سلام
در خدمت شما هستم با داستان بلند این سری :دی
نام داستان : جوک های بی مزه
نویسنده : آتوسا
فصل چهارم: چرا گناهکاران قدرتمندند ؟
فصل پنجم: نمی توانم رهایت کن
فصل 6، 7 و 8
فصل ششم : واکنشت چیست ؟
فصل هفتم : با خوشحالی، با خوشحالی از روی ترس می گریزم
فصل هشتم : و آنها از ما هیولا می سازند
فصل 9، 10 و 11
فصل نهم : بدبختی رودخانه ی دنیاست
فصل دهم : بگذار اجساد بر زمین بیفتند
فصل یازدهم : فرشته به سادگی دورم انداخت
فصل 12، 13 و 14
فصل دوازدهم : اگر بخواهم این کشتی را غرق می کنم
فصل سیزدهم : جوکر را با بی بی جفت کن
فصل چهاردهم : گریه کنان به کنارم بیا
فصل پانزدهم: گریه زیبایت می کند
فصل شانزدهم: می توانستیم نابود شویم، می توانستیم بسوزیم، بسوزیم
فصل هفدهم : کلوچه بادومی فکر می کردم سر به راهی ( دارای قسمت هایی که برای همه ی سنین مناسب نمی باشد. )
فصل هجدهم : وقتی در وجودم ذوب می شوی
فصل نوزدهم : تو هم به اندازه ی من شیطانی
فصل بیستم : باید از روی جسدم رد شی
فصل بیست و یکم
فصل بیست و دوم
فصل بیست و سوم
فصل بیست و چهارم
خسته نباشی و براتون ارزوی موفقیت دارم ولی به شخص اصلا با جوکر حال نمیکنم هیچ یه جورایی دوس دارم فراموشش کنم یه جورایی هیولای ترسناک زندگی خودم رو مثل این جوکر تصور میکنم پس هیچ وقت طرف داستانی که اسم جوکر توش باشه نمیرم!
اما امید وارم موفق و سربلند باشید و بچه ها از داستانتون لذت ببرن
خسته نباشی و براتون ارزوی موفقیت دارم ولی به شخص اصلا با جوکر حال نمیکنم هیچ یه جورایی دوس دارم فراموشش کنم یه جورایی هیولای ترسناک زندگی خودم رو مثل این جوکر تصور میکنم پس هیچ وقت طرف داستانی که اسم جوکر توش باشه نمیرم!
اما امید وارم موفق و سربلند باشید و بچه ها از داستانتون لذت ببرن
چرا ؟ چون جوکر حقیقت وجود آدمها رو نشون میده ؟
پفففف مرسی ممنون :دی موفق باشی :دی
چقدر جذاب. خلاصش خیلی خوبه
خیلی دوست دارم بخونم.در اولین فرصت
چرا ؟ چون جوکر حقیقت وجود آدمها رو نشون میده ؟پفففف مرسی ممنون :دی موفق باشی :دی
دقیقا به نظرم امروزه ادمای دو رو زیاد شده و یه جوکر نیازه که دست همرو رو کنه اما من صورت ترس شخصیم رو با صورت جوکر تصور میکنم ،بیشتر یه نظر شخصیه
شما کلا به نظر من توجه نکن جوکر رو خیلی ها دوس دارن
دقیقا به نظرم امروزه ادمای دو رو زیاد شده و یه جوکر نیازه که دست همرو رو کنه اما من صورت ترس شخصیم رو با صورت جوکر تصور میکنم ،بیشتر یه نظر شخصیه
شما کلا به نظر من توجه نکن جوکر رو خیلی ها دوس دارن
خب برادر من شما که تصورت انقدر درسته بیا بخون شاید خوشت اومد :دی
من قول میدم زیاد یاد تصویرش نیفتی :دی لامصب خیلی خوشگله که جوکر آخه :دی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
چقدر جذاب. خلاصش خیلی خوبه
خیلی دوست دارم بخونم.در اولین فرصت
منتظر نظرت هستما :دی
شوخی شوخی با جوکر هم شوخی؟
همم من به قلمتون شکی ندارم ولی خب شما دست گراشتین روی یک شخصیت به شدت بیچیده.محبوب و مبهم که انتظار هارو به سقف میرسونه. به نظرم اسم یکی از شخصیت هارو بکن هیث لجر واقعا جوکر با این بازیگر جوکر شد. به ارای دین خوبیه. من شخصا بهترین شخصیت زندگیم همین جوکره و قطعا داستانتونم میخونم امیدوارم که به بهترین نحو نوشته شه
سلام.
من خوندم و به نظرم شروع خوبی بود برای داستان.
قبل از هر چیزی، با اون لیریکس ردیوهد خیلی حال کردم. :)) انتخاب جالبی بود.
اینکه شخصیت اصلی هم خود هارلی کویین انتخاب کردین، انتخاب خوبی بود به نظرم. مشتاقم ببینم که این فن فیکشن قراره صرفا بازگویی دوباره باشه یا قراره یه تغییراتی توی پلات هم بدین. 🙂
دیالوگ های جوکر هم خوب نوشته بود، ولی راستش رو بخواین به من حس جوکر رو نمیداد. نمیدونم مشکل کجاست، شاید مشکل از من باشه که عادت کردم جوکر رو توی کمیک و سینما بیشتر ببینم، نمیدونم. ولی میدونم یه مشکلی هست.
اون اتمسفر سنگین گاتام هم به نظرم خبری توش نبود. البته بودا، منتها خیلی ضعیف. تنها دو جایی که ردی ازش دیدم اون توضیحات اول هارلی در مورد جوکر و چیزایی که جوکر درباره گاتام میگفت (اینکه ممکنه توی خیابون راه بری و یه دفعه یه نفر بهت چاقو بزنه) بود. به نظر من این مورد یکم جای کار داره.
یه نکته دیگه هم اینکه، فکر میکنم داستان هوک کافی نداره. یعنی تنها چیزی که در موردش برای من هیجان انگیز بود، دیدن شخصیت جوکر و اینکه چطور از آب در اومده بود. سوای از این موارد، فکر نکنم خیلی هوک خاصی داشته باشه. یعنی اگه فرض کنیم این داستان فن فیکشن نبود و شخصیتی به اسم جوکر در این محبوب نبود، خیلی حوصله خوندن نداشتم. نمیدونم، شایدم دارم پرت و پلا میگم! :دی
نکته دیگه ای به ذهنم نمیرسه. فقط اینم بگم که لذت بردم از خوندن داستان و اینکه منتظر قسمت های بعدی هستم!
داستان خوبي بود سرگرم كننده و معما گونه من كه خوشم اومد منتظر قسمت بعدي با فن بيان قوي تري هستم
موفق باشي????
کتای جالبیه. ممنون. منتظر بقیش هستیم.:1:
جالب به نظر میرسه میخونم و نظرمو میگم موفق باشی:دی
سلام بر همه ی عزیزانم
سلام.
من خوندم و به نظرم شروع خوبی بود برای داستان.
قبل از هر چیزی، با اون لیریکس ردیوهد خیلی حال کردم. :)) انتخاب جالبی بود.
اینکه شخصیت اصلی هم خود هارلی کویین انتخاب کردین، انتخاب خوبی بود به نظرم. مشتاقم ببینم که این فن فیکشن قراره صرفا بازگویی دوباره باشه یا قراره یه تغییراتی توی پلات هم بدین. 🙂
دیالوگ های جوکر هم خوب نوشته بود، ولی راستش رو بخواین به من حس جوکر رو نمیداد. نمیدونم مشکل کجاست، شاید مشکل از من باشه که عادت کردم جوکر رو توی کمیک و سینما بیشتر ببینم، نمیدونم. ولی میدونم یه مشکلی هست.
اون اتمسفر سنگین گاتام هم به نظرم خبری توش نبود. البته بودا، منتها خیلی ضعیف. تنها دو جایی که ردی ازش دیدم اون توضیحات اول هارلی در مورد جوکر و چیزایی که جوکر درباره گاتام میگفت (اینکه ممکنه توی خیابون راه بری و یه دفعه یه نفر بهت چاقو بزنه) بود. به نظر من این مورد یکم جای کار داره.
یه نکته دیگه هم اینکه، فکر میکنم داستان هوک کافی نداره. یعنی تنها چیزی که در موردش برای من هیجان انگیز بود، دیدن شخصیت جوکر و اینکه چطور از آب در اومده بود. سوای از این موارد، فکر نکنم خیلی هوک خاصی داشته باشه. یعنی اگه فرض کنیم این داستان فن فیکشن نبود و شخصیتی به اسم جوکر در این محبوب نبود، خیلی حوصله خوندن نداشتم. نمیدونم، شایدم دارم پرت و پلا میگم! :دی
نکته دیگه ای به ذهنم نمیرسه. فقط اینم بگم که لذت بردم از خوندن داستان و اینکه منتظر قسمت های بعدی هستم!
سلام دوست عزیز، خیلی خوشحالم که شروع کردی و خیلی مشعوف ترم که لذت بردی. در مورد پلاتِ هارلی کوئین خدمتان عرض کنم که تغییرات توش خیلی هست، کلن شصیت هارلی کوئین حال و فضای فیلمی اونم از نوع عمو نولان داره :دی احتمالن اینکه جوکر به طور کامل بهت حس جوکر نمیداده می تونه یه دلیل خیلی بزرگ به نظرم داشته باشه :دی اینکه فارسیه :دی آقا بشین برای یه بار هم شده دوبله فارسیِ فیلم The Dark Knight رو ببین! وقتی جوکر حرف می زنه کلن می خوام با صندلی بکوبم تو صفحه تلویزیون یا مانیتور حالا هر چی :دی نمی دونم چرا ولی اون صدا و احساس توی بازیِ هیث لجر 70 درصد مال صداشه. خدایش بیامرزد دلم هر روز براش تنگ میشه :((
خب در مورد فضای گتهام، جلوتر بهتر میشه صد در صد، الان این حالت مقدمه داره ولی صد در صد جلوتر بهتر میشه. اما خب تمرکز بیشتر بر روی جوکر و هارلی هستش. خدمتان بگم که هوکِ داستان تو ملاقات جوکر و هارلی نهفته :دی و خب این فن فیکشنه برای همین اینطوری نوشته شده اینکه شما منتظر باشی جوکر بیاد تو کار و بشینی دیالوگاش رو بخونی و البته از نوشتنش هم لذت ببری ( من به عنوان نویسنده :دی ) داستان مستقل بود خب مطمئنا جور دیگه ای نوشته میشد چون این فن فیکشنه شما به جوکر جذبین و خب می خواین جوکر رو دنبال کنین توی داستان اورجینال شما باید جذب بشین و برای همین کارم سخت تره. الان کارم به نسبت راحتتره :دی
مچکرم، تا آخرش با من بمون :دی
داستان خوبي بود سرگرم كننده و معما گونه من كه خوشم اومد منتظر قسمت بعدي با فن بيان قوي تري هستم
موفق باشي������������������������
مرسی و لطف کردی
منتظر نظراتت در آینده هم هستم
کتای جالبیه. ممنون. منتظر بقیش هستیم.:1:
مچکرم عزیزم
شوخی شوخی با جوکر هم شوخی؟
همم من به قلمتون شکی ندارم ولی خب شما دست گراشتین روی یک شخصیت به شدت بیچیده.محبوب و مبهم که انتظار هارو به سقف میرسونه. به نظرم اسم یکی از شخصیت هارو بکن هیث لجر واقعا جوکر با این بازیگر جوکر شد. به ارای دین خوبیه. من شخصا بهترین شخصیت زندگیم همین جوکره و قطعا داستانتونم میخونم امیدوارم که به بهترین نحو نوشته شه
آقا اصن با جوکر شوخی :دی به خدا از وقتی این ایده به سرم زده هر شب با ترس و لرز از سرکار برمیگردم خونه هی می ترسم تو راه جوکر خفتم کنه بهم بگه :
Why so Serious ? Let's put a smile on that face :دی
هیث لجر جاش تو قلب من همیشه زنده س مطمئن باش تو این داستان یه جاهایی به چهره ی زیباش می پردازم :دی
خودمونیما جوکر رو بدون زخمها و میکاپش تصور کنین! جوکر نیس ولی لامصب خیلی جیگره! :دی
من نظراتم رو تو پی وی گفتم ولی اینجا هم می ذارم.
چند چیزش برام یه جورایی غیرطبیعی بود. اول دیدگاهی که بدون پیش زمینه ذهنی از خوندنش به بتمن و گاتهام پیدا می کردیم. بتمن همیشه از طرف مردم و پلیس مورد سوظنه، اینکه یه نفر از یه شهر دیگه می گه حتی بتمن هم کاری ازش بر نمی یاد چه برسه به پلیس، یه جورایی با چیزی که همیشه دیدم ناسازگار بود. نمی گم ایرادی داشت، فقط به نظرم غیرطبیعی اومد.
و بعد اینکه گاتهام یه جورایی شهر عادی به تصویر کشیده شده که جوکر تنها اختلالشه، در حالی که این همیشه منجلاب جرم و جنایت بوده.
بقیه داستان خیلی خوب بود. نظر خاصی ندارم. جز اینکه دکتر ویلسون به نظر خیلی ضعیف می اومد و زود کنترلش رو از دست داد. اگه یه فرد عادی می بود رفتارش طبیعی می شد، ولی یه روان شناس با تجربه است و غیرطبیعیه این برخوردش.
بی صبرانه منتظر ادامه داستانم، و اینکه امیدوارم خاندان خفاش، کمیسر گوردون، هاروی دنت، کتوومن، فالکونی، و پنگوئن رو ببینیم.
به داستان جدید
ولی اتوسا جون هرکی دوس داری نصفه ولش نکنیا
من عاشق شخصیت جوکرم خیلی باحاله
خلاصه ی داستانو خیلی دوس داشتم .
همین حالا دانلودش کردم
قربوت
خب، فصل اول رو خوندم و باید بگم با اینکه من اصلا با فن فیکشن میونه خوبی ندارم، این یکی استثنائا به نظرم خوب بود. با اینکه جوکر اصلا به پای نسخه اصلیش نمی رسید، ولی بازم خوب تونستی همچین شخصیت پیچیده ای رو به تصویر بکشی و همین باعث میشه که بخوام منتظر فصول بعدی باشم.
موفق باشی.