آگاهسازیها
پاککردن همه
اسطوره
1
ارسال
1
کاربران
3
Reactions
2,115
نمایش
شروع کننده موضوع 1394/07/14 20:03
احتمالا هممون درباره الهه آسمان در اساطیر مصری چیزهایی میدونیم...شاید بد نباشه این مطلب رو هم بخونیم تا به دونسته هامون اضافه شه.
پ.ن:اساطیر مصری از نظر من فوق العاده جذاب و گیرا هستن!
____________________________________________________________________________________________________________________________________________
نوت(Nut)
نوت خدابانوی آسمان و در بسیاری از روایات زنی است که طاق آسمان را شکل داده است. در این راه شو(Shu)
تکیه گاه نوت و چنان است که فقط نوک انگشتان دست و پای نوت بر زمین نهاده شده است. در روایتی نوت پس از جدائی از گب(Geb)برادر و همسر خود هر شب نزد او باز میگردد و چنین است که در پایان هر روز تاریکی فرا میرسد؛ در توفانهایی که طی روز بر پا میشد تصور بر آن بود که نوت نزد گب بازگشته است.
بدان سان که گفته شد در برخی از روایات گب پدر خورشید و ماه و نوت نیز خواه به عنوان مادر و خواه ماده گاوی که یک چشم او خورشید و چشم دیگر او ماه است با خدایان خورشیدی پیوند دارد. رع ، گب و نوت را از یکدیگر جدا و ازدواج آنان را ممنوع کرده بود. اما هنگامی که نوت با گب ازدواج کرد رع خشمگین و چنین مقدور کرد که نوت در هیچ یک از روزهای سال باردار نشود. اما تحوت(Thoth: ایزد ماه)که از سرنوشت نوت غمگین بود تدبیری اندیشید و آن چه را مازاد بر هفتاد و دو بخش نور ماه بود یعنی هفتاد و دو بخش از نور ماه را گرفت و از آن پنج روز اضافی پدید آورد، پنج روز که همانا پنجه افزوده شده بر پیش از سال جدید تقویم مصری است(سال کبیسه). چنین شد که نوت میتوانست که در هریک از روزهای پنجه صاحب فرزندی شود و چنین بود که اوزیریس، ست، ایزیس و نفتیس از او زاده شدند.
نوت اما خدابانوی مادر و در بسیاری از روایات صاحب فرزندان بسیار بود. هیروگلیف یا تصویر نام نوت کمابیش شبیه رحم زن و نیز ظرفی از آب است. در بسیاری از تصاویر نوت به هیأت ماده خوکی ترسیم شده که بچه خوکهای بسیاری پستان او را میمکند (ستارگان) و در روایتی نوت هر بامداد این بچهها را میبلعد. در بسیاری از روایات نوت ماده گاوی زیباست. وقتی قلمرو زمین دچار طغیان شد بر پشت ماده گاوی، نوت، نشست و به آسمان رفت. نوت به هنگام بالا بردن رع خسته شد و برگزیدگان خدایان هوروس، ست، تحوت و سوپد Sopdu(ایزدی از آسمان و از شرق مناطق مرزی در دین مصر باستان بود) و نمادهای چهارفصل دست و پای نوت را گرفتند و چنین بود که رع به آسمان رفت. در این روایت شکم نوت بر شو متکی و شکم وی نماد اقیانوس جهان یا رودی است که زورق خورشید بر آن بادبان میکشد.
نوت در برخی روایات مادر رع و در روایاتی دیگر دختر او و در بسیاری روایات خورشید هر بامداد از رحم او زاده میشود. در بسیاری از روایات خپری هر بامداد خورشیدی را که در طول تمام شب در جهان زیرین و از ورطههای نون به جلو رانده به نوت تحویل میدهد و در روایت نوت چون ماده گاو زایندهی خورشید سرخی آسمان هر بامداد همانا خونی است که از نوت به هنگام زادن خورشید جاری میشود.
در پیوند با خپری، زایش مجدد و احیاء خورشید، نوت حامی مردگان نیز بود و بدین دلیل در بسیاری از تصاویر آسمان پرستارهای است که مردگان بدو پناه میبرند. نوت در نقش پناهگاه مردگان بالدار و آنان را در زیربال خود گرفته و در بسیاری از تابوتها نقش تن او در قسمت داخلی تابوت منقوش و این نقش مرده را در روی آوردن روح به نوت و آمرزیده شدن یاری میدهد.