Header Background day #15
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

بیایید کمدی بنویسیم!!!

8 ارسال‌
8 کاربران
11 Reactions
2,277 نمایش‌
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
شروع کننده موضوع  

دوستان باید اعتراف کنم هیچ وقت یه طنر نویس خوب نبودم و اصلا داستانی که بتوانه لبخندی بر لب کسی بیاره نمیتوانم بنویسم .
برای همین گفتم با ایجاد این تاپیک به هم کمک کنیم تا یاد بگیریم.
یه داستان طنر و یا کمدی به چی نیاز داره؟ چطور صحنه های خنده دار خلق کنیم؟
اگه میتوانید حتی یه نمونه بنویسد. تشکر از شما


   
Daiana، Lady Joker، bahani و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Anahid
(@anahid)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 141
 

راستش من خودم تا حالا نه کتابی بصورت طنز خوندم و نه اینکه تابحال سعی کردم متنی بصورت طنز بنویسم‌. ولی به نظرم ایده ی خوبیه. خوب تا اونجا که من میدونم تعریفی که از طنز اومده اینه که اتفاقات و یا مشکلات جامعه یا بصورت کلی دنیارو میان بصورتی که کمتر موجب آزار و ناراحتی بشه که در نهایت یک لبخند تلخ برروی لب خواننده بیاره بیان میکنن. اما برای آثار فانتزی فک کنم اگه بخوای طنز بنویسی باید توی دیالوگا و یا شکلی که محیط پیرامونو توصیف میکنی طنز وارد کنی.
نمیدونم متوجه منظورم شدی یا نه چون خودمم نفهمیدم چی گفتم ولی امیدوارم که تونسته باشم کمکت کنم:دی


   
ali-rbn و *HoSsEiN* واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ali-rbn
(@ali-rbn)
New Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 3
 

خب چیزه آقا طنز نویسی خیلی نکات داره که در صورت رعایت شدن چیز خیلی کول و نایسی در میاد. مثلا یکی ازین نکات به جا نویسی هستش. حالا یعنی چی؟ یعنی اینکه شما هر شوخی ای رو که با خواننده یا با کاراکتر هات میکنی به موقع باشه و فضا براش فراهم باشه.شوخی ها نباید خیلی بورینگ و قدیمی باشن تا تاثیر خودشونو بذارن. حتی میشه تیکه انداختنای جدید اختراع کرد. میشه توصیفاتو به طوری که ماجرا رو طنز کنه تعریف کرد. برای مثال توی یه جمله کاراکتر ایکس ازینکه کاراکتر ایگرگ صدمه دیده و پای چشمش کبود شده خوشحاله. میتونه به جای اینکه بگه:
پای چشمت چرا کبود شده؟ خیلی خوشحالم کبود شده(:|) بگه: کی پای چشمت رو کبود کرده؟ بگو میخوام براش گل بفرستم.
در کل امیدوارم پستم مفید بوده باشه دی:


   
*HoSsEiN*، fatemeh.s و واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
...Melisandre...
(@melisandre)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 124
 

من چیز زیادی از تئوری طنز نویسی و ادبیاتش نمیدونم
یعنی من خیلی از ادبیات نمیدونم کلا :دی
اما به صورت تجربی و با چیزایی که خوندم یه جورایی فهمیدم که چیا میتونه آدمو به خنده وا داره...

اول این که بین طنز و کمدی کلی فرق هست
کمدی یعنی چیز خنده دار، کمدی ژانریه که یه محتوای خنده دار داره حالا مهم نیست تهش قراره چی بشه، شما فقط می خونی یا میبینی که بخندی همین
اما طنز ژانریه که با استفاده از سخره یا شوخی و خنده های شیرین یه واقعیت تلخ رو زیر وستش داد می کشه حالا تلخ یا غیر تلخ طنز پیام داره و معمولا پیام های طنز خیلی قوی اند!
برای کمدی نویسی شما فقط باید مسخره بازی در بیارید و تو لودگی خوب باشین همین
مثلا من چند وقت پیش یه جایی یه تاپیکی بود مبنی بر "چرت نویسی" با یکسری کلماتی که ردیف کرده بود و منم یه پستی زدم با محتوی ی چرت و پرت:

استعداد بعضی از ماها در نوشتن طنز در حد پشم الاغ ماده ی آفریقاییه... جدی میگم! بنابر این من اصلا و به هیچ عنوان سعی نمی کنم طنز بنویسم که آخرش شماها همه پوکر فیس به اسکیرین زول بزنین و نهایتا بگین برو بابا مسخره ی اوشکول :/ و از اونجایی که نمی خوام فحش بشنوم فقط یه چرتی میگم و میرم... والا چند روز پیش ما تصمیم گرفتیم یه کاری کنیم معلم ریاضیمون از کلاس در بره... چشمتون روز بد نبینه یک معلم سیریشی هم هست که خدا میدونه... گلوش داشت پاره میشد باز اومده بود سر کلاس... اصن یه اوجوبه ایه... هیچی دیگه ما هم سبک سنگین کردیم دیدیم هیچ جوری امکان نداره که اینو فراریش بدیم... که یکی از بچه ها ایده ی خوبی داد... گفت بچه ها حمله ی انتحاری می کنیم... همه سکوت کردند عین بز نگاش می کردن تا این که یکی گفت یعنی چی باید چی کار کنیم؟ هیچی دیگه اونم گفت زنگ تفریح قبل از کلاس همه لوبیا می خوریم...

و ازش نتیجه بگیرم: معلم نشید... 😐
خوب سوالی که پیش میاد اینه الان هدف این چند خط واقعا چی بود؟ آیا مفهومی داشت؟ این چی بود؟ شاید تونسته باشه یه لبخند محوی رو بعضی جاها روی لب هاتون بنشونه اما این طنز نیست تنها یک کمدی ضعیفه...
در صورتی که طنز مفهوم داره خیلی عمیق و قسمت های خنده دارش اغلب کوتاه تر و البته شیرین تر از کمدیه

حالا من طبق تجربه که البته زیادم نیست ولی شاید به درد بخوره یسری پیشنهاد دارم برای این که نکته های جذاب و شیرین و خنده درای بنویسید
1- مردم و انسان ها کلا از شنیدن چیز هایی که می خوان بگن اما نمیتونن یا چیز هایی که می خوان بشنون لذت می برن، پس من بهتون پیشنهاد می کنم ابتدا با گفتن یسری نکاتی که اغلب مردم نمیشنون در صورتی که دوست دارن بشنون رضایت مخاطب رو جلب کنید... فکر می کنم فهمیده باشید منظورمو مثلا: ضعف های اجتماعی که هر روز همه با چشم خودشون می بینند، به عنوان مثال رانندگی وحشیانه !!!
2- نثر شوخ طبع و ساده و روون و تا حد ممکن بدون کلمات قلمبه ثلمبه داشته باشید.
3- واقع گرایانه بنویسید و خیلی مبالغه نکنید
4- با واژه ها بازی کنید که مردم رو شوک کنه و بخندن مثلا: هیچی دیگه یه الگوی عددی کشید پای تخته و گفت بعدی رو بگین k2 , k3 ,? منم گفتم بشقاب؟ ولی هیچ وقت نفهمیدم چرا با پس گردنی انداختتم بیرون!
البته این الان بداهه بود و بسیار چرت و خضعبل اما مطمئنن اگه فکر کنید خیلی میشه با واژه ها بازی کرد...
5- استعداد زاتی ذاتی ضاتی ظاتی همون بابا چون این خیلی مهمه اگه دقت داشته باشید در نهایت به این نکته می رسیم که طرف واقعا باید بتونه طنز رداز طنز نویس یا طناز باشه !!! جدی میگم این خیلی مهمه اما یه آدم بی مزه عین من هم ممکنه بتونه چیز های بامزه ای بنویسه اما اغلب اونایی که خوب داستان ها رو تعریف می کننن و جوری هر چیزیو میگن که واقعا خنده ات بگیره حتی اگه خیلی بی مزه باشه طنز پرداز های خوبی میتونن باشن اما لزومن نیستن چون نکات نگارشیشو نمیدونن که امیدوارم دوستان بگن چون منم نمیدونم در هر حال اینا یسری توصیه بود به عنوان یه مخاطب من هیچ وقت نمیتونم طنز بنویسم اما به نویسندگان طناز گرامی پیشنهاد می کنم این طوری بنویسن که ما خشمون بیا :دی


   
Anahid واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
mozhgan.oloumi2
(@mozhgan-oloumi2)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

طنز نویسی، بیشتر از بقیه مهارتهای نویسندگی نیاز به استعداد داره. یعنی نمی شه خیلی دست به اختراع زد، باید گشت و اگه توی وجود خودمون هست کشفش کرد و بهش پر و بال داد.
من فرض می کنم که شما می خوای داستان طنز بنویسی. بیا و اعضای داستانت رو از هم سوا کن. چی بدست میاد؟
خود داستان
شخصیت
لحن
فضا و...

حالا باید توی هر کدوم یه تفاوتی با دنیای معمول ایجاد کنی. وقتی چیزی سر جای خودشه، نظر ها رو به سمت خودش جلب نمی کنه. اول باید ایده ای انتخاب بشه که جای کار کردن داشته باشه. یا اصلا حرفی برای زدن توش پیدا بشه. چیزی که هزاران بار به انحاء مختلف نشنیده باشیمش. یا از اون زاویه ندیده باشیم. بیا فرض کنیم دلالی ازدواج. تو ایران که خیلی مده تو هند هم هست، تو کره جنوبی هم هست. بعد فکر کنیم چیش بده؟ هزار و یک علت از زبان یک دختر می تونم برات بگم. بعد براش شخصیت انتخاب کن و به هر کدوم یه سری علامت خاص بده که از دیگران متمایزش کنه. برای پیدا کردن این چیزها باید بیننده قوی ای باشی. به مردم توجه کن. سوتی های لو رفته صدا و سیما رو گوش بده. کلیپ های طنزی رو که مردم شهر های مختلف ساختن ببین و بشنو. باورت نمی شه که که ادمهای غیر طنزی بین ماها دارن زندگی می کنن.بر گردیم به مثال،دلال ازدواج معمولا یه آقای شیک پوش نیست. یه زن چاق پیره که حراف و فضول و اهل غیبته. چی می پوشه؟ از چه دخترایی خوشش میاد؟ چطوری معرفی شون می کنه؟ از چه کلماتی برای گول زدن دختر و پسر استفاده می کنه؟جای تک تکشون زندگی کن. جای کسی که حرفها رو می زنه و اونهایی که همون حرف رو می شنوه زندگی کن.
راوی انتخاب کن. اینجا مثلا راویت یه دختر مسن باشه. فکر کن چطور حرف می زنه؟ چطور خودشو معرفی می کنه؟ میگ ه پیر دخترم؟ نه! ترشیده؟ دم بخت هم که نیست؟ دم ترشیدگی چطور؟ " دم دبه!" تصویب شد.
من به شخصه تضاد رو خیلی دوست دارم. مثلا از یه دختر ترشیده انتظار می ره که یا زشت باشه. یا بی سواد یا دست و پا چلفتی. نمی شه یه حوری بلوری بیاریم که پولدار و دکتر و آچار به دسته اما، اگه دختره فقط یکم ابروی پاچه بزی و سبیل چنگیزی داشته باشه و آروم حرف بزنه، ادم رو وا می داره که دربارش هر فکر بدی بکنه. اگه بعد نشون بدی که دو تا فوق لیسانس داره و فول آشپز هم هست همه جا می خورن. من غافلگیری رو هم خیلی دوست دارم.
اسم هم خیلی مهمه. اسم می تونه خیلی ساده یا خیلی دور از ذهن باشه. اما در نهایت باید حس طنز و یه ارتباطی با متن نوشته شده رو القا کنه.
گاهی می شه از کلماتی استفاده کرد که خروجی ذهن خلاق نویسنده ست و قبلا هیچ اشنایی باهاش نداشتیم. مثل شاسخین که الان خیلی هم جا افتاده. یا مثلا عکس" خاک بر سری" . یا اینکه از یه اصطلاح قدیمی استفاده نابجایی انجام بدیم و اونقدر در استفاده ازش مصر باشیم تا ملکه ذهن بشه. مثل" دستور از بالاست".
عادت های خنده دار ، تکیه کلام های خنده دار، پوشش، محل زندگی، حیوان خانگی، موارد مطالعه، اعتقادات سیاسی سطح پایین و هزار تا چیز دیگه هم می تونن به کمک بیان اگر؛ اولا ایده خوبی انتخاب شده باشه و ذوق طنز نویسی توی نویسنده بیدار باشه.
نکته آخر هم که مثل همیشه : کار نیکو کردن از پر کردن است
و امید موفقیت


   
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Prominent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 582
 

ایده خیلی خوبیه
کوچک ترین استعداد طنز نویسی توی من وجود نداره چون کلا پایان تلخ رو بیشتر دوس دارم و با داستان طنز حال نمیکنم
ولی خب به نظرم یه داستان طنز باید شخصیت پردازی عالی داشته باشه خوب نه عالی باشه تا خواننده بتونه احساسش کنه شوخی ها توی موقعیت های مناسب باشه
و اینکه شخصیت نباید لودگی دربیاره چرتو پرتم نباشه داستان


   
پاسخنقل‌قول
Amir2527
(@amir2527)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 206
 

در حال حاضر تنها چیزی که در مورد طنز پردازی تو ذهنمه و می تونم بگم اینه که اگه کسی می خواد طنز پرداز خوبی باشه باید حتما کتابهای طنز زیادی رو بخونه، یا حداقل اونایی رو که خیلی ازشون تعریف می شه رو بخونه. بعد با خودش بشینه فکر کنه که چرا و چطور این کتاب(یا هر چیزه دیگه ای) که خوند باعث خندیدن خواننده میشه، بعد بیاد مثل همون نویسنده طنزش رو همون طور که دوستان اشاره کردن در جای مناسب استفاده کنه. یه چیزه دیگه هم که می خوام بگم اینه که لازم نیست نویسنده حتما بخش طنز داستان رو بدون هیچ کمکی اختراع کنه. می تونه از اتفاق های روزانه به راحتی الهام بگیره. بعضی وقتها زندگی از کمدی ترین فیلم ها و داستان ها هم خنده دار تر می شه.( هرچند معمولا برعکس این، بیشتر اتفاق می افته!) فعلا فقط همین به ذهنم می رسه. راستی! یه چیزه دیگه... طنز حتما نباید پیچیده و خفن باشه، بعضی وقت ها طنز های ساده خیلی دلنشین تر از پیچیده ها هستن. پس خواهشا به خودتون فشار نیارین که باحال به نظر بیاین، چون این طوری بدون اینکه بخواین حسابی گند می زنین.(این چیزیه که خودم به شخصه تا حدودی تجربه کردم.) از همین تریبون سو استفاده می کنم و یه مجموعه طنز فوق العاده که خودم خیلی باهاش حال کردم رو معرفی می کنم: خاطرات یک بی عرضه (خاطرات بچه لاغر مردنی) طنز این مجموعه خیلی زیبا، باحال و دلنشینه و می تونه خیلی به کسانی که می خوان طنز بنویسن کمک کنه. پیشنهاد می کنم اگه هنوز نوجوونید این مجموعه رو حتما بخونید.


   
پاسخنقل‌قول
ZAHRA*J
(@zahraj)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
 

چیزی که به نظر من جواب میده و بیشتر خواننده رو به خنده می اندازه اینه که یه فرد در کمال جدیت یه حرفی رو بزنه که مثلاً در اون موقعیت مناسب نیست. مثلاً وسط دعوا بگه: من گشنمه.
یه چیز دیگه هم اینکه جوری باید طتز بنویسیم که برای خود کاراکتر ها طنز نباشه. خواننده که اونو می خونه خندش بگیره.
دیگه اینکه توی طنز نباید احساساتی بشیم. http://www.asriran.com/fa/news/176966/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D9%86%D8%B2-%D8%A8%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%85


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: