Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

حادثه

2 ارسال‌
2 کاربران
11 Reactions
1,395 نمایش‌
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  
حادثه در داستان


داستان بدون حادثه وجود ندارد؛حادثه و مترادف های آن واقعه،رویداد،پیشامد و رخداد،واحدی است از عمل داستانی، حادثه از برخورد دوچیز یا دو نیرو یا جابجایی دست کم دوچیز،یا اتحاد و تغییر دو چیز،یا دو نیرو باهم به وجود می آیدوبه بیانی دیگر،حادثه چیزی است که اتفاق می افتد،چیزی که می توان آن را در یک فعل یا عمل خلاصه کرد.حادثه از اجزای ترکیب کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت ،پیرنگ را پیش می برد.در این جمله هنری جیمز،نویسنده شهیر آمریکایی،حادثه چنین تعریف شده است:
" شخصیت چیست به جز آنکه حادثه تعیین می کند؟ حادثه چیست جز شرح و تصویر شخصیت؟ نقاشی و رمانی وجود داردکه شخصیت نداشته باشد؟چه در آن می جوییم و چه در آن پیدا می کنیم؟ این حادثه ای برای زنی است که با دست تکیه داده بر میز،بر می خیزد و به طرز خاص به تو نگاه می کند"
حادثه از اجزای ساختاری پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های روحی و خلقی شخصیت داستان می آید،همان طور که ارسطو در" هنر شاعری، بوطیقا" درباره تراژدی گفته:
" مهمترین این اجزای شش گانه( داستان با پیرنگ،خصلت و سیرت«شخصیت» گفتار، فکر، صحنه آرایی و آواز) ترکیب وقایع داستان( پیرنگ) است.اساساً تراژدی تقلید آدمیان نیست،بلکه تقلید کرداری است و زندگی و نیکبختی ، تمام نیکبختی ها و بد بختی های آدمی صورت عمل به خود می گیرد و هدف زندگی ما نیز نوعی عمل و فعالیت است نه کیفیت خصلت و سیرت ، نمودار صفات آدمیان است اما نیکبختی یا بدبختی ما ناشی از کردار ماست، یعنی آنچه که میکنیم .بنابراین در یک تراژدی،هنر پیشگان به قصد نمایش سیرت اشخاص بازی نمی کنند بلکه منظور و جلوه گر ساختن کردار های آدمیان،سیرت ها را به میان می آورند. پس غایت مقصود از تراژدی،کردار ها یعنی افسانه یا طرح( داستان با پیرنگ) آن است و غایت مقصود در همه جا مهم ترین چیز هاست. گذاشته از این ، تراژدی بدون عمل ممکن نیست. اما بدون تجسم خلقیات و خصائل امکان دارد."
وقتی ما از داستان یا پیرنگ صحبت می کنیم، منظور ما هیچ وقت یک حادثه نیست.در داستان "داش آکل" شخصیت اصلی،یعنی داش آکل قیمی خانوداده حاجی را پذیرفت.این یک حادثه است. اما آنچه داستان کوتاه " داش آکل" را شکل می دهد، رشته هایی است که به دنبال هم می آید و ویژگی زمانی را بازتاب می دهد و معنا و درون مایه و موضوع داستان را عرضه می کند.به این رشته حادثه ها، عمل یا عمل داستانی گفته می شود که نباید از سه حادثه کمتر باشد و گرنه داستانی به وجود نخواهد آمد:
"او را دیدم"، این یک حادثه را در بر دارد؛ دیدار مرد یا زن باهم." او را دیدم و از او خوشم آمد" در این عبارت دو حادثه گنجانده شده ، یکی دیدن و دیگری خوش آمدن که حدوث حادثه اولی عینی است و وقوع حادثه دومی ذهنی.و هنوز برای تکوین و آفرینش داستان کافی نیستند.مگر اینکه حادثه سومی پیش بیاید." او را دیدم و از او خوشم آمد و با هم عروسی کردیم." نگاه به این حادثه ها ، انواع داستان را به وجود می آورد.اگر به حادثه های داستان بیشتر توجه شود و آنها را برجسته کنند(داستان تفریحی) به وجود می آید که غایت مقصودش سرگرم کردن خواننده است.داستان های حادثه ای و پلیسی و جنایی و کار آگاهی و انواعش،داستان های تفریحی است.اگر تنها به سرگرم کردن خواننده اکتفا نشود و به شرح جزیئات توجیهی، توضیح وظایف صحنه و توصیف دقیق فضا و رنگ و تحلیل روانشناختی تاکید شود( داستان تفسیری) آفریده می شود؛ داستان جدی با تفسیری آن گروه از آثار داستانی را در بر میگیرد که به آرزوی درک کُنه واقعیت انسان و پیرامونش،جامه عمل بپوشاند تا انسان از این طریق با دریافت اطلاعات بتواند بیشتر خود را بسازد و بهتر خود را متعالی کند و از زندگی بیشتر بهره بگیرد و راه درست از نادرست را تشخیص دهد.

منبع:
عرق ریزان روح _ جمال میر صادقی _ انتشارات نیلوفر _ چاپ اول _ 1388
تایپیست: رها


   
carlian20112، Makizy، ida7lee2 و 8 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Prominent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 582
 

خیلی ممنون


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: