ترجمه داستان " من یه هیولام " (اسم موقتی )

خوب بر خلاف تصور خیلی از شما ها من یه هیولام نه یه قهرمان ، هیچ وقت قهرمان نبودم و نخواهم شد
این کتاب سرگذشت زمانی اندک ز زندگی منه پس زیاد نمیشه روش حساب کرد ، من مثل هیولا های دیگه نیستم .
من یه خون آشام یا یه گرگینه یا چه میدونم یه جادوگر خرفت که با مار ها حرف میزنه و جادو های سیاه و اینور و اونور بفرسته هم نیستم .
من یه هیولام !
یه هیولای واقعی ، از اون بداشم !
تو یه دوره های متفاوت اسامی متفاوتی داشتم ...
بعضی ها منو خون آشام میدونن ولی من خون نمیخورم ، ولی در حقیقت یه خون خوارم که میتونه با یه لمس هر کسیو بکشه ، و اگه بخوایم واقع بین باشیم نیازی به لمس کردن برای کشتن ندارم .
من میتونم هر کسی باشم ، حتی شاید یکی از افرادی که کنارتون وایساده یا حتی پدر یا مادرتون باشم
یا حتی خودتون که درستش میشه خودمون .
همه اینایی که گفتم فقط برای دوره شش هزارم کاربرد داشت .
الان من فقط یه هیولام اما مثل داستانایی که معمولا شنیدید آخرینشون نیستم .
میلیون ها نفر مثل من وجود دارن همه هیولا هستن البته کم و بیش هیولا بجز یک نفر که اگه اسمشو بگم مزش میپره .

بخش دانلود

دانلود مقدمه کتاب (ویرایش شده توسط خود نویسنده ) ترجمه هم خودم 🙂
دانلود فصل اول کتاب (ویرایش شده توسط ویراستار (خارجی ) نرجمه هم خودم 🙂