جذابیت های جوکر: من هم مثل شمام!
"You see madness, as you know, is like gravity. All it takes is a little PUSH!"
این اخرین جمله ای است که جوکر در فیلم شوالیه تاریکی می گوید: «می دونی دیوونگی، مثل جاذبه می مونه. تنها چیزی که می خواد، یه هل کوچیکه!»
و این همه فلسفه جوکر است. جوکر با بازی هیث لجر، بازیگر فقید سینما، معنای تازه ای پیدا می کند. بعد از حدود 4 فیلم بتمن که جوکری در آنها وجود نداشت، این جوکر مقابل بتمن می ایستد و یکی از به یاد ماندنی ترین جوکرهای تاریخ سینما می شود.
جوکر جدید ترکیبی از یک دیوانه، تبهکار، دزد خرده پا، حقه باز، ادمکش، روان شناس، جامعه شناس و یک نابغه است. نمی توان هیچ کدام از این صفت ها را به کلی به جوکر نسبت داد و نمی توان از هیچ کدام از انها گذشت. در حقیقت، جوکر هیچ کدام از این ها نیست و همه این ها هست.
حسی که جوکر را جذاب می کند، مسئله ساده ای است. اصطلاحی به نام «سایه» که اولین بار کارل گوستاو یونگ آن را مطرح می کند. سایه به بخشی از وجود هر انسانی گفته می شود که همه رفتارها و عادت های زشتمان در آن گنجانده شده. یونگ پا را از این هم فراتر گذاشته است و می گوید: «هر انسانی همان قدر که شریف و پاکدامن است، همان قدر هم می تواند خیانتکار و هوسباز باشد.» و این یعنی این که هر کسی روی کره خاکی می تواند روزی تبدیل به جوکر بشود، اگر این قانون را دست کم بگیرد. همان طور که هاروی دنت به راحتی تبدیل به یک جوکر دیگر می شود. این قانون جوکر است. و این را چند مرتبه به بتمن هنگام بازجویی در اتاق بازداشت می گوید. او اول خود بتمن را شبیه خودش می داند:
"You're just a freak! Like me!"
«تو هم یه **** هستی! مثل من!»
و بعد هم، همه آدم های روی زمین.
"When the chips are down, these civilized people, will eat each other. You see, I'm not a monster. I'm just ahead of a curve."
«وقتی اوضاع خراب بشه، همین مردم متمدن همدیگه رو خواهند خورد. می بینی که، من یه هیولا نیستم. من فقط برآمدگی یک ورم چرکم!»
همه ما از قانون جوکر تبعیت می کنیم. همه ما در عین حال که پاکیم، در عین حال کثیف و زشتیم. تنها کسی که در تمام فیلم این قانون را قبول ندارد، قهرمان شکست خورده فیلم بتمن است که در جنگ پایان فیلم می گوید:
"There is nobody as ugly as you. You're alone."
«هیچ کس به پلیدی تو نیست. تو تنهایی.»
و در صحنه پایانی از گوردون می شنویم که جوکر برنده شد!
فلسفه اصلی جوکر: از دید آدم بده به دنیا نگاه کن
جوکر در تمام فیلم، با هر کسی که روبرو می شود، با منطق خودش صحبت می کند. با خلافکارها با منطق پول و زور. «اگه توی چیزی تخصص داری، مجانی انجامش نده.» برای خروج هم با یک کت کاملاً جاسازی شده از مواد منفجره، خودش را از مهلکه به در می برد.
با هاروی دنت با منطق خشم و شانس. «یه کم هرج و مرج یاد بگیر.» یا «همه چیز تبدیل می شه به chaos. می دونی چیه؟ شانس.» و بعد هم سکه شانس هاروی را به او می دهد تا در مورد مرگ جوکر تصمیم بگیرد!
اما فقط وقتی با خود بتمن صحبت می کند، از فلسفه اصلی خودش می گوید.
جوکر در اولین جمله ای که در فیلم با صورت واقعی خودش صحبت می کند، جمله ای از نیچه به زبان می آورد.
"Whatever doesn't kill you... simply makes you stranger!"
«هر چیزی که تو رو نمی کشه، به راحتی غریبه ترت می کنه! »
و از همین جا با یک فلسفه متفاوت از زندگی آشنا می شویم. برای جوکر همه ادم ها بی اهمیتند. به جز خود بتمن. برای بقیه مردم شهر هم همین طور است. وقتی بتمن از گوردن می پرسد که «بقیه چی؟» گوردن می گوید: «یه مشت ادم بی اهمیت دیگه!»
ادم خوبه: وقتی به بتمن نگاه می کنیم می توانیم بفهمیم تنها کسی که فرصت خوب بودن داشته است خود بتمن است. چون او از تمام مردم شهر پولدارتر است. وقتی هاروی دنت، دادستان کل شهر، می خواهد یک میز در رستوران بزرگ شهر رزرو کند باید سه هفته صبر کند. در ضمن باید می گفته که برای دولت کار می کند! اما بروس وین یا همان بتمن، وقتی وارد رستوران می شود، می تواند میز اختصاصی اش را کنار میز سه هفته قبل رزرو شده هاروی و ریچل بگذارد. موقع خطر، امن ترین جای شهر، پنت هاوس بروس است! او با هلی کوپتر به مهمانی اش می اید. او خدمتکار اختصاصی ای دارد که روزی مرد ثروتمندی بوده است. برای تعویض و بهتر کردن لباسش فقط به یک اشاره نیاز دارد. حتی وقتی هاروی از ریچل جواب خواستگاری اش را می خواهد و مکث ریچل را می بیند، از او می پرسد: «کس دیگه ای هست؟ فقط خواهش می کنم بروس نباشه. اون یه مرد کامله!»
اما جوکر! با وجود همه دروغ هایی که جوکر می گوید، اما نمی توان کتمان کرد که زندگی درستی نداشته است. و او هم یکی از همین ادم های بی اهمیت بوده است. در حقیقت او فرصت خوب بودن نداشته است. جوکر با دروغ هایی که می گوید، به ما اطلاع می دهد که یک پدر معتاد و دائم الخمر داشته که مادرش را جلوی چشمانش کشته است. او شاید دروغ گفته باشد. اما همین که چنین چیزی به ذهنش رسیده، یعنی این که اتفاقی مشابه را به چشم دیده است. یا وقتی از همسرش صحبت می کند، همسرش هم یک قمارباز بوده که بدهی بالا می آورد و صورتش را خط خطی می کنند. پس خودش و همسر و خانواده ای که در آن بزرگ شده جزو همین ادم های بی اهمیت جامعه بوده اند. مردم بی پولی که باید سر زندگیشان قمار می کردند. وقتی از دید ادم بده به دنیا نگاه می کنیم، حتی بتمن هم می تواند یک جوکر باشد، اگر پولی نداشته باشد، اگر به او اهمیت داده نشود و اگر...
چرا جوکر دست به خشونت می زند؟
جوکر می خواهد دیده شود. جوکر می خواهد به او اهمیت داده شود. اما تمام تلاش هایش تا چنین زمانی بی نتیجه مانده است. مادرش مرده است. همسرش او را ترک کرده و خودش هم تبدیل به یک ادم تنها و بی کس شده که جامعه به او نگاه نمی کند. پس به اعتقاد اریک برن، وارد بازی های روانی می شود تا توجه دیگران را جلب کند. خاصیت بازی همین است. برای او شهر یک اسباب بازی است. و در عین حال از جنایت و خشونت خودش لذت می برد. وقتی که هاروی دنت در ماشین حمل زندانی است و انها سعی دارند هاروی را بکشند، بعد از چند عملیات خرابکارانه موفق جوکر با لذت می گوید: «من عاشق این شغلم، عاشقشم!»
"I like this job. I like it!"
و بعد با لذت می گوید که طناب ها را بیاندازند. سه بار و با لذت تمام.
"Rock'em up rock'em up rock'em up"
او از بازی کردن لذت می برد. او می داند که دیده می شود. و وقتی دیده شدنش را حس می کند با همان خنده های شیطانی اش، خوشحالی اش را ابراز می کند. خنده هایی که در تمام فیلم شنیده می شود. او یک بیمارستان را اتش می زند. و وقتی که نصف بمب ها عمل نمی کند، مثل بچه ها با کنترلش بازی می کند تا بالاخره صدای انفجار بقیه شان را بشنود. و مثل بچه ها به طرف اتوبوس می دود. دو تا کشتی را بمب گذاری می کند تا یک بازی دیگر را برای خودش راه بیاندازد. برایش مهم نیست که کسی غیر از خودش از این بازی لذت نمی برد. درست همان طوری که قبلاً تنها کسی بوده که زجر می کشیده. او دقیقاً همان چیزی است که الفرد، خدمتکار بتمن، در موردش می گوید: «بعضی ها فقط می خواهند اتش گرفتن جهان را ببیند.»
وقتی الفرد داستان دزدیده شدن یاقوت های پادشاهی در برمه را تعریف می کند، این جمله را می گوید. بتمن تا زمانی که ریچل در ساختمانی که جوکر زندانی اش کرده می سوزد و می میرد، نمی داند که آیا دزد را گرفته اند یا نه. وقتی الفرد جواب می دهد که دزد را گرفته اند، توضیح می دهد که: «جنگل رو سوزوندیم! و دزد بیرون اومد!»
حالا برای گرفتن جوکر چه کار باید کرد؟! آیا وقتی همه یک جوکر بالقوه هستند، باید شهر را سوزاند؟! آیا اگر جوکر هم به اندازه کافی پول داشت، یک چنین کارهایی از او سر می زد!؟ آیا اگر همه پول داشتند، دیگر جوکری به وجود می آمد؟
سلام دوست عزیز.
بعد مدت ها تونستم بیام و یه سر بزنم به مطالب سایت و اولین مطلبی که خوندم نوشته تو بود.
میتونم بگم بصورت جالبی بررسی شده جوکر ولی در مورد اینکه فقط پارامتر پولدار بودن یا نبودن باعث تفاوت شخصیتی افراد جامعه میشه کاملا مخالفم. بنظرم اگه شخصیت جی ( جوکر ) ثروتمند بود باز هم مقابل دوراهی دیوونگی و نرمال بودن، دیوونگی رو انتخاب میکرد.
در مورد اینکه از اصطلاح سایه روانشناس بزرگ یونگ استفاده کردی واسه توضیح، واقعا خوشحال شدم. چون به عنوان یکی که سعی میکنه با علم روانشناسی دنیارو نگاه کنه، دیدن همچین چیزی تو یه نوشته در همچین سایتی واقعا خوشحالم کرد.
در نهایت، بنظرم درسته که نمیشه با یه نوشته یک صفحه ای عادی یک ابرشخصیت پیچیده ای مانند جی رو بررسی کرد ولی نوشتت واقعا جالب بود و خوشم اومد از طرز نگاهت.
راستش یه پیشنهادی هم دارم بهت که اگه قبول کنی باهم بشینیم بحرفیم تا یه مطلب کامل تر درمورد جی و هارلی بنویسیم. چون بنظرم هارلی میتونه جواب خیلی از سوالای ما درمورد شخصیت جی باشه.
به امید موفقیتای بیشترت.
یعنی به نظر شما جوکر جذابه؟
تو شهر ما بهش میگن روانی. روان پریش و دیوانه
فکر کنم جوکر در کنار گرین گابلین قرار بگیره از نظر شدت روان پریشی
سلام دوست عزیز.
بعد مدت ها تونستم بیام و یه سر بزنم به مطالب سایت و اولین مطلبی که خوندم نوشته تو بود.
میتونم بگم بصورت جالبی بررسی شده جوکر ولی در مورد اینکه فقط پارامتر پولدار بودن یا نبودن باعث تفاوت شخصیتی افراد جامعه میشه کاملا مخالفم. بنظرم اگه شخصیت جی ( جوکر ) ثروتمند بود باز هم مقابل دوراهی دیوونگی و نرمال بودن، دیوونگی رو انتخاب میکرد.
در مورد اینکه از اصطلاح سایه روانشناس بزرگ یونگ استفاده کردی واسه توضیح، واقعا خوشحال شدم. چون به عنوان یکی که سعی میکنه با علم روانشناسی دنیارو نگاه کنه، دیدن همچین چیزی تو یه نوشته در همچین سایتی واقعا خوشحالم کرد.
در نهایت، بنظرم درسته که نمیشه با یه نوشته یک صفحه ای عادی یک ابرشخصیت پیچیده ای مانند جی رو بررسی کرد ولی نوشتت واقعا جالب بود و خوشم اومد از طرز نگاهت.
راستش یه پیشنهادی هم دارم بهت که اگه قبول کنی باهم بشینیم بحرفیم تا یه مطلب کامل تر درمورد جی و هارلی بنویسیم. چون بنظرم هارلی میتونه جواب خیلی از سوالای ما درمورد شخصیت جی باشه.
به امید موفقیتای بیشترت.
راستش موافق نیستم چون واقعاً نمی تونیم اینطور قضاوت کنیم در مورد شخصیتی مثه جوکر نمیشه با اطمینان گفت باز هم دیوانگی رو انتخاب می کرد. شاید هم نمی کرد. شاید اگر بیلیونر بود الان اون جای بتمن بود. شاید نبود. واقعاً نمیشه با قطعیت حرفی در مورد جوکر زد ( از اونجایی که جوکر نماد بخشِ تیره ی هر انسانی هست از نظر من نمیشه با قطعیت چیزی رو در مورد یک انسان گفت. نه در مورد من نه در مورد شما. تصمیمات امروز ما و شرایط زندگیمون به خاطر خانواده ای و جامعه و کشوری هست که توش زندگی می کنیم. نمیشه بگی اگر من الان مثلن امریکا متولد میشدم همین میشدم، همین شغلو انتخاب می کردم. همین کارو می کردم. نه. این اشتباهه) ولی میشه گفت مطمئناً یکی از علت های سقوط جوکر بی پولی بوده ولی حالا دیگه اهمیتی نداره. واقعا اهمیتی نداره در گذشته چقدر رنج و بدبختی کشیده چون حالا دیگه مسئله در مورد پول نیست. می خوایم یه پیام بفرستیم. it's not about money, it's about sending a message.
البته دیوانگی هم یه برچسبه و یه صفتِ مطلق. دیوانه مقابل عقل سلیم یا عاقل قرار میگیره. همه یا هیچ. تو این دنیا همه و هیچی وجود نداره و همه چیز به صورتِ یک طیفه. جوکر دیوانه نیست واقعاً.
من یه داستان در مورد چگونگی تبدیل شدن هارلین به هارلی و همدست جوکر شدن رو نوشتم خوشحال میشم بخونیش و ممنون بابت نظرت 😉
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یعنی به نظر شما جوکر جذابه؟
تو شهر ما بهش میگن روانی. روان پریش و دیوانه
فکر کنم جوکر در کنار گرین گابلین قرار بگیره از نظر شدت روان پریشی
بازهمون پاسخی رو میدم که به اون یکی دوستمون دادم. دیوانگی یه صفتِ مطلقه و واقعاً هیچ چیز در این دنیا مطلق نیست و همه چیز بر روی یک طیف قرار داره.
نیچه میگه : All truth is simple, is that not a double lie؟ خقیقت ساده ست. آیا این خودش یه دروغ دوگانه نیست ؟
اینکه حقیقت شما با حقیقت جوکر متفاوته مفهومش نیست که اون دیوانه ست و به فرض ما عاقل یا حتی بلعکس. تفاوت در نوع دیده. جوکر از نظر خودش دیوانه نیست. توی فیلم هم دیدیم هر حرفی بهش بزنن ناراحت نمیشه غیر از دو واژه ی Freak و Crazy. دیوانه و عجیب غریب. خیلی بهش بر می خورده چون دیوونه نیست. فقط مسائل رو واضح تر می بینه و خب یکی از خیلی وحشیانه و کاملاً رُک به کسایی که قابلیتِ دیدنِ این دید رو دارن نشون میده . مثه آدمایی مثه هاروی دنت، بتمن یا گوردون.
راستش موافق نیستم چون واقعاً نمی تونیم اینطور قضاوت کنیم در مورد شخصیتی مثه جوکر نمیشه با اطمینان گفت باز هم دیوانگی رو انتخاب می کرد. شاید هم نمی کرد. شاید اگر بیلیونر بود الان اون جای بتمن بود. شاید نبود. واقعاً نمیشه با قطعیت حرفی در مورد جوکر زد ( از اونجایی که جوکر نماد بخشِ تیره ی هر انسانی هست از نظر من نمیشه با قطعیت چیزی رو در مورد یک انسان گفت. نه در مورد من نه در مورد شما. تصمیمات امروز ما و شرایط زندگیمون به خاطر خانواده ای و جامعه و کشوری هست که توش زندگی می کنیم. نمیشه بگی اگر من الان مثلن امریکا متولد میشدم همین میشدم، همین شغلو انتخاب می کردم. همین کارو می کردم. نه. این اشتباهه) ولی میشه گفت مطمئناً یکی از علت های سقوط جوکر بی پولی بوده ولی حالا دیگه اهمیتی نداره. واقعا اهمیتی نداره در گذشته چقدر رنج و بدبختی کشیده چون حالا دیگه مسئله در مورد پول نیست. می خوایم یه پیام بفرستیم. it's not about money, it's about sending a message.البته دیوانگی هم یه برچسبه و یه صفتِ مطلق. دیوانه مقابل عقل سلیم یا عاقل قرار میگیره. همه یا هیچ. تو این دنیا همه و هیچی وجود نداره و همه چیز به صورتِ یک طیفه. جوکر دیوانه نیست واقعاً.
من یه داستان در مورد چگونگی تبدیل شدن هارلین به هارلی و همدست جوکر شدن رو نوشتم خوشحال میشم بخونیش و ممنون بابت نظرت 😉
تو یه چیز خیلی مهم رو نادیده میگیری و اونم ذات فطری و ضمیرناخوداگاه ادماس. تو میگی فقط این محیطه که بر ادم و شخصیتش و تصمیماش تاثیر میذاره درحالیکه محیط تنها میتونه اگه با خوشبینی نگاه کنیم 50 درصد شخصیت ادم رو شکل بده نه همشو ... این وسط 50 درصد دیگه توسط ژنوم های انسانی و ذات بالفطره انسانی شکل میگیره ... چیزی که نه دست توئه و نه دست من.
اینکه هر کودکی که به دنیا میاد مثل یه لوح سفید بیگناه و پاک و سفیده کاملا اشتباهه... چون خود یونگ تاکید کرده که چیزی به نام ناخوداگاه جمعی وجود داره که درطول هزاران سال بر تک تک ژنهای انسان ها وارد شده و با تولد هر موجود جدیدی در بدن او نیز قرار داره تمام اینا.
من بازم میگم ... جی حتی اگه ثروتمندم بود باز هیچوقت نمیتونست از قالب شخصیتی تعیین شدش منحرف بشه ... چون پول یک پارامتر موقتیه ... همین.
تو یه چیز خیلی مهم رو نادیده میگیری و اونم ذات فطری و ضمیرناخوداگاه ادماس. تو میگی فقط این محیطه که بر ادم و شخصیتش و تصمیماش تاثیر میذاره درحالیکه محیط تنها میتونه اگه با خوشبینی نگاه کنیم 50 درصد شخصیت ادم رو شکل بده نه همشو ... این وسط 50 درصد دیگه توسط ژنوم های انسانی و ذات بالفطره انسانی شکل میگیره ... چیزی که نه دست توئه و نه دست من.
اینکه هر کودکی که به دنیا میاد مثل یه لوح سفید بیگناه و پاک و سفیده کاملا اشتباهه... چون خود یونگ تاکید کرده که چیزی به نام ناخوداگاه جمعی وجود داره که درطول هزاران سال بر تک تک ژنهای انسان ها وارد شده و با تولد هر موجود جدیدی در بدن او نیز قرار داره تمام اینا.
من بازم میگم ... جی حتی اگه ثروتمندم بود باز هیچوقت نمیتونست از قالب شخصیتی تعیین شدش منحرف بشه ... چون پول یک پارامتر موقتیه ... همین.
متأسفانه منطقی نیست این دیدگاه. من نمی تونم باور کنم اگر الان من یه جای دیگه ی دنیا بودم همین میشدم. همین اخلاق، همین شیوه ی زندگی، همین باورها... نه اشتباهه.
متأسفانه منطقی نیست این دیدگاه. من نمی تونم باور کنم اگر الان من یه جای دیگه ی دنیا بودم همین میشدم. همین اخلاق، همین شیوه ی زندگی، همین باورها... نه اشتباهه.
من از چهارچوب کلی شخصیتی و خصوصیات فطری هر فرد صحبت میکنم نه جزئیاتش دوست عزیز.