Header Background day #02
معرفی کتاب آخرین گو...
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

معرفی کتاب آخرین گودال

7 ارسال‌
6 کاربران
8 Reactions
2,921 نمایش‌
Aragon
(@p_sh)
Estimable Member
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 187
شروع کننده موضوع  

سلام
کتاب معرفی شده در زیر برای نوجوانان نوشته شده است
در گذشته این کتاب را خواندم و کتاب جالبی بود با اینکه برای نوجوانان میباشد اما خواندن آن ضرری ندارد.
امیدوارم از کتاب لذت ببرید.

تالارگفتمان 1

عنوان اصلی Holes
نام کتاب آخرین گودال
نویسنده لوییس سکر (Louis Sachar)
مترجم حسین ابراهیمی
ویراستار محمد ابراهیم اقلیدی
ناشر قدیانی
واحد معرفی کتاب تبیان زنجان

درباره کتاب:

داستان "آخرین گودال" نوشته لوییس سکر و ترجمه حسین ابراهیمی (الوند)، به روایت زندگی خانواده‌ ای می‌پردازد که تصور می‌کنند نفرین شده ‌اند. بداقبالی بخش ثابتی از زندگی پر از مشکل آنان است تا آنجا که وقایع بعدی، باور آنان بر بداقبالیشان را به چالش می کشد. مطالعه داستان برای نوجوانانی که مشکلات زندگی را دلیلی بر بدشانسی و بداقبالی خود می‌دانند، توصیه می شود. جذابیت و کشش داستان، لذت مطالعه آن را دوچندان می کند.

روایت روان، گیرا و احساسی، توصیفات دقیق، ملموس و واقعی، رویدادهای مهیج و جذاب و معماها و اتفاقات غافلگیر کننده و البته ترجمه‌ای درخشان از حسین ابراهیمی تنها بعضی از عواملی هستند که خواننده را مجاب می‌کنند تا آنجایی که می‌تواند از زمین گذاشتن کتاب قبل از اتمامش خودداری نماید. مطالعه این کتاب را به تمام نوجوانان و بزرگسالانی نیز که به خواندن یک داستان خوشخوان، جذاب و تاثیر گذار علاقه‌مندند پیشنهاد می‌شود.

داستان روایت کننده زندگی نوجوانی کم‌رو و چاق به نام «استنلی» است که به خاطر جرمی که مرتکب نشده، محکوم می‌گردد تا به اردوگاه بازپروری نوجوانان «گرین لیک» برود. این اردوگاه در صحرایی کویری و لم‌یزرع در ایالت تگزاس واقع است. او تقصیر اصلی این اتفاق را بر گردن بداقبالی خود (که در خانوادۀ آن ها مسئله‌ای ارثی و بازمانده از پدر پدربزرگش به نظر می‌رسد!) می‌اندازد.

در این اردوگاه پسران بزهکار را وادار می‌کنند تا در صحرا روزانه گودال هایی بی‌استفاده حفر کنند تا به قولی اصلاح شوند. او در آنجا ناچار است ضمن اینکه خستگی یک زور بیگاری طاقت‌فرسا، درد تاول‌های دست و گرمای سوزان تابستانی را تحمل کند، فراز و نشیب ارتباط با پسرانی را نیز به جان بخرد که معمولا از تازه‌واردها با روی خوش پذیرایی نمی‌کنند.

قسمت کوتاهی از داستان:

بیل در دست های نرم و گوشتالوی استنلی سنگینی می‌کرد. او سعی می‌کرد بیل را توی زمین فرو کند اما تیغه آن با صدای خشکی به زمین می‌خورد و بدون آن که توی زمین فرو برود، به هوا می‌پرید. لرزش های ناشی از برخورد تیغۀ بیل با زمین از دستۀ آن بالا می‌آمد، به مچ های استنلی می‌رسید و استخوان‌های او را می‌لرزاند.

هنوز هوا تاریک بود. تنها نوری که اطراف را روشن می‌کرد، نور ماه و ستارگان بود. استنلی هرگز این همه ستاره در آسمان ندیده بود. انگار تازه خوابش برده بود که آقای پن‌دنسکی داخل چادر شد و همه را بیدار کرد. صبحانه به آنان مقداری سریل ولرم داده بودند اما آبمیوه‌ای که با سریل دادند خیلی خوب بود. سریل چندان هم بدمزه نبود منتها بوی تخت استنلی را می‌داد.

… توی دریاچه آن‌قدر گودال و تل خاک دیده می‌شد که استنلی را به یاد عکس های سطح ماه می‌انداخت. آقای پن‌دنسکی گفته بود: «اگر چیز جالب یا غیر عادی‌ای پیدا کردی، باید آن را یا به من گزارش کنی یا وقتی آقای عالیجناب با تانکر آب آمد، به او. اگر سرپرست اردوگاه از آنچه پیدا کردی خوشش آمد، بقیه روز را می‌توانی استراحت کنی.

جوایز:

برنده جایزه نیوبری ۱۹۹۹، برنده جایزه ادگار آلن پو ۱۹۹۹، برنده جایزه «نشنال بوک» در ادبیات کودک و نوجوان، بهترین کتاب سال به انتخاب «اسکول لایبراری جورنال»، بهترین کتاب نوجوان به انتخاب انجمن کتابداران آمریکا، بهترین کتاب سال به انتخاب «پابلیشرز ویکلی»، برنده پرفروش‌ترین کتاب نوجوانان

کتاب سال جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۹، برنده جایزه نیوبری در ترجمه ۲۰۰۱، کتاب ویژه شورای کتاب کودک ۱۳۷۹، کتاب برگزیده سلام بچه‌ها ۱۳۷۹، برگزیده نخستین جشنوارهکتاب برترانجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان در سال۱۳۸۵

منابع:

http://tebyan-zn.ir/News-Article/library/2011/5/30/28830.html
http://ketabak.org/holes

موفق و پیروز باشید.


   
ida7lee2، *HoSsEiN*، snakeeyes و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

این کتاب خارق العاده است!
یه سرگرمی ماجراجویی و پر از رمز و راز و سختی به اسم آخرین گودال!
پر از عرق و خون و کلی بدبیاری. این کتابو به شدت پیشنهاد میکنم.
یکی از بهترین قسمت هاشم دیالوگ های بین دو شخصیت اصلیه و ماجراهاشون.
همچنین ماجار های یه خانومه تو داستان که قشنگ بود.


   
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1675
 

این یکی رو توصیه میکنم بخونید
من سه چهار سال پیش خوندمش
خیلی جالب بود
مطمئنم ازش لذت میبرید


   
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
 

امیر تاییدش کرده بود به شک افتادم :24: حالا که بانو سمیه تعریف کرد ازش حتما میخونم 🙂 رفت تو لیست :دی


   
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

این کتابو یادمه چند سال قبل خریدم و نصفه ولش کردم.
نمیدانم چرا ولی ازش خوشم نیامد! با سلیقه من جور نبود و خب طرف واقعا بد شانس بود!


   
پاسخنقل‌قول
Aragon
(@p_sh)
Estimable Member
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 187
شروع کننده موضوع  

*HoSsEiN*;22052:
این کتابو یادمه چند سال قبل خریدم و نصفه ولش کردم.
نمیدانم چرا ولی ازش خوشم نیامد! با سلیقه من جور نبود و خب طرف واقعا بد شانس بود!

سلام
ولی آخرش زندگیش روبه راه میشه.


   
*HoSsEiN* واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
arashmajd202
(@arashmajd202)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 85
 

خیلی سال پیش اینو خوندم...زیبا بود و جذاب


   
Aragon واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
اشتراک: