در اساطیر نورس یا اساطیر نوردیک ( که به اسطورههای مردم اسکاندیناوی گفته میشود) فنریر گرگی وحشتناک و درنده و عظیم الجثه است.
او بزرگترین فرزند از سه فرزند آنگربودا Angrboda و لوکی Loki است.هل Hel ( الهه مرگ ) و مار میدگارد Midgardschlange نیز خواهر و برادر او هستند.او با زنش عفریته گیگه Gyge در جنگل یارن ویرد Jarnwid ، خانه دارد.زنش برای فنریر، دو بچه گرگ پسر به نامهای هاتی Hati و اسکالی Skalli آورد.از همان لحظه تولدش خدایان بر اساس یک پیشگویی دانستند که این گرگ و فرزندانش، روزی باعث نابودی جهان خواهند شد، حتی هنگامی که گرگ توله ای بیش نبود، تنها تیر(Tyr) ، خدای دلیر جنگ جرات غذا دادن و مراقبت از او را داشت.خدایان و الهه ها تصمیم گرفتند که برعلیه فنریر و خواهر و برادرانش کاری انجام دهند.فنریر از نزد مادرش دزدیده شد و به آسگارد (اقامتگاه الهه ها) آورده شد و در ابتدا الهه ها تصمیم گرفتند او را رام کنند.اما بی فایده بود و گرگ اجازه نداد که او را اهلی کنند. الهه ها چاره ای نداشتند جزاینکه او را زنجیر کنند. اما هیچ زنجیری به اندازه کافی محکم نبود تا او را مطیع کند و هر گره و زنجیری را پاره می کرد.بالاخره کوتوله ها یکی زنجیر جادویی به نام گلیپنیر Gleipnir" ساختند. این زنجیر جادویی از این مواد تشکیل شده بود:
سر و صدای یک گربه در حال حرکت، ریش یک زن، ریشه هایی از کوه، صدای ماهیها، زردپی خرسها (شاید عصب، منظور همان احساس درد خرسها است) و تف (آب دهان) پرندگان.
فنریر نام خدایانی را که زنجیر گلایپنیر را برای او ساختند به خاطر سپرد.
خدایان با فریب و نیرنگ و به بهای کنده شدن دست تیر در میان دندانهای فنریر او را زنجیر کردند و گرگ را کشان کشان به اعماق زمین برده، به صخره عظیمی به نام گیول بستند و شمشیری میان دهان او گذاشتند تا از گاز گرفتن عاجز شود.
اما در روز نبرد نهایی که راگناروک نام دارد، فنریر زنجیر خود را پاره خواهد کرد و در نبرد علیه خدایان به یوتون ها (غولهای یخی و آتشین) خواهد پیوست. در این نبرد سرانجام او با اودین (خدای خدایان) رو به رو خواهدشد و او را خواهد بلعید، اما ویدار، پسر اودین، انتقام پدر را با کشتن گرگ خواهد ستاند.
مطلب جالبی بود. از خدایان خوشم میاد. کلا موضوع قشنگیه. اما ریش یک زن فکرم رو مشغول کرده. مگه هست؟o.O هر چند تمام مواد تشکیل دهنده ی زنجیر ، عجیب غریب بودن ولی این یکی ذهن منو مشغول کرده. سروصدا گربه:43:اونوقت در حال حرکت؟ اصلا مگه پرنده هم آب دهن داره؟؟؟؟؟ حالا بر فرضم که داره چطور بدست میاد!:21:
ولی خب آره دیگه افسانس منتهی با همین مسائل ساده شده فرا افسانه:-|
اسطوره یکی از جذاب ترین موضوعاته کل جهانه.درباره ی ریش زن و صدای پای گربه ی در حال حرکت و... خب نکته هم همینه.زنجیری از مواد غیر ممکن ساختن.چیز هایی که امکان وجودش نیست.این یکی از مهم ترین عوامل جذابیتشه.
البته.تا به حال اسم ثور رو نشنیدین؟خدای رعد و برق؟ازش فیلم هم ساختن.به هر حال اسکاندیناوی مربوط به شمال اروپاست و شامل خدایانی مثل اودین و لوکی و فریا و.. میشه.بحث گسترده ایه و واقعا نمیشه توی چند خط خلاصش کرد.
آره ، بله شنیدم و دیدم. خیلی هم معروفه. اما فکر نمیکردم اسکاندیناوی بهش مربوط باشه
آره ، بله شنیدم و دیدم. خیلی هم معروفه. اما فکر نمیکردم اسکاندیناوی بهش مربوط باشه
ثور یکی از معروف ترین هاشونه.
نبرد آغاز میشود. در آغاز نبرد، فریر، خداوندگار باروری، از آنجا که شمشیر جادویی خود را به اسکرنر داده تا از برای پیشکش خواستگاری به گرد بدهد، جنگ افزاری دردست ندارد و به آسانی در برابر سورت به خاک میافتد. او نخستین کشته خدایان در این نبرد خواهد بود.
ثور نیرومند، خداوند آذرخش بر یورمونگاند خواهد تاخت. در این نبرد ثور بر فرزند لوکی چیره میشود، اما هنوز سه گام به پیش نرفتهاست که زهر کشنده مار او رااز پای در میآورد.
فرزند دلیر اودین، خدای یک دست، تیر دلاور در برابر گارم، هیولای سگ مانندی که نگاهبان دروازه هلهایم است میایستد و در نبردی شکوهمند هیولا را از میان میبرد، اما او نیز به سبب زخمهایش جان میبازد.
لوکی و هایمدال، دشمنان دیرین در برابر هم میایستند اما هیچ یک از این نبرد جان به در نمیبرند تا پیروزی را به چشم خود ببینند.
درازترین نبرد آن روز، نبرد اودین والا در برابر دشمن دیرینه خود، گرگ غولپیکر فنریر خواهد بود. نبرد میان این دو بسیار به درازا میکشد اما سرانجام گرگ بر خداوند یک چشم یورش میآورد و او را به کام فرو میبرد. ویدار، فرزند اودین کین پدر را خواهد ستاند. او با دست تهی به گرگ یورش میبرد و آرواره گرگ را گرفته و او را از میان به دو نیم میکند.
پس از آن سورت بر سراسر جهان آتش میپراکند و دوست و دشمن را با هم نابود خواهد ساخت. هر نُه جهان در آتش خواهند سوخت و زمین (میدگارد) در دریا فرو خواهد رفت.
عالی بود اگه میشه درمورد بقیه هم توضیح دهید ممنون
محض اطلاع دوستان ميگم
اين تاپيك تكراريه و مشابهش توسط خودم قبلا زده شده كه كلا اختصاص پيدا ميكنه به اساطير اسكانديناوي
اگه ميخوايد تاپيك بزنيد ابتدا قبلش چك كنيد كه تاپيك مشابهي وجود نداشته باشه و بعد اقدام به تاپيك زدن كنيد
در آخر از مديران خواهشمندم كه تاپيك را ادغام يا حذف كنن
آره ، بله شنیدم و دیدم. خیلی هم معروفه. اما فکر نمیکردم اسکاندیناوی بهش مربوط باشه
برای اشنایی بیشتر مگنوس چیس و خدایان ازگارد رو بخون