از جک و لوبیای سحرآمیز بگیرید تا افسانه های یونان باستان، ما همیشه مجذوب ایدهی شهرهای عظیمی در چکاد کوهها و بالای ابرها بودهایم، چه شهرهایی معلق در آسمان و بریده از وقایع زمین خاکی و چه سرزمینهایی آنچنان رفیع که به فرادست بشریت تعلق داشتند. بیایید نگاهی به چند سرزمین خیالی در کتابها، فیلمها و بازیها بیاندازیم که در هوا و بالای ابرها معلقند یا لااقل ارتفاعشان به ابرها میرسد و سر ما را به درون ابر ها فرو بردند.
کوه المپیوس و سرزمین ابری کوکو(فاخته)- افسانههای یونان
احتمالا از المپیوس چیزهایی شنیدهاید: مرتفع ترین کوه یونان که مقر فرمانروایی خدایان باستان بود. دوازده المپیوسی هرکدام کاخهایی در گلوگاههای نزدیک قله داشتند و در پانتئون، بالاترین نقطهی کوه، با هم ملاقات میکردند تا دربارهی کارهایشان با هم بحث کنند(یا اغلب بر سر هم فریاد بکشند). در برخی روایات، ربالنوعها در واقع بر فراز المپیوس و بر راس گنبد برنزی جامدی که لبهی آسمان را مشخص می کرد زندگی میکردند و المپیوس نقش گذرگاهی به جهان فانیان را برای آنان داشت. در هر صورت، یونانیان باستان احتمالا هرگز جرئت آن را نیافتند که به نوک بالاترین قله بروند، بنابراین قربانیها و پیشکشهایشان را روی قلههای پایین تر قرار میدادند.
سرزمین ابری کوکو(فاخته) اما داستان دیگری دارد. این شهر نخستین بار در نمایشنامهی هزل آریستوفان با نام «پرندگان» معرفی شد. در این نمایش، مرد میانسالی به اسم پیستتاروس تمام پرندگان عالم را وادار میکند که شهری در ابرها بسازند. مشخص میشود خود پرندگان هم مدتهاست به دنبال چنین موقعیتی بودهاند تا با ساخت چنین شهری، ربالنوعها را از دریافت پیشکشهای انسان ها مانع شوند. پرندگان بعد از ساخت شهر با قطع کردن منبع تغذیهی ربالنوعها و در اختیار گرفتن آنها خود تبدیل به ربالنوعهای جدید می شوند و پیستتاروس هم از این موضوع نفع میبرد و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود.
با این پایان خوش، جای تعجب نیست که از قدیم، از عبارت «سرزمین ابری کوکو» به عنوان استعارهای برای داستان فانتزی بیش از حد خوشبینانه استفاده میشده. انیمیشن «لگو:فیلم» نیز از این اصطلاح استفاده کرده تا بهشتی خیالی در ابرها به همین نام بسازد که در آنجا قهرمانان فیلم از دست لرد بیزینس در امان هستند.
برج های استخوان (updraft)
در رمان «updraft» نوشتهی فرن وایلد، «برجهای زندهی استخوان» ابرها را سوراخ میکنند و با اتصالات بین آنها، شهری شکل میگیرد که ساکنینش با گلایدرها و هواپیماهایشان، آسمانها را میپیمایند (و البته باید مقید به قوانین سختگیرانهای که برای محافظت آنان از خطرهای فراوان نهفته در ابرها وضع شده است باشند) و در این جهان شرط گرفتن بال و گشتن در آسمانها که دختر جوانی به اسم کریت نیز آرزویش را دارد، گذراندن آداب و آیینی خاص است. ولی کریت تصادفا قانون برج را زیر پا میگذارد و به عنوان مجازاتش، در اسپایر(مارپیچ)، بلندترین و خطرناکترین برج شهر که آموزشهای اسرار آمیزی در آن نهفته است محبوس میشود. وایلد در رمانش خوانندگان و دیگر نویسندگان را از تفاوتهای بنیادین شهرهای آسمانی با نقطهی مقابلشان، شهر های خاکی آگاه می کند (به عنوان مثال، زندگی کرد در جایی که خطرات مطابق میل جریانهای هوایی رخ میدهند و همگی در قید و بند های جاذبه هستند) و خود او گفته : »نوشتن داستانی در هوا فرصتی فوق العاده است که کاراکترهای داستانتان را در مخاطره قرار دهید.....و آنها را همان جا ترک کنید.»
لاپوتا-سفرهای گالیور و قلعهای در آسمان
در بخش سوم از ماجراهای حماسی سفرهای گالیور نوشته ی جاناتان سویفت، قهرمان داستان را ساکنین شهر شناور لاپوتا از غرق شدن در دریا نجات میدهند و درون این شهر هجویهها و طعنههای تمثیل آمیز زیادی از نفوذ انگلستان بر کشور های اطراف و همچنین آزمایشهای انجمن سلطنتی انگلستان وقت را میبینیم.
بعدها انیمهساز مشهور ژاپنی، هایائو میازاکی لاپیوتا را در «انیمهی قلعهای در آسمان» دوباره به تصویر کشید .تنها شباهت میان نسخهی میازاکی و سویفت، در وجود شهر شناوری است که در آن از تکنولوژی برای اهداف سیاسی استفاده میشود و دیگر ویژگیها یکسره متفاوتند. ساکنین لاپوتای شکوفا و پرجمعیت سویفت از بودنشان در آسمان برای سلطه داشتن روی شهرهای پایینی و پرت کردن سنگ بر سر ساکنین آنها استفاده میکنند، در حالی که لاپوتای خالی از سکنهی میازاکی تحت نفوذ موسکا، عضوی از خط خونی خانوادهی سلطنتی شهر است که در تلاش است از تکنولوژی پیشرفتهی لاپوتا برای خودش استفاده کند.
بذر ماه-کتاب سقوط مالازان
در «باغهای ماه»، کتاب نخست از مجموعهی حماسی فانتزی مالازان نوشتهی استیون اریکسون، امپراطور مالازان را در حالی می یابیم که سالها است بدون هیچ موفقیتی شهر «پِیل» را محاصره کرده. شهر تنها به دلیل اتحادش با دژی آسمانی به نام «بذر ماه» که جادوگری به نام آنوماندر ریک از نژاد غیر انسانی تیست آندی آن را فرماندهی میکند همچنان سقوط نکرده. دژ به شکل «دندانی سیاه و سخت و به بزرگی یک کوه» توصیف شده و آنچنان بدنام است که حتا ارتش نامردهی لوگروس تلان ایمس نیز حاضر به یورش بردن به استحکامات جادویی آن نیستند. پس از آن که بذر ماه تحت حملهی ترکیبی تعدادی از جادوگران قدرتمند قرار گرفت، ریک دژش را عقب کشید و پیل سقوط کرد.
کلمبیا-بیوشاک بینهایت
در بازی بیوشاک بینهایت از سری بازیهای بیوشاک، در یک واقعیت موازی و در یک آمریکای استیم پانک، شهر کلمبیا توسط زاکاری هیل کام استاک به عنوان «بهشت جدید» طراحی و ساخته شده و قرار است تبدیل به آرمان شهری با توجه به ایدهآل های سیاسی و مذهبی آمریکا شود. شهر در سال 1893 کامل میشود و دولتمردان آمریکایی شهر را به عنوان نمادی از استثنایی بودن آمریکا و تبلیغی از پیشرفت علمی آنان در سراسر جهان می بینند. ولی هیچ کس خبر ندارد کام استاک سلاح های سنگین زیادی درون شهر مخفی کرده که عملا آن را تبدیل به یک کشتی جنگی به وسعت یک شهر می کند. بعد از یک حملهی بیاجازه به سربازان چینی، کلمبیا از آمریکا اعلام جدایی میکند و بالای ابرها ناپدید می شود.کام استاک نفوذ خود را بر حکومت شهر حفظ میکند و دیدگاه ها و عقاید خود را در شهر ترویج داده و خود را به عنوان نوعی پیامبر الهی به مردم شهر میشناساند و نظامی بنیاد گرا در کلمبیا تشکیل میدهد.
اوبلیت-دزد کوآنتومی
رمان علمیتخیلی سرقتمدار هانو راجانیمی در یک مستعمرهی شناور روی مریخ رخ میده در واقع نمی توان گفت شناور، چراکه این کولونی یک سکو است که بر پشت راهبرهایی سوار شده که این راهبرها به سطح مریخ متصل شدهاند و در صورت نیاز، می توان با جابهجا کردن و به راه انداختن آنها، سکو را تغییر مکان داد. اوبلیت در ابتدا به عنوان یک اردوگاه کار اجباری بردگان جهت تامین غذا شروع به کار کرد (معادل فضایی یک زمین زراعی را تصور کنید) ولی در نهایت بردگان شورش کردند و این شورش منجر به شروع جنگی شد که طاعون خود-پاسخگوی «فوبیو» را آزاد کرد. حالا اوبلیت بعد از جنگی طولانی و تلاش موجودات مختلف برای در اختیار گرفتنش، تبدیل به تنها تمدن انسانی در سراسر منظومه ی شمسی شده است.
ونوس و دیگر سیارات با شهر های آسمانی
محیط زیست بسیاری از سیارات، وجود یک شهر آسمانی را ایجاب می کنند. اگر سطح سیاره خیلی داغ، خیلی سرد، نا هموار و .... باشد، بهترین راه برای برپا کردن یک مهاجرنشین در آن سیاره(لااقل بر اساس منطق علمی تخیلی) ساخت یک شهر آسمانی است. رمان «فرزندان زحل» نوشتهی چارلی استروس روی یک شهر شناور در ونوس آغاز می شود. در رمان «sly mongoose» از توبیاس اس.باکل تعداد زیادی از مردم آسمانزاد را میبینیم که در شهرهای آسمانی در سیاره ی چیلو (سیاره ای شدیدا شبیه ونوس) به دنیا آمدهاند.
در فرانچایزهای مطرح علمیتخیلی دو نمونهی مشابه دیگر نیز وجود دارد:
شهر ابری در جنگ ستارگان ( star wars) کلان شهری معلق است که بر فراز آسمان یک غول گازی به نام بسپین ساخته شده است. همچنین در اپیزود «معدنچیان ابر» از سری اصلی پیشتازان فضا (star trek ) یک شهر شناور را بالای سیارهی آردانا می بینیم.
برج بابل- برج بابل
تعداد بیشماری کتاب و داستان از افسانه ی برج بابل در انجیل استفاده کردهاند. برجی که انسانها شروع به ساخت آن کردند تا به ارتفاعی که به آنها مربوط نیست و به خدا برسند، ولی خدا کاری کرد که آنها زبان یکدیگر را نفهمند و به این ترتیب ساخت برج ناتمام ماند.
در داستان برج بابل نوشتهی تد چیانگ، جهانی را می بینیم که منطبق بر مدل زمین مرکزی کیهان شناسی بابلیها است، جایی که زمین مرکز کرههای مختلف است. در این داستان، سازندگان برج در واقع معدنچیانی هستند که در تلاشند با نقب زدن در آسمان از تخته سنگ کوچکشان فرار کنند به این امید که طاق بهشت را بشکافند و به آن برسند. داستان دربارهی معدنچی جوانی به نام الام است که از برج بالا میرود، رازهای بهشت و زمین را آشکار میکند و در پایان این راز ها برای او مانند همیشه گنگ و مرموز هستند.
اسکایلافت (افسانهی زلدا: شمشیری رو به آسمان)
در این بازی از مجموعهی افسانهی زلدا، زلدا و لینک که دو دوست صمیمی هستند، روی جزیرهی اصلی اسکایلافت زندگی می کنند. اسکایلافت زنجیرهای از جزایر متصل به هم در آسمان است که به لطف قدرتهای ایزدبانو هالیا و برای محافظت از مردمش (و البته تریفورس مقدس) از قومهای شیطانی که روی زمین جولان میدهند، در هوا معلق شده. زمانی که بازی آغاز میشود، مدتها است که دانش ریشههای پیدایش اسکایلافت از دست رفته و تبدیل به افسانه شده. ولی زمانی که این تمدن شاعرانه تحت حملهی قلمروی فراموش شده قرار میگیرد، لینک و زلدا باید عازم ماجراهایی موازی شوند تا دوباره نظم را برقرار سازند.
آریانوس(چرخهی دروازهی مرگ)
در سری رمانهای فانتزی چرخهی دروازهی مرگ نوشتهی مارگرت ویس و تریسی هیکمن، زمین توسط سارتان به چهار جهان جداگانه ولی متکی به هم تقسیم شده. انگیزهی این تقسیم، تلاش برای سرکوب کردن دشمنانشان، پاتریونها بوده. جهان هوایی آریانوس قرار بود یک جهان صنعتی ساخته شده از قارهای شناور باشد. ولی سارتان به دلیل بیماری ناشناختهای از پا درآمد، بسیاری کشته شدند، و بازماندگان مجبور شدند به خواب مصنوعی بروند و منتظر کمک جهانهای دیگر بمانند. در غیاب آنها، ماشین اصلی شروع به تلاش برای پایدارسازی این جهان در هوا و تامین آب کرد. ولی در عوض و در نهایت، دورفها تبدیل به بردگان ماشین شدند و آن را به عنوان ساختهی دست خدایان به خواب مصنوعی رفتهشان پرستیدند، الفها نیز تبدیل به حاکمین ستمگری شدند که دورفها (و البته ماشین را) بازی میدهند و آب را انحصارا کنترل می کنند و در عین حال در جنگی بی پایان با انسانها به سر میبرند
قلمروی زیل(ماشهی زمانی)
قهرمانان بازی ماشهی زمانی ( Chrono trigger ) به هرگوشهای در زمان میپرند. آنها لحظهای در یک برهوت بی آب و علف در آیندهای دور هستند و در لحظهای دیگر با یک دایناسور در سپیدهی تاریخ سر و کله میزنند. ولی در عهد باستان، آنها با جادوگران نخبهگرای زیل ملاقات میکنند. زیل قلمرویی شناور در هواست که ساکنینش از نیروی لاوس استفاده کردند تا از سطح یخ زدهاش فرار کنند. البته، حرص و طمع این تمدن مایهی نابودی آنها است، چراکه آنان به بیرون کشیدن انرژی از لاوس که در خوابی عمیق فرو رفته ادامه میدهند، و در نهایت جانور را از خواب بیدار می کنند. لاوس قلمرو را نابود میکند و کل شهر به سمت زمین سقوط میکند. تعداد معدود بازماندگان فاجعه به کسانی که پیش از این بر روی سطح ناسازگار زندگی میکردند میپیوندند، ولی در نهایت برخورد جزیرهی شناور به زمین باعث تغییر آب و هوای جهان به وضعی بهتر و قابل زندگی تر میشود.
اقلیم شناور لکیتوس(گلهای مینلا)
در داستان گل های مینلا نوشتهی آلیستر رینولدز، مدتها قبل اطراف سیارهای به نام لکیتوس یک سیستم دفاعی عظیم ساخته شده بود تا سیاره را از حملات خارجی مخفی نگه دارد. سیستم شکست میخورد و تکه تکه میشود، و بازماندگان مردم روی سیاره، به تکههای از هم جدا شدهی شناور این سیستم دفاعی میچسبند روی آن ها به زندگی ادامه میدهند و این جهان از هم پاشیده درگیر جنگ داخلی بی پایانی میشود. داستان از جایی شروع میشود که خلبانی به اسم مرلین به دلیل مشکلات فنی روی سیاره فرود میآید و در نهایت خود را در وضعی میابد که باید در حل معماهای غامض اخلاقی و نظامی بسیاری شرکت کند.