Header Background day #23
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

دانلود قدرت ذهن (سفیر کبیر) + کاور جلد 2: آوای مرگ

517 ارسال‌
108 کاربران
1403 Reactions
118.1 K نمایش‌
Snap
 Snap
(@snap)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 606
شروع کننده موضوع  
تالارگفتمان 1

سفیر کبیر - جلد اول: قدرت ذهن


   
MelowRis، AliM، Fighter_Blade و 134 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Snap
 Snap
(@snap)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 606
شروع کننده موضوع  

H.O.S.S.E.I.N;7936:

سینا احیاناً تئودور قبلا به شیطان خدمت نمیکرده ؟؟؟ حالا چه از روی اجبار چه با میل خودش !!!!
و این سنی هم که به آلفرد گفته (دقیقاً یادم نیست که گفت چند سالش هست) ، این سن رو از زمانی که خشایار نجاتش داده (هنوز نگفته منظور از نجات چی بوده و چه جوری بوده) تا زمان حال محاسبه کرده و گفته؟؟

آخه یه سری چیزای ضد و نقیض داخل حرفای تئودور پیدا میشه مثلا وقتی آلفرد بردش پیش مادرش داشت مراتب دنیای اجنه رو پیش خودش تکرار میکرد و وقتی با شیطانی که آلفرد رو تسخیر کرده بود روبرو شده ، شیطان اون رو شناخت و این که میگه بخشی از گذشتش رو فراموش کرده و تازه همش هم از نجات پیداکردن به دست خشایار میگه و... @admin

یه کم این تئودور مشکوک میزنه ، نظر بقیه بچه ها در این باره چیه؟؟

ممکنه لو بده داستان رو(اونایی که نخوندن)

در مورد تئودور، دو جا داخل داستان کاملا اشاره شده که شیطان اینو میشناسه یکش که همون زمان که آلفرد بر اثر خوندن مطالب کتاب سرخ به این نتیجه رسید که اگر به دستورات کتاب عمل نکنه اتقاق بدی براش رخ میده و کاری کرد که شیطان بتونه اونو تسخیر کنه و روحش رو از بدنش بندازه بیرون. شاید عده ای فکر کنند که این فرایند راحت بوده ولی داخل داستان بارها اشاره شده که فرایند برگشت روح به بدن چطوری هست و چه اتفاقی می افته و اینم برمی گرده به خصوصیت نژادی آلفرد که باز دقیق اشاره شد. این تا اینجا تا بدونی دقیق می دونم کجا رو میگی. از نظر من تئودور یه راز داره، حالا این راز چقدر در داستان تاثیر می ذاره( آیا واقعا به آلفرد کمک میشه یا نه) داخل داستان جلد دو جوابش رو می گیری. ولی خب این حقیقت که تئودور از شیطان متنفر هست که واضحه پس قطعا بازم می گیم که اون گذشته خوبی نداشته و خشیار اونو نجات داده که باز تئودور در فصلی که برمی گرده پیش خشایار اینو اشاره می کنه که به اون مدیونه.

مسئله سن

داخل داستان باید دید که شخصیت در چه مکان، چه زمان در مورد سن شخصیت گفته مثلا میگن حشایار هفت هزار سال سن داره(کاش منم داشتم) این هفت هزار سال به سن زمینه بود. به دنیاهای دیگه ممکن این سن به قدمت شکل گیری یک دنیا باشه( که حتما هم هست). تئودور هم 500 سالشه ولی به چه دنیایی؟ این رو کجا گفت؟ جوابش همون جاست!

مسئله ضد و نقیض

تئودور از شیطان متنفره! بیان می کنه که خشایار نجاتش داده! بیان می کنه که بخشی از خاطرات(چه خاطراتی؟ هویت؟ چه چیزی؟ این سوالات باعث میشه فکر کنید که تئودور چی از دست داده) ممکنه خاطرات خوب بود، ممکنه خاطرات بد بود ولی قطعا اون مثل آلفرد نبوده که به شکلی ناجور محدود بشه. بعد یه چیزی بهتون بگم، من وقتی داستان رو می خوندم رفتم دنبال انواع فراموشی ها تحقیق کردم، البته نه به این دلیل که داستام جنبه علمی پیدا کنه، نه برای اینکه بتونم خلاقیت داشته باشم. در اثر یک شوک بزرگ ممکنه بخشی از خاطرات از بین بره . گرفتی چی گفتم

جواب پیام خصوصی رو اینجا بدم، الان به دلایلی من نمی خوام تاپیک سفیر کبیر شلوغ بشه. برای همین تاپیک درست درمونی براش اینجا نزدم، چون همه دنبال خوندن ادامه داستان هستند در صورتی که من نمی خوام فعلا چیزی قرار بدم. از طرفی من وقتی جواب سوالی رو میدم، ممکنه حواسم نباشه و روند داستان رو لو بدم یعنی بگم مثلا این شخصیت چه اتفاقی می افته. برای همین سعی می کنم سوالات رو به صورت دوپهلو جواب بدم. می دونم این طور جواب گرفت حرص داره ولی من همیشه نظر بچه ها رو می خونم، تک تک و البته ممنونشون هم هستم که ارزش قائل شدند و از وقتشون گذاشتن داستان رو خوند و سوال پرسیدن. پس سوالاتت رو بپرس، البته اگر روند رو لو میده از دکمه spoiler استفاده کن.


   
Anahid، milad.m، ba_ba_k802 و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
wizard girl
(@wizard-girl)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 697
 

khkhkhkhkh......dastane ghashangiye...khkhkhkh...az nazare man hame to in dastan mashkokan!!!!!!


   
milad.m، sossoheil82 و Snap واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Snap
 Snap
(@snap)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 606
شروع کننده موضوع  

draGonh_78;7832:
میشه اینجا راجع به داستان نظر داد؟
من یک چیزی از وسط های داستان ذهنم رو مشغول کرده.اونم اینکه چرا همه جلوی آلفرد زانو میزنن.به داستان جنبه ی غیر واقعی میده .مثلا اون صحنه ای که سایرون جلوی آلفرد به خاک افتاد رو اصلا دوست نداشتم چون شخصیت سایرون با خاک یکسان شد.

راستش من به این فکر کردم، مثلا زانو زدن در مقابل یه بچه اونم چنین شخصیت هایی خیلی ممکنه لوس و بی مزه باشه ولی بعد خودمو جای شخصیت گذاشتم و البته مقامش رو تصور کردم. فردی که پادشاهه، مهم نیست که چه سنی داره یا در چه شرایطی هست، افراد برای اثبات وفاداری در مقابلش زانو می زنند این ممنکه به ظاهر ارادی باشه ولی به نظرم جبری هست یا نه طرف اشتباهی مرتکب شده در مقابلش زانو می زنه نه به این دلیل که دوست داره در مقابل یه بچه زانو بزنه بلکه مجبوره و از عواقب کاری که کرده در هراسه. یعنی طرف مجبور این کار رو بکنه حتی اگر خوشش نیاد. حالا در مورد آلفرد، تصور کنید یه بچه مقامی داره که امثال سایرون تو خوابم نمی بیند و از طرفی مثلا یک بچه که پادشاه شده، شخصی که اونو نمیشناسه ممکنه تصور کنه که اون بچه واقعا بچه هست. بچه ها چطوری هستند؟ ممکنه یه دفعه احساسی برخورد کنه و به حاطر ناپختگی دستور بده که به خاطر جایگاهش نتونه درستش کنه.
سایرس به نظرم از آلفرد نترسید، اون از مقام آلفرد ترسید. از عواقبی که این مقام و قوانین به صورتی خودکار اونو محکوم می کنند.
در قدیم، اگر فردی به خیانت محکوم می شد کل خانوادش ممکنه بود از بین برند و حتی اگر شاه سنگ دلی بود چند نسل اونو نابود می کرد. اگر یادتون باشه در جایی از داستان در مورد خشایار گفته شد که اون در نبردی ملکه رو تهدید کرد که اگر دست از کارش برنداره کاری می کنه که در شکم مادر بمیره. این قدرت خشایاره اما سایرون نه از قدرت بلکه از قوانین ترسید( با توجه به شرایط و تصورات)

   
Anahid، milad.m، zzareb2 و 6 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
karman
(@karman)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 638
 

کاورش کمپلت کاره خودته؟ اون یارو رو هم خودت کشیدی؟:دی
اگه آره که خیلی ایول داری اگه نه هم بازم ایول داری چون از تایپو گرافیت هم خوشم اومد!


   
milad.m واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
bahani
(@bahani)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 343
 

در شاید مسخره باشه اما تو وبلاگ قبلی وقتی فصل آخر اول اومد بیرون من فکر کردم شخصیت اصلی داستان قبلیه بعد فکر کردم پدرشه بعد گفتم خودشه تازه بعد نتیجه گرفتم ممکنه شخصیتی موازی شخصیت اصلی باشه فقط میخواستم نظرم رو گفته باشم ممنون از نویسنده واقعا داستان جدیدی بود دستتون درد نکه.


   
milad.m و حسین واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
* SOREN *
(@soren)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

چندتا سوال:
1)لباس سخنگو همون لباس قدرته?!اگر هست پس چرا خشایار و پدربزرگ الفرد نمی دونستن لباس حرف میزنه?!
2)راستی توضیحات تکمیلی هم درباره اون روح توی بدن الفرد بده.
3) اون کرستال که باعث ارتباط خشایار با خواهرش می شد چه بود?!
4) الفرد چطوری با خشایار فامیل بود?!
5) یعنی پدربزرگش با خشایار فامیل بود?!
6) نحوه ی نابودی مکندگان و ذهن پردازان.
7) شبیه سازان چکار می کردن?!قوی تر از مکندگان و ذهن پردازان بودند?!
8) الفرد یعنی هم شبیه سازه هم ذهن پردازه هم مکنده?!
9) ملکه سیاه در واقع همون خواهر اخرین مکندست درسته?!
پس چجوری تا الان زنده مونده اون حتی سنش از خشایارم در این صورت بیشتر بوده?!
10) نگهبانان جادو چه کسانی هستند?!
دارم هنگ میکنم داستانت خیلی مطالب مبهم داره!!!!:43::43::66:


   
milad.m، Snap و حسین واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

* SOREN *;8594:
چندتا سوال:
1)لباس سخنگو همون لباس قدرته?!اگر هست پس چرا خشایار و پدربزرگ الفرد نمی دونستن لباس حرف میزنه?!
2)راستی توضیحات تکمیلی هم درباره اون روح توی بدن الفرد بده.
3) اون کرستال که باعث ارتباط خشایار با خواهرش می شد چه بود?!
4) الفرد چطوری با خشایار فامیل بود?!
5) یعنی پدربزرگش با خشایار فامیل بود?!
6) نحوه ی نابودی مکندگان و ذهن پردازان.
7) شبیه سازان چکار می کردن?!قوی تر از مکندگان و ذهن پردازان بودند?!
8) الفرد یعنی هم شبیه سازه هم ذهن پردازه هم مکنده?!
9) ملکه سیاه در واقع همون خواهر اخرین مکندست درسته?!
پس چجوری تا الان زنده مونده اون حتی سنش از خشایارم در این صورت بیشتر بوده?!
10) نگهبانان جادو چه کسانی هستند?!
دارم هنگ میکنم داستانت خیلی مطالب مبهم داره!!!!:43::43::66:

01 . بله . چون لباس سخنگو اونا رو در حد خودش نمیدونست و قدرت و مقام آلفرد از اینی هم که الان هست بیشتره (مقامی بالاتر از الندر داره که اژدهای مادر بهش اشاره کرد ولی چون آلفرد هنوز اجازه شنیدنش رو نداشت نفهمیدیم که اون مقام چیه) و یه دلیل دیگش هم اینه که آلفرد آخرین فرد از هر دو نژاد هست و بعد از آلفرد دیگه کسی نمیتونه از لباس استفاده کنه.
02 . این تو جلد دوم توضیح داده میشه.
03 . حالا چرا گیر دادی به این؟؟
04 . جَدّ مادری آلفرد خواهر خشایار بود.
05 . بله. همون جوری که آلفرد از نوادگان خواهر خشایار هست ، پس بالطبع پدربزرگش هم این نسبت فامیلی رو داره.
06. شیاطین مستقیماً ذهن پردازان رو نابود کردن و مکندگان رو هم با استفاده از نفرین کتاب سرخ نابود کردن.
07. جلد دوم باید کامل توضیح داده بشه.
08. ترکیبی از هر سه تا ، از پدر ترکیبی از مکنده و ذهن پرداز و از طرف مادری شبیح ساز هست.
09. نه ، ملکه سیاه خاهر بنیان گذار قوم مکندگان بوده (خودش بنیان گذار قوم ذهن پردازان بوده). ملکه سیاه وقتی پدرش مرد تقاضای تاج تعادل رو کرد ولی بنیان گذار قوم مکندگان به خاطر قولی که به پدرش داده بود از دادن تاج یه خواهرش امتناع کرد و خواهرش هم یه مدت ناپدید شد و وقتی برگشت قدرتش خیلی بیشتر شده بود و داخل این میون چه جوری قدرت زیاد شده بود مشخص نیست و یه جا هم که آکشیا (اولین و بزرگترین محافظ آلفرد) گفت که ملکه سیاه با یه نفر یا یه موجود خیلی قدرت مند تر از خودش در ارتباط هست ، که فعلا مشخص نیست اون موجود کی یا چی هست.
10 . کلاً 7 تا هستن که چند تاش معرفی شد ولی من فقط اسم فیاتل ، کشنده جادو رو یادمه.

امیدوارم ابهاماتت رفع شده باشه. :3: تالارگفتمان 2


   
milad.m، Snap، ba_ba_k802 و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mahna.re13772
(@mahna-re13772)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 56
 

آخرش مبهم بود دقیقا چی شد ؟


   
milad.m و Snap واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
draGonh_762
(@dragonh_762)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 74
 

H.O.S.S.E.I.N;8600:
01
10 . کلاً 13 تا هستن که چند تاش معرفی شد ولی من فقط اسم فیاتل ، کشنده جادو رو یادمه.

امیدوارم ابهاماتت رفع شده باشه. :3: تالارگفتمان 2

نگهبانان جادو اون 7 نفر بودند که یکیشون رگالاس ؟ بود.همون کلاغه.املاش همین شکلی بود فکر کنم.

mina;8620:
آخرش مبهم بود دقیقا چی شد ؟

هنوز تموم نشده این تاپیک هم برای کاور جلده دوست:15:


   
milad.m و Snap واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mahna.re13772
(@mahna-re13772)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 56
 

draGonh_78;8621:
نگهبانان جادو اون 7 نفر بودند که یکیشون رگالاس ؟ بود.همون کلاغه.املاش همین شکلی بود فکر کنم.

هنوز تموم نشده این تاپیک هم برای کاور جلده دوست:15:

امیدوارم زودتر جلد دومش بیاد من همین امروز جلد اولو تموم کردم دارم از کنجکاوی میمیرم


   
milad.m، Snap و حسین واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

mina;8623:
امیدوارم زودتر جلد دومش بیاد من همین امروز جلد اولو تموم کردم دارم از کنجکاوی میمیرم

:k:منم تازه تمومش کردم ولی یادم نیست برای بار ششم یا هفتم!!!!!:k:


   
milad.m و Snap واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mahna.re13772
(@mahna-re13772)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 56
 

H.O.S.S.E.I.N;8630:
:k:منم تازه تمومش کردم ولی یادم نیست برای بار ششم یا هفتم!!!!!:k:

منم نمیدونستم همچین داستانی تو گوشیم دارم تازه پیداش کردم وگرنه یه هفتاد هشتاد باری میخوندمش


   
milad.m و Snap واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
رانوس پترونا
(@petruna)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 110
 

بچه ها من دقیق یادم نیست.سینا گفت تابستون شروع به گذاشتن فصل های جلد یک ونیم می کنه?

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بچه ها شخصیت اصلی جلد دو کیه???من چند تا نظر دارم اولی تیامته .دومی پدرشه.ممکنه هم الفرد باشه.ویه چیز دیگه چرا وقتی الفرد در حال بلوغ جادویی بود همه محافظاش می خواستن اون رو به تالار ببرن ولی تیامت بجای کمک فرار کرد.چرا وقتی منتقلش کردن به تالار محافظاش روی زمین به خودشون می پیچیدن??


   
milad.m، Snap، حسین و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

رانوس پترونا;8636:
بچه ها من دقیق یادم نیست.سینا گفت تابستون شروع به گذاشتن فصل های جلد یک ونیم می کنه?

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بچه ها شخصیت اصلی جلد دو کیه??? اولی تیامته .دومی پدرشه.ممن چند تا نظر دارممکنه هم الفرد باشه.ویه چیز دیگه چرا وقتی الفرد در حال بلوغ جادویی بود همه محافظاش می خواستن اون رو به تالار ببرن ولی تیامت بجای کمک فرار کرد.چرا وقتی منتقلش کردن به تالار محافظاش روی زمین به خودشون می پیچیدن??

هنوز برنامه کاری سینا مشخص نیست ، اگر داستانش از نظرش به حدی رسیده باشه که بتونه بدون وقفه زمانی به صورت منظم داستانش رو ارائه بده ، فصل دهی رو شروع میکنه (هیچ تضمینی وجود نداره که داخل تابستون کتاب ارائه بشه)

مشخص نیست ، سینا به عمد این جوری نوشته که کنجکاوی بچه ها رو زیاد کنه. (احتمال داره هیچ کدوم از شخصیت های شناخته شده که داخل جلد اول معرفی شدن نباشه)

با این توصیفاتی که شد به تیامت شبیه هست ولی چن تا چیزش کاملا با روحیات و اخلاقیات تیامت متفاوت نمونش این که به اون زنه شیطان نزدیک شد و به صورتش زبون میزنه و یکی دیگش هم این که داخل اخرین جملات فصل اول از جلد دوم به فافینور گفت جناب فافینور و این کار از تیامتی که مقامش از فافینور بالاتر هست بعیده و چن تا چیز دیگه هم بود.پدر آلفرد نیست و آلفرد خودش هم به هیچ وجع نیست چون بعد از کابوسی که این شخصیت دید گفت یعنی علیجناب هم این کابوس ها رو میبینه که اینجا یه اشاره مبهم به آلفرد شد ولی به هیچ عنوان نمیشه کفت که 100% منظور آلفرد بوده و همچنین آلفرد به هیچ کس پاسخگو نیست و به هیچ کس نمیگه عالیجناب ، پس این جوری باید دور آلفرد رو خط کشید.

برای این میخواستن به تالار ببرنش چون خشایار بهشون تاکید کرده بود که حتما باید موقع بلوغ جادویی آلفرد داخل تالار باشه ، موقع بلوغ همه حصار های دور آلفرد از بین میرن و اگر یادت باشه دور هاله اش هم چندید حصار داره و بازم اگه به یاد بیار داخل دوئلی که با کاوه داخل جنگل انجام داد و نزدیک بود تمام هاله های که قدرتش رو میپوشوندن از بین برن چه اتفاقی دو و اطرافش افتاد!!

اینو باید سینا جواب بده ولی فک کنم از نیروی سیاهی که داخل آلفرد بود وحشت کرده بود یا این که اون روحی که داخل آلفرد بوده رو شناخته و فهمیده کیه و با فهمیدنش به صورت غیر ارادی فرار کرده باشه.

یکی از دلایل باید این باشه که به خلاف میلش میخواستن اتقالش بدن و از دسترات آلفرد سرپیچی کردن و با سرپیچی کردن از دستورات آلفرد مجازات شدن و یه دلیل دیگش هم میتونه به خاطر اون روحی باشه که داخل بدن آلفرد بوده اگر یادت باشه چن بار که آلفرد از خودش بیخود میشد ذکر کرده بود که افرادی که بهش دست میزدن یک هو دستشون رو عقب میکشیدن طوری که انگار کن به ناخوشایندترین چیز ممکن دست زده باشن حالا تو این مقیاس رو در حدی زیاد کن که اون روح اختیار آلفرد رو در دست گرفته باشه.


فک کنم تا حدودی جوابات رو داده باشم!!؟؟


   
milad.m، * SOREN * و Snap واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
* SOREN *
(@soren)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

جوابات تاحد زیادی قانع کنندس ولی اگه داستان تموم شه بهتر میفهمیم.راستی نوشته بود که روح اولین فرزند شیطان که به دست نگهبان دروازه های مرگ کشته شد بعد از 7777سال پیش شیطان برگشت وبعد از اون نیرو های بیشتری گرفت.
1) چطوری روحش برگشت اگه انقدر راحت بود که روح همه برمیگشت دوباره زنده میشدند.
2) یه توضیحی درباره رگالاس شهر افسانه ای مکندگان
ممنون.به خاطر جوابات*


   
milad.m، Snap و حسین واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 6 / 35
اشتراک: