Header Background day #08
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

جزوه های دروس ریاضی(توابع)

2 ارسال‌
2 کاربران
16 Reactions
4,288 نمایش‌
wizard girl
(@wizard-girl)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 607
شروع کننده موضوع  

تابع یکی از مفاهیم نظریه مجموعه ها و حساب دیفرانسیل و انتگرال است. بطور ساده می‌توان گفت که به قاعده‌های تناظری که به هر ورودی خود یک و فقط یک خروجی نسبت می‌دهند، تابع گفته می‌شود.

تالارگفتمان 1

نمودار متحرک رسم تغییرات توابع:تالارگفتمان 2 با دامنه: تالارگفتمان 3
تالارگفتمان 4
تالارگفتمان 5
توابع ریشه nام x را نشان می‌دهند.
عدد متغیر در تصویر معادل n می‌باشد.

تالارگفتمان 6

نمودار تابع
تالارگفتمان 7

(دوستان توجه داشته باشيد سرتيتر زير لينك سايته....از اونجا ميتونيد جزوات رو دريافت كنيد)

اموزش تابع وتابع معکوس ویژه دانش اموزان سال دوم دبیرستان


تابع به عنوان مفهومی در ریاضیات، توسط گوتفرید لایبنیتس در سال ۱۶۹۴، با هدف توصیف یک کمیت در رابطه با یک منحنی مانند شیب یک نمودار در یک نقطه خاص به وجود آمد. امروزه به توابعی که توسط لایبنیز تعریف شدند، توابع مشتق‌پذیر می‌گوییم.
واژه تابع بعدها توسط لئونارد اویلر در قرن هجدهم، برای توصیف یک گزاره یا فرمول شامل متغیرهای گوناگون مورد استفاده قرار گرفت، مانند f(x) = sin(x) + x3.
در طی قرن نوزدهم، ریاضی‌دانان شروع به فرمول بندی تمام شاخه‌های ریاضی براساس نظریه مجموعه‌ها کردند. وایراشتراس بیشتر خواهان به وجود آمدن حساب دیفرانسیل و انتگرال در علم حساب بود تا در هندسه، یعنی بیشتر طرفدار تعریف اویلر بود.
در ابتدا، ایده تابع ترجیحاً محدود شد. ژوزف فوریه مدعی بود که تمام توابع از سری فوریه پیروی می‌کنند در حالی که امروزه با گسترش تعریف توابع، ریاضی‌دانان توانستند به مطالعه توابعی در ریاضی بپردازند که که در سراسر دامنه خود پیوسته ولی در هیچ نقطه‌ای مشتق‌پذیر نیستند این گونه توابع توسط وایراشتراس معرفی شدند. کشف چنین توابعی موجب شد تا توابع تنها به توابع پیوسته و مشتق‌پذیر محدود نشوند.
تا انتهای قرن نوزدهم ریاضی‌دانان در هر موضوع ریاضی به دنبال تعریفی بودند که براساس نظریه مجموعه‌ها و نتایج آن باشد. دیریکله و لوباچوسکی هر یک به طور مستقل همزمان تعریف «رسمی» از تابع ارائه دادند.
بر طبق این تعریف، تابع حالت خاصی از یک رابطه است که در آن برای هر مقدار اولیه یک مقدار ثانویه منحصربه‌فرد وجود دارد.
تعریف تابع در علم رایانه، به عنوان حالت خاصی از یک رابطه، به طور گسترده‌تر در منطق و علم تئوری رایانه مطالعه می‌شود.

در دیگر علوم

توابع در شاخه‌های مختلف علوم کاربرد فراوان دارند. برای مثال در فیزیک، هنگامی که می‌خواهیم رابطه بین چند متغیر را بیان کنیم، مخصوصاً هنگامی که مقدار یک متغیر کاملاً وابسته به متغیرهای دیگر است از توابع استفاده می‌شود.
توابع در علوم مختلف بیشتر به عنوان عملگر در نظر گرفته می‌شوند که کاری را بر روی ورودی‌های خود انجام می‌دهند. توابع را همچنین مورد استفاده در علم رایانه برای مدل‌سازی ساختمان داده‌ها و تأثیرات الگوریتم می‌بینیم.

تعریف تابع

تابع را می‌توان به عنوان قاعده‌ای خاص برای تناظر بین اعضای دو مجموعهٔ دامنه و برد تعریف کرد. به بیان دقیق‌تر، اگر تالارگفتمان 8 و تالارگفتمان 9 دو مجموعه باشند، یک تابع از مجموعهٔ تالارگفتمان 8 به مجموعهٔ تالارگفتمان 9 را می‌توان قاعده‌ای تعریف کرد که به هر عضو مجموعه تالارگفتمان 8 چون تالارگفتمان 13، یک و فقط یک عضو از مجموعه تالارگفتمان 9 را چون تالارگفتمان 15 نسبت می‌دهد. تابع تالارگفتمان 16 از مجموعه تالارگفتمان 8 به مجموعه تالارگفتمان 9 را با تالارگفتمان 19 نشان می‌دهیم.

تالارگفتمان 20

شکل ۱. نمونه‌ای از یک تناظر که تابع نیست

تالارگفتمان 21

شکل ۲. نمونه‌ای از یک تابع

برای نمونه تناظر شکل ۱ نمایش دهنده یک تابع نمی‌باشد. چراکه عضو ۳ از مجموعه تالارگفتمان 22 به دو عضو (تالارگفتمان 23 و تالارگفتمان 24) از تالارگفتمان 25 متناظر شده‌است. اما شکل ۲ نشان دهنده یک تابع است. هر چند که دو عضو گوناگون از مجموعه تالارگفتمان 22 به یک عضو خاص از تالارگفتمان 25 نسبت داده شده‌اند.
تابع تالارگفتمان 16 به عنوان هنجار تناظر، چیزی بجز توصیف نحوه تناظر اعضای تالارگفتمان 8 به تالارگفتمان 9 نیست که به طور کامل به‌وسیله همه زوج‌های مرتب تالارگفتمان 31 برای هر تالارگفتمان 32 مشخص می‌شود پس تابع تالارگفتمان 16 را می‌توان به عنوان مجموعه همه این زوجهای مرتب، یعنی مجموعه همه زوج‌های مرتبی که مولفه اول آنها عضو تالارگفتمان 8 بوده و مولفه دوم آنها تصویر مولفه اول تحت تابع تالارگفتمان 16 در تالارگفتمان 25 است، تعریف کرد. شرط تابع بودن تضمین می‌کند که هیچ دو زوج متمایزی در تابعتالارگفتمان 16 دارای مولفه اول یکسان نخواهند بود.
در این صورت در تابع تالارگفتمان 19 برای هر تالارگفتمان 32 گزاره تالارگفتمان 40 را به صورت تالارگفتمان 41 نشان می‌دهیم.

تعریف دقیق

یک تابع از مجموعه تالارگفتمان 22 به مجموعه تالارگفتمان 25 رابطه‌ای چون تالارگفتمان 16 از مجموعه تالارگفتمان 22 به مجموعه تالارگفتمان 25 است که دارای شرایط زیر باشد:

  1. دامنه تالارگفتمان 16 مجموعه تالارگفتمان 22 باشد، یعنی تالارگفتمان 49.
  2. برای هر تالارگفتمان 50 عنصر یگانه تالارگفتمان 51 موجود باشد که تالارگفتمان 52 یا به عبارتی هیچ دو زوج مرتب متمایزی متعلق به تالارگفتمان 16 دارای مولفه اول یکسان نباشند. شرط یگانگی را به طور صریح می‌توان یه این صورت فرمول بندی کرد که اگر تالارگفتمان 54 و تالارگفتمان 55 آنگاه الزاماً تالارگفتمان 56.

علامت‌ها

برای هر تالارگفتمان 50 یگانه عضو تالارگفتمان 58 در تالارگفتمان 25 که به ازای آن تالارگفتمان 54 را با تالارگفتمان 61 نشان می‌دهیم. در مورد تابع این علامت‌گذاری، سایر علامت‌گذاری‌هایی را که در مورد روابط کلی تر استفاده می‌شوند چون تالارگفتمان 54 یا تالارگفتمان 63 را متروک ساخته‌است. از این پس اگر تالارگفتمان 16 یک تابع باشد، بجای تالارگفتمان 54 یا تالارگفتمان 63 می‌نویسیمتالارگفتمان 67. عضو تالارگفتمان 58 را مقدار تابع به ازای متغیر یا شناسه تالارگفتمان 69 یا تصویر تالارگفتمان 69 تحت تالارگفتمان 16 می‌گوییم و نیز تالارگفتمان 69 را پیش نگاره تالارگفتمان 58 می‌گوییم.
اگر تالارگفتمان 16 تابعی از مجموعه تالارگفتمان 22 به (در یا به توی) مجموعه تالارگفتمان 25 باشد، این مطلب را به صورت سه تایی تالارگفتمان 77 یا به طور معمول تر برای توابع با تالارگفتمان 78 نشان می‌دهیم.

مشخص کردن تابع

برای مشخص کردن یک تابع باید دامنه و ضابطه آن را بشناسیم. منظور از ضابطه یک تابعتالارگفتمان 78، فرمول و یا دستوری است که برطبق آن برای هر تالارگفتمان 50، مقدار تابع تالارگفتمان 16 در تالارگفتمان 69 یعنی تالارگفتمان 61 تعیین می‌شود. ضابطه تابع را می‌توان به صورت یک گزاره جبری، مجموعه‌ای از زوج‌های مرتب یا یک رابطه بازگشتی مشخص کرد.
به این ترتیب برای مشخص کردن یک تابع از مجموعه تالارگفتمان 22 به مجموعه تالارگفتمان 25 می‌نویسیم تالارگفتمان 78 و سپس ضابطه آن را ذکر می‌کنیم.
در مواقعی که بیم ابهام نرود دامنه تابع ذکر نشده و به ذکر ضابطه تابع بسنده می‌شود. مثلاً عرف بر این است که در حساب دیفرانسیل و انتگرال دامنه توابع در صورت ذکر نشدن اعداد حقیقی یا بازه‌ای از اعداد حقیقی باشد.
برای نمایش بهتر، تابع را که خود یک هنجار (قاعده) برای تناظر است با f نشان می‌دهیم و ورودی یا شناسهٔ این تابع را باتالارگفتمان 69 نشان می‌دهیم که ممکن است عدد هم نباشد. یگانه مقدار خروجی که هنجار تالارگفتمان 16 به ورودی تالارگفتمان 69 نسبت می‌دهد را بجای تالارگفتمان 58 این‌بار با تالارگفتمان 61 نشان می‌دهیم و آن را مقدار تابع تالارگفتمان 16 در تالارگفتمان 69 یا تصویر تالارگفتمان 69 تحت تالارگفتمان 16 می‌گوییم. همچنین از این پس به قاعده‌ای که هر تالارگفتمان 69 را به تالارگفتمان 67 نسبت می‌دهد ضابطه تابع می‌گوییم.
نباید تابع را با ضابطهٔ آن اشتباه کرد. به عنوان مثال در مثال بالا تالارگفتمان 16 معرف خود تابع و گزاره تالارگفتمان 61 معرف ضابطه تابع است.

دامنه و برد تابع

یک تابع f از مجموعه X به توی مجموعه Y را به عنوان نوعی رابطه از مجموعه X به Y تعریف کردیم. مفاهیم دامنه (تابع) و برد همانگونه که برای روابط در حالت کلی قابل تعریف‌اند، به طریق اولی برای تابع f نیز قابل تعریف خواهند بود. بنا به تعریف دامنه تابع f که با domf نموده می‌شود، همان مجموعه X است. برد تابع f نیز مجموعه همه عناصری از Y است که تصویر عضوی از X تحت f باشند. برد تابع f را با ranf یا Imf نشان می‌دهیم. بنابه تعریف داریم:
تالارگفتمان 100 اما همان‌طور که در گذشته نیز اشاره شد و از تعریف فوق نیز قابل برداشت است، برد f در حالت کلی لزوماً برابر مجموعه Y نمی‌باشد بلکه زیرمجموعه‌ای از آن است. برای تمایز بین مجموعه Y و برد تابع f به مجموعه Y همدامنه تابع f می‌گویند و آن را با codomf نشان می‌دهیم و بنا بر آنچه گفته شد، برد تابع زیرمجموعه‌ای از همدامنه‌اش هست.
به عنوان مثال فرض کنید {X={۱٬۲٬۳ و {Y={a,b,c,d و تابع f:X→Y به صورت {(f={(۱,a),(۲,b),(۳,c تعریف شده باشد. وضوحاً دامنه این تابع مجموعه X است (می‌توان برای تعیین آن مجموعه همه مولفه‌های اول زوج‌های مرتب f را در نظر گرفت) ولی برد آن بنابه تعریف مجموعه {a,b,c} است که آشکارا زیرمجموعه حقیقی Y است.(یعنی زیرمجموعه آن است ولی با آن برابر نمی‌باشد)
در حقیقت برد تابع f مجموعه همه مولفه‌های دوم زوج مرتب‌های f است. مجموعه همه عناصری از Y که به ازای یکx∈X داشته باشیم (y=f(x.

تساوی دو تابع

فرض کنید f:X→Y و g:Z→W دو تابع باشند. در این صورت تساوی f=g، تساوی بین دو مجموعه است و لذا f=g اگر و فقط اگر اعضای f و g یکسان باشند. یا به عبارتی دو تابع f و g با هم برابرند اگر و تنها اگر دامنه‌شان با هم برابر باشد و برای هر x از دامنه مشترکشان، (f(x)=g(x. نقاط اشتراک نمودارتابع fوتابع g در دستگاه مختصات مقدار x رانشان می‌دهد که به ازای آن دو تابع برابر اندفرض کنیدیکی از نقاط مورد نظر نقطه ی(A(X,Y یاشد این نقطه محل برخورد نمودار دو تابع fوgاست ومحل برخورد نمودار تابعf و نمودار تابعhar که معکوس تابعf نسبت به تابع gاست بنا بر این دو تابع F,و g زمانی در نقطه‌ای مانند A برابر اند که نمودار تابع fونمودارتابع har در نقطهٔ A برابر باشند.

تحدید و توسیع

فرض کنید f:X→Y یک تابع و A زیرمجموعه‌ای از X باشد. در این صورت یک روش برای ساختن تابعی چون g از مجموعه A به مجموعه Y این است که برای هر g(x)، x∈A را مساوی (f(x تعریف کنیم. یعنی تابع g:A→Y با ضابطه (g(x)=f(x. بر خواننده‌است که خوش تعریفی این تابع را تحقیق کند. ممکن است راه دیگری نیز برای بیان این مطلب بیابیم و آن این است که دامنه تابع f را به زیرمجموعه A از X تقلیل دهیم. در این صورت تابعی خواهیم داشت که این بار نه بر روی همه اعضای X بلکه فقط بر روی عناصر زیرمجموعه خاصی از X یعنی A اثر می‌کند و لذا دامنه آن از X به A تغییر می‌یابد. چنین تابعی را که همان g است تحدید تابع f به مجموعه A می‌گوییم و آن را با f|A یا f|A نشان می‌دهیم. با این نمادگذاری داریم g=f|A. همچنین تابع f را توسیع تابع g به مجموعه X می‌گوییم.
بنابراین مفاهیم تحدید و توسیع دو مفهوم متقابل به هم می‌باشند. تحدید یک تابع به زیرمجموعه‌ای از دامنه خود همواره یک تابع است اما توسیع دامنه یک تابع به یک مجموعه جدید که دامنه تابع قبل زیرمجموعه‌ای از آن است


   
sossoheil82, کسرا, Athena and 9 people reacted
نقل‌قول
mehr
 mehr
(@mehr)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 839
 

اگه کار خودتون نیست، منبع ذکر شود.


   
wizard girl, ida7lee2, milad.m and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
اشتراک: