در آمدی کوتاه بر ادبیات سبک گوتیک

منشا اصیل داستانهای سبک گوتیک، انگلستان در اواخر قرن 18م و اوایل قرن 19م میلادی است.این سبک خیلی زود در سایر نقاط جهان نیز، به خصوص ایالات متحده پخش شد؛ جایی که توانست نویسندگان بسیاری، از جمله ناتانائیل هاوترون و ادگار الن پ را تحت تاثیر خود قرار دهد.پس از مدتی این سبک با ادبیات رمانتیک در آمیخته شد، هر چند سبک گوتیک درون مایه ی تاریک تر و تم تراژدی عمیقتری را بیش از ادبیات رمانتیک در درون خود دارد. این سبک بخاطر کیفیتهای ویژه و خاصی که دارد از سایر انواع ادبیات برجسته تر است.
داستانهای سبک گوتیک اغلب در اماکن و ساختمانهای قدیمی و از کار افتاده، به خصوص قلعه ها یا عمارتهای بزرگ خارج شهر ،آغاز می شود. ساختمان معمولا دارای راهروهای مخفی، درب های مخفی، سیاه چال و اتاق های مخفی است و همچنین، به وضوح از آن شکوه و عظمت پیشینش کاسته شده!

محیط : محیطی که در این سبک داستانهای بیان شد، یک فضا و اتمسفر غم افزا و احتمال اتفاقات ناگوار را به همراه دارد: جنگلهای تاریک، کوهستانهای باابهت، آب و هوای طوفانی یا مناطقی که از تمدن بسیار دور است.

اتمسفر
ادبیات گوتیک تاکید بسیاری بر روی اتمسفر رمزآلود دارد، ترس و وحشت. نقشه در حقیقت شامل رازهای پنهان بسیاری می شود که پاراگونیست داستان را تهدید می کند.

پاراگونیست
قهرمانان داستانهای سبک گوتیک تنها و منزوی هستند. انزوا ممکن است فیزیکی باشد(برای مثال در خانه ای دور از تمدن گرفتار آمده) یا احساسی (با مردمی که در اطرافش هستند قطع رابطه کرده) و شاید ممکن است هر دوی این شرایط را در بربگیرد.

احساسات
احساسات در ادبیات سبک گوتیک بسیار زیاد است. شخصیتهای اغلب صبور و در رسیدن به اهدافشان ثابت قدمند، برای رسیدن به اهدافشان هر کاری می کنند. زنان اغلب کنجکاوند و گرایش به از حال رفتن دارند، در حالیکه مردان خشمشان را در برخورد با رنج و عذاب درونیشان نشان می دهند.

دوشیزه های در پریشانی
"دوشیزه های در پریشانی یا Damsels in Distress مایه اصلی است که تقریبا بیشتر اوقات در داستانهای سبک گوتیک ظاهر میشود. با زنانی تحت ظلم و ستم مردان یا غوطه ور در شرایطی دشوار. این زنان معمولا ترسیده یا در حال رنج از نوعی بیماری در داستانهای ظاهر می شوند.

اتفاقات ناگوار
پیامدهای شوم یکی دیگر از عناصر تاریک در ادبیات گوتیک به شمار می آید.پیامدهای ناخوشایند اتفاق می افتد، طلسمهای قدیمی باقی مانده در اماکن و نیروهای تاریکی که فراتر از قوای قهرمان است و برای خنثی کردن آمال او عمل می کنند.

ماورای طبیعه
حوادث ماورای طبیعه در ادبیات گوتیک بسیار اتفاق می افتد، به خصوص ارواح و تظاهرات با علل ناشناخته. در بعضی رمانهای گوتیک، این عناصر باید توضیح منطقی داشته باشند اما مفهوم همیشه چیزی که به صورت طبیعی در این دنیا وجود دارد را در برندارد.

زوال
برداشت کلی که از دنیای گوتیک می توان داشت ، از هم پاشیدگی و نابودی است: یک خانواده ی بزرگ سابق، اجتماع ، کشور یا افرادی که به اوج خود رسیده اند اما حال رو به زوال و نابودی دارند. این عنصر هم می تواند در اماکن و هم در شخصیتهای داستان ظاهر شود.

دراما

این وقایع در ادبیات کوتیک تاکید بالایی بر احساسات دارد و اغلب منعکس کننده ی یک حس والایی از درام را دارد. از قبیل: قتلها، بچه دزدی ها، مردمی که دیوانه می شوند و بیماری های تراژدیک.