آشنایی با اصول و قواعد ویرایش

به نظرم كار خيلي سختيه، مخصوص اگه در حال تايپ باشي.
امروزه ميگن حتي از نيم فاصله هم بايد استفاده بشه .
فاصله نوشته از كناره هاي صفحه و بكار بردن بعضي كلمات هم در ويرايش لحاظ بشه.
اينا كارو خيلي سخت مي كنند بطوري كه در دانشگاه تدريس ميشه ولي خب كمي بلد بودنش خوبه .

*HoSsEiN*;62:
به نظرم كار خيلي سختيه، مخصوص اگه در حال تايپ باشي.
امروزه ميگن حتي از نيم فاصله هم بايد استفاده بشه .
فاصله نوشته از كناره هاي صفحه و بكار بردن بعضي كلمات هم در ويرايش لحاظ بشه.
اينا كارو خيلي سخت مي كنند بطوري كه در دانشگاه تدريس ميشه ولي خب كمي بلد بودنش خوبه .

یادمه وقتی مدرسه میرفتم هیچی برام سخت تر از گذاشتن ویرگول نبود. همیشه هم ویرگول ها رو اشتباه میگذاشتم.اما بعد از یه مدت تو ذهنم جا افتاد.:10:
اینم مثل همونه وقتی یه چیز رو چندین بار تکرار کنی خواه ناخواه تو ذهنت ملکه میشه و میشینه بعدش دیگه اتومات اون قواعد رو رعایت میکنی:9:
مسئله اینه که خیلی از نویسنده ها فکر میکنن رعایت این قواعد فقط کار ویراستارهاست.در حالیکه درست کردن همین اشتباهات نویسنده در خط به خط تمرکز ویراستار رو بهم میزنه و کیفیتش رو میاره پایین من چند روزه یه کار دارم ویرایش میکنم یعنی عملا نوشتن رفتن جلو بدون اینکه هیچ اصلی رو رعایت کنن
حالا اگه نویسنده در یه سطحی حداقل اصول اولیه رو رعایت کنه کار خیلی بهتر میره جلو ضمن اینکه کیفیت هم بالا میره

نکته امروز
یک چیز مهم برای همه نویسندگان گرامی:

یک کتابی که میخونید رو در نظر بگیرید.سعی کنید از نظر سبک و نوشته اون رو الگو قرار بدید.منظورم از نظر داستان نیست از نظر نگارش و نوشتاره
متن رو چند بار بخونید ایراداتش رو به خصوص در صفحات اخر ببینید.ایرادات اخر فصل دقیقا تکرار ایراداتی هستن که اینجا تو پیامها زدم و میتونیدخودتون پیداش کنید.
یک نکته : املا رو هم دریابید.
دیگه اینکه عملا در زمینه علائم نگارشی و ویرایشی خودتون رو به ویراستار متکی نکنید خواهشا رعایت کنید بابا....

نه پاراگراف نه کاما نه علامت تعجب.بعضی دوستان فقط مینویسن میرن جلو.البته این اراده نوشتن خیلی خوبه اما توصیه میکنم این چیزا رو با دقت بیشتری دنبال کنید. یک نوشته خوب از چندین بار نوشتن پاک شدن و ویرایش به دست میاد. نوشته تون رو از دیدگاه خواننده ها بخونید ببینید اگر کسی نوشته شما رو بخونه میتونه فضای داستان رو اونجور که تو ذهن شماست حس کنه یا نه گاهی ما چیزی رو که در ذهن داریم جوری مینویسیم اما قادر نیستیم اونجور که باید برای انتقال اون فضا به ذهن خواننده عمل کنیم.

من یه نکته ای هم باید بگم که واقعا لازمه ! خودم هم قیلا این مشکل رو داشتم و تا جایی که خودم حواسم بود برطرفش میکنم.
خیلی جاها دیدم. وقتی داریم یه داستان میگیم اولا این که باید از فعل گذشته استفاده کنیم. حتی اگر هم از اول شخص استفاده کنیم و نکته ی مهم اینه ، وقتی به عنوان راوی داریم قسمتی از داستانو میگیم ( توی دیالوگ ها نه) هیچ وقت نباید لفظ امروز رو استفاده کنیم. باید بگیم آن روز. دیدن این واقعا روح منو آزار میده !

Lord.Morteza;176:
من یه نکته ای هم باید بگم که واقعا لازمه ! خودم هم قیلا این مشکل رو داشتم و تا جایی که خودم حواسم بود برطرفش میکنم.
خیلی جاها دیدم. وقتی داریم یه داستان میگیم اولا این که باید از فعل گذشته استفاده کنیم. حتی اگر هم از اول شخص استفاده کنیم و نکته ی مهم اینه ، وقتی به عنوان راوی داریم قسمتی از داستانو میگیم ( توی دیالوگ ها نه) هیچ وقت نباید لفظ امروز رو استفاده کنیم. باید بگیم آن روز. دیدن این واقعا روح منو آزار میده !

خب اين فعل گذشته الزامي نيست!
اين چيزي كه ميگي در صورتيه كه شخص بعد از واقعه براي كسي روايت كنه ولي گاهي هم پيش مياد رواي كه شخص اول هم همزمان كه اتفاقات رخ ميدن انها را راويت مي كنه:
مثلا ، در زمان حال در حال اتفاقه : من الان دارم تايپ مي كنم.
اگه براي كسي بخوام بعدا بگم ميشه : من يك متن را تايپ كردم.
با توجه به اين موضوع رحتو از ازار نجات بده :shy:

درسته
ولی وقتی یه نفر مینویسه دارم سر یه غول رو میکنم ، یعنی داره سر غول رو میکنه و همزمان تایپ میکنه !
من مشکلم اینجاست که چجوری ایندو رو همزمان انجام میده!!! :65:
امتحان کردم نمیشه ! :65:
درسته که داریم یه نفر مثلا داره در مورد گذشتش مینویسه و فعل حال استفاده میکنه که مثلا میگه من که الان فکر میکنم اون موقع اشتباه میکردم یا الان که دارم واستون مینویسم ... برای نوشتن خود داستان باید اونو روایت کنیم و
برای روایت از گذشته استفاده میشه !
و راستشو بخواین من هنوز داستانی رو ندیدم که فعل حال استفاده کنه و داستانش قشنگ از آب در بیاد.

Lord.Morteza;194:
درسته
ولی وقتی یه نفر مینویسه دارم سر یه غول رو میکنم ، یعنی داره سر غول رو میکنه و همزمان تایپ میکنه !
من مشکلم اینجاست که چجوری ایندو رو همزمان انجام میده!!! :65:
امتحان کردم نمیشه ! :65:
درسته که داریم یه نفر مثلا داره در مورد گذشتش مینویسه و فعل حال استفاده میکنه که مثلا میگه من که الان فکر میکنم اون موقع اشتباه میکردم یا الان که دارم واستون مینویسم ... برای نوشتن خود داستان باید اونو روایت کنیم و
برای روایت از گذشته استفاده میشه !
و راستشو بخواین من هنوز داستانی رو ندیدم که فعل حال استفاده کنه و داستانش قشنگ از آب در بیاد.

ببین اینکه از یک فعل چه برداشتی بشه کاملا برمیگرده به نویسنده و خب وقتی مینویسی باید این مسائل رو در نظر داشته باشی
دارم سر یه غول رو میکنم از پایه خطاس
باید بگی داشتم سر یه غول رو میکندم.
اینجوری اون بحث تایپ هم درست میشه.یعنی از فعل استمراری استفاده نکن تا جایی که میتونی
مخصوصا اگه داستان روایی باشه:65:
بعدشم شما نویسنده ای اگه بخوای میتونی جای هرچیزی تو دنیا رو عوض کنی خالق دنیای داستانت شمایی پس هر کاری رو میتونی توش بکنی اینی که گفتی فقط مشکل در دستور زبانه با کمی دقت میشه فعل بهتری استفاده کرد کسی نمیاد زورت کنه از فعلی استفاده کنی اگر میبینی فعل در نظرت مشکل داره خب فعلتو عوض کن:4::4::4::4:

اوومم قبلا یه سری نکات و این چیزا رو من و فاطمه جمع کردیم و یه فایل درست کردیم
اینو تکمیل یا تصحیح کنیم بهتر نی؟
https://www.pioneer-life.ir/thread3200.html

JuPiTeR;200:
اوومم قبلا یه سری نکات و این چیزا رو من و فاطمه جمع کردیم و یه فایل درست کردیم
اینو تکمیل یا تصحیح کنیم بهتر نی؟
https://www.pioneer-life.ir/thread3200.html

سلام
خیلی هم خوبه منتها میخوام دلایل نگارشی ویرایشی رو هم بگیم تا دوستانی که آشنایی ندارن کاملا آشنا بشن
یعنی دلیل استفاده از هر علامت رو بدونن تا راحت تر کار کنن باهاش
مشخصا این فایل هم خیلی عالیه ازش استفاده میکنیم مرسی

من هم همینو میگفتم که از پایه و اساس غلطه !
آره مثلا میشه گفت که شخص همینجوری که داره صدای خودشو ضبط میکنه کارهایی رو انجام میده اما به نظرم هیچ کس نمیتونه ( یا حداقل هیچ نویسنده ی ضعیفی مثل من نمیتونه ) که اینکارو بکنه و خوب از آب در بیاد.
اینو گفتم آخه بعضی ها رو دیدم که وقتی دارن داستان اول شخص مینویسن حواسشون نیست و فعل حال بکار میبرن ، گفتم حواسشون جمع باشه :4:

اقا من حرفمو پس ميگيرم،‌الان امدم روايي يه متني بنويسم نشد ،‌:kho1: نه كه نشده باشه ها ولي خيلي مسخره شد ! :bc3:
ميشه روايي نوشت با چند دقيقه تاخير ،:wh1: اين يكي بهتره مثل پخش مسابقات زنده ورزشي از تلويزيون :bonheur:

چند تا نکته ویرایشی:
اول در پایان هر جمله چنانچه جمله بعدی به جمله فعلی مرتبط است از ویرگول یا کاما و اگر مرتبط نیست حتما از . نقطه استفاده کنید.این یعنی این جمله تموم شد .

ویرگول، کاما یا درنگ‌نما، نشانه مکث کوتاه در جمله است و نشان می‌دهد که اجزای دو طرف آن با هم پیوند دارند.
مثلا

. میان دو جمله پایه و پیرو: یعنی دو جمله ای که به هم ارتباط دارند مثلا
اگر درس نمی‌خواندم، قبول نمی‌شدم.

۲. برای عطف کلمه‌ها، جمله‌ها، عبارت‌ها و سازه‌های هم‌پایه:
یعنی ارتباط دادن چند کلمه به هم مثل جمله زیر:
کشور ایران دارای جاذبه‌های فرهنگی،سیاسی ، تاریخی و طبیعی زیادی است.
دقت داشته باشید که قبل از آخرین کلمه یا عبارت، به جای کاما، واو می‌آید.

۳. در آغاز و پایان جمله‌ها یا عبارت‌های معترضه که به صورت صفت، بدل، جمله تفسیری، توضیحی یا دعایی می‌آید:
ابوسعید که رحمت خداوند بر او باد، عارفی وارسته بود (جمله دعایی)
احمد عادل، رئیس کتابخانه، از سفر بازگشت. (عبارت وصفی)
شناختن این نویسنده، چنان که او بود، آسان نبود. (عبارت وصفی)
عباس آقا که مدتی در سفر بود، حالا با خانواده‌اش زندگی می‌کند. (جمله توضیحی)

اگر جمله بدلی و معترضه، طولانی باشد، بهتر است از خط فاصله استفاده کنیم:

۴. بعد از گروه قیدی در آغاز جمله:
سرانجام، مذاکرات ایران با سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان پایان یافت.

۵. برای جلوگیری از اشتباه در خواندن جمله، یعنی در جایی که ممکن است خواننده، کلمه‌ها را با کسره اضافه بخواند یا دو کلمه، شبیه هم باشد:

پس از این اقدامات قانونی، مجلس بررسی دو لایحه دیگر را به آینده موکول کرد.
استاد، غلامحسین یوسفی را ادیبی برجسته معرفی کرد.

توجه داشته باشید که در نثر قدیمی، گاهی متمم با دو حرف اضافه به کار می‌رفت. برای درست خواندن چنین جمله‌هایی لازم است پس از حرف اضافه متمم، از ویرگول استفاده کنیم:

کمندی به فتراک زین بر، ببست.

۶. برای جدا کردن اعداد، نشانی و اطلاعات کتاب‌شناختی:
در جلدهای ۲، ۸، ۱۲، ۱۸ و ۲۰ تفسیر ابوالفتح رازی، به موضوع اشاره شده است.

دقت داشته باشید که نوشتن اعداد در این گونه موارد، از راست به چپ است که در آخرین عدد به جای «،» از «و» استفاده می‌شود.

نکته ی بعدی که به ذهنم رسید ، که توی متن خودم و دیگران دیدم و فکر کنم توی زبان فارسی هم بود اینه که هر پاراگراف که داره شروع میشه باید نسبت به بقیه ی جمله های پاراگراف از سمت راست صفحه کمه بیشتر فاصله داشته باشه.

خب فكر كنم يكم در مورد كاربرد هاي : و ; توي داستان بگي بد نباشه.
در جايي خواندم كه : براي نقل قول استفاده ميشه ،‌ولي خب الان در داستان نويسي به عنوان گفتگو و يا صحبت استفاده ميشه كه فكر كنم اشتباه باشه
مثلا
در حالي كه مي خنديدم گفتم : سلام بچه ها.
ايا اين اشتباه است؟ يكي راهنمايي كنه لطفاً

Lord.Morteza;244:
نکته ی بعدی که به ذهنم رسید ، که توی متن خودم و دیگران دیدم و فکر کنم توی زبان فارسی هم بود اینه که هر پاراگراف که داره شروع میشه باید نسبت به بقیه ی جمله های پاراگراف از سمت راست صفحه کمه بیشتر فاصله داشته باشه.

اون فاصله در هر پاراگراف نیست در حقیقت
فاصله اول پاراگراف مرتبط با موضوعه یعنی تغییر موضوع یا مسیر
البته من خودم این یکی رو هیچ وقت اجرا نکردم

*HoSsEiN*;246:
خب فكر كنم يكم در مورد كاربرد هاي : و ; توي داستان بگي بد نباشه.
در جايي خواندم كه : براي نقل قول استفاده ميشه ،‌ولي خب الان در داستان نويسي به عنوان گفتگو و يا صحبت استفاده ميشه كه فكر كنم اشتباه باشه
مثلا
در حالي كه مي خنديدم گفتم : سلام بچه ها.
ايا اين اشتباه است؟ يكي راهنمايي كنه لطفاً

اسیاب به نوبت فعلا ویرگول و نقطه ویرگول