Header Background day #09
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

ساعتگرد

13 ارسال‌
7 کاربران
36 Reactions
3,252 نمایش‌
mehrade2
(@mehrade2)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 25
شروع کننده موضوع  

سلام.
این بازنویسی سوم اولین تلاش من در رابطه با داستان (بلند) نویسی هست. الآن هم دوباره در دست بازنویسی هستش!:دی ازتون می‌خوام که لطفا بخونید و نظراتتون رو بگید تا بتونم در بازنویسی اون هارو هم لحاظ کنم.
بازنویسی داستان رو هم هر وقت که تموم شد در این تاپیک قرار می‌دم. با تشکر.

ژانر: علمی-تخیلی

خلاصه داستان:
سعی می‌کنم به یاد بیارم... هفتم نوامبر 2036... مُردم؟... نه، امکان نداره. اما پس... چرا انقدر شفاف به یاد دارمش؟... پدرم مرده بود... نه، زنده موند... نموند؟
خاطراتم در هم ریخته و مبهم اند. چیز هایی را به خاطر می‌آورم که... واقعی نیستند؛ اما باورش برایم سخت است. مردنم را به چشم خودم دیده ام و به یاد دارم، آن هم دو بار. یک بار به دست مردانی مسلح و یک بار هم به دست... خواهرم؟... همه چیز خیلی مسخره شده. دلم نمی‌خواهد تا ابد با این خاطرات عبث و بی‌معنی زندانی زندگی شوم. باید آن ها را از ذهنم بیرون بریزم. باید از شرشان خلاص شوم... این ها همه زائدند. زندگی من عالی و بی‌نقص است... به این خاطرات نیازی ندارم. به همین خاطر است که تصمیم گرفتم آن ها را بنویسم و بسوزانمشان...

مقدمه

نسخه های قدیمی
مقدمه - قسمت اول
مقدمه - قسمت دوم
-
فصل اول: واقعیت ها
قسمت اول


   
*HoSsEiN*، crakiogevola2، ida7lee2 و 11 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

سلام
خوش اومدی
پیشنهاد می کنم قبل از هر چیزی پست اول رو پاک کنی و فایل پی دی اف بزاری. اینطوری خیلی راحتتره برای هممون

ممنون


   
ida7lee2، AmbrellA و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
carlian20112
(@carlian20112)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 705
 

سلام
اول از همه خوش آمد میگم برای ورودتون به سایت
و قرار دادن داستان خودتون در اینجا
دوم من می خونم بعد میام نظر میدم :دی


   
zahrachemeli722 و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Prominent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 582
 

با کمال میل داستانتو میخونم ونظر میدم ولی امیدوارم داستانو نصفه رها نکنی
راستی یه خلاصه هم بزار
جلد رو هم بزار ((آلبته اگه داستان جلد داره))


   
zahrachemeli722، mehrade2 و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Amir2527
(@amir2527)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 206
 

اگه میشه خلاصه یا یه بخش از داستانو قرار بده. ژانرشم مشخص کنی ممنون می شم.


   
mehrade2 و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
fatemeh.s
(@fatemeh-s)
Eminent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 46
 

سلام.
کتابت حدودا چند صفحه و چند فصل خواهد بود وتا کی همش رو میذاری؟
و لطفا یک خلاصه هم ازش بذار.


   
mehrade2 و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mehrade2
(@mehrade2)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 25
شروع کننده موضوع  

با تشکر از دوستان، ژانر و خلاصه داستان رو به پست اول اضافه کردم.البته بگم که این توضیحات خلاصه داستان ممکنه با داستانی که الآن گذاشتم مغایرت داشته باشه، به این خاطر که این داستانی که الآن می‌بینیند قدیمه، و ورژن جدید داستان الآن در حال نوشته شدنه. مقدمه داستان جدید حاضر شده، در دست ویرایش و غلط گیریه.یه نکته دیگه که در قسمت دوم مقدمه، یه سری اسامی عوض می‌شن. الی = وندی، اما = شنون، امی هم بدون تغییره.منتظر نظراتتون هستم :))

کتابت حدودا چند صفحه و چند فصل خواهد بود وتا کی همش رو میذاری؟

ببخشید من کامنتتون رو ندیدم. حقیقتش واقعا برنامه خاصی براش ندارم. کلا داستان قراره یه سه گانه باشه و اینی که دارم می‌ذارم از جلد اوله.
البته من به صفحه حساب نمی‌کنم و به تعداد کلمات حساب می‌کنم، و اینکه هدفم اینه که در آخر داستان حداقل 50,000 کلمه داشته باشه. احتمالا هم در 5 فصل 5 قسمتی نوشته خواهد شد.
در مورد تاریخ واقعا نمی‌تونم تاریخ خاصی رو اعلام کنم. راستش رو بهتون بگم، الآن داستان بیشتر در فاز آزمون و خطا قرار داره و دارم به این فکر می‌کنم که چی خوب هست و چی خوب نیست. البته این بازنویسی چهارم به احتمال قوی بازنویسی آخره، ولی اگه احساس کنم نیاز باشه، دوباره بازنویسی می‌کنم تا به سطح دلخواه من برسه لااقل داستان.

این رو هم اضافه کنم مقدمه جدید آماده و ویرایش شده است. منتها من منتظرم از دوستان یه چند تا بازخورد درباره این ورژن قدیمی که گذاشتم بگیرم، قبل از اینکه شروع کنم به ادامه دادن. برای همین فعلا اون رو نمی‌ذارم تا حواس بقیه بهش پرت نشه!:دی و نظر دوستان رو درباره این ورژن بدونم.
با تشکر


   
ida7lee2 و zahrachemeli722 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

The Naïve Vigilante;27091:
سلام.
این بازنویسی سوم اولین تلاش من در رابطه با داستان (بلند) نویسی هست. الآن هم دوباره در دست بازنویسی هستش!:دی ازتون می‌خوام که لطفا بخونید و نظراتتون رو بگید تا بتونم در بازنویسی اون هارو هم لحاظ کنم.
بازنویسی داستان رو هم هر وقت که تموم شد در این تاپیک قرار می‌دم. با تشکر.

ژانر: علمی-تخیلی

خلاصه داستان:
سعی می‌کنم به یاد بیارم... هفتم نوامبر 2036... مُردم؟... نه، امکان نداره. اما پس... چرا انقدر شفاف به یاد دارمش؟... پدرم مرده بود... نه، زنده موند... نموند؟
خاطراتم در هم ریخته و مبهم اند. چیز هایی را به خاطر می‌آورم که... واقعی نیستند؛ اما باورش برایم سخت است. مردنم را به چشم خودم دیده ام و به یاد دارم، آن هم دو بار. یک بار به دست مردانی مسلح و یک بار هم به دست... خواهرم؟... همه چیز خیلی مسخره شده. دلم نمی‌خواهد تا ابد با این خاطرات عبث و بی‌معنی زندانی زندگی شوم. باید آن ها را از ذهنم بیرون بریزم. باید از شرشان خلاص شوم... این ها همه زائدند. زندگی من عالی و بی‌نقص است... به این خاطرات نیازی ندارم. به همین خاطر است که تصمیم گرفتم آن ها را بنویسم و بسوزانمشان...

مقدمه - قسمت اول
مقدمه - قسمت دوم
-
فصل اول: واقعیت ها
قسمت اول

من تازه پرولوگ رو دانلود کردم ویجیلانته جان اما خدمتت عرض کنم که یه نقصی در خلاصه ی داستان می بینم و اون اینه که چرا یه نفر که می خواد خاطراتش رو فراموش کنه یه بار باید رنج بکشه این همه به یاد بیاره و به شکل داستان بنویسه و بعد بسوزنتش؟ :دی عاقلانه نیست اگه از همون ابتدا سعی کنه با ساخت خاطرات جدید قبلی ها رو فراموش کنه ؟ :دی

شوخی کردم :دی

دیگه وقتی همشو خوندم نظر می ذارم دوست عزیز 😉


   
AmbrellA، ida7lee2 و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mehrade2
(@mehrade2)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 25
شروع کننده موضوع  

Lady Joker;27176:
من تازه پرولوگ رو دانلود کردم ویجیلانته جان اما خدمتت عرض کنم که یه نقصی در خلاصه ی داستان می بینم و اون اینه که چرا یه نفر که می خواد خاطراتش رو فراموش کنه یه بار باید رنج بکشه این همه به یاد بیاره و به شکل داستان بنویسه و بعد بسوزنتش؟ :دی عاقلانه نیست اگه از همون ابتدا سعی کنه با ساخت خاطرات جدید قبلی ها رو فراموش کنه ؟ :دی

شوخی کردم :دی

دیگه وقتی همشو خوندم نظر می ذارم دوست عزیز 😉

خاطرات جدید که بدتر تلنبار می‌کنه! :دی
ولی بی شوخی، این متد رو از یه جایی خوندم. یه بابایی بود با یه حافظه قوی و عجیب و غریب کلا. بعد این بابا هر چیزی رو میدید تا ابد به خاطر میسپرد و هر کاری هم می‌کرد، نمی‌تونست اینارو فراموش کنه. تنها روشی که باهاش می‌تونست اینارو فراموش کنه این بود که خاطراتشو بنویسه و بعد بسوزونتشون. حالا کاری به راست و دروغ بودن اون داستانه ندارم، و اینکه شخصیت اصلی این داستان ابر مغز نیست! ولی کلا روشه برام جالب انگیز بود، برای همین تصمیم گرفتم اینتو بکار بگیرمش دیگه. :دی
منتظر نظرت هستم. :))


   
ida7lee2 و Lady Joker واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

نقد داستان :

اپیلوگِ اول :

یک نکته ای در مورد مقدمه ی ابتدایی داستان وجود داره و اون اینه که به حد کافی جذاب و کشدار نیست. تکرار چندین و چندین باره ی اسامیِ اما، امی و الی، نوشته رو کسالت بار کرده. چند خط اول می تونه یه جرقه ی کنجکاوی رو در مورد ادامه ی داستان ایجاد کنه اما، قسمتی که قراره با سه دختر داستان گفته بشه، واقعن خسته کننده س. چیزی باید ابتدای داستان و توی مقدمه ی داستان باشه تا اونو جذابش کنه. توصیف ظاهری از بچه ها نداریم و به نظر من هیچکدام انقدر شخصیت جذاب و گیرایی ندارن. به جز دختر بزرگتر یا اما که فکر می کنم یه جورایی پورتگونیستِ سری به حساب میاد و در واقع شخصیت داره.

اپیلوگِ دوم :
به شدت تحت تأثیر گرفتم و از اکشن ماجرا هم لذت بردم. خیلی خوب نوشته بودی. اشتباهات مختصری تایپی و نوشتاری به چشمم اومد ولی انقدر در عمق ماجرا محو شدم که فراموش کردم. از کاراکتر وندی تا حدی خوشم اومد. از اون کاراکترهایِ زنِ قوی و خشک هستش که احتمالن گذشته ی دردناکی داشته. دوست دارم وندی شخصیت اصلی باشه. ازش خوشم اومده و با اینکه ریتم داستان تا حدی کلیشه س البته نمیشه قضاوت کرد هنوز ولی دوست دارم بدونم بعدش چی میشه.

چپترِ اول :
آممم خب این چپتر سراسر آدرنالین بود دیگه. به شخصه ترجیح میدم چپتر بعدی بیشتر برامون داستان رو بگه. فعلن نمی تونم حرف و نقد خاصی رو برای داستان بگم جز اینکه به شدت منو یاد بازیِ Remember Me میندازه و اینکه واقعن دوست دارم بدونم بعدش چه اتفاقی قراره بیفته. به طور کلی صحنه های اکشن رو عالی نوشته بودی. چون من تو یکی از داستانهای اخیرم خودم چنین صحنه ی تعقیب و گریزی داشتم ولی به انگلیسی بود و این ماشین های اس یو وی خیلی به درد می خورنا:دی به طور کلی خوشمان آمد و منتظر ادامه ش هستیم. باشد که بیشتر بشناسیم دوستان رو :دی تا حالا من شنون هم به لیست کاراکترهای مورد علاقم اضافه شد :دی


   
ida7lee2 و mehrade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
 

The Naïve Vigilante;27152:

این رو هم اضافه کنم مقدمه جدید آماده و ویرایش شده است. منتها من منتظرم از دوستان یه چند تا بازخورد درباره این ورژن قدیمی که گذاشتم بگیرم، قبل از اینکه شروع کنم به ادامه دادن. برای همین فعلا اون رو نمی‌ذارم تا حواس بقیه بهش پرت نشه!:دی و نظر دوستان رو درباره این ورژن بدونم.
با تشکر

با سلام و تشکر از شما دوست عزیز اما باید یه چیزی رو ذکر کنم که مد نظرتون باشه اگر شما یه فصلی گذاشتید رفتید جلو دیگه تمومه معنی نمیده برگردین فصول قبلی رو ویرایش کنید بزارید توی داستان مثلا من تا 10 فصل از یه داستانی رو بخونم حالا نویسنده بیاد فصل های 1 23 رو بازنویسی و تغییر بده من بل کل داستان رو رها میکنم چون میدونم داستان اون روندی رو که من در ذهنم براش تصور کردم تغییر کرده و برای ساخت اون دنیای جدید باید دوباره از اول بخونمش که جدا از دوباره خوانی یک داستان متنفرم
پس به شما هم این توصیه رو میکنم که زیاد به فصل های قبلی تون دست نزنید حتی اگر خوب نشده باشه
نویسنده ها نمیتونن توی همون داستان اولشون تمام هنرشون رو نشون بدن و داستان به داستان بهبود پیدا میکنه قلمشون شمام به نظرم این داستان رو با هر ایرادی که داره تموم کن یه داستان دیگه رو با دقت بیشتر بنویس
موفق و سربلند باشی


   
mehrade2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
mehrade2
(@mehrade2)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 25
شروع کننده موضوع  

AmbrellA;27287:
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز اما باید یه چیزی رو ذکر کنم که مد نظرتون باشه اگر شما یه فصلی گذاشتید رفتید جلو دیگه تمومه معنی نمیده برگردین فصول قبلی رو ویرایش کنید بزارید توی داستان مثلا من تا 10 فصل از یه داستانی رو بخونم حالا نویسنده بیاد فصل های 1 23 رو بازنویسی و تغییر بده من بل کل داستان رو رها میکنم چون میدونم داستان اون روندی رو که من در ذهنم براش تصور کردم تغییر کرده و برای ساخت اون دنیای جدید باید دوباره از اول بخونمش که جدا از دوباره خوانی یک داستان متنفرم
پس به شما هم این توصیه رو میکنم که زیاد به فصل های قبلی تون دست نزنید حتی اگر خوب نشده باشه
نویسنده ها نمیتونن توی همون داستان اولشون تمام هنرشون رو نشون بدن و داستان به داستان بهبود پیدا میکنه قلمشون شمام به نظرم این داستان رو با هر ایرادی که داره تموم کن یه داستان دیگه رو با دقت بیشتر بنویس
موفق و سربلند باشی

سلام.
خیلی ممنون از نظرتون.
این نسخه ای که الآن گذاشتم از نظر داستانی و فرمت به کل با نسخه جدیدی که می‌خوام بزارم تفاوت داره. یعنی اینطور نیست که دوباره خوانی و اینا پیش بیاد. خط داستان و سیر وقایع و حتی زاویه دید درش به کل عوض شده.
با این حال، من الآن مقدمه نسخه جدید داستان رو گذاشتم که کسانی که مثل شما مایل به خواندن نسخه قدیمی نیستن، از همینجا شروع کنن. :دی


مقدمه به پست اول اضافه شد

   
پاسخنقل‌قول
carlian20112
(@carlian20112)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 705
 

من میدونم که قرار بود بیام زودتر نظر بدم پس شما به بزرگواری خودتون ببخشید :65:
اولین سوال آیا ویرایشگر دارید ؟؟؟
اگه ندارید واقعا توصیه می کنم یک نفر رو انتخاب کنید برای ویرایش . غیر از مشکلات املایی داستان این فرد می تونه توی یکدست شدن نوشته و سیر داستان کمک خیلی خوبی براتون باشه
از این مسائل که بگذریم
من اصلا به مقدمه ی اولت جذب نشدم از نظر جمله بندی خوب نبود و اینکه اسامی دختر ها آدم رو گیج می کرد به نظرم بهتره اسامی دیگه ای انتخاب کنی
و مشکل دیگه ای داشت خیلی خیلی برای مقدمه زوده که بخوای کل خانواده ی شخصیت های داستان رو معرفی کنی :33:

در یک نظر به شدت متضاد :43:
من عاشق مقدمه ی دوم و قسمت اول شدم یه اکشن زیبا و نرم ، سیر داستانی جذاب و جذب کننده ، هر چند بازم همون مشکلات ویرایشگر به چشم می خورد خیلی خیلی نسبت به مقدمه ی اول بهتر بود ولی باز هم مشکلاتی داشت:25::8::8:
منتظر ادامه ی داستان هستم و جذبش شدم امیدوارم در قسمت های بعدی بیشتر از داستان برامون بگی:63:


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: