با سلام خدمت تمامی طرفداران رمان هری پاتر که خودمم یکیشون هستم و اولین وبهترین داستانی که خوندم همون بوده. اما شاید باخودتون گفته باشین چرا یه همچین موضوع نخ نمایی انتخاب کردم. در جواب باید بگم که من سال های زیادی در انجمن دمنتور و جادو گران و.... دنبال یه نقد کامل از هری پاتر گشتم اما دریغ از یک نقد.البته به موضوعات جالبی هم برخوردم اما هیچ کس به نکاتی مه من توجه کرده بودم توجه نکرده بود. خب منم تصمیم گرفتم بعد از خوندن بیش از ده بار رمان هری پاتر برخی اشکالاتش رو که مطرح نشد بهتون بگم.یکم حجمش زیاده واسه این بخش بخش میزارم.اگه استقبال بشه ادامه میدیم.
جلد 1 .در این جلد چند اشتباه بزرگ و تضاد اساسی در رمان دیده میشود.اولی این که شخصیتی مثل دامبلدور که جان بچه های مدرسه برایش این قدر مهم است سنگ جادو را که ولدمورت خواهان او بود داخل مدرسه بیاورد و خطر نفوذ موجودی به خطرناکی ولدمورت به مدرسه دهد. بهتر نبود از اول سنگ را نابود میکرد؟در ضمن ترولی که در جلد اول توصیف میشود با ترول جلد اخر بسیار تفاوت دارد و ترول جلد اخر را حتی خود جادو گران نمی توانند بی هوش کنند چه برسد به دو بچه ی سال اولی.نکته دیگر در مراحل رسیدن به سنگ جادو است .مراحل انقدر ساده و پیش پا افتاده هستند که سه بچه ی سال اولی نیز میتوانند ان ها را رد کنند.نکته بعدی در مورد رویارویی هری با پروفسور کوییرل است. پروفسور بعد دانستن این که سنگ در دست هری است مانند یک انسان عادی به سمت هری هجوم می برد و اصلا یادش نیست که با یک ورد احضار ساده یا کشتن یا بی هوشی هری به راحتی می توان سنگ را به دست اورد.
جلد دوم
در این جلد ماشاهد خلق شخصیت ماشین پرنده هستیم که بعدا معلوم نشد که کجارفت.خلق تالار اسرار که اصلا کاربردی در جلد های دیگر به جز جلد اخر نداشت.اما هدف سالازار اسلیترین از خلق تالار اسرار چه بود؟ او خون اصیل می خواست اما بهتر نبود خودش یک مدرسه میساخت؟یا مثلا به مبارزه با دیگران برمی خواست یا برای خودش هورکراکس میساخت؟این بسیار مزحک است که نواده سالازار با یه مار ده متری در راهرو ها راه بیفتند و هرکه را که خوششان نمی امد بکشند.تازه اصلا باسیلیسک در این مدت از چه تغدیه می کرد؟ موش یا چی؟
وقتی هری پاتر وارد تالار اسرار میشود و ولدمورت را میبیند ولدمورت چوب دستی او را میگیرد و جادوی کوچکی میکند سوال اینجاست که ایا نمی توانست هری را بکشد؟ یا جلوی ققنوس را در گور کردن باسیلیسک بگیرد؟ یا در انجا که هری در فاضلاب گیر میکند و باسیلیسک در کنار اوست او باسیلیسک را با انداختن سنگی فریب میدهد اما سوتی این جاست که مار ها اصلا قدرت شنوایی ندارند.در ضمن نیش باسیلیسک بسیار مهلک است اما میبینیم که هری با نیش ی متری در بازوش پس از یک ساعت تازه شروع به تجربه کردن اثرات زهر میکند.
جلد سوم
جلد سوم کلا یک جلد خنثی است و چندان حادثه ی جذابی در ان نمی افتد.اما بزرگترین اشتباه نویسنده در ان خلق ساعت زمان بود . با خلق ساعت زمان این سوال پیش می اید که ایا با برگرداندن زمان میتوان جلوی مرگ دامبلدور یا ولدمورت را گرفت؟
به نظرم بهترین مشخصه هری پاتر که باعث محبوبیت بیش از حدش شد. روابط بین شخصیت هاش بود. جوری که بقیه دوست داشتن جایشان باشند، برای همین باعث شد که بقیه اخبارشون رو دنبال کنند و نگران حالشان باشند و برای اینکه سرانجامشان را بفهمند، خودشون رو به آب و آتیش بزنند.
البته من یه سوال هم داشتم: به نظرتون یه تیکه از محبوبیت هری پاتر این نبود که زیاد رقیبی نداشت؟
فانتزی بوده ولی فکر نکنم انداهز الان بوده باشه.
ولی اگر الان هری پاتر میومد اندازه الان محبوبیت داشت؟
نمیدونم. کسی جواب بده ممنون میشوم.
سی امتیازم بابت نقد به ایشون داده مشه.