در قرآن کریم به فراوانی از قیامت یاد شدهاست، این یادآوری گاه با برهان و گاه با آوردن مثالها بوده و سعی برآن بوده تا فهم آن را به ذهنها نزدیک سازد.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
«کسانی که ایمان داشتند و یهودیان و مسیحیان و صابئین (پیروان حضرت یحیی ) هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد....»
در قرآن کریم با اسامی مختلفی از قیامت یاد شدهاست که در ادامه برخی از آنها را نام میبریم.
قیامت
«یوم القیامه» در آیات ۱۲ انعام، ۱۴ و۳۶ مائده، ۱۳ اسرا، ۹ و۱۷حج، ۳۲ اعراف، ۱۶ مومنون، ۲۵ نحل و برخی آیات دیگر آمدهاست. به معنای برانگیخته شدن پس از مرگ. قائم شدن و روز قیامت را بهمین جهت قیامت گویند که در آن وقت مردگان زنده شوند و قیام کنند و روز قیامت؛ روزی است که خلایق همه برای محاسبه محشور شوند.
آخرت
و الدار آلاخره خیر للذین یتقون (اعراف/۶۹)
وسرای آخرت بهتر است برای کسانی که تقوا پیشه گیرند (گناه نکنند )
معاد
به قیامت، «معاد» گفته میشود، از آن جهت که «محل بازگشت» است؛ بازگشتن به جایی که قبلاً آنجا بود. معاد را نزد اهل کلام حشر گویند و آن دو قسم است: جسمانی و روحانی. مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه بازگشت انسان است بعد از مرگ و حیات بعد از مرگ است و تصویر آن چنین است که انسان بعد از مرگ مجدداً زنده شده و در روزی که آن را روز معاد گویند به حساب اعمال وی رسیدگی و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و منعم شوند به نعم جاودانی و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود برسند و مهذب شوند به عذاب جاودانی. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفتهاست همان مساله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان کلاً معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی ترین مسائل مذهبی به حساب میآورند.
دیگر اسامی قیامت در قرآن که با کلمه یوم آغاز میشود
یَوم الدین؛ روز جزا (۲ حمد، ۳۵ حجر، ۲۰ صافات، ۱۲ ذاریات، ۱۵ و ۱۷ و۱۸ انفطار، ۸۲ شعرا، ۵۶ واقعه، ۷۸ ص و...)
یَوم یَنظر المَراء ماقَدَّمَتْ یَداه؛ روزی که انسان به کارهای از پیش فرستادهاش مینگرد (نباء آیه ۴۰)
یَوم تُبْلی السرائِر؛ روزی که پرده ها کنار میرود و اسرار فاش میشود (۹ طارق)
یَوم یکون الناسُ کالفَراش المَبْثوث؛ روزی که مردم همانند پروانه های پراکنده مبهوتند (۴ قارعه)
یَوم المَوعُود؛ روز موعود (۲ بروج)
یَوم یَفِرُّ المرء مِن اَخیه و اُمّهِ وَاَبیه؛ روزی که انسان از برادر و مادر و پدرش می گریزد (۳۴ عبس)
یَوم الفَصْل؛ روز جدایی (۲۱ صافات، ۴۰ دخان، ۱۷ نبا، ۳۸ مرسلات و...)
یَوم لایَنْطِقون؛ روزی که کس سخن نمیگوید (۳۵ مرسلات)
یَوم عَسیر علی الکافرین غیر یسیر؛ روز بسیار سخت و دردناک برای کافران نه آسان (۹ مدثر)
یوم عسر؛ روز دشوار (۸ قمر)
یَوم یَخرجُونُ مِن الاَجداث سِراعاً؛ روزی که مردم از گور شتابان بیرون می آیند (۴۳ معارج)
یَومُ التغابُن؛ روزی که مردم در می یابند که در دنیا باخته اند (۹ تغابن)
یَومُ لاتملک نفسٌ لنفْس شَیئاً؛ روزی که هیچ کس مالک چیزی نیست (۱۹ انفطار)
یَومُ لایُخْزی اللَّهُالنَّبی والذین آمنوا معه؛ روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان را خوار نمی کند (۸ تحریم)
یَومُ الجَمع؛ روزی که مردمان گرد میآیند (۷ شوری)
یَوم تَری المؤمنین و المؤمنات یَسمی نورهم بین اَیْدیهم؛ روزی که زنان و مردان با ایمان برای اعمال شایسته شان با نور خویش که در پیش آنان است، حرکت میکنند (۱۲ حدید)
یَوم معلوم؛ روزی که قطعی و حتمی است (۳۸ شعرا)
یَوم مشهود؛ روزی که جملگی در آن حاضر شوند (۱۰۳ هود)
«يَوْمَ يَسْمَعُوْنَ الصَّيْحَةَ بِالحقِّ ذلِكَ يَوْمُ الخُروج * اِنَّا نَحْنُ نُحْيى وَ نُمِيْتُ وَ اِلَيْنا المَصِيْرُ* يَوْمَ تَشَقَّقُ الأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعَاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسُيْرٌ»
روزى كه مى شنوند صيحه را (نفخ در صور) به حقيقت و راستى ، آن روز روزِ خروج (زنده شدن مردگان و خارج شدن از زمين) است . البته ما خلق را زنده ساخته و مى ميرانيم و بازگشت همه به سوى ماست روزى كه شكافته و منشق گردد زمين از مردگان بسرعت (رها كند زمين مردگان را) آنروز روز حشر و قيامت مى باشد و اين جريان (زنده نمودن مردگان) براى ما آسان است .
یَوم یُدَعّون اِلی نارِجَهنّم دَعّا؛ روزی که تکذیب کنندگان معاد با شدّت و عنف به دوزخ پرتاب می شوند (۱۳ طور)
یَوم الخروج؛ روزی که از گورها بیرون می آیند (۴۲ ق)
یَوم یسمعون الصیحة؛ روزی که فریاد رستاخیز را می شنوند (۴۲ ق)
یَوم الخلود؛ روز جاودانگی (۳۴ ق)
یَوم الخروج؛ روز رستاخیز (۴۲ ق)
یَوم الوعید؛ روز تهدید (۲۰ ق)
یَوم عظیم؛ روز بسیار بزرگ (۱۵ انعام، ۱۵ یونس، ۱۳ زمر، ۳۷ مریم، ۵۹ اعراف، ۲۱ احقاف، ۱۳۵ و ۱۵۶ و ۱۸۹ شعرا)
یَوم عقیم؛ روز بدفرجام (۵۵ حج)
یَوم الیم؛ روز بسیار دردناک (۶۵ زخرف)
یَوم التَنّادِ؛ روزی که مردم یکدیگر را میخوانند (۳۲ غافر)
یَوم الحساب؛ روزی که به حسابها میرسند (۱۶ و ۲۶ ص)
یَوم یقوم الحساب؛ روز محاسبه (۴۱ ابراهیم)
یَوم یقوم الناس؛ روز رستاخیز مردم (۶ مطففین)
یَوم التَّلاق؛ روز ملاقات (۱۵ غافر)
یَوم الازفة؛ روزی که نزدیک است (۱۸ غافر)
یَوم الحَسَرة؛ روزی که حسرتها دارد (۳۹ مریم)
یَوم یَقوم الاشهاد؛ روزی که گواهان برای گواهی بر میخیزند (۵۱ غافر)
یَوم یقوم الروح و الملائکه صفا؛ روزی که روح و ملائکه به صف میایستند (۳۸ نبا)
یَوم لابیع فیه و لاخُلَّه؛ روزی که داد و ستدها و روابط سودی ندارد (۲۴۵ بقره)
یَوْمَ تبیضُّ وجوه و تَسودّ وجوه؛ روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه گردد (۱۰۶ آل عمران)
یَوم تقوم الساعه؛ روزی که رستاخیز برپا شود (۱۲ و ۱۴ و۲۶ و ۵۵ روم، ۲۷ جاثیه)
یَوم البعث؛ روز رستاخیز (۵۶ روم)
یَوم الوقت المعلوم؛ روز و وقت معلوم (۳۸ حجر، ۸۱ ص)
یَوما ثقیلا؛ روز گرانبار (۲۷ انسان)
یَوم تشخص فیه الابصار؛ روز خیره شدن دیدگان (۴۲ ابراهیم)
منبع
قرآن کریم
:دی
چهار دست و پا کنار باتلاق روی زمین صفت و محکم قرار داشتم و به این خاطر خدا رو شکر کردم.به طرف کسی که ناجی من بود برگشتم تا از اون تشکر کنم اون شنلی سیاه رنگ داشت .کلاه شنل تا روی صورتش پایین اورده بود و صورتش رو پنهان کرده بود سیاهی شنل درست با محیطی که اون درش قرار داشت هم شکل بود طوری که اگر کمی از من فاصله می گرفت میتونست به خوبی از دید من خارج بشه و من هم هیچ وقت اون رو نم یدیم اما اون همونطور همونجا ایستاده بود.
به زور سر پا ایستادم و رو به اون گفتم :
اخ اخ نزدیک بود یه فصل از داستانمو اینجا لوبدم ولی برای اینکه چیز نشه چند خط اولشو میزارم ببخشید که باقیشو پاک کردم!:26:
من پیست کردم دیدم کاور کتاب سورن اومد 😐
هیچی دیگه ... شانس بیاریم سینا جادوگر ریشه رو پیست کنه .....
اینو از انجمن کپی کرده بودم می خواسم عکسه رو بردارم خخخخخخخخخخخخ
کار منو کجا میخواستی ببری؟
من پیست کردم دیدم کاور کتاب سورن اومد 😐
هیچی دیگه ... شانس بیاریم سینا جادوگر ریشه رو پیست کنه .....
کاور من ......خطرناکه ......حواست باشه :21:
سینا شرکت نمیکنه اگرم شرکت کنه با احتیاط کامل
من زدم این اومد
چیزی نیست یکی از داستان کوتاه های خودمه
عکسه رو کار داشتم .......
فرهنگ لغت مامانم :
این آشغالا که میزاری تو گوشت = هندزفری .
این آشغاله که شب و روز دستته = گوشیم .
این آشغال که همش سرت توشه = لب تاپ.
این آشغالا که میخوری = قره قروت و لواشک و پاستیل
این آشغال دونی = اتاقم.
آشغال = خودم :|||
این آشغالی که میخواد بیاد بگیرت :l = منظورش آقامونه :l
����������
بععععله و طبق معمول من دارم جک میزارم
میخواستم یکی از دوستامو تو یه سایتی تگ کنم