Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

چگونه یک داستان را خوب شروع کنیم / نظام الدین مقدسی

1 ارسال‌
1 کاربران
3 Reactions
1,792 نمایش‌
Bookbl
(@bookbl)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 203
شروع کننده موضوع  

انواع افتتاحيه

چهار شيوه پر كشش برای شروع ( افتتاحيه)

1) با شخصيتی گيرا و جذاب :

يك روز صبح گرگوا زامزا از خوابي آشفته بيدار شد و فهميد كه در تختخوابش به حشره‌ای عظيم تبديل شده است .
)ملخ اثر كافكا(

در يازدهم نوامبر سال 1997 ورونيكا به اين نتيجه رسيد كه سرانجام زمان آن فرا رسيده است تا خودش را بكشد. با دقت اتاقش را كه از یک صومعه اجاره كرده بود تميز كرد. دندانهايش را مسواک زد و دراز كشيد .
(از كتاب ورونيكا تصميم می‌گيرد بميرد اثر پائلوكوئيلو)

همه از كسی صحبت می‌كردند كه به تازگی درگردشگاه ساحلی ديده شده بود. خانمی با سگی كوچک.
(خانمی با سگ كوچک اثر چخوف)

2) افتتاحيه با موقعيتی نمايشی (دارای كنش، تصوير و يا ديالوگ)

صدای فرمانده چون صدای شكسته شدن يخ نازکی به گوش رسيد: عبور می‌كنيم.
- نمی‌توانيم قربان. هوا داره توفانی می‌شه.
فرمانده گفت: از تو نمی‌پرسم گروهبان بزرگ. نورافكن‌ها روشن! دور موتور 8500، عبور می‌كنيم.
(از كتاب زندگی پنهان والتر ميتی اثر جيمز ترنر)

هيچ‌كدام از رنگ آسمان خبر نداشتند، چشم آن‌ها سطح آب را می‌نگريست و به موج‌هایی دوخته شده بود كه به سوی آن‌ها پيش می‌آمدند، موج‌ها ستم‌گرانه و وحشيانه سراشيب و بلند بودند و هر یک با قله‌ی كف‌آلود خود كار سفردريایی قايق كوچک را دشوار می‌كردند. آشپز، آستين‌ها را تا بالای ساعد بالا زده بود و هر بار كه خم می‌شد تا آب قايق را خالی كند، می‌گفت: خداوندا، ديگر چيزی نمانده بود .
) قايق بی‌بادبان اثر استيفن كرين(

3)افتتاحيه با پس زمينه‌ای جذاب:
«مكان و فضایی كه داستان در آن رخ می‌دهد را با حداقل واژگان و با انتخاب جذاب‌ترين كلمات توصيف می‌كنيد، معمولاً افتتاحيه‌هایی با پس زمينه‌های جذاب به خواننده احساس تعليق يا انتظار می‌دهد»
پس از شصت و دو روز كه باران نباريده بود؛ در شامگاهِ آن سپتامبر خونين، شايع يا خبر و يا هرچه بود، مثل آتشی كه درعلف خشک بگيرد، به همه جا رسيد.
)سپتامبر خشک اثر ويليام فالكنر)

مرگ سرخ مدت‌ها بود در كشور بيداد می‌كرد. كسی طاعونی اين همه كشنده يا اين همه شنيع نديده بود. حضور جسمی
آن خون بود و مهرش سرخی و وحشت خون .
دردهای شديد بود و سرگيج ناگهانی و سپس خونريزی تمام ناشدنی از منفذهای تن و از حال رفتن.
)نقاب سرخ از ادگار آلن پو)

در غرب ميدان واشنگتن اسكوير درنيويورک، محله‌ای است كه كوچه‌های باریک و پيچاپيچ آن به طرز عجيبی هم‌ديگر را قطع می‌كنند و هر تازه واردی را گيج و سرگردان می‌سازند. اين ناحيه كه مردم اسمش را نقاط مسكونی گذاشته‌اند، كوچه‌هايش به قدری انحناء و چپ و راست دارند كه ممكن نيست هر تازه واردی برای پيداكردن راه خروج خود ساعت‌ها سرگردان نشود.
بعضی از كوچه‌ها پس از طی مسافتی از نو خود را قطع می‌كنند و همين حالت عجيب و غريب و غيرعادی است كه به نقاشان و تابلوسازان فرصت خوبی می‌دهد كه صحنه‌های جالبی برای نقاشی پيدا كنند .
(آخرين برگ از آُهنری (

درمثال فوق آُهنری با توصيف مستقيم مكان، زمينه را برای معرفی شخصيت‌های اثرش مهيا می‌سازد .
در برخي از شهرها، خانه‌هایی است كه ديدارشان مثل تاريک‌ترين صومعه‌ها، گرفته‌ترين دشت‌ها يا غم‌انگيزترين ويرانه‌ها، اندوهی در دل بر می‌انگيزد و شايد سكوت صومعه‌ها بی‌باری و خشكی دشت‌ها و اندوه مرگ‌آلود ويرانه‌ها یک جا در اين خانه‌ها باشد.
(اوژني گرانده اثر بالزاک)

4) تركيب كردن همه‌ی موارد قبل در یک بند يا پاراگراف يا صفحه:

«شخصيت جذاب، موقعيت نمايشی، پس زمينه‌ی جذاب»
او يكی از دخترهای زيبا و دلربايی بود كه از روی اشتباه سرنوشت، در خانواده‌ی كارمندی به دنيا می‌آيد. نه چيزی داشت، نه اميد رسيدن به ارثيه‌ای و نه وسيله‌ا‌ی، برای آن‌كه مردی ثروتمند با او آشنا شود، به تفاهم برسد، شيفته‌ی او شود و با او ازدواج كند. از اين رو تن به ازدواج با كارمندی جزء در وزارت آموزش و پرورش داد.
(گردنبند اثر دوموپاسان)

یک نكته:
سعی كنيد هرگز آثارتان را با شخصيت‌هایی که مشغول فكر كردن هستند ( برای صفحات طولانی و يا توصيفات خسته‌كننده)شروع نكنيد. چون اين صفحه‌ها نمايشی نيست بلكه ايستا و ساكن است .
داستان بايد برای خواننده اتفاق بيفتد. صحنه افتتاحيه بايد شخصيتی را به نمايش بگذارد كه درگير با یک كشمكش و يا در وضعيتی بحرانی است. اگر شخصيت تحت نوعی فشار نباشد شخصيتی بی‌روح و وضعيت داستانی ساكن و ايستا است.

یک سوال:
از كجا بفهميم كه اثرمان را خوب شروع كرده‌ايم؟ يا چگونه می‌توانيم به اين نتيجه برسيم كه یک افتتاحيه قابل تأمل برای داستانمان ( يا نمايشنامه، فيلمنامه و حتی مقاله) در نظر گرفته‌ايم؟

جواب:
خب. یک مقدمه خوب را اگر حذف كنيد به اثر لطمه می‌خورد و آن را ناقص می‌كند. اگر افتتاحيه اثر را حذف كرديد و دريافتيد كه در كليت داستان يا مقاله يا برنامه راديويی و … خللی وارد نشد، بايد به فكر پرداختِ مقدمه‌ای ديگر باشيد.


   
نقل‌قول
اشتراک: