Header Background day #23
خاطرات الهام و کامر...
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

خاطرات الهام و کامران

13 ارسال‌
9 کاربران
33 Reactions
5,087 نمایش‌
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
شروع کننده موضوع  

اقا داستان خودم نیست پایین لینکشو گذاشتم که بدونید از کجا برداشتم

ساعت دو شب^_^
الهام : کامران ، کامران ، کامراااااان
من : هوممممم 0_o
الهام : یه لحظه پاشو یه تصمیم مهم گرفتم من : 0_o ؟؟
الهام : کامران این دو سال میخوام پولامو جمع کنم دماغمو عمل کنم (-:
من : باوشه عزیزم
الهام : کامراااااان ینی دماغ من زشتهههه؟
من : نه قلبونت بلم دماغ تو خوجگله ^_^
الهام : پی چرا گفتی عملش کنم ؟
من :خو خودت گفتی خواستم نشون بدم نظرت واسم مهمه . الهام اصن دست به دماغت بزنی طلاقت میدم
الهام : کامران تو همیشه زور میگی . خواسته های من اصلا برات مهم نیست .نظر من اصن مهم نیست . تو چون میدونی دوست دارم اسم طلاق رو میاری تا من از آرزوم دست بکشم 0_o کو اون عشق و علاقت ؟؟کو اون عشقت میگفتی همه چی واست میخرم ، اصن بایس پولاتو جمع کنی دماغمو عمل کنم . اصن امروز بلام چرا آلوچه نخلیدی ؟
من : اهوم اهوم اهوم
الهام : وای کامران داری گریه میکنی ؟ واسه این که گفتم : پول عمل دماغمو بدی داری گریه میکنی؟؟ ، خسیس . خسیس خسیسسسسسسس . اصن من خوابم میاد شب بخیر . شرشو گذاشت زمین خوابش برد دی :0_o
سرمو گذاشتم زمین بخوابم
الهام : کامرااااااان خوابیدی . چطور میتونی من ناراحتم تو بخوابی ؟؟
من : خو تو خوابیده بودی
من :خو من خوابیدم تو باید بیدارم کنی از دلم در بیاری . گرفت خوابید
من : الهام . الهام عزیزم پاشو
الهام : چیه چیههههه بزار بخوااااابم ؟
من : خودت گفتی بیدارم کن
الهام : من بگم خودتو بنداز تو چاه میندازی تو چاه من گفت پول عمل دماغمو بده دادی شب بخیر
سرمو گذاشتم زمین بخوابم
الهام : کامراااااان
هرکی عاشق بشه خرهههههههه
هرکی عاشق نشه خیلی خرههههههههه
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــ

امـروز الـهـام اومـد بـم گـف : کـامـران یـه رفـیـق دارم خـیـلـی ادعـای خـوجـگـلـیش مـیـشـه ، امـروزم قـراره بـا هـم بـریـم خـیـابـون مـیـخـوام بـیـای حـالـشـو بـگـیـری o_O بـاوشـه ؟؟
مـنم گـفتم : بـاوشـه ^_^
خـوجـگل مـجـگل کـردم تـو یـه خـیـابـون از جـلـوشـون اومـدم نـگـاه الـهـام کـردم بـش گـفـتم : ایـن روز هـا هـمـه بـه مـن پـا مـیدهن شـومـا چـطـور ؟؟
الـهـام هـم بـرگـشـت گـف : خـیـلی تـکـی ^_^ دوتـا بـودیـت میبستمت بـه گـاری:D
(گند زد به هـیـکـلم !!) افـتـادم دنـبـالـشـون دوبـاره بـش گـفـتـم : خـانـم خـوشـگـلـه ایـن قـوربـاغـه چـیـه بـا خـودت آوردی خـیـابون ^_^ دخـتـره بـرگـش گـف : گـوه نـخـور بـیشـعور
مـن : آخـه کـی تـرو مـیـخوره مـیـمون هـار هـار هـار . بـرگـش گـف : خـیار دیـدی ایـنـقـدر نـمـک مـیـریـزی بـانـمـک ؟؟یـا دیـشـب تـو کـمد خـوابـیدی کـمـدی شـدی ؟؟
داداشـتونم کـم نـیـاورد بـرگـشـتم بـش گـفـتم .... تـو کـلـه عـمـت ^_^
کـصـافـط عـصـبـی شـد داد و بـیـداد کـرد چـنـد نـفـر ریـخـتـن سـرم گـفـتن : خـجـالت نـمـیکـشی مـزاحـم ناموس مـردم مـیـشـی ؟؟؟
مـن : مـزاحـم چـیـه زنـمـه .
رفـیـق الـهام : نـه دروغ مـیـگـه مـزاحـم شـده بـچـه پـررو
مـن : الـهـام بـشـون بـگـو زنـمـی ؟؟؟
رفـیـق الـهـام :الـهـام ایـن چـی مـیـگـه ؟؟اسـم تـرو از کـجـا مـیـدونـه ؟؟
الـهـام : دروغ مـیـگـه عـسـیسـم والـا خـودت کـه مـیـدونـی مـن خـاطـر خواه زیـاد دارم ایـنـم حـتـماً یـکـیشـون بـوده کـه جـواب رد شـنـیده اومـده مـزاحـم شـده بـیـا بـریـم بـه کـارامـون بـرسـیـم 😀
مـلـت ریـخـتـن روم چـکـیـم کـردم ، شـب درب و داغـون رفـتـم خـونـه الـهـام بـدو بـدو اومـده مـیـگـه دیـدی داشـتـی نـقـشـه رو لـو مـیـدادی ولـی مـن جـمش کـردم ؟؟؟دیـدی رفـیـقـم چـطـوری داشـت از حـسـودی مـیـترکـید ؟؟؟هـار هـار هـار . حـالـشو گـرفـتم o_0
بـــه جـــان خـــودم دخــــتـــرا دیـــــــــــوونـــــــــ ـن
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ

رفـتم خـونـه مـخـاطب فـوق الـعاده خـواسم بـرگـشـته مـیـگه کـامـران دوسـتم هـر روز بـا نـامزدش قـهر مـیکـنه نـامـزدش مـنتشو مـیکشه تـو اصـلا مـنت مـنو نـمیکشی :O_o
مـن : خـو مـا کـه دعـوا نـمـیکنیم
الـهـام : مـن نـمیدونم بـایـد مـنـتـمو بـکشـی و رفـت تـو اتـاقش درو بـسـت : D . رفـتم پـشـت در
مـن : الـهام خـانـم درو بـاز نـمیکـنی ؟ الـهام : نـه خـیرم . بـرو خـونـتون بـات قـهـلم )-: مـن : اگـه بـا مـن قـهل کـنی کـی واسـت لـواشـک الـوچـه مـیخره ؟؟ الـهام : بــابــام 😀 .
مـنم دیـدم خـیت شـدم و حـرفش قـانـع کـنـنـدس گـفتم : بـاوشـه پـس خـدافظ . الـهام : کـجا مـیری ؟؟ خـاک تو سـرت مـنـت کشـی هـم بـلد نـیستی کـنی حـد اقـل یـه چـیزی بـگفـتی کـه فـقط خـودت بـتونی واسـم انـجامش بـدی
مـن : بـاوشـه .الـهـام اگـر مـن نـباشم کـی غـذاهـایی کـه درسـت مـیکـنی مـیخـوره ؟؟ ایـنو بـابـات کـه هـیـچ گـربـه هـای تـو کـوچـه هـم نـمیتونن واسـت انـجام بدن
الـهـام : خـخـخـخـخـخ کـوفـت دیـوونه. مـن : خـوب مـنـت کـشی کـردم ؟؟؟^_^
الـهام : نــه خــیرم. کـامـران تـو مـنت کـشـی بـایـد نـشون بـدی از هـمه چـیز واسـت مـهم تـرم ^_^
مـن : بـاوشـه .الـهام اگـر بـه مـن بـگن الـهامو بـیـشتر دوس داری یـا یـه کـارتـون مــوز مـیـگم الــهــام
الـهـام : کــامــــران هـمش یـه کـارتون مـوز؟
مـن : حـالا یـه کـارتون کـه نـه ولـی تـا پـنج شـیشـتارو مـطـمـئنم ^_^
الـهام : کـامـران اصـلا ولـش کـن یـه چـیزی بـگو کـه بـفهمم عـاشـقمی . بـفـهـمم چـه قـدر واسـت عـزیزم ؟؟
مـن : الـهام یـادته یـه بـار بـا دو تـومن زردالـو خـریـدم رفـتیم پـارک گـفـتیم نـصـف نـصف کـنیم بـخـوریم مـن گـفتم دوازده تـا هـسـتن شـیشتا واسـه تـو شـیشتـا واسـه من؟؟
الـهـام : آره
مـن : الـهام زردالو هـا یـازده تـا بـودن ولـی بـرا خـودم پـنج تا بـرداشـتم بـه تـو شـیش تـا دادم . وای اشـکام سـرازیر شـد مـن چـقدر فـداکـار بـودم نـمیدونستم
الـهـام اومـد بـیرون یـه نـگاه اخـمو بـهم کـرد بـعد گـفـت : شـومـا اصـلا دیـگه نـمـیخـواد مـنت کـشـی کـنی : راسـتی اون شـیشـتا زردالـو رو هـم سـه تـاشـو گـولـم زدی پـیشـم خـوردی : D

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ

بـا الـهام رفـتـم سـر کـلـاسـش ، اسـتاتیک داشـت مـنم چـیزی نـمیفهمیدم هـر چـیم بـاهـاش حـرف مـیزدم مـیگف : عـسـیسم خـفشو بـزار گـوش بـدم o_0
مـنـم یـه کـاغـذ بـرداشـتم شـمارشو تـوش نـوشـم گـذاشتم رو صـندلیم و طـوری کـه اسـتاد بـشنوه گـفتم : خـانـم خـجالت بـکش مـگـه خـودت بـرادر پـدر نـداری ^_^ً حـیـا رو خـوردی یـه آب انـگـورم روش ‍
اسـتاد : چــــــی شـــده ؟؟؟
مـن: اسـتاد ایـن خـانـم نـمیزاره گـوش بـدیم بـه درس , مـیـگه آقـا پـسر تـو کـه ایـنقدر خـوجگل مجـگلی و نـاسـی بـیا دوس پـسر من شـو (-:
الـهام : اســتاد دروغ مــیــگـــه
مـن : اســتاد دروغـم کـجا بـود . بـیا ایـنم شـمارش گـذاشته رو مـیزم . بـزاریت بـهش زنـگ بـزنم . اگـر خـودش نـبـود بـهش زنـگ زدم‌ گـوشیش زنـگ خـورد
اسـتاد o_0
هـم کلـاسـیاش کـه میـدونـستـن نـامزدشـم : ^_^ ^_^ ^_^
امـروز سـر کـلاس داشـتم کنـفرانس مـیدادم الـهام در زد اومـد داخـل گـف : وای عـسیسم نـمیدونی چـقدر دنـبالت گـشتم صـبح کـه قـهر کـردی یـادت رفـت لـقمـه کـره مربایی که بـرات گـرفتمو بـرداری یـه لـقـمه تـو کـیفش دراورد بـهم داد یـه هـزار تـومنی هـم دراورد بـهم داد گـف ایـنم پـول تـو جـیبیت . لـقمتو کـامل کـامل بـخور بـاوشـه ^_^
مـن : بـاوشـه 0.o
اسـتاد از بـس سـرشو زد تـو دیـوار ضربه مـغـزی شـــد
گـروهـی از دوسـتان هـم از شـدت خـنده جــــر خـوردن ^_^ً
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دارم فـیلم نـگاه مـیکنم الـهام: کـامران ؟؟
مـن : هــــوم (-:
الـهام : هــــوم و درد بـگـو جـانـم
دو دقـیـقه بـعد
الـهام : کـامران ؟؟
مـن : جـانـم ^_^
الـهام : نــه نـگو جـانم ، چـون بـهت گـفتم بـگو جـانم احـساس مـیکنم داری دروغ مـیگی همـون بـگی هــوم بـهتره : دی
دو دقـیقه بـعد
الـهام : کـامران
مـن : هــــوم ^_^
الـهام : هـــوم و درد هــوم کـوفت هـوم مـرض : دی
دو دقـیقه بـعد
الـهام : کـامران
مـن : جـانم خـانـمـم؟؟؟
الـهام : جـانم و درد . جـانم و کــوفت مگـه نگـفتم نـگو جـانم ؟؟؟
مــن : الـهام چـی شـده خـو؟؟؟
الـهام : کـامـران مـگه قـرار نـبود اون شـال بـنفش خـوجـگل مـجگلو بلـام بـخلی عـایـا؟؟
مـن : چـشـم بـانـو بـعد از ظـهر مـیریم بـرات مـیخرم . ^_^
الـهام در حـالی کـه چـشماش بـرق مـیزنـه و مـیخـواد تـشکر کـنه : کـــــامـــران ؟؟
مـــن : هــــــــوم
الـهام : هــــوم و کــوفـــــــــــــت
دخـتـر بـایـس دیــوونـه بـاشـه


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ


مرد بایس وقتی از سر کار اومد داد بزنه منزلللل کجایی ؟؟؟
زنش در حالی که مثل بید میلرزه بگه جانم سایه بالا سرم ؟؟خودش دهنشو باز کنه
آقاشون جوراباشو کنه تو حلقش بگه برو بشور ^_^
در حالی که زنش داره جوراباشو تو تشت میشوره بیاد بالا سرش کمربندشو دربیاره بگه امروز سیاه و کبودت کنم یا جایتو بشکنم o_0
زنش بگه سایه بالا سرم امروز روز زوجه باید یه جامو بشکنی ^_^ و بعد شکستن دست پای زنش بره رو مبل لم بده . داد بزنه منزلللللللل چایی من چی شد ؟
زنش که چایی رو آورد چایی رو بپاچه تو صورتش بگه این که کم رنگه پاشو بریم طلاقت بدم زنش به پاش بیفته بگه آقام بزار کلفتیتو کنم و وقتی رفت دوباره چایی آورد لیوان رو تو صورتش خورد کنه بگه ضعیفه این که پر رنگ بودددد
الهام : کامرانننننننننن؟
من : جججججج جانم ؟
الهام : توله سگ باز که تو رفتی تو خیال . این چایی من چی شددددددد من : آوردم آوردم تاج سرم . دلیل زندگیم
الهام : کامرن برنج نسوزه ها . اصلا تو جورابای منو شستییییییی؟
اوه اوه بچه ها من برم به کارام برسم فعلا بای ^_^


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ


پیش بابام و داداشم نشستم ، بشون میگم : پدر من ،برادر من اینقدر زن ذلیل نباشید (-: مثلا خود من . مردم مرددددد . زنم ازم حساب میبره . حرف حرف منه . مثلا صبر کنید تا نشونتون بدم ،زنگ زدم الهام
من : الهام امشب قرار بریم خونه عموت ؟؟؟؟
الهام : اوره آماده شدی ؟
من : الهام میدونی احساس میکنم عموت زیاد از من خوشش نمیاد ، همه رو ماچ میکنه غیر از منو ^_^
الهام : چرا دروغ میگی اون که همیشه باهات روبوسی میکنه0_o
من : لب بهم نداد ^_^
من : الهام حس میکنم . از دستم ناراحته دیدی اون بار رفتیم خونشون هشت موز خوردم گفت: بچه کم موز بخور . هشتا موز که این حرفارو نداشت .
الهام : خوب 0_o
من : خو عزیز من چرا در مقابل فهمیدن مقاوت میکنی خو دوس ندارم بیام دی :^_^
الهام : کامران تو به من گفتی نفهم ؟؟؟
من : نه به خدا خواستم شوخی کنم
الهام : کامران یعنی تو شوخی شوخی به من گفتی نفهمم ؟؟ حالا شوخیت شده به من بگی نفهم ؟؟؟ (با حالت گودزیلا مانند )کامران میای بریم خونه عموم یا نه ؟؟ اگر دوس نداری بگو ؟؟دوس ندارم مجبورت کنم
من : عزیزم حالا که دوس نداری مجبورم کنی حقیقتش دوس ندارم بیام .
الهام : کامران ؟؟
من : جان دلم ؟؟؟
الهام : پا میشیییییی میایییییییی یا بیاممممممم چکیت کنم ببرمت
من : o_0 هر چی فکر میکنم میبنم دوس دارم بیام
الهام : آفرین آفرین موش کوچولوم عاشقتم عجیقم
من : اهوم اهوم اهوم
الهام : کامران داری گریه میکنی ؟؟
من با گریه) اشک شوقه ، چقدر دلم واسه عمو تنگ شده بود .
الهام : دوست دارم منتظرم خدافظ کوچولو
بابام و داداشم : o_0 0_o
بابام : پاشو گم شو بیرون موش کوچولوش تا نیومده خونه رو رو سرمون خراب نکرده


___________________________


هفته پیش تو خونه نشسته بودیم
الهام : وای کامران کلاس دیرم شد . این استادم خیلی حساسه هر کس غیبت کنه حذفه . هر کی دیر بیاد حذفه . دانشجو مهمان رو میشناسه میندازه بیرون
من : نه بابا . اگر من دانشجو مهمان اومدم و نشستم چی ؟
الهام : یه ماه شستن ظرفا با من
من : خخخخ اگر دیر اومدم و نشستم چی ؟
الهام : دو ماه شستن ظرفا با من گل پسر . من برم . دیرم شد بای
امروز پاشدم لباسای مشکی گشاد بابامو کردم موهامو شلخته کردم . یکم خودمو خاکی کردم رفتم دانشگاشون . نیم ساعت از وقت کلاسشون رفته بود . در زدم بدون سلام رفتم داخل رو صندلی نشستم
استاد o_0 گل پسر یاد نگرفتی میری جایی اجازه بگیر بعد وارد بشی ؟؟؟ بدون توجه به حرفاش دفتر و خودکار رو دراوردم شروع کردم به نوشتن .
استاد : آقااااا با شمام لطفا برید بیرون
منم پا شدم اعصبی رفتم دم در رو کردم به استاد . گفتم : من که از همه خوردم . تو هم روش ،خوب با خورد کردن من خودتو پیش دانشجو هات بزرگ کردی . صبح تا شب کار میکنم خرج خانوادم رو بدم .از سر کار اومدم سر کلاست عمه پیرم که خرج خانوادش رو با خیاطی میداد دستش رفت تو چرخ گوشت و حالا دارم خرج زن تازه بیوه شده که دو هفته بیشتر نیست شوهرش مرده و سه تا بچش رو هم میدم (عمه اگر این پستو میخونی من کامران نیستم اصغرم ^_^)
الهام :0_o
من : باشه استاد من میرم حذف میکنم امیدوارم پیش دانشجوهات خوب بزرگ شده باشی
استاد : صبر کن . برو بشین سعی کن هر وقت تونستی بیا سر کلاس
من : با ناراحتی . هعیییی چشم استاد . رفتم کنار الهام نشستم
الهام : 0_o
من : خخخخخ خانمی اینجوری نگام نکن که دو ماه ظرفا دستاتو میبوسن
الهام : آره جون عمه ناتوان و پیرت^_^
اجازه گرفت دو دقیقه رفت بیرون و اومد
پنج دقیقه بعد یه دختر خوجگل مجگل اومد تو کلاس رو کرد به من گف : وای کامران داداش تو اینجا چکار میکنی ؟ مگه نگفتم دو دقیقه بیرون وایسا تا بیام بریم باز اومدی سر کلاسا داری مخ استادارو میزنی مسخرشون میکنی ؟؟؟
استاد o_0
من : استاد دروغ میگه جان عمم
دختره : اگر دروغ میگم : شماره دانشجویتو بگو بیبینم اصلا مال این دانشگاهی
من : خخخخ خانم وقت کلاسو نگیر اشتباه گرفتی
استاد : شماره دانشجویتو بگو بیبینم
من: استاد دروغ میگه اصلا اگر خواهرمی یه ماچی بده ^_^
دختره : چشم داداش دیونم . اومد طرفم دیدم داره ناموسی میشه
منم فرار کردم خخخخ ؟؟
الهام : آقا کامران ن ن ن ن
من : بله
الهام :عزیزم دو ماه ضرفا دستتو میبوسن خخخخخ
لامصبا نقشم داشت خوب پیش میرفت حالا دو دو ماه ظرف شستن به کنار . دختره رو ماچ نکردم ^_^ خخخخ الهام شوخی کردم


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ


امرو با مامانم و مخاطب فوق العاده خاصم و زن داداشم نشسته بودیم زن داداشم : کامران یه جوکی بگو بخندیم
من :باوشه میگن چهار تا دختر امتحان رانندگی داشتن دختر اولی داشت میروند افسر بش گفت : خانم شما رد شدی
دختره گفت : چرا ؟؟؟
افسر گفت : خانم شما از لاین خارج شدی
دختره برگشت گفت : خو تو لاین پسرا درخواست دوستی میدادن همش حرفای بیتربیتی بود قول میدم دوباره نصبش کنم ((((-: سه تا دختر پست سری هم گوشیاشون رو دراورده بودن تند تند داشتن لاین رو نصب میکردن (-: خخخخخ هار هار هار
الهام و زن داداشم : o_0 o_0
من : چرا نمیخندیت خو ؟؟؟
زن داداشم : برنامه لاین چه ربطی به امتحان رانندگی داره خوب دلش خواست از تو لاین خارج بشه
مامانم : تازه وقتی افسر شنید که دختر پاکه و برا حرفای بد تو لاین ازش اومده بیرون باید قبولش میکرد
الهام : حتما افسر تو لاین چند بار برا دختره درخواست دوستی فرستاده دختره هم از لاین خارج شده افسر هم اینجوری جبران کرده .
فقط میتونم سکوت کنم ^_^


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ


باصدای داد و بیداد الهام با نوازخواب پریدم یا خدا خودت به خیربگذرون
من:فدات بشم قشنگو چی شده
الهام:دفترخاطراتمو زد تو صورتم
منوونه این چه کاریه؟
الهام:پورو
من:قشنگو چی شده؟
الهام:حالامن دماغم بزرگه؟من زشتم ؟من چاقم؟من زن خوبی نیستم؟
من:الهام توبه این خوشگلی ماهی این حرفاروکی بهت زده برم بکشمش؟
الهام:خودم تو دفتر خاطراتت خوندم کامران خیلی بدی
من:نه به جون الهام کارمن نیست کجاش نوشته
الهام:اینجا نوشته
من:والله خط خودمه هم ولی من که چیزی یادم نمیاد
الهام:حالا تا طلاق گرفتم اونوقت یادت میاد من رفتم خونمون
من:اوممم
داداشم:هارهارهار خندیدم
زن داداشم:نقشه گرفت
مامانم:اخی ی ی ش ش ش
بابام:دمت گرم عروسم
ابجیم:عاشقتم الهام
من:چه خبره؟
الهام:عاقا دو روزه سکسکه میکردی خواسم بترسی خوب بشی عشقم خوب شدی؟
کامران:میکشمتون پورها


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ


الهام : کامیران ^_^
من : جانم خانمم
الهام : اقا تو چرا دوس دخترنداری؟
کامران : خب دیوونه من ترو دارم دوس دختر واسه چیمه ؟
الهام: اقا خب یه زن دیگه هم نمیگیری؟
کامران: نه 0_o
الهام: تابلو تو منو دوس نداری
کامران : چراخوب؟ دی :
الهام:اگه دوسم داشتی به حرفام گوش میدادی یازن میگرفتی یادوس دختر ،هی ی ی
کامران : چشم عشقم دوس دخترمیگیرم ^_^
الهام : کامران همین الان گفته باشم باید از من قشنگترباشه نه خیرم اونوقت سرم کلاس میگره باید زشت باشه تا مسخرش کنم ، نه اگه زشت باشه اونوقت رفیقام باتوببیننش مسخرم میکنن میگن نگا کامران با این دختر زشتو میگرده ضایع میشم حالاقیافش مهم نیست حداقل پولدارباشه باشد؟
من : اهوم اهوم اهوم چشم خانمم هرچی تو بگی الهام گشنمه یه چیزی میاری بخوریم؟
الهام: چشم و درد ، زهر مار بخوری بروپیش همون دوس دخترقشنگو پولدارت غذا بخور
من: خدایااااا این دختردیوونس چشم چشم چشم
الهام:کامران منو هم میبری پیش دوس دخترت؟
من : الهام پاشو غذارو بیار گشنمه
الهام:کامیران ؟
من :جانم؟
الهام:خوب غذاپیشم سوخت دیگه زنگ بزن به دوس دخترت بریم رستوران یه چیزی بخوریم
من: الهام میکشمت
الهام: خخخخ الفرارررر ^_^


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ


با مخاطب فوق العاده خاصم (الهام بانو ) رفتیم عروسی
الهام : خخخخ کامیران نگاه داماد چقدر زشته
من : 0‎_o‏ عزیزم خوشگلی که مهم نی ، مهم فهم و کمالاته ، مهم غیرت و مردونگیه و ... ^_^
الهام : بیشهور مهم خوشگلیه خوشگلی ، که چش دخترای فامیل دراد ، کامران تو عروسیمون بایس خوشتیپ باشی که چش دخترای فامیلم بترکه از حسودی
من : | باشه
چند دقیقه بعد
الهام : وای کامران میدونی اگر تو عروسیمون خوش تیپ باشی دخترای فامیل میفتن تو نخت ،بعد مختو میزنن تو هم منو طلاق میدی 0‎_o
بیشهور من با سه تا بچه قد و نیم قد کوجا برم عایا ؟
اصن پدرتو در میارم تو عروسیمون خوشتیپ کنی ، باوشهههههه ؟
من : چشم 0‎_o
چند دقیقه بعد
الهام : کامران انوخ اگر تو عروسیمون خوش تیپ نباشی دخترای فامیل میگن نیگا شوهرش چقدر زشته بعد من با سه تا بچه قد و نیم قد افسرده میشم ،معتاد میشم مثل عموت میشم انگل اجتماع
من : 0‎_o
الهام : اصن من باهات قهرم پاشو بیا بریم واسم لواشک بخر
من : چشم : )))
الهام : حالا کامران نمیشه هم خوش تیپ باشی هم دخترا مختو نزنن
من : الهامممممم
الهام :خخخخخ شوخی کردم


_________________________


وزای اول نامزدی منو الهام :
الهام : کامیران یه خلگوش دیدم اینقدل خوجگلو ملوسه , بلام میخلیش عایا ؟^_^
من : چشم فرشته ی خوشگلم ^_^
الهام : اونوخ فرشته خانم کیه ؟0‎_ø کامران من که دختر قانعی بودم , چطور دلت اومد بیشهور ؟
من : 0‎_o‏ این حرفا چیه عسلم ؟
الهام : خاک تو سرم با عسل هم رفیقی انگل اجتماع ؟ گوسپند بیشهور میکشمت (((
من : دختر این حرفا چیه ؟
الهام : مریم رفیقم گفته پسرا بعضی وقتا اسم دوس دختراشون از زبونشون میپره
من : نه باو قربونت برم تو چون خوشگل و مهربونی بهت میگم فرشتم و عسلم
الهام : راس میگی انگل اجتماع ؟
من : اوره
الهام : خلگوش و لواشک و آلوچه و پاستیل بلام میخلی عایا؟
من : اوره گل بانوم
الهام : وای کامران گل بانو کیه ؟ دوس دخترته ؟
من : اهوم اهوم اهوم
الهام : کامران داری گریه میکنی ؟ برا پول خرگوش و لواش و پاستیلی ؟مریم گفته بود بپا شوهرت خسیس نباشه که زندگیت جهنم میشه
من : 0‎_o‏ ای تو روح عمه مریم
الهام : ا وا کامران فحش هم میدی ؟ مریم گفته بود بغضی پسرا بیتربیتن فحش میدن
من : 0‎_oخدایااااا کمککککک
الهام : 0‎_o‏ دیوونه
لایک ; به عشقت الهامم

k:E


   
ida7lee2، R-MAMmad، warrior و 11 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Michael
(@wingknight)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 536
 

بابابزرگ اینو گذاشتی(^_^) یاده لیلا افتادم
خخخخخخخ
ممنون از تاپیک خوب بود :دی جای الهام میزاشتی لیلا بیاد یکم دعوامون کنه
فقط اون تیکش که فحش دادرو سانسور کن تا سینا نیمده از پا دارمون بزنه:دی


   
فسیل و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
 

عالی بود بیشتر بزار :دی


   
پاسخنقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
شروع کننده موضوع  

wingknight;3335:
بابابزرگ اینو گذاشتی(^_^) یاده لیلا افتادم
خخخخخخخ
ممنون از تاپیک خوب بود :دی جای الهام میزاشتی لیلا بیاد یکم دعوامون کنه
فقط اون تیکش که فحش دادرو سانسور کن تا سینا نیمده از پا دارمون بزنه:دی

خخخخخخخخخخخخخخخ
داستان مردم رو تغییر نمی دم فرزندم خخخ
کدوم فحش؟؟بابا من که هرچی بود سانسور کردم
از دستم در رفته کوش بسانسورمش؟؟
چاکرم


   
پاسخنقل‌قول
s4m
 s4m
(@s4m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 418
 

منم اصلاً حال نمیکنم با اینجور چیزا ! خشک خشکم ریشه دارم :دی


   
wizard girl واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Snap
 Snap
(@snap)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 606
 

سلام راستش این داستان کوتاه نیست.
یه متن طنزه؛ بلند ترش کن، سعی کن حداقل پنج صفحه بشه و اسمش هم رو فکر کنم بابابزرگ درست کنی بهتر باشه. من یاد این پست های اسپ افتادم، اول فکر کردم داخل قسمت بخت و اقباله:wh1:
بعد، در مورد متن خوبه، منتهی کم بود:shy:
متن رو باید بیشتر به صورت پیوسته باشه، حتی اگر قرار خاطره ای هم نوشته بشه:24: والا، تا اومدیم بخونیم تموم شد.


   
barsavosh، *HoSsEiN* و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
s4m
 s4m
(@s4m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 418
 

admin;3342:
سلام راستش این داستان کوتاه نیست.
یه متن طنزه؛ بلند ترش کن، سعی کن حداقل پنج صفحه بشه و اسمش هم رو فکر کنم بابابزرگ درست کنی بهتر باشه. من یاد این پست های اسپ افتادم، اول فکر کردم داخل قسمت بخت و اقباله:wh1:
بعد، در مورد متن خوبه، منتهی کم بود:shy:
متن رو باید بیشتر به صورت پیوسته باشه، حتی اگر قرار خاطره ای هم نوشته بشه:24: والا، تا اومدیم بخونیم تموم شد.

شما ریشه رو بنویس اینجا چه میکنی !
کی بازنشسته میشی ؟


   
R-MAMmad و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
wizard girl
(@wizard-girl)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 697
 

اوه بابابزرگگگگگگگگگگگگگگگ ماجراهای فسیللوبیشتر دوست داشتم
با دوستم یه بار دیگه خوندمش .....مونده بودم دوستمو چه طوری جمعش کنم

ابنم عالی بود
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


   
lord.1711712 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
s4m
 s4m
(@s4m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 418
 

منم اون یکی داستانت رو بیشتر دوست داشتم :دی به خدا وارد زندگی که میشه آدم این داستانا براش خنده دار نیست من میخواستم گریه کنم :دی


   
R-MAMmad و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sahv
 sahv
(@sahv)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

امید وارم ادامه بدی


   
فسیل و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
nilay
(@nilay)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 158
 

هم این قشنگ بود هم اون قبلی بازم بزار


   
sossoheil82، فسیل و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
شروع کننده موضوع  

s4m;3340:
منم اصلاً حال نمیکنم با اینجور چیزا ! خشک خشکم ریشه دارم

ولی من حال می کنم خخخ
اتفاقا منم تر ترم
یعنی اینقدر ترم که شکر و نمک هم تو خودم حل می کنم
جوووووون تو
تو بمیری :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

admin;3342:
سلام راستش این داستان کوتاه نیست.
یه متن طنزه؛ بلند ترش کن، سعی کن حداقل پنج صفحه بشه و اسمش هم رو فکر کنم بابابزرگ درست کنی بهتر باشه. من یاد این پست های اسپ افتادم، اول فکر کردم داخل قسمت بخت و اقباله:wh1:
بعد، در مورد متن خوبه، منتهی کم بود:shy:
متن رو باید بیشتر به صورت پیوسته باشه، حتی اگر قرار خاطره ای هم نوشته بشه:24: والا، تا اومدیم بخونیم تموم شد.

والا این داستانه مال من نیست قبلیش مال خودم بود ولی این یکی نه
چشم بقیشو هم می زارم که بلندتر بشه ولی خب کاملا می شه داستان کوتاه کوتاه حسابش کردا
بابابزرگ درست کنم؟؟؟یعنی چی؟؟
خخخخخ
خخخخخ چشم دو برابرش می کنم حال کنید

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

wizard girl;3344:
اوه بابابزرگگگگگگگگگگگگگگگ ماجراهای فسیللوبیشتر دوست داشتم
با دوستم یه بار دیگه خوندمش .....مونده بودم دوستمو چه طوری جمعش کنم

ابنم عالی بود
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

خخخخخخ چاکرم
مایه ی خوشحالیه که اونو بیشتر دوس داشتی چون اون مال خودم بود ولی این یکی رو از سایت 4 جوک یا همچین چیزی گرفتم
لینکشو اون پایین زدم
خخخخ خیلی خوبه ماشالا به دختران با جنبه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

s4m;3345:
منم اون یکی داستانت رو بیشتر دوست داشتم :دی به خدا وارد زندگی که میشه آدم این داستانا براش خنده دار نیست من میخواستم گریه کنم :دی

خخخخخ بازم می گم این حرف خیلی خوشحالم می کنه چون قبلی مال خودم بود ولی این یکی از یه سایتی برش داشتم
خخخخخخ اخی زن داری؟؟خدا تو را قرین(غرین؟؟)رحمت خود فرماید فرزندم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

nilay;3349:
هم این قشنگ بود هم اون قبلی بازم بزار

چشم بانو ولی این یکی مال خودم نیستا

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

با تشکر فراوان از هرکس که سه تا پست اولو پاک کرد
سینا اگر تو بودی دمت گرم
اگرم یکی دیگه بود بازم دمش گرم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دارم فـیلم نـگاه مـیکنم
الـهام: کـامران ؟؟
مـن : هــــوم (-:
الـهام : هــــوم و درد بـگـو جـانـم
دو دقـیـقه بـعد
الـهام : کـامران ؟؟
مـن : جـانـم ^_^
الـهام : نــه نـگو جـانم ، چـون بـهت گـفتم بـگو جـانم احـساس مـیکنم داری دروغ مـیگی همـون بـگی هــوم بـهتره : دی
دو دقـیقه بـعد
الـهام : کـامران
مـن : هــــوم ^_^
الـهام : هـــوم و درد هــوم کـوفت هـوم مـرض : دی
دو دقـیقه بـعد
الـهام : کـامران
مـن : جـانم خـانـمـم؟؟؟
الـهام : جـانم و درد . جـانم و کــوفت مگـه نگـفتم نـگو جـانم ؟؟؟
مــن : الـهام چـی شـده خـو؟؟؟
الـهام : کـامـران مـگه قـرار نـبود اون شـال بـنفش خـوجـگل مـجگلو بلـام بـخلی عـایـا؟؟
مـن : چـشـم بـانـو بـعد از ظـهر مـیریم بـرات مـیخرم . ^_^
الـهام در حـالی کـه چـشماش بـرق مـیزنـه و مـیخـواد تـشکر کـنه : کـــــامـــران ؟؟
مـــن : هــــــــوم
الـهام : هــــوم و کــوفـــــــــــــت
دخـتـر بـایـس دیــوونـه بـاشـه


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ


مرد بایس وقتی از سر کار اومد داد بزنه منزلللل کجایی ؟؟؟
زنش در حالی که مثل بید میلرزه بگه جانم سایه بالا سرم ؟؟خودش دهنشو باز کنه
آقاشون جوراباشو کنه تو حلقش بگه برو بشور ^_^
در حالی که زنش داره جوراباشو تو تشت میشوره بیاد بالا سرش کمربندشو دربیاره بگه امروز سیاه و کبودت کنم یا جایتو بشکنم o_0
زنش بگه سایه بالا سرم امروز روز زوجه باید یه جامو بشکنی ^_^ و بعد شکستن دست پای زنش بره رو مبل لم بده . داد بزنه منزلللللللل چایی من چی شد ؟
زنش که چایی رو آورد چایی رو بپاچه تو صورتش بگه این که کم رنگه پاشو بریم طلاقت بدم زنش به پاش بیفته بگه آقام بزار کلفتیتو کنم و وقتی رفت دوباره چایی آورد لیوان رو تو صورتش خورد کنه بگه ضعیفه این که پر رنگ بودددد
الهام : کامرانننننننننن؟
من : جججججج جانم ؟
الهام : توله سگ باز که تو رفتی تو خیال . این چایی من چی شددددددد من : آوردم آوردم تاج سرم . دلیل زندگیم
الهام : کامرن برنج نسوزه ها . اصلا تو جورابای منو شستییییییی؟
اوه اوه بچه ها من برم به کارام برسم فعلا بای ^_^


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ


پیش بابام و داداشم نشستم ، بشون میگم : پدر من ،برادر من اینقدر زن ذلیل نباشید (-: مثلا خود من . مردم مرددددد . زنم ازم حساب میبره . حرف حرف منه . مثلا صبر کنید تا نشونتون بدم ،زنگ زدم الهام
من : الهام امشب قرار بریم خونه عموت ؟؟؟؟
الهام : اوره آماده شدی ؟
من : الهام میدونی احساس میکنم عموت زیاد از من خوشش نمیاد ، همه رو ماچ میکنه غیر از منو ^_^
الهام : چرا دروغ میگی اون که همیشه باهات روبوسی میکنه0_o
من : لب بهم نداد ^_^
من : الهام حس میکنم . از دستم ناراحته دیدی اون بار رفتیم خونشون هشت موز خوردم گفت: بچه کم موز بخور . هشتا موز که این حرفارو نداشت .
الهام : خوب 0_o
من : خو عزیز من چرا در مقابل فهمیدن مقاوت میکنی خو دوس ندارم بیام دی :^_^
الهام : کامران تو به من گفتی نفهم ؟؟؟
من : نه به خدا خواستم شوخی کنم
الهام : کامران یعنی تو شوخی شوخی به من گفتی نفهمم ؟؟ حالا شوخیت شده به من بگی نفهم ؟؟؟ (با حالت گودزیلا مانند )کامران میای بریم خونه عموم یا نه ؟؟ اگر دوس نداری بگو ؟؟دوس ندارم مجبورت کنم
من : عزیزم حالا که دوس نداری مجبورم کنی حقیقتش دوس ندارم بیام .
الهام : کامران ؟؟
من : جان دلم ؟؟؟
الهام : پا میشیییییی میایییییییی یا بیاممممممم چکیت کنم ببرمت
من : o_0 هر چی فکر میکنم میبنم دوس دارم بیام
الهام : آفرین آفرین موش کوچولوم عاشقتم عجیقم
من : اهوم اهوم اهوم
الهام : کامران داری گریه میکنی ؟؟
من با گریه) اشک شوقه ، چقدر دلم واسه عمو تنگ شده بود .
الهام : دوست دارم منتظرم خدافظ کوچولو
بابام و داداشم : o_0 0_o
بابام : پاشو گم شو بیرون موش کوچولوش تا نیومده خونه رو رو سرمون خراب نکرده


___________________________


هفته پیش تو خونه نشسته بودیم
الهام : وای کامران کلاس دیرم شد . این استادم خیلی حساسه هر کس غیبت کنه حذفه . هر کی دیر بیاد حذفه . دانشجو مهمان رو میشناسه میندازه بیرون
من : نه بابا . اگر من دانشجو مهمان اومدم و نشستم چی ؟
الهام : یه ماه شستن ظرفا با من
من : خخخخ اگر دیر اومدم و نشستم چی ؟
الهام : دو ماه شستن ظرفا با من گل پسر . من برم . دیرم شد بای
امروز پاشدم لباسای مشکی گشاد بابامو کردم موهامو شلخته کردم . یکم خودمو خاکی کردم رفتم دانشگاشون . نیم ساعت از وقت کلاسشون رفته بود . در زدم بدون سلام رفتم داخل رو صندلی نشستم
استاد o_0 گل پسر یاد نگرفتی میری جایی اجازه بگیر بعد وارد بشی ؟؟؟ بدون توجه به حرفاش دفتر و خودکار رو دراوردم شروع کردم به نوشتن .
استاد : آقااااا با شمام لطفا برید بیرون
منم پا شدم اعصبی رفتم دم در رو کردم به استاد . گفتم : من که از همه خوردم . تو هم روش ،خوب با خورد کردن من خودتو پیش دانشجو هات بزرگ کردی . صبح تا شب کار میکنم خرج خانوادم رو بدم .از سر کار اومدم سر کلاست عمه پیرم که خرج خانوادش رو با خیاطی میداد دستش رفت تو چرخ گوشت و حالا دارم خرج زن تازه بیوه شده که دو هفته بیشتر نیست شوهرش مرده و سه تا بچش رو هم میدم (عمه اگر این پستو میخونی من کامران نیستم اصغرم ^_^)
الهام :0_o
من : باشه استاد من میرم حذف میکنم امیدوارم پیش دانشجوهات خوب بزرگ شده باشی
استاد : صبر کن . برو بشین سعی کن هر وقت تونستی بیا سر کلاس
من : با ناراحتی . هعیییی چشم استاد . رفتم کنار الهام نشستم
الهام : 0_o
من : خخخخخ خانمی اینجوری نگام نکن که دو ماه ظرفا دستاتو میبوسن
الهام : آره جون عمه ناتوان و پیرت^_^
اجازه گرفت دو دقیقه رفت بیرون و اومد
پنج دقیقه بعد یه دختر خوجگل مجگل اومد تو کلاس رو کرد به من گف : وای کامران داداش تو اینجا چکار میکنی ؟ مگه نگفتم دو دقیقه بیرون وایسا تا بیام بریم باز اومدی سر کلاسا داری مخ استادارو میزنی مسخرشون میکنی ؟؟؟
استاد o_0
من : استاد دروغ میگه جان عمم
دختره : اگر دروغ میگم : شماره دانشجویتو بگو بیبینم اصلا مال این دانشگاهی
من : خخخخ خانم وقت کلاسو نگیر اشتباه گرفتی
استاد : شماره دانشجویتو بگو بیبینم
من: استاد دروغ میگه اصلا اگر خواهرمی یه ماچی بده ^_^
دختره : چشم داداش دیونم . اومد طرفم دیدم داره ناموسی میشه
منم فرار کردم خخخخ ؟؟
الهام : آقا کامران ن ن ن ن
من : بله
الهام :عزیزم دو ماه ضرفا دستتو میبوسن خخخخخ
لامصبا نقشم داشت خوب پیش میرفت حالا دو دو ماه ظرف شستن به کنار . دختره رو ماچ نکردم ^_^ خخخخ الهام شوخی کردم


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ


امرو با مامانم و مخاطب فوق العاده خاصم و زن داداشم نشسته بودیم زن داداشم : کامران یه جوکی بگو بخندیم
من :باوشه میگن چهار تا دختر امتحان رانندگی داشتن دختر اولی داشت میروند افسر بش گفت : خانم شما رد شدی
دختره گفت : چرا ؟؟؟
افسر گفت : خانم شما از لاین خارج شدی
دختره برگشت گفت : خو تو لاین پسرا درخواست دوستی میدادن همش حرفای بیتربیتی بود قول میدم دوباره نصبش کنم ((((-: سه تا دختر پست سری هم گوشیاشون رو دراورده بودن تند تند داشتن لاین رو نصب میکردن (-: خخخخخ هار هار هار
الهام و زن داداشم : o_0 o_0
من : چرا نمیخندیت خو ؟؟؟
زن داداشم : برنامه لاین چه ربطی به امتحان رانندگی داره خوب دلش خواست از تو لاین خارج بشه
مامانم : تازه وقتی افسر شنید که دختر پاکه و برا حرفای بد تو لاین ازش اومده بیرون باید قبولش میکرد
الهام : حتما افسر تو لاین چند بار برا دختره درخواست دوستی فرستاده دختره هم از لاین خارج شده افسر هم اینجوری جبران کرده .
فقط میتونم سکوت کنم ^_^


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ


باصدای داد و بیداد الهام با نوازخواب پریدم یا خدا خودت به خیربگذرون
من:فدات بشم قشنگو چی شده
الهام:دفترخاطراتمو زد تو صورتم
منوونه این چه کاریه؟
الهام:پورو
من:قشنگو چی شده؟
الهام:حالامن دماغم بزرگه؟من زشتم ؟من چاقم؟من زن خوبی نیستم؟
من:الهام توبه این خوشگلی ماهی این حرفاروکی بهت زده برم بکشمش؟
الهام:خودم تو دفتر خاطراتت خوندم کامران خیلی بدی
من:نه به جون الهام کارمن نیست کجاش نوشته
الهام:اینجا نوشته
من:والله خط خودمه هم ولی من که چیزی یادم نمیاد
الهام:حالا تا طلاق گرفتم اونوقت یادت میاد من رفتم خونمون
من:اوممم
داداشم:هارهارهار خندیدم
زن داداشم:نقشه گرفت
مامانم:اخی ی ی ش ش ش
بابام:دمت گرم عروسم
ابجیم:عاشقتم الهام
من:چه خبره؟
الهام:عاقا دو روزه سکسکه میکردی خواسم بترسی خوب بشی عشقم خوب شدی؟
کامران:میکشمتون پورها


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ


الهام : کامیران ^_^
من : جانم خانمم
الهام : اقا تو چرا دوس دخترنداری؟
کامران : خب دیوونه من ترو دارم دوس دختر واسه چیمه ؟
الهام: اقا خب یه زن دیگه هم نمیگیری؟
کامران: نه 0_o
الهام: تابلو تو منو دوس نداری
کامران : چراخوب؟ دی :
الهام:اگه دوسم داشتی به حرفام گوش میدادی یازن میگرفتی یادوس دختر ،هی ی ی
کامران : چشم عشقم دوس دخترمیگیرم ^_^
الهام : کامران همین الان گفته باشم باید از من قشنگترباشه نه خیرم اونوقت سرم کلاس میگره باید زشت باشه تا مسخرش کنم ، نه اگه زشت باشه اونوقت رفیقام باتوببیننش مسخرم میکنن میگن نگا کامران با این دختر زشتو میگرده ضایع میشم حالاقیافش مهم نیست حداقل پولدارباشه باشد؟
من : اهوم اهوم اهوم چشم خانمم هرچی تو بگی الهام گشنمه یه چیزی میاری بخوریم؟
الهام: چشم و درد ، زهر مار بخوری بروپیش همون دوس دخترقشنگو پولدارت غذا بخور
من: خدایااااا این دختردیوونس چشم چشم چشم
الهام:کامران منو هم میبری پیش دوس دخترت؟
من : الهام پاشو غذارو بیار گشنمه
الهام:کامیران ؟
من :جانم؟
الهام:خوب غذاپیشم سوخت دیگه زنگ بزن به دوس دخترت بریم رستوران یه چیزی بخوریم
من: الهام میکشمت
الهام: خخخخ الفرارررر ^_^


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ


با مخاطب فوق العاده خاصم (الهام بانو ) رفتیم عروسی
الهام : خخخخ کامیران نگاه داماد چقدر زشته
من : 0‎_o‏ عزیزم خوشگلی که مهم نی ، مهم فهم و کمالاته ، مهم غیرت و مردونگیه و ... ^_^
الهام : بیشهور مهم خوشگلیه خوشگلی ، که چش دخترای فامیل دراد ، کامران تو عروسیمون بایس خوشتیپ باشی که چش دخترای فامیلم بترکه از حسودی
من : | باشه
چند دقیقه بعد
الهام : وای کامران میدونی اگر تو عروسیمون خوش تیپ باشی دخترای فامیل میفتن تو نخت ،بعد مختو میزنن تو هم منو طلاق میدی 0‎_o
بیشهور من با سه تا بچه قد و نیم قد کوجا برم عایا ؟
اصن پدرتو در میارم تو عروسیمون خوشتیپ کنی ، باوشهههههه ؟
من : چشم 0‎_o
چند دقیقه بعد
الهام : کامران انوخ اگر تو عروسیمون خوش تیپ نباشی دخترای فامیل میگن نیگا شوهرش چقدر زشته بعد من با سه تا بچه قد و نیم قد افسرده میشم ،معتاد میشم مثل عموت میشم انگل اجتماع
من : 0‎_o
الهام : اصن من باهات قهرم پاشو بیا بریم واسم لواشک بخر
من : چشم : )))
الهام : حالا کامران نمیشه هم خوش تیپ باشی هم دخترا مختو نزنن
من : الهامممممم
الهام :خخخخخ شوخی کردم


_________________________


وزای اول نامزدی منو الهام :
الهام : کامیران یه خلگوش دیدم اینقدل خوجگلو ملوسه , بلام میخلیش عایا ؟^_^
من : چشم فرشته ی خوشگلم ^_^
الهام : اونوخ فرشته خانم کیه ؟0‎_ø کامران من که دختر قانعی بودم , چطور دلت اومد بیشهور ؟
من : 0‎_o‏ این حرفا چیه عسلم ؟
الهام : خاک تو سرم با عسل هم رفیقی انگل اجتماع ؟ گوسپند بیشهور میکشمت (((
من : دختر این حرفا چیه ؟
الهام : مریم رفیقم گفته پسرا بعضی وقتا اسم دوس دختراشون از زبونشون میپره
من : نه باو قربونت برم تو چون خوشگل و مهربونی بهت میگم فرشتم و عسلم
الهام : راس میگی انگل اجتماع ؟
من : اوره
الهام : خلگوش و لواشک و آلوچه و پاستیل بلام میخلی عایا؟
من : اوره گل بانوم
الهام : وای کامران گل بانو کیه ؟ دوس دخترته ؟
من : اهوم اهوم اهوم
الهام : کامران داری گریه میکنی ؟ برا پول خرگوش و لواش و پاستیلی ؟مریم گفته بود بپا شوهرت خسیس نباشه که زندگیت جهنم میشه
من : 0‎_o‏ ای تو روح عمه مریم
الهام : ا وا کامران فحش هم میدی ؟ مریم گفته بود بغضی پسرا بیتربیتن فحش میدن
من : 0‎_oخدایااااا کمککککک
الهام : 0‎_o‏ دیوونه
لایک ; به عشقت الهامم


   
wizard girl، Michael و draGonh_762 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

دستت در نكنه
من به اين متن هاي عاشقانه و مخاطب خاصي حساسيت دارم:bc3: نيست خودم ندارم و دوست ندارم داشته باشم .
فكر كنم متنو يه جايي ديده باشم نه همشو با هم ،‌تكي تكي ولي خب چون به اينجور متن ها الرژي دارم نخوانده بودم :bc3:


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: