بد نیست این لینک رو بخونی
حضور امام حسن و امام حسین در جنگ با ایران

خب من کامل این متن رو به خاطر جملات پایانیش رد میکنم. چون از اونجایی که اونم کاملا بدون سند گفته که محمد حنیفه گفته پدرم به وسیله من از امام حسین و امام حسن دفاع میکنه . چون تا اونجایی که مطالعه کردم در یک توطئه علیه محمد حنیفه توسط خوارج امام علی به همراه امام حسن و حسین به لشکر خوارج هجوم بردن و اینکه امام بین فرزندانشون همچنین تفاوتی گذاشته اند اصلا قابل قبول نیست.

omidcanis00;38189:
خب من کامل این متن رو به خاطر جملات پایانیش رد میکنم. چون از اونجایی که اونم کاملا بدون سند گفته که محمد حنیفه گفته پدرم به وسیله من از امام حسین و امام حسن دفاع میکنه . چون تا اونجایی که مطالعه کردم در یک توطئه علیه محمد حنیفه توسط خوارج امام علی به همراه امام حسن و حسین به لشکر خوارج هجوم بردن و اینکه امام بین فرزندانشون همچنین تفاوتی گذاشته اند اصلا قابل قبول نیست.

فکر نمیکنم بتونیم روایات شیعه و سنی رو از طرف خودمون رد کنیم. مخصوصا که سند اون جمله، آخر صفحه از چند کتاب آورده شده.
(عزیزتر بودن یه پسر نسبت به دیگری، موضوع عجیبی نیست چه برسه به اینکه نوه های پیامبر هم باشن.)

جدای از اون، به فرضِ اشتباه و دروغ بودنِ منابع شیعه؛ ظاهرا اهل سنت هم با بعضی رجال و راوی های این روایات مشکل دارن و اون ها رو مجهول یا کذاب خوندن که همین کافیه برای رد این روایات و شبهه ها.

احمد جان اون قسمت حرفت رو خوب نفهمیده بودم. معذرت
به هر حال کارم رو شروع کردم ولی شروع فصل دهی از تابستونه
اسم داستان هست "وَزَرَپت دِرَن آریاتس"!اسم خیلی سنگینیه،عملا هیچ ریشه ی مشترکی با فارسی نو نداره.یه لقب هستبه زبون پهلوی برای کسی که همزمان عنوان شاه زیر دست شاهنشاه و وزرگ فرمادار(صدر اعظم)رو داره.

آقا هومن;38197:
احمد جان اون قسمت حرفت رو خوب نفهمیده بودم. معذرت
به هر حال کارم رو شروع کردم ولی شروع فصل دهی از تابستونه
اسم داستان هست "وَزَرَپت دِرَن آریاتس"!اسم خیلی سنگینیه،عملا هیچ ریشه ی مشترکی با فارسی نو نداره.یه لقب هستبه زبون پهلوی برای کسی که همزمان عنوان شاه زیر دست شاهنشاه و وزرگ فرمادار(صدر اعظم)رو داره.

خب پس... ظاهرا نظرسنجی رو بی دلیل گذاشتی.
امیدوارم از اسناد تائید شده استفاده کنی نه تهمت هایی که به شیعه نسبت دادن و اهل سنت هم ردشون کردن.