تو تلگرام سایت، یه سری مطلب داریم میذاریم که یا از داستان های افراد برداشت شده، یا گفته های افراد مشهوره.
یه تعدادش رو هم بچه های سایت دارن ترجمه می کنند.
*/*/
گروچو مارکس (1977 – 1890) (کمدین)
من هرگز قیافه کسی را فراموش نمیکنم، ولی در مورد شما با کمال میل استثناء قائل میشوم.
پیتر کی (متولد 2 جولای 1973 ) (کمدین)
پدرم همیشه میگفت: «همیشه با آتش به جنگ آتش برو»، که احتمالاً برای همین او را از سازمان آتشنشانی بیرون انداختند.
تامی کوپر (1984 – 1921) (کمدین و شعبده باز)
من در رژیم نوشیدنی ویسکی هستم. تا کنون 3 روز را از دست دادهام.
وودی آلن (متولد 1 دسامبر 1935) (کمدین، تهیه کننده و نمایشنامه نویس)
زندگی پر از بدبختی، تنهایی و درد و رنج است و خیلی زود، اینها همه جا هستند.
بیلی کانلی (متولد 24 نوامبر 1942) (کمدین، نوازنده و مجری)
تعریف من از یک روشنفکر کسی است که میتواند «ویلیام تل اورتر» را بدون فکر کردن به «رنجر تنها» گوش کند.
دبلیو- سی- فیلدز (1946 – 1880 ) (کمدین، نویسنده و شعبده باز)
هر روز را با یک لبخند شروع کنید و با یک لبخند به پایان برسانید.
تونی هانکوک (1968 – 1924) (کمدین)
میدونین، این شوخی های رادیویی یک سرگرمی فوقالعاده است. من دوستانی در سراسر جهان به دست آوردم، در سراسر جهان .... نه در این کشور، بلکه دوستانی در سراسر جهان.
لس داوسون (1993 – 1931) (کمدین، نویسنده و مجری)
همسرم عکسش را به باشگاه «قلبهای تنها» فرستاد. آنها عکسش را بازفرستادند و گفتند آن ها به این تنهایی هم نیستند.
اسپایک میلیگان(2002 – 1918) (کمدین و نویسنده)
چوب غذا (چاپستیک) یکی از دلایلی است که چینی ها هرگز کاستارد (نوعی سس زرد رنگ) رو اختراع نکردند.
دوروتی پارکر (1967 – 1893) (شاعر، داستان کوتاهنویس، منتقد و طنزپرداز)
اگر میخواهی بدانی که خدا دربارهی پول چه فکری میکند، فقط به مردمی که پول را به آنها داده نگاه کن.
می وست(1980 – 1893) (بازیگر، خواننده، نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس)
عادت داشتم همیشه سفید برفی باشم، اما عوض شدم.
تری جونز(متولد 1 فبریه 1942) (کمدین، فیلمنامه نویس، بازیگر، کارگردان، مورخ و نویسنده)
او مسیح نیست. او یک پسر بسیار شیطان است! ( در زندگی مونتی پایتون برایان)
جی لنو(متولد 28 آپریل 1950) (کمدین، بازیگر، نویسنده، تهیه کننده، صدا پیشه و مجری تلویزیون)
سیاست فقط کسب و کار نمایشی مردمان زشت است.
کنت ویلیامز(1988 – 1926) ( بازیگر کمیک و کمدین)
رسوایی! رسوایی! همه آن ها را برای من انتخاب کردهاند.
جک دی( متولد 24 سپتامبر 1961) ( استندآپ کمدین، بازیگر و نویسنده)
صنعت فیلمسازی مثل آن رابینسون همیشه در جست و جوی یک چهره جدید است.
جری ساینفلد ( متولد 29 آپریل 1954) ( کمدین، بازیگر، نویسنده و تهیه کننده)
من تعجب می کنم اگر افراد بی سواد اثر کامل سوپ الفبا (سوپی تشکیل شده ار ماکارونی هایی به شکل الفبا) را درک کنند.
آمبروز بیرس(1913 – 1842) (نویسنده فرهنگ لغت شیطان، روزنامه نگار، نویسنده داستان کوتاه و افسانه نویس)
جنگ، شیوه خدا برای آموزش جغرافیا به آمریکاییها است.
هومر سیمپسون(متولد 1987) (شخصیت داستانی در سری انیمیشن تلویزیونی)
تلاش، اولین قدم به سمت شکست است.
اولیور هاردی (1957 – 1892) به استن لورل (1965 – 1890) ( کمدین و بازیگر)
خوب، این یه افتضاح دیگه هست که تو من رو توش قرار دادی.
آلبرت هابارد
یک دوست کسی است که همه چیز را درباره شما می داند ولی هنوز شما را دوست دارد.
فردریک نیچه (غروب بتها)
بدون موسیقی، زندگی یک اشتباه خواهد بود.
آندره ژید (برگهای پاییزی)
بهتر است از شما به خاطر چیزی که هستید متنفر باشند تا به خاطر چیزی که نیستید دوستتان داشته باشند.
موریس سوئیتزر
بهتر است در زمانی که خطر * تصور کردن وجود دارد، ساکت بمانید، تا اینکه صحبت کنید و همهی شک ها را برطرف کنید.
جی . کی . رولینگ (هری پاتر و تالار اسرار)
هری، انتخاب های ما به مراتب بیشتر از توانایی هایمان نشان می دهد ما حقیقتاً چی هستیم.
ویلیام شکسپیر (هر طور شما دوست دارید)
آدم * فکر می کند که باهوش است، اما آدم باهوش خودش را یک آدم **** می داند.
جی. کی. رولینگ( هری پاتر و سنگ جادو)
نباید در رؤیاها ساکن شد و زندگی را فراموش کرد.
توماس ادیسون
من شکست نخوردهام، فقط 10000 روش پیدا کرده ام که با آنها کار نمیکند.
ویلیام شکسپیر (خوش است آنچه هست، پایانش خوش )
همه را دوست بدار، به تعداد کمی اعتماد کن، به هیچ کس بدی نکن.
آلبرت انیشتین
اگر نمیتوانید چیزی را برای یک بچه شش ساله توضیح دهید، شما خودتان آن را نفهمیدهاید.
I'm a painter.
I paint beauty
I paint pain
I paint horror
I paint my work with my words.
I'm a seamstress.
I sew a gown
I sew a burial shroud
I sew a war uniform
My needle and thread are letters.
I'm a sculptor.
I sculpt the Gods
I sculpt the common man
I sculpt leaders
I sculpt characters with a pencil and paper.
I'm an actress.
I play the part
I play many a character
I play many a places
The actors I have created, they act on the stage of my paper.
I'm a villain.
I am not good
I am the enemy
I am the dark side of that this ideal
I am the one who tortures those on the page.
To put it all in simple terms...
I am an author.
من نقاشم.
زیبایی را به تصویر می کشم
درد را به تصویر می کشم
ترس را به تصویر می کشم
کارم را با کلمات به تصویر می کشم
من یک دوزنده ام.
خرقه ای می دوزم
لباسی برای دفن می دوزم
لباس جنگ می دوزم
سوزن و نخ من، حروف من هستند.
من یک مجسمه سازم.
پیکر خدایان را می تراشم
پیکر مردی معمولی را می تراشم
پیکر رهبران را می تراشم
پیکر شخصیت ها را با مداد و کاغذ می تراشم.
من یک بازیگرم.
نقش بازی می کنم
نقش شخصیت های مختلفی را بازی می کنم
در مکان های مختلفی بازی می کنم
بازیگرانی که خلق کردم، بر روی صحنه ی کاغذم نمایش بازی می کنند.
من تبه کار هستم.
من فرد خوبی نیستم.
من دشمنم.
من طرف تاریک یک ایده آل هستم
من کسی ام که افراد روی صفحه کاغذ را شکنجه می دهد.
بگذارید راحت بگویم...
من یک نویسنده ام.