شکنجه گر کلمات
صدای بلندی می آید، مرا به یاد ضربان قلب می اندازد. چطور می شود در قبرستان یک قلب ضربان بزند؟ هوای صبح را به ریه هایم می کشم و قدم هایم را بر ساقه های سبز بهار باغچه می گذارم. به شیشه دست می کشم. خانه ی عجیبی دارم؛ قبرستان پشت سرم هم خاکی است. با رسم الخطی جالب زیر عکسم نوشته اند:
“کتاب هایی را محکوم به خوانده شدن کرد.
شکنجه گر کلمات”
همیشه از بیاد آوردن این جمله خنده ام می گیرد. احساس ابهت می کنم، لقب جالبی است “شکنجه گر کلمات”
آجر های قرمز کوچک پس زمینه هم جذاب به نظر می رسد. هر چه باشد من یک شکنجه گر هستم پس وسایل کارم هم به دیوار های آجری آویخته شده است.
جالب بود...ولی یکم سفید تر بنویس.. قضاهایی که مینویسی یکم تاریکه
شکنجه گر کلماتصدای بلندی می آید، مرا به یاد ضربان قلب می اندازد. چطور می شود در قبرستان یک قلب ضربان بزند؟ هوای صبح را به ریه هایم می کشم و قدم هایم را بر ساقه های سبز بهار باغچه می گذارم. به شیشه دست می کشم. خانه ی عجیبی دارم؛ قبرستان پشت سرم هم خاکی است. با رسم الخطی جالب زیر عکسم نوشته اند:
“کتاب هایی را محکوم به خوانده شدن کرد.
شکنجه گر کلمات”
همیشه از بیاد آوردن این جمله خنده ام می گیرد. احساس ابهت می کنم، لقب جالبی است “شکنجه گر کلمات”
آجر های قرمز کوچک پس زمینه هم جذاب به نظر می رسد. هر چه باشد من یک شکنجه گر هستم پس وسایل کارم هم به دیوار های آجری آویخته شده است.
دختر وقتی نوشته هات رو می خونم یاد شخصیت "سوزی " تو نایت ساید میفتم....قشنگ بود
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
جالب بود...ولی یکم سفید تر بنویس.. قضاهایی که مینویسی یکم تاریکه
عزیز خوب هر کس تو یه سبکی می نویسه...به نظرم نویسنده نباید بذاره نظر خواننده ها تو سبک نوشتاریش تاثیر بذاره...خوب البته این نظر منه و نظر شما هم محترم.
خیلی جالب بود. بیشتر احساس کردم یه قسمتی از داستان بلنده. اونقدر تاثیر گذار بود که همین الان یه ایده باحال اومد توی ذهنم. بازم این مدلی بنویسید.
جالب بود...ولی یکم سفید تر بنویس.. قضاهایی که مینویسی یکم تاریکه
سفید رنگ جالبی نیست ولی این داستان کوتاهم خیلی رنگی تر از بقیه است اگه دقت کرده باشی، مثلا یه جا خاکستریه یهو سبز میشه و بعد قرمز رو دخالت میده... به هر حال صرفا نباید سفید نوشت همین که دو تا رنگ دیگه هم وارد داستان شد جای خوشحالیه:)
قشنگ بود انگار که مقدمه ی یه داستان بلنده خیلی تاثیرگذار بود عالی