آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
داستان های درحال نگارش
61
ارسال
20
کاربران
129
Reactions
219.5 K
نمایش
شروع کننده موضوع 02/01/1395 4:29 ب.ظ
سلام به همگی !!!
سال جدید رو تبریک میگم و امیدوارم سالی پر از شادی و سلامتی و موفقیت داشته باشید !! :1:
یکی از علایق من خوندن کتاب و نویسندگی هست ! سعی میکنم در اوقات بیکاری بخونم و بنویسم ! تا چند سال پیش اصلا جرات اینکه نوشته هام رو توی سایتی منتشر
کنم نداشتم تا اینکه یکی از دوستان تشویقم کرد که این کار رو بکنم ! من چندین ایده داشتم برای نوشتن اما خواستم اول از یک فن فیکشن شروع کنم چون اصولا
شخصیت هاش آماده است و نویسنده اصلی نصف راه رو رفته و کارم یکجورایی ساده تره برای ادامه دادن و تغییر فضای داستان ! با خودم فکر کردم که اگه این یکی رو خوب
نوشتم اونوقت برم سراغ ایده کاملا مجزا و متفاوت خودم ! از طرف دیگه با نوشتن این فن کاملا میتونم اشکالات و نقص های خودم رو متوجه بشم و برطرف شون کنم ! این
شد که به فکر نوشتن فنی که از سال های پیش با خوندن هری پاتر توی ذهنم شکل گرفته شروع کردم ! درسته که دوران هری پاتر و فن فیکشن هاش خیلی وقته که تموم
شده و کمتر کسی به فکر خوندن این داستان هاست اما تمرین خوبی برای نویسندگی هست ! البته به نظر خودم !
چند سال پیش این فن رو نوشتم اما از چند ماه پیش به فکر بازنویسی افتادم و توی چند سایت قرار دادم که اصلا استقبال نشد:2: !! اون هم به دلیلی که گفتم !! :2:
اما امیدوارم در اینجا دوستان منو از نظرات خودشون بی نصیب نزارن !!! :5:
+
برای توضیحات داستان -----> ادامه کتاب 6 هری پاتر است و پایان ماجرا رو به روایت دیگه بیان میکنه !!! و بیشتر تمرکز بر شخصیت دراکو مالفوی است !!!
+
اینم مقدمه ای کوتاه از داستان !!
ژوئن 2010 : جزیره برکنر ، عمارت سارتر
سپیده صبح بود و خورشید آهسته بالا میامد. هوا رطوبت و گرمی مطبوعی داشت . او طبق عادت همیشگی خود هر صبح زود برای نرمش و پیاده روی دور ساحل جزیره را میدوید.به عقیده او یک جادوگر خوب برای داشتن قدرت جادویی فوق العاده بیش از هرچیزی به ذهنی قوی و نیرویی کافی احتیاج داشت و لازمه داشتن آن دو هم ، دارا بودن یک بدن سالم و قوی بود . گذشته از این ، این هوای عالی به روح و جان انسان طراوت و شادابی خاصی میبخشید و همچنین بعد از اتفاق دیشب احتیاج به یک استراحت فکری داشت......
.
17/06/1396 10:52 ق.ظ
تلاشم رو میکنم که سریع تر تمومش کنم اما این روزا کارهای درسی یکم پیچ خورده و درگیر شدم ! 🙁 🙁 :2:
مگه کلاس چندمی؟من یازدهمم امسال قراره شدید درگیر درس بشم:42:
شروع کننده موضوع 31/04/1400 10:19 ب.ظ
با سلام و احترام
فصل نهم قرار گرفت
+
به دلیل بسته شدن انجمن این داستان در این آدرس نیز بارگذاری می شود
http://love-malfoy.blogfa.com/
+
منتظر نقد و نظرات شما خوانندگان محترم هستم.
با تشکر
bahani واکنش نشان داد
شروع کننده موضوع 08/06/1400 1:52 ق.ظ
خداییش چقدر اینجا سوت و کور شده. دیگه فعالیتی نیست. کانال تلگرام هم اصلا فعال نیست. خب اینجوری بچه های نویسنده واقعا ذوق و اشتیاقی ندارن که فعالیتی کنند. به نظرم یا اینجا رو کاملا ببندید یا اینکه یک کاری کنید مثل قبل فعال بشه. آخه تنها جایی که داستان های نویسنده های جوان دیده میشد و مورد نقد و نظر درست قرار می گرفت اینجا بود.
واقعا این وضع تاسف آوره. امیدوارم مدیران یک راهکار درست و منطقی برای این سایت بگیرند
واقعا این وضع تاسف آوره. امیدوارم مدیران یک راهکار درست و منطقی برای این سایت بگیرند
.
25/06/1400 1:12 ق.ظ
دیگه از یه جایی داستان و علاقه و انگیزه نمیتونه فکر و ذهن مارو سیر کنه. وضعیت جوون‌هامون از سینا فتحی بگیر تا امید نوعی روز به روز سختتر میشه و دیگه جایی برای نوشتن و خوندن داستان نداریم چه برسه به نقد و دیدن کردن از استعدادهای نوظهور.
تخیل ما کم کم از دنیا فانتزی جدا میشه و منطق همه جهان‌مون رو دربر میگیره به قول نیچه . امید کار بیهوده‌ایه وقتی حقیقت معلومه . امیدی به جهان‌های خیالی نیست حقیقت چیز دیگریست .
شروع کننده موضوع 26/06/1400 3:07 ب.ظ
دیگه از یه جایی داستان و علاقه و انگیزه نمیتونه فکر و ذهن مارو سیر کنه. وضعیت جوون‌هامون از سینا فتحی بگیر تا امید نوعی روز به روز سختتر میشه و دیگه جایی برای نوشتن و خوندن داستان نداریم چه برسه به نقد و دیدن کردن از استعدادهای نوظهور.
تخیل ما کم کم از دنیا فانتزی جدا میشه و منطق همه جهان‌مون رو دربر میگیره به قول نیچه . امید کار بیهوده‌ایه وقتی حقیقت معلومه . امیدی به جهان‌های خیالی نیست حقیقت چیز دیگریست .
بله. نظر همه همه افراد محترم است. اما من دقیقا به خاطر رهایی از فکر به اینگونه مشکلات و داشتن کمی استراحت فکری نوشتن و یا خواندن را بهترین گزینه می دونم.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
carlian20112 و omidcanis واکنش نشان دادند
شروع کننده موضوع 15/07/1400 10:45 ب.ظ
با سلام
فصل سیزدهم قرار گرفت.
+
منتظر نقد و نظر خوانندگان گرامی هستم.
باتشکر
شروع کننده موضوع 01/11/1400 11:26 ق.ظ
با سلام
چقدر خوب که دوباره انجمن باز شد :5:
چقدر خوب که دوباره انجمن باز شد :5:
قرار گرفت
+
http://love-malfoy.blogfa.com/
sasa واکنش نشان داد
شروع کننده موضوع 11/04/1401 1:29 ق.ظ
سلام به همه
البته اگر هنوز فعالیتی اینجا وجود داشته باشه و افرادی رفت و آمد کنند. که بعید می‌دونم. :29::29:
تابستون شروع شده و باید امیدوار بود دوباره چند تا از نویسنده ها وقت کنن و دوباره به اینجا سر بزنن. و دوباره شاهد رونق گرفتن سایت باشیم. :63:
با اینکه فکر نمیکنم برای کسی مهم باشه اما فصول جدید داستان قرار گرفت. :دی
البته اگر هنوز فعالیتی اینجا وجود داشته باشه و افرادی رفت و آمد کنند. که بعید می‌دونم. :29::29:
تابستون شروع شده و باید امیدوار بود دوباره چند تا از نویسنده ها وقت کنن و دوباره به اینجا سر بزنن. و دوباره شاهد رونق گرفتن سایت باشیم. :63:
با اینکه فکر نمیکنم برای کسی مهم باشه اما فصول جدید داستان قرار گرفت. :دی
23/05/1401 11:06 ب.ظ
سلام. به‌به؛ هنوزم نویسنده‌ها سر می‌زنن به بوک‌پیج.
میتونین داستانتون رو روی پرتال هم آپلود کنین، احتمالا اونجا بیشتر نظر بذارن بچه‌ها:
شروع کننده موضوع 06/06/1401 10:59 ب.ظ
سلام. به‌به؛ هنوزم نویسنده‌ها سر می‌زنن به بوک‌پیج.
میتونین داستانتون رو روی پرتال هم آپلود کنین، احتمالا اونجا بیشتر نظر بذارن بچه‌ها:
با سلام. داستان هنوز تکمیل نشده. آپلود کتاب های ناقص در سایت پیشتازان امکان پذیر است؟
با سلام به همه خوانندگان محترم.
که البته اگر کسی باشه :46::46::46::2:
+
فصل بیست
فصل بیست و یک
+
اگر کسی داستان رو خوند. لطفا نظر هم فراموش نشه. :46::46::2::2:
09/06/1401 8:05 ب.ظ
با سلام. داستان هنوز تکمیل نشده. آپلود کتاب های ناقص در سایت پیشتازان امکان پذیر است؟
با سلام به همه خوانندگان محترم.
که البته اگر کسی باشه :46::46::46::2:
+
فصل بیست
فصل بیست و یک
+
اگر کسی داستان رو خوند. لطفا نظر هم فراموش نشه. :46::46::2::2:
آره میتونین هر چقدرش که نوشته‌این رو آپلود کنین و بقیه‌ش رو به مرور زمان بنویسین. حداقل صفحات فایل اولیه باید ۱۰۰ صفحه باشه که داستان شما هم فکر کنم تا اینجای کار در همین حدودا باشه. 
