درود
اینم داستان من،اولین باره چیزی شبیه این مینویسم و تو نوشتن هم تجربه ی خاصی ندارم واسه همین ممکنه ایراد توش زیاد باشه که خوشحال میشم بگین:5:
:48:
خیلی وقته دست به قلم نبردم واسه همین ممکنه فصلای اول نثر ضعیفی رو ببینین ولی تمام تلاشمو میکنم که بهتر شه ^^
مقدمه:
به دست های سرخم مینگرم،نمی دانم چرا غرق خون است،چرا شمشیر در دست من است؟چرا میکشم؟چرا به جلو میروم؟پاسخ هیچکدام از چراهایم را نمیدانم.شاید برای دانستن است که به جلو حرکت میکنم.من،دختری که در میدان جنگ دنیا آمده ام و سونوشتم با کشتن رقم خورده.منی که باید تاوان حرص و طمع دیگران را بدهم،تاوان مرگ خانواده ام.وظیفه ای که بدون خواست خودم بر من محول شده.اثبات بی گناهی.پاک کردن لکه ی ننگین از اسم خانواده ام.و به دست آوردن اجازه ی زندگی ام و نجات دادن زندگی کسانی که هستند و کسانی که ناآشنایم با وجودشان.منی که در راه به دست آوردن آزادیم وجودم نفرین شده و سرنوشتم با تباهی گره خورده.منم که با آرزوهای دست نیافته به خاک بازخواهم گشت.
-مقدمه دیمی شد حالا شاید باز عوضش کردم-.-
کاور پارت اول:
خوندمش خوب بود :0199:
راضی کننده بود :دی یعنی مورد پسند قرار گرفت فقط یکم تعداد صفحاتت کم بود
نمیدونم ولی احساسم بهم میگه که خیلی دلت می خواد تو داستان خواننده رو گول بزنی و مبهم بنویس به نظرم اگه اینطور باشه خیلی خوبه
بعد یه پیشنهاد دارم، داستانت سوم شخصه پس سعی کن هر فصل رو حول محور یک شخصیت بنویسی و بیشتر رو اون مانور بدی
همین :6:
موفق باشی
خوندمش خوب بود :0199:
راضی کننده بود :دی یعنی مورد پسند قرار گرفت فقط یکم تعداد صفحاتت کم بود
نمیدونم ولی احساسم بهم میگه که خیلی دلت می خواد تو داستان خواننده رو گول بزنی و مبهم بنویس به نظرم اگه اینطور باشه خیلی خوبه
بعد یه پیشنهاد دارم، داستانت سوم شخصه پس سعی کن هر فصل رو حول محور یک شخصیت بنویسی و بیشتر رو اون مانور بدی
همین :6:
موفق باشی
نه زیاد،یکمی فقط در حدی که خواننده بخواد بدونه بعدش چی میشه :65:
پیشنهاد خیلی شیکی بود حتماً روش کار میکنم ممنون :105:
ممنون که وقت گذاشتی و خوندی :67:
فصل دوم اضافه شد و منتظرات نظرات شماست:shy:
از نظر من که داستان داره میره به سمت هیجان
الان در انتظار اطلاعات هستم
اون هفت استعداد چیه ؟
شورشیا کین؟
حساس شده داستان
از این داستان خوشم اومد. من اتفاقا فصلهای کوتاه رو یک حسن میدونم.
فصلهای طولانی حوصله ی آدم رو سر میبرن. بالشخصه ترجیح میدم داستانی صد تا فصل داشته باشه اما 5 صفحه ای:دی
از اسم داستانت هم خیلی خوشم اومد. در حقیقت اسمش بود که جذبم کرد
موفق باشی و داستانت رو نیمه کاره رها نکنی:67:
فصل یک و دو که مثل هم بودن یا من اشتباه کردم؟
به هر حال داستان جذاب و قشنگی داری امیدوارم ادامه بدی منتظر فصل بعد هستم
از این داستان خوشم اومد. من اتفاقا فصلهای کوتاه رو یک حسن میدونم.
فصلهای طولانی حوصله ی آدم رو سر میبرن. بالشخصه ترجیح میدم داستانی صد تا فصل داشته باشه اما 5 صفحه ای:دی
از اسم داستانت هم خیلی خوشم اومد. در حقیقت اسمش بود که جذبم کرد
موفق باشی و داستانت رو نیمه کاره رها نکنی:67:
حتماً
ممنون که وقت گذاشتی و داستانم رو خوندی^^
فصل یک و دو که مثل هم بودن یا من اشتباه کردم؟
به هر حال داستان جذاب و قشنگی داری امیدوارم ادامه بدی منتظر فصل بعد هستم
نه یکی نبودن!
ممنون که وقت گذاشتی و خوندی^^
خلاصت خوب بود ولی هنوز فصلهاتو نخوندم میخونم نظر میدم .امیدوارم که همینطور ادامه بدی
همچنان داستان داره حساس تر میشه و ابهامات بیشتر! راستی این استعدادهاش و بعضی ابهامات دیگه کی روشن میشه؟
ولی در کل خوشمان آمد!
خلاصت خوب بود ولی هنوز فصلهاتو نخوندم میخونم نظر میدم .امیدوارم که همینطور ادامه بدی
ممنون دوستم ^^
همچنان داستان داره حساس تر میشه و ابهامات بیشتر! راستی این استعدادهاش و بعضی ابهامات دیگه کی روشن میشه؟
ولی در کل خوشمان آمد!
زیاد نمونده تا به توضیحات اینا برسیم ^^
ولی خب یه سری ابهامات هم باید تا آخر داستان رو بخونین تا مشخص بشه :0155:
خب فصل دو رو هم خوندم.
خوب و راضی کننده بود اما میتونستی یکم ببشتر رو محیط اطرافشون کار کنی
یه چند تا گلدون یا تابلو و حتی تختخوابی که روش خوابیده بود رو توصیف کنی. این باعث میشه که همه پی به اینکه اونجا یه جای مثلا سلطنتی یا یه کاخه بزرگه ببرند.
بعد یه چیز دیگه اینجور که گفتی الان همه کاره شاهزاده است. الان من نمیدونم شاه تو این مملکت وجود داره یا نه. اگه شاه یا ملکه ای وجود داره، حضورشون رو پر رنگتر کن.
دیگه هیچ مشکلی نبود!! امیدوارم که چیزهایی که گفتم کمکت کنه.
ممنون. موفق باشی
خب فصل دو رو هم خوندم.
خوب و راضی کننده بود اما میتونستی یکم ببشتر رو محیط اطرافشون کار کنی
یه چند تا گلدون یا تابلو و حتی تختخوابی که روش خوابیده بود رو توصیف کنی. این باعث میشه که همه پی به اینکه اونجا یه جای مثلا سلطنتی یا یه کاخه بزرگه ببرند.
بعد یه چیز دیگه اینجور که گفتی الان همه کاره شاهزاده است. الان من نمیدونم شاه تو این مملکت وجود داره یا نه. اگه شاه یا ملکه ای وجود داره، حضورشون رو پر رنگتر کن.
دیگه هیچ مشکلی نبود!! امیدوارم که چیزهایی که گفتم کمکت کنه.
ممنون. موفق باشی
همم راست میگیا...من چون خودم تصویر دقیقی ازشون ندارم توصیف هم نمیکنم،خیلی شیک و مجلسی :66:
اوممم راستش سیستم حکومتی یکم پیچیده تر از این حرفاست...ولی خب،باز هم عجله نکنین ،به اونجا هم میرسیم^^
ممنون که وقت گذاشتی و خوندی ^^
سلام داستانت رو ادامه نمی دی؟
اینو زدم و می دونم که هیچ ربطی هم به داستان نداره اما خب، دارم همینطوری می زنم دیه:دی تاوقتی که داد سینا در بیاد:دی
مجید به جانه هفت جد و آبادم ازین عکس هیچی نفهمیدم:4654980460722281494:
آنا هم که غیب شده رفته نه از داستانش خبریه نه از خودش
کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا بابا تو بیا میشینیم نقد میکنیم داستانتو
یجوری هم نقد میکنیم که از نوشتن پشیمون شی:دی