از اتاق فرمان میگند که ظاهرا دوستان تو خوندن این مطلب مشکل پیدا کردند خب این ویس داستانانه : http://s8.picofile.com/d/8305018892/7a7d1477-11a2-40a0-95dc-eed46f99d42d/audio_2017_08_30_03_40_21.ogg
خاک غریبی
خواستم مثل آسمان باشم
آشیان پرندگان باشم
با همین دست خالی و سردم
نه باران شدم ببارم دل آرام بگیرد
نه آسمان شدم آشیانه بسازم
نه ابری نه قوسی میان فلک باز
نه دل نیمه جان شد نه قصه شد آغاز
نه حرفی نه کاری نیامد بر از دست
چه عشقی که پر زد چه عشقی که پر زد
از این قاب چوبی
چه دل ها که برد او از این راه خوبی
نه طوطی نه بلبل
نه سر دادی آواز
دل من شکست و نه باران شد آغاز
میان قفس ها نه در ها شدند باز
نه چشمی نیامد
نه گوشی نه فریاد
نقابی نیامد به قصد تو دیدار
نه قوسی نه اشکی نه تنها نه آهی
صدایی نیامد وفایی نیامد
نه این دل شد آرام
نه باران شد انگار
نوایم گرفته نگاهم گرفته
چو خیره به دیوار منم من ، نیازار
طمائنینه ی تو ، هوای من است و
ز دیوار بیافتاد ، نوای غم از تو
تو رفتی نماندی
دلم زیر و رو شد
گَرِ سنگ قبرت اسیر گلو شد
نه من آسمان شد
نه ابری پدیدار
مصافی گرفته، میان منو یار
اوان سحر شد ، من تیره اقبال
نشسته به روی دلم درد آوار
ولی قصه پیداست که ادامه دارد
چه دل نیمه جان شد
چه باران ببارد
هنوزم همانجا، میان غریبی
غریبی گرفته ، برین خاک خسته
زده تکیه اش را، به شخصی که رفته
نه چشمی ندارد ، صدایی ندارد
ز جایش که برخاست ز دستش بیافتاد
دلی را که یارش امانت فرستاد
جز این درد کوری ، به پیری دچار شد
دلی که زمین خورد غم روزگار شد
پس از اندی مدت گر عاشق ببینی
دگر هیچ نبینی ، دگر هیچ نبینی
__Hana__
این داستان کوتاه توسط هانا (Hana) نوشته شده به منظور رقابت بین نویسندگان لطفا نقد کنید و رای بدین بلکه نفر اول انتخاب بشه...
دوستانی که میان میخونند لایک میکنند ، بیشتر نقد مورد نظر هست ها نه فقط لایک ، مقایسه با نوشته های دیگه هم داریم، فراموش نشه!؟
لطفا به تعداد بازدید ها نظر و امتیاز باشه!؟
لینک شماره یک :
http://btm.bookpage.ir/newpostinthread2989.html
http://btm.bookpage.ir/newpostinthread2988.html
نامعلوم 2 (نویسنده اعلام نکرده)
دوستان یه نکته رو بگم این مطلب دکلمه نیست بحرطویله . تو شرایط مسابقه نگفتن نظم یا نثر برای همین این تضاد بین نوشته ها به وجود اومد . به هر حال قبول دارم نقد این نوشته منتقد ادبی میخاد اما خب از نظر ایده که میشه بررسی کر و امتیاز داد . نمیشه؟ میشه?
معتقدم فقط علی (flash) میتونه نقدتون کنه و امتیاز بده.
علی جون بیا دیگه کجای غیبت زده
سلام و درود فراوان بر تو هنرمند مهربان
در سیمای متن شما حقیقی بودن و دلی بودنش پیداست.مشخص است که از کوشش بسیار نیست و از روانی قلم دل بر کاغذ نقش بسته...
تنها در نقد آن میگویم که میتوانست کمی منسجم تر باشد.البته آن حس قوی که باید باشد به من منتقل شد اما به شخصه معتقدم همیشه برای حرف دل جای بهبود هست
لذت بخش ، همچنین پر از الهام بود
موفق باشی
اینو باید بگم که هر کسی که تو زمینه ای آگاهی و علم داره میتونه تو همون زمینه نظر بده و نقد کنه و این هیچ ربطی به منتقد بودن یا نبودن نداره.اما در مورد خاک غریبی باید بگم بیشتر از اینکه دکلمه باشه شعره اون هم بیشتر در قالب شعر نو یا سبک شعری مهدی اخوان ثالث.بعضی قسمتها کاملا تبدیل به نثر میشن و زیبایی شعر رو می گیرن.دکلمه تا این حد آهنگین نیست و قافیه اینقدر خوب توی دکلمه دیده نمیشه.بعضی از قسمتها عملا تکرار شدن یعنی مدام تکرار گوش،صدا،باران،توی شعر وجود داره،استفاده از تکرار در جای خودش و در حد معمول خودش یه زیبایی ادبی محسوب میشه ولی بیشتر از حد معمول خسته کنندس.ولی در کل شعر خوبیه و روایت هنرمندانه ای داره...
معتقدم فقط علی (flash) میتونه نقدتون کنه و امتیاز بده.
علی غلط بکنه ((:
حقیقتش من خیلی از شعر سر در نمیارم (جا داره بیاین بگین مگه از داستان سر در میاری کچل؟ ((: )، در نتیجه نمیتونم نقد خاصی بکنم، امتیاز هم کلاً نمیدونم چه جوری میشه داد به شعر d:
نظر خودم رو به عنوان خواننده میگم فقط.
من تا قبل از اینکه خودتون گفتین متوجه نبودم که بحر طویله. تا موقعی که خودتون نخونده بودین هم تو خوندنش مشکل داشتم. حالا اینکه من نمیتونستم درست بخونم یه بخشیش مشکل گیرندهاست (که خود بنده باشم)، ولی یه بخشیش هم به نظرم تقصیر شاعره d:
اگه فایل صوتی رو گوش کنیم، میبینیم شاعر خودش خیلی روون میخونه کلش رو. علتش اینه که شاعر میدونه کجا ریتم عوض شده، من خواننده نمیدونم.
حالا من خیلی بحر طویل نخوندم، ولی به نظر میاد تو بحر طویل این تغییر ریتم وجود داره. منتها توی اون دو سه تا بحر طویلی که دیدم، به نظر میاد که تیکههای هموزن طولانیترن، و این کار رو راحت میکنه برای خواننده که چهجوری بخونه شعرو. ولی اینجا ریتم هر دو سه چهار خط یه بار عوض میشه (سه خط اول موزونن، دو خط بعد بیوزنن، بعد دوباره موزون میشه، بعد وزن عوض میشه، و همینطور تا آخر). نتیجهش این میشه که من موقع خوندن شعر نصف تلاشم میره سر پیدا کردن وزن و کلاً یادم میره چی خوندم. که خوب همونطور که اول گفتم، یه بخشیش به خاطر خنگی منه، منتها شاعرم فک کنم یه مقدار باید فکر خنگی خواننده رو بکنه، یه جوری بنویسه که ما هم بتونیم ریتم رو پیدا کنیم d:
از نظر محتوایی قشنگ بود. ولی بازم این تغییر موضوع (از تلاش نا موفق برای «آسمان بودن»، تا غم، تا دلشکستگی از هجران، تا بغض سر سنگ قبر و دلی که افتاد و شکست) که هی اتفاق میافته در طول شعر، باعث میشه که خوانندهی خنگی مثه من گم کنه رشتهی افکار رو. اگه توقف رو هر بخش بیشتر باشه (یعنی فرصت بیشتری به خواننده بدین که موضوع رو هضم کنه) به نظرم بهتر میشه.
ای بابا! خوب شد نمیخواستم چیزی بگم! چهقد حرف زدم ((:
متشکر از دوستانی که خوندن ?
خب نحوه امتیاز شعر تو دانشگاه به تعداد ایراد های بارز نمره کم میشه هست ، فکر کنم اینجا هم این روش خوب باشه برا استفاده ?
و نکته ای بگم خدمت همه دوستان تغییر وزن تو بحر طویل عادیه و سرعتش رو شاعر تعیین میکنه
تا اونجا که میدونم ? شاید هم اینطور نباشه ?
و خلاصه ممنون از همه که خوندن ، و باز دوباره همون اتفاق توی بقیه متن هام افتاد
برید توضیح توی شیرین تر از انتظار رو بخونید ? دیگه دوباره حال ندارم تایپ کنم ??
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
متشکر از دوستانی که خوندن ?
خب نحوه امتیاز شعر تو دانشگاه به تعداد ایراد های بارز نمره کم میشه هست ، فکر کنم اینجا هم این روش خوب باشه برا استفاده ?
و نکته ای بگم خدمت همه دوستان تغییر وزن تو بحر طویل عادیه و سرعتش رو شاعر تعیین میکنه
تا اونجا که میدونم ? شاید هم اینطور نباشه ?
و خلاصه ممنون از همه که خوندن ، و باز دوباره همون اتفاق توی بقیه متن هام افتاد
برید توضیح توی شیرین تر از انتظار رو بخونید ? دیگه دوباره حال ندارم تایپ کنم ??
و نکته ای بگم خدمت همه دوستان تغییر وزن تو بحر طویل عادیه و سرعتش رو شاعر تعیین میکنه
تا اونجا که میدونم �� شاید هم اینطور نباشه ��
حالا منم که تخصصی ندارم، ولی فک میکنم که فرمایش شما درسته در مورد تغییر وزن تو بحر طویل. منتها عرضم این بود که وقتی اینقد سریع عوض میشه، خواننده نمیتونه دنبال کنه که چی شد.
حالا منم خیلی بحر طویل نخوندم، ممکنه مشکل از من باشه. اگه باقی امتی که خوندن شعرو مشکلی نداشتن با این قضیه به فرستندهتون دس نزنین، مشکل از گیرندهی من بوده ((:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
و نکته ای بگم خدمت همه دوستان تغییر وزن تو بحر طویل عادیه و سرعتش رو شاعر تعیین میکنه
تا اونجا که میدونم ? شاید هم اینطور نباشه ?
حالا منم که تخصصی ندارم، ولی فک میکنم که فرمایش شما درسته در مورد تغییر وزن تو بحر طویل. منتها عرضم این بود که وقتی اینقد سریع عوض میشه، خواننده نمیتونه دنبال کنه که چی شد.
حالا منم خیلی بحر طویل نخوندم، ممکنه مشکل از من باشه. اگه باقی امتی که خوندن شعرو مشکلی نداشتن با این قضیه به فرستندهتون دس نزنین، مشکل از گیرندهی من بوده ((:
از اونجایی که کسی نتونست به این داستان امتیاز بده، خوب این پروندش مختومه اعلام میشه.
تاپیک که می مونه.پس فقط نمیشه شرکتش داد دیگه.