Header Background day #10
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

۷ نکته برای ماوراالطبیعه نویسان

3 ارسال‌
2 کاربران
20 Reactions
4,261 نمایش‌
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

نویسنده: جوزف بلیک پارکر

مترجم: Hamid_rz_

یک تازه وارد به لیست ژانر ها (که به طور گسترده ای با نمایشی با همین نام به محبوبیت فراوانی رسیده است )ژانر ماوراالطبیعه است که نوعی فانتزی شهری می باشد که شامل این چنین عوامل است: جادوی ظریف و هیولا ها ،رمز و راز ،شیاطین ، ارواح و حتی خدا و شیطان .بر خلاف فانتزی این ژانر خیلی محدودیت زمانی ندارد و دارای فضای تیره تری است . این ژانر همچنین بعضی اوقات شامل استفاده از علوم است (که در دوران جدید به طور وسیع اتفاق می افتد ).امروز من می خواهم چند نکته برای نوشتن داستان در این ژانر به شما بکنم .

نکته ی 1 : با دقت منشا و اصل جهان و نژاد بشرتان را بسازید.
در داخل قلمروی که موجودات ماوراالطبیعه و عادی با هم زندگی میکنند باید دلیل ، تعادل و هدف وجود داشته باشد . در جهان عادی ،برای مثال ، به طور مستمر وجود دارد (مسلماٌ ،مستقل از ماوراالطبیعه )بدلیل انتخابی که بسیاری از شکل های فیزیکی و زندگی طبیعی به هم پیوسته را ساخته است(گیاهان ، حیوانات و ماندد آن ها )باید یک دلیل وجود داشته باشد (برگشتن به زمان پیدایش) برای اینکه چرا موجودات ماوراالطبیعه به وجود آمده اند (حتی اگر توضیحش تنها خدای هرج و مرج باشد ) و اینکه چرا باید بین موجودات عادی و ماوراالطبیعه یک تعادل وجود داشته باشد ، برای مثال چرا خون آشام ها تمام زمین را نگرفته اند ویا اینکه چرا هر مکانی بر روی زمین با صد ها روح پر شده است .این بد نیست که شما این اطلاعات را با خوانندگان قسمت میکنید تنها این موضوع وجود دارد که عناصر داستان شما با یکدیگر کار میکنند تا یک استدلال قابل مشاهده به وجود بیاورند .


نکته ی 2 : به شخصیت ماورایی، انگیزه و شخصیت درخورشان را بدهید.
هیچ چیز بد تر از این نیست که در میان داستان شیاطین و یا نامیراهای کند ذهن وارد داستان شوند. نمونه ی این ها ،خون آشام هایی هستند که ماندد یک فرد بی فکر و یا مانند یک نوجوان رفتار می کنند،شیاطینی که زمانشان را برای آلوده کردن انسان ها به گناه میگذرانند و روح هایی که زمانشان را برای ترساندن افراد می گذرانند .چرا ؟ اگر شما یک موجود نامیرا بودید ،من می توانم ضمانت کنم که بعد از چند صد سال ، شما از بی فکر بودن و بی فکر عمل کردن خسته می شدید .پس زمانی که شما یک شخصیت ماوراالطبیعه خلق میکنید خودتان را به جای او بگذارید ، نه فقط در احساسات و افکار بلکه در فهم یادگیری بر اثر گذشت زمان و تجربه ی زندگی کردن به عنوان یک نامیرا .البته ،دیوانگی و یا ضرورت رفتار کردن در آن روش ها (برای مثال ضرورت خون خوردن برای زنده ماندن، یا برای پنهان شدن شبیه به یک نوجوان رفتار کردن) گاهی اوقات به عنوان یک فاکتور برای داستان شما باشد.همچنین اگر می خواهید که خوانندگان شما احساس و افکارشان را در داستان بگذارند، مطمئن بشوید که هر شخصیت ماوراالطبیعه ی شما دارای یک عمق واقعی خارج از هیولایی که هستند دارد.


نکته ی 3 : برای شخصیت ماوراالطبیعه ی خودتان محدودیت های سخت و مشخص بسازید.
بسیار با اهمیت است در صورتی که از شخصیت ماوراالطبیعه به عنوان شخصیت اول استفاده می کنید, این همیشه مهم است که موجود ماوراالطبیعه محدودیت های مشخص و سختی داشته باشد. درست از ابتدای کار، شما نیاز دارید که چیز هایی را که آنها در آن توانا هستند، چیز هایی را که در آن ناتوان هستند ، چیز هایی را که نیاز دارند و ضعف هایشان را ایجاد کنید .البته ، هر کدام از این ها باید یک استدلال برای خودشان داشته باشند. برای مثال آب مقدس ،نباید به یک موجود صدمه بزند تنها به این دلیل که آن آب مقدس است ( تنها در صورتی که نمود فیزیکی تقدس چیزی است که به طور خاص به یک هیولا صدمه بزند .)این به شما اجازه میدهد که مجموعه ای از قوانین را برای رعایت به وجود بیاورید همانگونه که اگر با خوانندگان ، تخته بازی میکردید و قوانین باری را ایجاد می کردید،برای افزایش چالش ،سرگرمی و برای نگه داشتن اطمینان خوانندگان که شما با یک سری قوانینی که وجود ندارند تقلب نمی کنید.


نکته ی 4 : به این نکته توجه کنید که کاراکتر های پر کننده ی جهان (کاراکتر هایی که نقش موثری ندارند) چگونه به ماوراالطبیعه واکنش نشان خواهند داد .
اول مشخص کنید که دنیا در مورد ماوراالطبیعه می داند یا نه(خارج از خرافات و اعتقادات ادیان های جهان )اگر نمیدانند ، باید یک استدلال و دلیل خوب و منطقی وجود داشته باشد که حضور آنها یک راز باقی مانده است (شخصیت های پر کننده ی جهان شما نباید همه **** باشند، این یک توهین به حس واقع گرایی خوانندگان است, و همچنین باعث به وجود آمدن یک دنیای کسل و بی معنی می شود )پس یک ارتباط پویا ایجاد کنید . چه اتفاقی خواهد افتاد اگر انسان ها بفهمند که ماوراالطبیعه واقعی است ؟ اینکه انسان ها اگر راجع به ماوراالطبیعه ندانند چگونه آنها را تحت تاثیر قرار می دهد ؟آنها چگونه این همه بیگانگی را در اطراف خود توجیه می کنند ؟


نکته ی 5: از کلیشه های خسته کننده ی ژانر ماوراالطبیعه دوری کنید.
ژانر ماوراالطبیعه یک ژانر به نسبت جدیدی است، و با اینحال کلیشه های خسته کننده ای هست که باید آنها دوری کرد. پایان بردن داستان با سوال اینکه آیا ماوراالطبیعه واقعا در داستان نقش داشت. نامیراهای جذابی که به سادگی میشود گفت مثل آدم ها هستند چون نامیرایی و قدرت های آنها ربطی به داستان ندارد. آوردن استاندارد های سنتی از ماوراالطبیعه (مثل سوختن خون آشام ها در نور خورشید) که تنها افسانه های کهن هستند، چون نویسنده تنبل تر از آن است که با مساله برخورد کند و یا چیز جدیدی کشف کند. شیطان(داره میگه حضورش یکی از چیزای کلیشست) - غیر از اینکه شما یک نقش واقعا نقش مبتکرانه ای برایش داشته باشید،


نکته ی 6 : به این دلیل پی ببرید که چرا ماوراالطبیعه به بهتر کردن داستان شما کمک می کند.
در واقعیت، دلیل استفاده از ماوراالطبیعه باید فراتر از محبوبیت ماوراالطبیعه یا لذت بردن شما از موجودات باشد .شما باید بفهمید که چرا از ماوراالطبیعه در داستانتون استفاده می کنید .آیا موجودت خدا را زیر سوال می برید ؟ آیا شما بدنبال موضوع وسواس بوسیله ی ارواح هستید ؟ موضوع اعتیاد به وسیله ی خون آشام ها ؟ موضوع خوبی در برابر بدی با فرشتگان و شیاطین ؟
آیا شما تنها بدنبال موضوع تاریکی و ترس هستید ، بوسیله ی حضور در حالت های مجسمشان ؟ یا احساسات این که یک هیولای مطرود از اجتماع بودن را حس کنید ؟ یا این که تنها شخصی باشید که حقیقت جهان را می بیند در حالی که بقیه نمیتوانند ببینند؟ موضوع ها وکاربرد های ممکن پایان ناپذیر هستند به این دلیل پی ببرید که چرا از ماوراالطبیعه استفاده می کنید و بعد از آن دنیا و موضوع اصلی را تنظیم کنید تا هدفتان پویاتر شود .


نکته 7 : رمز و راز را با کشف کردن در تعادل قرار دهید.
تنها به این خاطر که شما دلیل تمام عناصر داستان را میدانید و به طور کامل جهان را با جزئیات خلق کرده اید ،به این معنی نمی باشد که شما باید به آسانی هر چیزی را فاش کنید.در واقع رمز و راز یکی از بزرگترین لذت های نویسندگی در ژانر ماوراالطبیعه است.البته به این معنا نیست که شما باید همه ی سوالات را بدون جواب بگذارید, تنها به اینکه شما باید آن ها را باآن ها را با سطحی از زیرکی فاش کنید که باعث خدمت بهتر به داستان شما می شود. یک نقاشی لفظی بکشید و بگذارید که خوانندگان شما از چیز هایی که می بینند،حس می کنن ،می شنوند ، بو میکنند ،تجربه میکنند استفاده کنند تا به راز های دنیا شما پی ببرند .



   
reza379، Makizy، andromeda و 10 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

خیلی مفید بود مرتضی.
به نظرم بهتره اینطوری بگم:
دنیایی فانتزی میسازیم تا درش داستانی روایت کنیم
نه اینکه
داستانی بسازیم تا دنیایی فانتزی را بشناسانیم
البته این نظر منه و به کسی تحمیلش نمیکنم
در ضمن حمید دمت گرم


   
andromeda، vania، حمید و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

جوزف پارکر تو اولین آموزشش گفته این فقط یه روش از نوشتنه
یه سبک از نویسندگی رو داره میگه
شاید بعضی نویسنده ها دقیقا برعکس عمل کنن و خیلی خوب هم بشه.
این هم ندیدم گفته باشه یه جهانی بسازین که بزرگ باشه و داستان رو تحت شعاع قرار بده :39:


   
andromeda، vania و حمید واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
اشتراک: