Header Background day #16
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

معرفی کتاب درمان شوپنهاور

10 ارسال‌
5 کاربران
19 Reactions
2,778 نمایش‌
lord.1711712
(@lord-1711712)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1002
شروع کننده موضوع  

تالارگفتمان 1
نام داستان: درمان شوپنهاور

نویسنده: اروین د. یالوم

انتشارات: نشر قطره

مترجم: سپیده حبیب

نام داستان


متن پشت جلد کتاب:
یالوم در رمان درمان شوپنهاور تصور می‌کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به نوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروه‌های درمانی روان‌درمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد می‌شود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان - و مرگ خویش- به مرور دوباره‌ی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به کارگیری اندیشه‌های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس می‌خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی‌ست که به زندگی معنا می‌بخشد؛ کاری که هیچ‌کس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.

اروین د یالوم - استاد بازنشسته‌ی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، روان‌درمانگر اگزیستانسیال و گروه‌درمانگر- در این کتاب نیز هم چون رمان وقتی نیچه گریست با زبان سحرانگیز داستان، به معرفی اندیشه‌های پیچیده‌ی فلسفی و توصیف فنون روان‌درمانی و گروه‌درمانی می‌پردازد.

قسمت های منتخبی از کتاب:
* اغلب به زنان زیبا فقط به خاطر ظاهرشان پاداش داده شده و محترم شمرده می شوند.
این موضوع آنقدر تکرار می شود که از رشد و توسعه در بخش های دیگر وجود خود غافل می مانند.
اعتماد به نفس و احساس موفقیت آنها سطحی بوده و به اندازه پوست بدنشان عمق دارد و وقتی زیبایی محو می گردد دیگر چیزی برای ارائه ندارند.
چنین زنی نه هنر جالب توجه بودن را در خود پرورش داده و نه توانایی توجه به نکات جالب دیگران را دارد.

* می توان زندگی را با قطعه ای پارچه گلدوزی شده مقایسه کرد که هر کس در نیمه اول عمر خود روی آن را می بیند، اما در نیمه دوم پشت آن را. آنچه در نیمه دوم می بینید آنقدرها زیبا نیست، اما بیشتر آموزنده است، زیرا او را قادر می سازد که ببیند چگونه نخها به یکدیگر متصل شده اند. «آرتور شوپنهاور»

* تنها یک درمانگر زخمی می‌تواند حقیقتاً درمان کند.


* با استعداد هم‌چون تیراندازی‌ست که هدفی را می‌زند که دیگران قادر به زدنش نیستند؛ نابغه، هم‌چون تیراندازی‌ست که هدفی را می‌زند که دیگران قادر دیدنش نیستند.

نقدی بر داستان درمان شوپنهاور ( خطر اسپویل داستان. کسانی که داستان رو نخوندن، این متن رو نخونن)

یالوم اول بار، با همین گروه درمانی و کتابِ درخشانش با عنوان "روان درمانی گروهی"، دینِ خودش را به این حوزه ادا کرده بود ولی همانطور که خودش ابراز می دارد، آن کتاب به زوایای حرفه ای گروه درمانی پرداخته بود و درمان شوپنهاور روابط انسانی دخیل در گروه را آشکار می سازد.

عمده ی نوشته های یالوم در قالب رمان های آموزشی قرار می گیرد، در همین کتابِ مورد بحث نیز خواننده از زبان ژولیوس -گروه درمانگر- و حتی از زبان اعضای گروه، اطلاعات وسیع تکنیکی و بسیار سودمندی را دریافت می کند. آشنایی با فنون اجرا و اداره ی گروه، توسط مولف، گاه در قالب داستان و اتفاقات آن رخ می دهد، مانند زمانی که ژولیوس توسط فیلیپ به خودافشاگری ترغیب می شود یا گاهی نویسنده بسان معلمی به صراحت گروه و فرایندهای آن را شرح می دهد.
ژولیوس یک روانپزشک است، که در حین کار با یک گروه، متوجه بیماری لاعلاج خودش می شود، یک بیماری که به تدریج او را با مرگ قریب الوقوع خودش روبرو خواهد ساخت. در ابتدا چالش های ژولیوس با این پدیده و سپس مواجهه با یکی از مراجعین سابقش به نام فیلیپ، که بعدا یکی از اعضای گروه درمانی او می شود، ساختار اصلی این رمان را رقم می زند.

فیلیپ-درمانجوی سابق ژولیوس- یک شیمی دان وبعدا یک فیلسوف است، که باور دارد، دیدگاه فلسفیِ آرتور شوپنهاور، توانسته او را درمان کند، عملی که به زعم او، ژولیوس، در گذشته نتواسته بود.

یالوم، در این داستان، فیلیپ را به جای آرتور شوپنهاور _فیلسوف بزرگ_ می شناساند و مخاطب بارها سخنان و نکته های فلسفی شوپنهاور را از زبان فیلیپ در می یابد. یالوم نیر، یک درمیان، فصل های این کتاب را، به مرور زندگی و آرای فلسفی شوپنهاور اختصاص داده است. (روندی که به یکدستی داستان لطمه می زند و گاه مخاطب را از سیر وقایع داستان دور می سازد).

در نهایت، فیلیپ که در گذشته، مدتها نزدِ ژولیوس، درمان انفرادی را بدون کسب نتیجه رها کرده بود، در نهایت با حضور در جلسات گروهی، شفا می یابد، تا جایی که پس از مرگ ژولیوس، به عنوان گروه درمانگر کار خود را آغاز می کند.

شخصیت ژولیوس (که به نظر میرسد نمایی از یالوم را به دیدگان مخاطب یاداور می شود)، در ابتدای آگاهی خود از جریان بیماری مرگ آورش، دچار بحران های موقتی میشود، که هرچه داستان به انتها نزدیک تر می شود دیگر از آن دلهره ها چیزی نمی خوانیم، این طور به نظر می رسد که نویسنده رمان، از مرگ، و آنچه در ابتدای رمان، موضوع اصلی داستان بوده، به تدریج فاصله گرفته تا آن اندازه که شخصیت فیلیپ و چالش های او در جریان گروه درمانی، جایگزین موضوع محوری رمان قرار میگردد.

این فاصله گرفتنِ یالوم از درگیری های ژولیوس با مرگ قریب الوقوع اش چنان پررنگ می شود، که گاه خواننده، بیماری ژولیوس را و مرگی که او را انتظار می کشد، فراموش می کند، تا جایی که خبرِ مرگ ژولیوس به ناشیانه ترین شکل در جریان داستان سرهم بندی می شود.
ببینید یالوم مرگ ژولیوس را چگونه به تصویر می کشد:
"بانی گفت: ژولیوس، ایرادی ندارد اگر برای مراسم آخرین جلسه کیک بیاورم
- قطعا ایرادی ندارد. هر نوع کیک هویجی که دوست داری، بیاور.
اما قرار بود که جلسه خداحافظی رسمی در کار نباشد. روز بعد ژولیوس دچار حملات سردرد سوزانی شد و طی چند ساعت به کما رفت و سه روز بعد فوت کرد.
طبق معمول عصرهای دوشنبه هر هفته، اعضای گروه در کافه تریا دور هم جمع شدند و در سوگ و ماتمی خاموش کیک هویج مرسوم را صرف کردند. ص: 470
شاید، یالوم نیز، از مرگ و پرداختن به تصویر آن می گریزد!
****
اشتباهات چاپیِ نسخه فارسی کتاب، به ارزش آن لطمه زده است. هر چند کتاب از دو ویراستار بهره برده است ولی باز هم اشتباهات چاپی و ویرایشی فراوان آن، از منظر خواننده ی نکته سنج، دور نیست.
ترجمه این کتاب روان و قابل قبول است و بررسی کیفیت محتوایی ترجمه را به اهالی آن واگذار می کنم. ولی برایم مشخص نیست که چه توجیهی موجب شده تا صفحه ی تشکر و قدردانی یالوم در ابتدای کتاب به زبان اصلی، به پارسی ترجمه نشود، و یا این که چرا از منابع آخر کتاب، در نسخه فارسی آن اثری نیست؟!

کتاب توسط نشر ترانه منتشر شده است. دو نسخه از این کتاب در بازار موجود است که بر روی جلدِ یکی از نسخه های آن، فقط نامِ دکتر حمید طوفانی، به عنوان مترجم درج شده است، این در حالی است که در نسخه دیگرِ موجود در کتابفروشی ها، نام زهرا حسینیان نیز به مترجم قبلی اضافه شده است!
با این همه، مطالعه این کتاب آن قدر به دانش خواننده می افزاید که حداقل بد نیست، کمی وقت جهت مطالعه این کتاب در نظر گرفته شود.
کتابِ "درمان شوپنهاور" به تنهایی یک کارگاه آموزشی ارزشمند است.
حمیدرضا ساسان فر
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
24 تیرماه، 91


نظر شخصی من بر داستان:

جزو جذاب ترین کتابهایی بود که خوندم.
قسمت هایی از کتاب زندگی شوپنهاور رو وسط میاورد (مثلا یک فصل درمیون میرفت رو زندگی شوپنهاور) و گاها خسته کننده میشد. (گاها هم جذاب.)
روایت گروه درمانیشون واقعا و واقعا جذاب بود. من فقط منتظر این تیکه های صحبت های توی گروه درمانی و جریانش بودم. غیر از آموزنده بودن، دادن طرز فکر های جدید، آموزش طرز فکر آرتور شوپنهاور، یاددادن ارتباط با دیگران و نکاتی از روان شناسی، روند و ایده ی داستان واقعا خوب بود.
اگر همه ی این ها رو نیمی از جذابیت داستان در نظر بگیریم، نیم دیگشو کاملا به نوع نوشتار یالوم میدم. طرز جمله بندیش. طرز بیان موضوعات و حرکت از یک موضوع به موضوع دیگر.
نکته ی جالبی که شاید کسایی که نویسنده هستن فقط درکش کنن، ساخت اون همه شخصیت در گروه درمانی و کاراکتر دادن بهشون هست. وقتی هشت یا نه کاراکتر یه جا معرفی بشن، جداسازیشون و معرفیشون بصورت تک تک سخته. هرکدوم یک نوع حرف زدن خاص میخوان، هرکدوم یک نوع طرز فکر میخوان. و همه ی اینها باید با هم طوری در جریان باشه که هیچ چیز مصنوعی نشه، و نشد.
بنظرم جزو کتابهایی محصوب میشه که نباید به سرعت خوند.
باید آروم آروم و در حجم کم مطالعه کرد و درمورد مطالبش فکر کرد.
سریع خوندنش فقط باعث میشه به عمق مطلب نرسید.

این کتاب رو به همه ی دوستان توصیه میکنم. بی نظیره.



   
sossoheil82, lili, Michael and 9 people reacted
نقل‌قول
ZAHRA*J
(@zahraj)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
 

لینکشو بذارم؟داستان قشنگیه


   
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

ممنونم برای معرفی.خیلی خوشم اومد.
(:


   
vania reacted
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1002
شروع کننده موضوع  

raha321;25093:
لینکشو بذارم؟داستان قشنگیه

نه، کتابهایی که تجدید چاپ جدید میشن بهتره که پی دی اف ها گذاشته نشه :39:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

کسایی که کتاب رو میخوان به خودت پیام بدن و از تو خصوصی ازت بگیرن :39: لینکشو نذاریم بهتره


   
vania reacted
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
 

واقعا ممنون از معرفی این کتاب زیبا :11:
شما این کتاب ها رو از کجا میابی آق مرتضی؟؟؟؟


   
lord.1711712 reacted
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1002
شروع کننده موضوع  

hera;25126:
واقعا ممنون از معرفی این کتاب زیبا :11:
شما این کتاب ها رو از کجا میابی آق مرتضی؟؟؟؟

این کتاب رو چند ماه پیش دست پسرخالم دیده بودم، دو فصلشو خوندم، خیلی خوشم اومد.
هفته ی پیش کتابشو خریدم و دیروز تموم کردم کتاب رو.
کلا کتابهایی که میخونم و روی سایت نباشه معرفیش، معرفی رو میزنم.


   
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
 

Hermit;25129:
این کتاب رو چند ماه پیش دست پسرخالم دیده بودم، دو فصلشو خوندم، خیلی خوشم اومد.
هفته ی پیش کتابشو خریدم و دیروز تموم کردم کتاب رو.
کلا کتابهایی که میخونم و روی سایت نباشه معرفیش، معرفی رو میزنم.

رفتین کتاب رو خریدین ؟ قرض میگرفتین که بهتر بو د . البته ببخشید فضولی میکنما . واقعا ممنون شما باعث میشین که ما هر روز با کتاب های بیشتر و بهتری آشنا بشیم .راستی ببخشید ولی میشه به کتاب جنایی وحشت به من معرفی کنین ؟ خیلی ممنون از توجهتون


   
lord.1711712 reacted
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1002
شروع کننده موضوع  

hera;25130:
رفتین کتاب رو خریدین ؟ قرض میگرفتین که بهتر بو د . البته ببخشید فضولی میکنما . واقعا ممنون شما باعث میشین که ما هر روز با کتاب های بیشتر و بهتری آشنا بشیم .راستی ببخشید ولی میشه به کتاب جنایی وحشت به من معرفی کنین ؟ خیلی ممنون از توجهتون

دوست دارم آرشیو داشته باشم 🙂
من زیاد سمت این ژانر ها نرفتم. ولی میگن این جالبه.

من نخوندمش


   
arashmajd202 and hera reacted
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
 

Hermit;25153:
دوست دارم آرشیو داشته باشم 🙂 من زیاد سمت این ژانر ها نرفتم. ولی میگن این جالبه.

من نخوندمش

ممنون آق مرتضی��

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Hermit;25153:
دوست دارم آرشیو داشته باشم 🙂 من زیاد سمت این ژانر ها نرفتم. ولی میگن این جالبه.

من نخوندمش

ممنون آق مرتضی?


   
پاسخنقل‌قول
carlian20112
(@carlian20112)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 638
 

واقعا زیبا بود ممنون از معرفی این کتاب رفت تو لیست خرید ::23::


   
lord.1711712 reacted
پاسخنقل‌قول
اشتراک: