Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

موجودات افسانه ای ایران

68 ارسال‌
16 کاربران
107 Reactions
16.5 K نمایش‌
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1675
شروع کننده موضوع  

بنابه درخواست چند نفر از دوستان این تاپیک باز میشه
یکی از دوستان من تحقیقی درباره افسانه ها و اسطوره های ایرانی انجام داده که یه سری موجود عجیب الخلقه هم داخلش هست
ایشون که میدونستن بنده چقدر این چیزا به کارم میاد مقداری از اونها رو برام ارسال کردن و منم براتون میذارم
امیدوارم کمک کنه در زمینه بومی نویسی

افسانه ايي قديم در خصوص موجودي به نام "مول" در باورهاي عامه مردم اصفهان.

ميخوام درباره موجودي به نام مول صحبت کنم که از مادر بزرگ نود سالم نقل ميکنم که خودش مول رو ديده که از بدن خواهر شوهرش بيرون اومده و از چند کتاب پزشکي ديگه همين مطالبو خوندم از جمله9 کتاب ماه انتظار تو زمان قديم که سو تغذيه وجود داشت جنين زنان حامله در بعضي اوقات روند طبيعي بلوغ رو طي نميکرد و در ماه شيشم موجودي مثل موش که سري شبيه انسان داشت از واژن زن خارج ميشد و از ديوار بالا ميرفت در واقع يک جور موجود ناقص الخلقه ک به علت تغذيه نامناسب و اب الوده به صورت يک موش با سر انسان بود و به عنوان جنين ناقص در ماه شيشم از واژن خارج ميشيد واز ديوار بالا ميرفت نقل است ک بايد اين بچه ناقص الخلقه ک مثل مارمولک يا موش به دنيا امده را بايد کشت و دفن کرد امروزه به دليل بهتر شدن وضعيت تغذيه چنين موضوعي بيشتر به افسانه شيبه است هر چند هر از چندگاهي درگوشه کنار جهان جنين هاي عجيب الخلقه اي به دنيا مي ايند.

عکسی از چهره ی مبارک این دوستمون!!!!
تالارگفتمان 1


   
reza379، wizard girl، snakeeyes و 14 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

مول؟
اين يكي را تا حالا نشنيده بودم،‌جالبه، ولي خب بليذ چيزي باشه چون حتي اگه بچه ناقص باشه ولي موش نميشه كه!
عكسي، نقاشي چيزي ازش نداري؟


   
yasss واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
R-MAMmad
(@r-mammad)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 555
 

من همین امروز میخواستم یه همچین تاپیکی بزنم!!:sw:
البته ؛ ایرانی و خارجی...
الان هم میخوام برم درباره ی خدایان ایرانی یه تحقیق میدانی بکنم
تموم شد؛ فایل ورد ش رو براتون میفرستم


   
ida7lee2 و yasss واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1675
شروع کننده موضوع  

حسىن جان خىاى چىزا هس
تفسانس دىگه فکر کردى افسانه کوتوله ها از کجا اومده؟

چىزاى جالبى هس اساسش تو داستاناس پر و بال دادنش با ما

ام عکس هم داست ىادم رفت بزارم فردا مىزارم


   
yasss و *HoSsEiN* واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

overlord;555:
من همین امروز میخواستم یه همچین تاپیکی بزنم!!:sw:
البته ؛ ایرانی و خارجی...
الان هم میخوام برم درباره ی خدایان ایرانی یه تحقیق میدانی بکنم
تموم شد؛ فایل ورد ش رو براتون میفرستم

ما چيزي به عنوان خدايان ايراني نداريم برادر ،‌ در اصل اينها فرشتگاني بودند كه به خدا يا اهورا مزدا كمك مي كردند:

امشاسپندان (ايزدان ايراني)

امشاسپندان شش فروزه اهورامزدا هستند که هر کدام دارای مفهومی است که بخشی از عظمت خداوند یکتا را به آدمی می‌شناسانند و با شناخت و پیروی از این مفاهیم و ایزدان می‌توان اهورا مزدا را درک کرد. همچنین گفته شده‌است به شش ایزد(فرشته) + اهورا مزدا(خدا) گفته می‌شود. مطابق باورهای مذهبی زرتشتی، امشاسپندان، خداوند را در زمین برای گسترش صلح و عدالت یاری می‌کنند و هرکدام مسئولیت محافظت از چیزی را بر عهده دارند .

1- وهمن یا وهومن یا بهمن به معنی اندیشه نیک است که در طرف راست اهورامزدا می نشیند و تقریباً نقش مشاور او را دارد.موکّل و پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است.با انسان و اندیشه ی نیک انسان ارتباط دارد؛ چون مظهری از خرد آفریدگار است. پس از مرگ نیز روانِ پارسایان را خوشامد میگویدو آنان را به بالاترین بخش بهشت رهنمون می شود.همکاران او در میان ایزدان،ایزد ماه و ایزد گوشورن(ایزد موکّل بر چهارپایان)هستند ایزدان رام و سپهر و زروان نیز در زمره ی یاران او به شمار آمده اند.او گزارشی روزانه از اندیشه و گفتار و کردار مردمان تهیه میکند.این امشاسپند مذکر و رقیب اهریمنی او اکومن است.

۲- اشه وهیشته یا (اَرته وهیشته) یا اُردیبهشت به معنی اشه یا ارتی(راستی) است که زیباترین امشاسپندان و نمادی است از نظام جهانی، قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این جهان.سخنِ درست گفته شده،آیین خوب برگزار شده،گندم بسامان رشد کرده و مفاهیمی از این نوع، نشانه ای از اردیبهشت دارند.او نیایش ها را زیر نظر دارد.آنانکه اریبهشت را خشنود نکنند از بهشت محرومند.این امشاسپند نه تنها نظم را در روی زمین برقرار می سازد،بلکه حتی نگران نظم دنیای مینُوی و دوزخ نیز هست و مراقبت می کند که دیوان،بدکاران را بیش از آنچه سزایشان است تنبیه نکنند.نماینده ی این جهانی او آتش است.از اوقات روز وقت نیمروز(رَپیثوین)به او تعلق دارد.یاران او ایزدان آذر،سروش،بهرامونَریوسنگ هستند.این امشاسپند مذکر و رقیب اهریمنی او ایندره است.

۳- خشتره وییریه(خشَثرَه وَئیریه)یا شهریور.به معنی شهریاری و سلطنت مطلوب است.او مظهر توانایی،شکوه،سیطره و قدرت آفریدگار است. در جهان مینُوی،او نماد فرمانرواییِ بهشتی و در گیتی نماد سلطنتی است که مطابق میل و آرزو باشد،اراده ی آفریدگار را مستقر کند،بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد و بر بدی ها چیره شود.همکاران او ایزد مهر،ایزد خورشیدو ایزد آسمان هستند و ایزدان هوم،بُرزایزد،اردوی سوره آناهیتاوسوک هستند.اوست که در پایان کار جهان همه ی مردمان را با جاری کردن فلزگداخته ای خواهد آزمود.رقیب اهریمنی این امشاسپندِ مذکر؛ساوول است.

۴- سِپَنته اَرمئیتی یا سپندارمد. به معنی اخلاص و بردباریِ مقدس است.سپندارمد با نمادی زنانه،دختر اورمزد به شمار می آید و در انجمن آسمانی در دست چپ او می نشیند.چون ایزد بانوی زمین است،به چهارپایان چراگاه میبخشد.زمانی که پارسایان در روی زمین،که نماد این جهانی اوست، به کشت و کار و پرورش چهارپایان می پردازند یا هنگامی که فرزند پارسایی زاده میشود او شادمان میگردد و وقتی مردان و زنانِ بد و دزدان بر روی زمین راه میروند آزرده میشود.همانگونه که زمین همه ی بارها را تحمل می کند، او نیز مظهری از تحمل و بردباری است.یاران او در میان ایزدان؛اردوی سوره آناهیتاو ایزد بانوان دینواَرد/اَشی هستند.در دوران منوچهر زمانی که افراسیاب آب را از ایرانشهر بازمی دارد،سپندارمد به یاری منوچهر می آید.دشمن این ایزد مونث ، ناهیه/نانگهیثیه است.

۵-
هئوروَتات یا خرداد. به معنی تمامیّت،کلیّتو کمال است و مظهری از مفهوم نجات برای افراد بشر.آب را حمایت می کند و در این جهان،شادابی گیاهان مظهر اوست.همکاران این امشاسپند مونث ایزد تیشتروبادوفروَهر پرهیزکاران هستند.در دوران حمله ی اهریمن آب را به یاری فروهرها میستاند.به باد میسپارد و باد آن را با شتاب به سوی کشورها می برد و به وسیله ی ابر می باراند.دشمن او تَیریز/زئیری نام دارد.

۶- اَمِرِتات(امُرداد)یا مرداد. به معنی بی مرگی است و تجلی دیگری از رستگاری و جاودانگی.سرور گیاهان است.او گیاهان را برویاند و رمه گوسفندان را بیفزاید.او می کوشد که گیاهان پژمرده نشوند.همکاران او ایزدان رَشن،اَشتاد و زامیاد هستند.این امشاسپند مونث است و زَیریز/زئیری دشمن اهریمنیِ اوست.
7- در متون مزدیسنایی متأخر امشاسپند هفتمی که سروش است نیز به شمار امشاسپندان افزوده شده‌است، اما در متون اوستایی سروش از رده امشاسپندان نیست. سرَوشَه یا سروش به معنای اطاعت یا انضباط، یکی از محبوب ترین چهره های دین زردشتی است.این ایزد در همه ی آیین های دینی حضور دارد،زیرا او در نیایش ها و سرودهای مردمان جای دارد و خدایی است که نیایش ها را به بهشت منتقل می کند.سروش را در سرودش به عنوان سَروَر منایک دینی به یاری می خوانند و از آن جا که مناسک زردشتی نیروی موثری است که بدی را نابود می کند،از این رو،سورش نیز چون جنگجوی مسلّح و بهترین در هم کوبنده ی دروغ توصیف شده است. با تبر جنگی اش کاسه ی سر دیوان را خرد می کند و به اهریمن ضربه می زند.دشمن و رقیب اهریمنیِ او اَیشمَه/خشم است.سروش جهان را در شب هنگامی که دیوان این سو و آن سو پرسه میزنندپاسداری می کند.او نخستین کسی بود که گاهان را بر خواند و برسُم را گسترد و دعاها را تقدیم اهورامزدا کرد.سروش کسی است که روان را پس از مرگ خوشامد می گوید و از آن مراقبت می کند.همراه با مهر و رشن بر داوری روان ریاست دارد.


   
wizard girl، بابی، yasss و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
kristal
(@kristal)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 313
 

موضوع بسیار جالبی که من چند وقت پیش برای داستان خودم کشف کرده بودم اینه که پریان دریایی تقریبا در تمام فرهنگ ها وجود دارند از یونان گرفته تا ژاپن.
پریان دریایی در فرهنگ ایران

در ایران نیز داستان پری دریایی وجود دارد به خصوص در جنوب ایران، در مجاورت خلیج فارس. چنان‌که در داستان‌های منیرو روانی‌پور با نام آبی‌ها و قرمزها دیده می‌شوند.
در متن‌های کهنِ داستانی فارسی از آدمی‌وشانی که در دریا زندگی می‌کنند نام برده شده‌است. ایشان را مردمِ آبی خوانده‌اند. این مردمان آبی به‌عادت از آدمیان گریزانند. لیک بر اثر مجاورت با آدمیان انس می‌گیرند، خاصه آدمیانی که به جزیره‌های متروک افتاده‌اند،. مردمان آبی سخن آدمیان نمی‌دانند لیک به زبان اشاره ارتباط بر قرار توانند کرد. با آدمیان جفت‌گیری توانند کرد و صاحب فرزند توانند شد.
حمدالله مستوفی در بخش جانورشناسی نزهةالقلوب که با استناد به عجایب‌المخلوقات نوشته شده‌است از «آدمی آبی» نام می‌برد. او آدمیان آبی را از همه حیث چون آدمیان برّی خوانده‌است جز آنکه به جثه کوچک‌ترند و دم می‌دارند. شباهت به انسان به قدری در نظر نویسنده زیاد بوده‌است که «جهت لفظ انسانیت» ترتیب الفبایی را در آوردن نام ایشان رعایت نکرده‌است و آدمی آبی را در صدر فهرست جانوران بحری آورده‌است. بر خلاف باورهای اروپایی که در بالا گفته آمده‌است، دریانوردان ایرانی، دیده‌شدن مردمان آبی را خوش‌یمن دانستندی. چنان که مستوفی هم نوشته‌است: «ظهورشان در بحر، دریاورزان را خرّمی افزاید و آن را سبب آرام دریا دانند».


   
wizard girl، ida7lee2، yasss و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1675
شروع کننده موضوع  

ايسيچي" درباورهاي محلي مردم اصفهان كيست؟

ايسيچي در فرهنگ عامّه اصفهان (مانند نجف آباد و لنجانات و کَرسِگان) نام برده و نوشته است که به اعتقاد و روايت مردم اين نواحي، ايسيچي مانند بختک بيني گِلي دارد و روي اشخاص خوابيده مي‌افتد و وقتي بينيش را بگيرند آن‌ها را رها مي‌کند.
اين مردم آل و ايسيچي را يکي مي‌دانند و مي‌گويند که ايسيچي بچه‌ها را مي‌دزدد و مي‌برد و به جاي آن‌ها بچه‌هاي بد مي‌آورد.
ايسيچي در فرهنگ گذشته مردم منطقه لنجانات آن را به شکل يک موجود چهار دست و پا مي دانستند که شب ها و در هنگاه خواب به شما حمله ور شده و قصد خفه کردنتان را دارد. حتي در مواردي بزرگ ترها براي ترساندن کودکان از لفظ ايسيچي استفاده مي کردند. البته امروزه مشخص شده است که ايسيچي بيشتر زمان هايي حمله مي کرده است که شما غذاي نسبتا زياد و سنگيني براي شام صرف کرده بوديد! در واقع به علت مصرف بيش از حد غذا در وعده شام، هنگام خواب به شما احساس تنگي نفس دست مي دهد و چون در قديم علت اين تنگي نفس را نمي دانستند آن را به موجودي خيالي به نام ايسيچي نسبت مي داده اند.
ایشون هستند:
تالارگفتمان 2


   
reza379، ida7lee2، yasss و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Michael
(@wingknight)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 536
 

گلیم گوش:
در افسانه های ایرانی گلیم گوش مردمی بوده اند مانند آدم لیکن گوشهای آنها به مرتبه ای بزرگ بوده که یکی را بستر و دیگری را لحاف می کرده اند و آنها را گوش بستر هم می گویند.

در کتاب عجایب المخلوقات (چاپ هند 1331 ه‍. ق.) ص584 آمده:
گروهی بود که ایشان را منسک خوانند. و ایشان در جهت مشرق نزدیک یأجوج (و) یأجوج بر شکل آدمی بودند و مر ایشان را گوش هایی بود مانند گوش فیل. هر گوش مانند چادر باشد چون خواب کنند یکی از آن دو گوش بگسترانند و گوش دیگر چادر کنند. جمعی از نسل قابیل بن آدم که در حدود بلاد مشرق سکونت دارند و گوش ایشان بمثابه ای بزرگ است که یکی را بستر و دیگری را لحاف سازند چنانکه از تواریخ معلوم می شود.


   
wizard girl، بابی، yasss و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Michael
(@wingknight)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 536
 
تالارگفتمان 3

چَمروش یا چمروش مرغ، در بندهش مرغی غول آسا است در اساطیر ایران، که گفته می‌شود که در قله البرز زندگی می‌کند، که انیرانی را که سودای گزند به ایران را دارند، نابود می‌کند. بدین روایت چمروش مرغی است که چونان مرغان دیگر میان آسمان و زمین پرواز می‌کند و کاری بزرگ به انجام می‌رساند.
در این روایت بسیاری از مردمان انیرانی، هر سه سال بر سر البرز برای رفتن به سرزمین‌های ایرانی گرد آیند، برای زیان رساندن، کندن و نابود کردن جهان، تا بُرزایزد، از دریای ژرف ارنگبرآید و چمروش مرغ را بر فراز آن کوه بلند (البرزکوه) برایستاند و چمروش مرغ، همهٔ مردم سرزمین انیران را، بدانگونه که مرغ دانه را برمی‍چیند، از زمین برچیند.
چمروش را به صورت موجودی توصیف کرده‌اند که بدن او، همچون سگ است و دارای سر و بال‍هایی همانند یک پرنده می‌باشد. گفته می‌شود که این پرنده بر روی زمین، زیر درخت سوما (همان هوم) سکونت دارد که این محل همان جایی است که سیمرغ نیز شب‌ها را در آن به سر می‌برد. وقتی که سیمرغ از مکانی که شب‍ها در آن سکنی دارد، فرود می‌آید و به پایین می‌رسد، تمامی دانه‌های رسیده بر زمین سقوط می‌کنند. این دانه‌ها توسط چمروش جمع آوری می‌شوند، و او سپس آنها را در بخش‌های دیگر زمین نیز، می‌پراکند.
یک شرح معروف از چمروش که در روایات فارسی مورد اشاره قرار گرفته‌است، شرح ذیل است:(اهورامزدا، خالق و آفرینشگر بزرگ، در سواحل دریای وروکاشا یک درخت و دو پرنده می‌آفریند که جاویدان و بدون مرگ هستند. هر سال هزار شاخهٔ جدید بهاری، از آن درخت می‌رویند و همه انواع دانه‌ها بر آن شاخه‌ها پدید می‌آیند و تمامی آن‍ها به زودی تبدیل به دانه‌های رسیده می‌شوند. سپس پرنده‌ای به نام آمروش می‌آید و بر یکی از شاخه‌های درخت می‌نشیند و باعث لرزیدن شاخه و پراکنده شدن و بر زمین ریختن تمامی دانه‌های آن می‌شود. پرنده‌ای دیگر به نام چمروش می‌آید و تمامی دانه‌ها را با بال‌های خود از همه طرف جمع آوری می‌کند و همهٔ آن‍ها را به دریا می‌ریزد. سپس تمامی دانه‌ها، به ابری پر از باران داخل می‌شوند و هنگامیکه آن ابر، می‌بارد دانه‌ها به زمین وارد می‌شوند و سرانجام تمامی دانه‌ها از زمین می‌رویند و ظاهر می‌شوند.)
چمروش در واقع نمونهٔ اولیه‌ای از تمامی پرندگان در زمین است، و گفته می‌شود که این امر به عنوان قانونی حاکم بر همهٔ پرندگان زمین و برای حمایت از تمامی آنان، صورت می‌پذیرد. بر طبق گفتهٔ اوستا (کذا، صحیحتر: بر طبق بندهش)، ایران زمین هر سه سال یکبار توسط بیگانگان (انیران)، مورد هجوم و غارت واقع می‌شود و وقتی این اتفاق می‌افتد، فرشته برج (کذا، صحیحتر: ایزد بُرز یا بُرزایزد)، چمروش را به روی بالاترین نقطه از قله کوه می‌فرستد تا او ضمن پرواز، بیگانگان(انیران) را به سان پرنده‌ای که به دانه‌های ذرت نوک می‌زند، برمی‍چیند.
در اساطیر یهودی، گاهی چمروش معادل با پرنده‌ای غول آسا به نام زیز تلقی شده‌است.

کَمَک مُرغ
کَمَک یا کَمَک مُرغ، در اساطیر ایران و آئین زرتشت، نام پرنده‌ای غول پیکر و جادو اهریمنی است، که موجب تاریک شدن و بی‍باران ماندن زمین و خشکسالی و تباهی و ویرانی در آن می‌شود. این پرندهٔ غول پیکر، بدن خویش را در برابر نور و در برابر بارانی که از آسمان می‌بارید قرار می‌داد تا باران بر پشت او بریزد و هرگز به زمین نرسد. این پرندهٔ شوم، سرانجام با رشادتگرشاسب و هفت شبانه روز تیر افکندن وی به سوی او، نابود می‌شود و بر زمین می‌افتد.
در کتاب فارسی صد در بندهش، و در روایت داراب هرمزدیار(۱/۶۴) دربارهٔ کَمَک چنین روایت شده که با زاده شدن او، زمین بی باران و بدون فروغ می‌ماند و رودها می‌خشکند. بر مبنای این روایت، کَمَک مردم و حیوانات را می‌بلعد و همه جا ویرانی و تباهی پدید می‌آورد.
ویرانی و تباهی پدیدآمده توسط کَمَک، تداوم دارد تا زمانی که سرانجام گرشاسب او را نابود می‌کند و آبادانی و فراوانی را به زمین باز می‌گرداند.
در این روایت گرشاسب، خطاب به اورمزد می‌گوید:
(ای دادار اورمزد! مرا بیامرز و روان من را در بهشت جایگاه بخش، که چون کَمَک مُرغ پدید آمد، پر بر سر همهٔ جهانیان بازداشت و جهان تاریک کرد و هر باران که می‌بارید، بر پشت او می‌بارید و به دُم به دریا می‌ریخت و نمی‌گذاشت قطره‌ای در جهان ببارد. بدینسان همهٔ جهان از قحط و نیاز تباه شد. (و چنان که) مُرغ گندم چیند، او(=کَمَک) (هر آنچه از نعمت و وفور در جهان بود)، می‌خورد و هیچکس تدبیر او، نتوانستی کردن.
سرانجام، من (=گرشاسپ)، تیر و کمان برگرفتم و هفت شبان روز، چونان که باران بارد، تیر می‌انداختم و بر دو بال او می‌زدم، تا بال او سست شد و به زیر افتاد. وی(=کَمَک)، در هنگام به زیر افتادن نیز، بسیاری از مردمان را در زیر گرفت و هلاک کرد. من به گرز، منقار وی خُرد کردم، که اگر من آن نکردی، او عالم را خراب کردی و هیچکس بنماندی.
و این زور و قوّت مرا، تو ای اورمزد دادار داده بودی، وگرنه مرا توانائی آن نبود.)


   
wizard girl، ida7lee2، yasss و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
R-MAMmad
(@r-mammad)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 555
 
بوسلمه
در باور دريا نوردان قديم شهر بوشهر هيولا
یي دريايي به نام بوسلامه وجود داشته است که در شب هاي تاريک دريا ؛ به کشتي ها حمله کرده و دريانوردان و جاشوهاي جوان (کسانی که در کشتی کار می کند) را با خود ميبرد و خون و گوشت آنان را ميخورد.
بوسلامه بيشتر از و ترس جاشوها نشعت میگیرد و وجود خارجی ندارد.
کسانی که بر روی کشتی ها کار میکنند پس از چندين ماه دوري از خانواده و کار سخت بر روي دريا ها ؛ از نظر فکري و روحي به سطح پاييني میرسند و در اين حالات ؛ تفکرات و خيالي به سراغشان مي آید که همراه با ترس و وحشت فراوان بوده. گاهی اوقات آنها از شدت ترس و فشار عصبي و روحي؛ خود را به آب مي انداخته اند و جان خود را از دست مي داده اند.

اين باور در بين ساحل نشينان نيز رواج داشته تا آنجا که بر اين باور بوده اند که بوسلامه در کنار ساحل به کمين مينشيند و کودکاني که در دريا مشغول بازي هستند را با خود ميبرد.
--------------------------------------------------
موجو.دات زیادی وجود داره. من گفتم اگه بخوامن برم همه رو با هم بذارم یکم نامردیه اسم یه چند تاشون رو مینویسم تا با هم دیگه بریم سراغشون.یکی یکی.هرکی بیاد یکیش رو انتخاب کنه
1) یال
2)کروزنگرو
3) بز لنگی


   
ida7lee2، yasss، فسیل و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
kristal
(@kristal)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 313
 

پَری از موجودات خیالی و افسانه‌ای فرهنگ عامه و خرافات مردم است. نام سرزمین پریان در آثار اسطوره‌ای، پریستان در کوه قاف(آسیای مقدم) است. در آغاز هزارهٔ یکم پ. م. بخشی از اینجا موطن اسکیت‌های اشکودا بود.
پری در اوستا موجودی اهریمنی است (همانند فری) که مردم را می‌فریبد،اما در فرهنگ ایرانیان پس از اسلام، پریان موجوات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوش نیت را دوست دارند و آن‌ها را به خوشبختی و کامروایی می‌رسانند.
پری در اوستا موجودی اهریمنی است و از آن به صورت زنی بسیار زیبا و فریبنده یاد شده که با پنهان و آشکار شدن پی درپی و تغییر شکل‌های گوناگون، مردم را می‌فریبد و به بیراهه می‌کشاند یا موجب دیوانگی آنان می‌شود. پری از آتش می‌گریزد، بنابراین، برای شناختن یا فرار دادن پریان بدکار باید پیوسته آتش در خانه روشن بماند. همچنین فلزات و چیزهای نوک تیز موجب فرار پریان است.
در هفت خوان‌های رستم و اسفندیار، زنی زیبا و آراسته در حالی که عود می‌نوازد به پهلوان نزدیک می‌شود و او را به شادخواری و شادکامی دعوت می‌کند. اما هر دو پهلوان او را می‌شناسند و در نبرد او را می‌کشند.
پریان در فرهنگ ایرانیان پس از اسلام، موجوات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوش نیت را دوست دارند و آن‌ها را به خوشبختی و کامروایی می‌رسانند. پادشاه پریان مردی نیک و آزاده است و دختر و پسر شاه پریان رمزی از کمال، زیبائی، ثروت و خوشبختی هستند که هر دختر و پسر جوان آرزوی همسری ایشان را دارد. داستان پری زیبائی که بخت را تقسیم می‌کرد در داستان‌های مربوط به جمشید شاه آمده است.
در اساطیر ایرانی، پری‌ها از نسل فرشتگان تبعیدی از بهشت هستند که در صورت توبه کردن به بهشت باز می گردند. در منابع قدیمی تر آنها عاملان شیاطین بودند ولی در منابع جدیدتر تبدیل به موجودات غیر شر شدند. پری‌ها موجوداتی بالدار، بسیار دلنشین و با ظاهر فرشته آفریده شده اند. در طبقه بندی موجودات اسطوره ای، آنها آفریده‌هایی مابین فرشته و ارواح شیطانی هستند. پری‌ها گاهی اوقات برای ملاقاتهایی به دنیای میرا (جهان ما) مسافرت می‌کنند.
پری‌ها هدف سطح پایین موجودات شروری به نام دیوسان بودند. دیوسانان با حبس پری‌ها در قفس‌های آهنین، اقدام به آزار آنها می کردند. این آزارها بعلاوه عدم اعتماد به نفس خود پریان، باعث می شد که آنها هم به صف مبارزان با خوبی به پیوندند.


   
ida7lee2، *HoSsEiN*، Michael و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
nilay
(@nilay)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 158
 

والا من نمی دونستم اوایل پری ها رو موجودات اهریمنی حساب می کردن خیلی مفید بود ممنون.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دیدم اینجا بحث از موجودات افسانه ای شده گفتم منم یه چیزی بزارم بخونید جالبهتالارگفتمان 4 بانشی، در افسانه‌های ایرلندی، شبح زنی است که اغلب به عنوان نشانه‌ی مرگ و پیام‌آور جهان دیگر شناخته می‌شود. داستانِ «بین سیدهی» (Bean-Sidhi) با یک پری آغاز شد که به خاطر مرگ شخصیت‌های برجسته، شیون و زاری می‌کرد. در داستان‌هایی که بعدها شکل گرفت، ظاهر شدن بانشی به معنای نزدیک شدنِ مرگ بود. طبق افسانه‌ها، بانشی می‌تواند در شکل‌های مختلفی ظاهر شود. او اغلب به شکل عجوزه ای بدمنظر و ترسناک دیده می‌شود، اما ممکن است به حالت زنی با زیبایی محسورکننده نیز دربیاید و در حال شستن لباس یا زره خون‌آلود کسی که قرار است بمیرد، مشاهده شود. اگرچه بانشی معمولاً دیده نمی‌شود، اما صدای ناله و شیونش اغلب در اطراف جنگل‌ها و در شبی که قرار است کسی بمیرد، شنیده می‌شود.

این مطلب از سایت شگفتیها کپی شده است: ۳۰ موجود افسانه‌ای انسان‌نما‌ی معروف و ترسناک | شگفتیها


   
ida7lee2 و *HoSsEiN* واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

پري بده؟:kho1:
اين يكي را واقعاً نمي دانستم، دستت درد نكنه، خيلي جالب بود.

مول؟ اين ديگه خيلي افسانه است! يه نوزاد هر چقدر هم زشت باشه و پدرد نخورد و پير ولي ديگه موش نميشه ان هم از ديوار بكشه بره بالا! خوبه نميزنه انهايي كه تو اتاق هستند را ناكار كنه :(s1211):البته اگه بكشه هم حق داره اينا مي خوان بگيرنش و دفنش كنند!:gom:


   
ida7lee2، yasss و nilay واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
yasss
(@yasss)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
 

بختک بَختَک حالت اختناق و سنگینی است که گاهی در خواب به انسان دست می‌دهد، رؤیای وحشتناک توأم با احساس خفقان و سنگینی بدن که انسان را از خواب می‌پراند. خفتک، خفتو، برفنجک، درفنجک و فرنجک و فدرنجک و برغفج و برخفج و خفج و فرهانج و کرنجو و سکاچه هم گفته شده به عربی کابوس می‌گویند.
عوام احساس سنگینی را که گاه اوقات به شخصی که خوابیده دست می‌دهد به وسیله آن توجیه می‌کنند. پدیده پزشکی فلج خواب در واقع همان بختک است.
افسانه‌ها و باور عامیانه بَختَک در افسانه‌ها و باور عامیانه ایرانی نام موجودی تخیلی است که شبها قصد خفه کردن افراد در خواب را دارد. برخی منابع نیز بختک را با کابوس هم‌معنی دانسته‌اند. البته بختک با کابوس هم معنا نیست، بختک موجودی نامریی است که شب هنگام بر بدن انسان مسلط می‌شود و تمام بدن را در اختیار گرفته و قفل می‌کند، درین حالت انسان فقط نظاره گر ناتوانی خود است. ترسی بدون دلیل وجود انسان را در بر می‌گیرد و انسان توان کوچک‌ترین واکنشی نسبت به این ترس ندارد.در برخی باورهای قدیمی معتقدند که بختک روی سینه افراد می‌نشیند و تمام وجود انها را فلج می‌کند. شاید ترس انسان گرفتار این موجود نیز بدلیل این است که حضور انرا بر روی خود احساس می‌کند ولی نمی‌تواند انرا ببیند. برخی دیگر بر این باورند که بختک در درون انسان نفوذ می‌کند و بدن را در اختیار می‌گیرد. اصطلاح «بختک روی زندگیش افتاده» نیز ازین جا وارد ادبیات فارسی شده‌است.
بختک یا فرنجک، به عقیده عوام، کنیز اسکندر بود. هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آن را درید و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی درنگ مشتی از آن آب را برداشته نوشید و اسکندر که سخت خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را بینداخت، و فرنجک از گِل، و به قولی از خمیر، بینی ئی برای خود ساخت. فرنجک که به سبب نوشیدن آن آب عمر جاودانه یافته‌است چون کسی را به پشت خفته ببیند بر سینه او می‌جهد. اگر در آن حال خفته بیدار شده چنگ در بینی او اندازد فرنجک از بیم آن که بینیش کنده شود گنجی از گنجهای اسکندر را که می‌شناسد رشوت خواهد داد تا دست از بینیش بردارد. بختــک که به سبب همین افسانه بینی گلی، دماغ گلی و خمیری نیز خوانده می‌شود به عقیده عوام در تاریکی و بخصوص زیر درخت‌ها و در جنگل‌ها و باغ‌ها می‌گردد. ظاهرأ این اعتقاد از ناآگاهی عوام به گاز کربنیکی که شب‌ها از گیاهان متصاعد می‌شود و کسی را که در جنـگل یا در زیر درخت خفته باشد به خفقان می‌افکند ناشی شده‌است.برخی افراد معتقدند, در صورتی که بتوان گلو یا دماغ بختک را گرفت, می‌توان هر آرزویی کرد تا بختک آن را برآورده کند.
مکانسیم علمی ایجاد پدیده بختک در طی خواب در مرحلهٔ حرکات سریع چشم (REM)، یعنی مرحله‌ای که فرد خواب (رویا) می‌بیند، مغز انتقال پیام‌های عصبی به سوی عضلات اسکلتی (به استثنای عضله دیافراگم و عضلات چشم) را متوقف می‌سازد، تا انسان رویاهای خود را برون ریزی نکند (یعنی مثلا وقتی در خواب می‌بیند می‌دوید، از رختخواب بلند نشوید و شروع به دویدن نکنید).
هنگامی که شما قصد دارید از خواب بیدار شوید، مغز مجدداً کنترل عضلات را به دست می‌گیرد. اما گاهی اوقات، قبل از اینکه مغز کنترل عضلات اسکلتی را به دست گیرد و عضلات از حالت فلج بودن خارج گردند، انسان هوشیاری خود را باز می‌یابید که نتیجهٔ آن احساس ترس آور فلج بودن بدن خواهد بود.
نقطهٔ مقابل این عارضه زمانی است که برخی افراد هنگام دیدن رویا، دست‌ها و پاهای خود را تکان می‌دهند و یا در موارد شدید تر دچار خوابگردی(راه رفتن در حین خواب) می‌شوند.

در فرهنگ ملل در زبان آلمانی به این نامها نیز معروف است:
* Mahr – Schrätel – Alb – Alf
آلمانی‌ها نیز همانند فارسی زبانان مثلی مترادف دارند:
* Es lag mir wie ein Alp auf der Brust
* مثل بختک (با سنگینی جثه به روی کسی یا چیزی افتادن)

* چنان بسان فرنجک فرو گرفته مرا * که بود مردنم آسان و دم زدن دشوار «مختاری غزنوی»

شیوع در تحقیقی آماری که توسط ف. صداقت و همکاران در بین دانشجویان پزشکی انجام شد، نشان داده شد که تقریباً ۲۵٪ دانشجویان حداقل یکبار فلج خواب و یا همان بختک را تجربه کرده‌اند.تجربهٔ فلج خواب حداقل یکبار در طول زندگی در بین مردم شایع می‌باشد.


   
ابریشم، ida7lee2، *HoSsEiN* و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
yasss
(@yasss)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 533
 

امشاسپندان

ریشه نام این واژه به معنی جاودانان پاک یا مقدسان بی‌مرگ یا نامیرایان فزونی‌بخش است که از دو جز اَمِشَه به معنی جاودانی و بی‌مرگ و سپنته به معنی پاک و مقدس و فزونی‌بخش تشکیل شده‌است. در زبان اوستایی نام آنها بصورت امِشَه سپِنتَه آمده است. متون پهلوی نام آنهارا امشاسپندان ثبت کرده‌است.
سنت دینی امشاسپندان شش فروزه اهورامزدا هستند که هر کدام دارای مفهومی است که بخشی از عظمت خداوند یکتا را به آدمی می‌شناسانند و با شناخت و پیروی از این مفاهیم و ایزدان می‌توان اهورا مزدا را درک کرد. همچنین گفته شده‌است به شش ایزد(فرشته) + اهورا مزدا(خدا) گفته می‌شود. مطابق باورهای مذهبی زرتشتی، امشاسپندان، خداوند را در زمین برای گسترش صلح و عدالت یاری می‌کنند و هرکدام مسئولیت محافظت از چیزی را بر عهده دارند .امشاسپندان که واسط بین خالق و مخلوق هستند راهبر نیکوکاران به بهشت نیز بشمار می‌آیند. ویژگی امشاسپندان به گونه‌ای است که به مجردات معنوی و اخلاقی دلالت داده‌شده و گاهی مفهومی انتزاعی را در بر می‌گیرند.گاهی در تفسیرهای جدید دینی امشاسپندان را صفات اهورامزدا دانسته‌اند. در عقاید امروزی زرتشتیان امشاسپندان مفهوم اساطیری خود را ندارند و تنها بعنوان صفات و فروزه‌های اهورامزدا نامشان یاد می‌شود.

در جهان‌بینی مذهبی زرتشتی اندیشه ی نیک و خرد (وهومن یا بهمن)، راستی، و داد و قانون ( اشاوهیشتا یا اردیبهشت)، نیروی پسندیده اهورایی (خشترا یا شهریور)، مهر و مدارایی افزاینده (سپنتا آرمیتی یا سپندارمزد) پایه های دین است که انسان را به خودشناسی و رسایی (ه-اُروتات یا خرداد) و جاودانی (امرتات یا امرداد ) می رساند.

در نبرد خیر و شر در دین زرتشتی که بیانگر عرصه‌ای از نبرد حق علیه باطل است در برابر امشاسپندان که فروزه‌های نیک خدا بشمار می‌روند ردیفی از دیوان نیز وجود دارد که صفات انگره مینو بوده و به جنگ علیه امشاسپندان و کلیه مخلوقات آفرینش خدایی می‌پردازند. اهریمن که خالق شر است خلقت زیان بار دارد و گروهی از دیوهای کماره را برای برابری مقابل امشاسپندان از وجود خود صادر می‌کند. این دیوها که صفات اهریمن هستند وظیفهٔ مقابله با تمامی آفرینش اهورایی را دارند. پایین‌تر از دیوهای کماره گروهی دیگر از دیوان نیز وجود دارند که برابر ایزدان دیگر می‌ایستند.
رده‌بندی امشاسپندها شش امشاسپندان عبارت‌اند از:
۱- وهمن یا وُهومَنَه یا بهمن به معنی اندیشه نیک است که در طرف راست اهورامزدا می نشیند و تقریباً نقش مشاور او را دارد.موکّل و پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است.با انسان و اندیشه ی نیک انسان ارتباط دارد؛ چون مظهری از خرد آفریدگار است.زیرا از طریق اندیشه ی نیک است که به شناخت دین میتوان رسید.او اندیشه ی نیک را به ذهن ادمیان می برد و ایشان را به سوی آفریدگار رهبری می کند؛ و پس از مرگ نیز روانِ پارسایان را خوشامد میگویدو آنان را به بالاترین بخش بهشت رهنمون می شود.زردشت نیز از طریق او به درگاه اورمزد بار می یابد.همکاران او در میان ایزدان،ایزد ماه و ایزد گوشورن(ایزد موکّل بر چهارپایان)هستند ایزدان رام و سپهر و زروان نیز در زمره ی یاران او به شمار آمده اند.او گزارشی روزانه از اندیشه و گفتار و کردار مردمان تهیه میکند.این امشاسپند مذکر و رقیب اهریمنی او اکومن است.
۲- اشه وهیشته یا اَرته وهیشته یا اُردیبهشت به معنی اشه یا ارتی(راستی) است که زیباترین امشاسپندان و نمادی است از نظام جهانی، قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این جهان.سخنِ درست گفته شده،آیین خوب برگزار شده،گندم بسامان رشد کرده و مفاهیمی از این نوع، نشانه ای از اردیبهشت دارند.او نیایش ها را زیر نظر دارد.آنانکه اریبهشت را خشنود نکنند از بهشت محرومند.این امشاسپند نه تنها نظم را در روی زمین برقرار می سازد،بلکه حتی نگران نظم دنیای مینُوی و دوزخ نیز هست و مراقبت می کند که دیوان،بدکاران را بیش از آنچه سزایشان است تنبیه نکنند.نماینده ی این جهانی او آتش است.از اوقات روز وقت نیمروز(رَپیثوین)به او تعلق دارد.یاران او ایزدان آذر،سروش،بهرامونَریوسنگ هستند.این امشاسپند مذکر و رقیب اهریمنی او ایندره است.
۳- خشتره وییریه یا خشَثرَه وَئیریه یا شهریور.به معنی شهریاری و سلطنت مطلوب است.او مظهر توانایی،شکوه،سیطره و قدرت آفریدگار است. در جهان مینُوی،او نماد فرمانرواییِ بهشتی و در گیتی نماد سلطنتی است که مطابق میل و آرزو باشد،اراده ی آفریدگار را مستقر کند،بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد و بر بدی ها چیره شود.همکاران او ایزد مهر،ایزد خورشیدو ایزد آسمان هستند و ایزدان هوم،بُرزایزد،اردوی سوره آناهیتاوسوکهستند.اوست که در پایان کار جهان همه ی مردمان را با جاری کردن فلزگداخته ای خواهد آزمود.رقیب اهریمنی این امشاسپندِ مذکر؛ساوول است.
۴- ] یا سپندارمذ. به معنی اخلاص و بردباریِ مقدس است. سپندارمد با نمادی زنانه، دختر اورمزد به شمار می آید و در انجمن آسمانی در دست چپ او می نشیند.چون ایزد بانوی زمین است،به چهارپایان چراگاه میبخشد.زمانی که پارسایان در روی زمین،که نماد این جهانی اوست، به کشت و کار و پرورش چهارپایان می پردازند یا هنگامی که فرزند پارسایی زاده میشود او شادمان میگردد و وقتی مردان و زنانِ بد و دزدان بر روی زمین راه میروند آزرده میشود.همانگونه که زمین همه ی بارها را تحمل می کند، او نیز مظهری از تحمل و بردباری است.یاران او در میان ایزدان؛اردوی سوره آناهیتاو ایزد بانوان دینواَرد/اَشیهستند.در دوران منوچهر زمانی که افراسیاب آب را از ایرانشهر بازمی دارد،سپندارمد به یاری منوچهر می آید.دشمن این ایزد مونث ناهیه/نانگهیثیه است.

۵- هـَئوروَتات یا خرداد. به معنی تمامیّت،کلیّتو کمال است و مظهری از مفهوم نجات برای افراد بشر.آب را حمایت می کند و در این جهان،شادابی گیاهان مظهر اوست.همکاران این امشاسپند مونث ایزد تیشتروبادوفروَهر پرهیزکارانهستند.در دوران حمله ی اهریمن آب را به یاری فروهرها میستاند.به باد میسپارد و باد آن را با شتاب به سوی کشورها می برد و به وسیله ی ابر می باراند.دشمن او تریز نام دارد.
۶- اَمِرِتات (امُرداد) یا مرداد. به معنی بی مرگی است و تجلی دیگری از رستگاری و جاودانگی.سرور گیاهان است.او گیاهان را برویاند و رمه گوسفندان را بیفزاید.او می کوشد که گیاهان پژمرده نشوند.همکاران او ایزدان رَشن،اَشتاد و زامیاد هستند.این امشاسپند مونث است و زریز دشمن اهریمنیِ اوست.

لازم است ذکر شود که در برخی از ادبیات دینی، امشاسپندان در جهان مادی دارای نقشی به عنوان نگهبان شش گروه از آفریده‌های جهان هستند:وهمن نگهبان جانوران سودمند، اشه وهیشه نگهبان آتش، خشتره وییریه نگهبان فلزات، سپنته آرمیتی نگهبان زمین، هیوروتات نگهبان آب، امرتات نگهبان گیاهان. همچنین در متون مزدیسنایی متأخر امشاسپند هفتمی که سروش است نیز به شمار امشاسپندان افزوده شده‌است، اما در متون اوستایی سروش از رده امشاسپندان نیست. سرَوشَه یا سروش به معنای اطاعت یا انضباط، یکی از محبوب ترین چهره های دین زردشتی است.این ایزد در همه ی آیین های دینی حضور دارد،زیرا او در نیایش ها و سرودهای مردمان جای دارد و خدایی است که نیایش ها را به بهشت منتقل می کند.سروش را در سرودش به عنوان سَروَر منایک دینی به یاری می خوانند و از آن جا که مناسک زردشتی نیروی موثری است که بدی را نابود می کند،از این رو،سورش نیز چون جنگجوی مسلّح و بهترین در هم کوبنده ی دروغ توصیف شده است. با تبر جنگی اش کاسه ی سر دیوان را خرد می کند و به ه=اهریمن ضربه می زند.دشمن و رقیب اهریمنیِ او اَیشمَه/خشم است.سروش جهان را در شب هنگامی که دیوان این سو و آن سو پرسه میزنندپاسداری می کند.او نخستین کسی بود که گاهان را بر خواند و برسُم را گسترد و دعاها را تقدیم اهورامزدا کرد.سروش کسی است که روان را پس از مرگ خوشامد می گوید و از آن مراقبت می کند.همراه با مهر و رشن بر داوری روان ریاست دارد.
سَر دیوان یا کمالگان سرکردگان دیوان هستند و در رده ی نخست موجودات بد مینُوی قرار دارند.آنها شش سردیو(به قولی هفت سردیو) مقابل امشاسپندان هستند که به ترتیب عبارتند از:
اکومن (اَکه مَنه) دشمن بهمن است و مادی است از بداندیشی و آشتی ناپذیری.او پیام آور اهریمن است.
ایندرَه ( اِندَر) دشمن اردیبهشت است.در آثار ودایی نام خدایی بسیار نیرومند است و بیشتر صفات او به ایزد بهرام و تعدادی از صفاتش به مهر منتقل شده است و خود در باورهای ایرانی به صورت دیوی در آمده است که آفریدگان را از نیکویی کردن بازمیدارد.او ضد نظم و ترتیب است.تحت تاثیر تفکرات روحانیان ساسانی، این صفت را هم به او نسبت داده اند که مانع <a href=" http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%8F%D8%B3%D8%AA%DB%8C_%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%86&action=edit&redlink=1&pr


   
ida7lee2 و *HoSsEiN* واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 1 / 5
اشتراک: