سلام امروز میخوام کتابم رو بزارم،مقدمه:
متولد خواهند شد آخرینان
با قدرت و شکوهی مثال زدنی
کسانی که متولد شدند
برای کشتن و نابود کردن
سرانجام کشته میشود
نزدیکانشان
توسط شیاطین
آن هنگام است
که کینه و نفرت
وجود تک تکشان را پر میکند
قدرت هایی که سرکوب شدند
سر بر خواهند گرفت
دوران سیاهی و مرگ
جهان را در چنگال خود میگیرد
دوران قدرت ارباب یخ
فرمانروای راستین جهان های موازی
فرمانروایی که قدرت تنها از آن او خواهد بود
خب بلاخره بعد از دو ماه تونستم به اونجایی که میخواستم برسم، هر چند که دو ماه زمان زیادی برای نوشتن هفت فصل هست، اما پیشرفتی که بدست آوردم واقعا ارزشش رو داره، الان که نوشته های قبلی ای که روی سایت کذاشتم رو با نوشته های جدیدم مقایسه میکنم میبینم واقعا پیشرفت بزرگی کردم!!
اینم از فصل یک، راستی فصل دو رو سی خرداد آپلود میکنم
و یه عذر خواهی هم باید کنم بابت تاخیر یک ساعتم که اونم بخاطر قطعی اینترنت هستش :دی:
دانلود فصل اول]
دانلود فصل دو]
دانلود فصل سوم]
فصل چهار]
اطلاعیه:
یه مدت میخوام رو داستان کار کنم، برای همین ارائه کتاب متوقف میشه
فصل دوم بر روی انجمن قرار گرفته شد منتظر نظراتتون هستم :دی
فصلا رو خوندم.خب به نظرم مشکل خاصی توشون نبود.ولی به نظرم از جای بهتریم میتونست شروع بشه.مثلا اگه برای ورود به داستان شخصیت یکی از رنجر هایی که توی خارج شهر؟کشته شدن رو انتخاب میکردی شاید بهتر میشد.ولی خب مشکل نوشتن اول شخص هم همینه که تمرکز رو خیلی رو شخصیت اصلی میذاره و به نظرم برای رمان های با اندازه بزرگتر مناسب نیست.و اگه حد و اندازه داستان قراره بزرگ باشه به نظرم استفاده از سوم شخص خیلی بهتر باشه.اونطوری بهت آزادی بیشتریم برای نوشتن میده هم دستت رو برای پرداختن به بقیه شخصیت ها باز میذاره.در کل به نظرم اگه داستان قراره شخصیتای مهم بیشتری داشته باشه زاویه دید رو تغییر بده.
یه مشکل ریز وجود داره تو فصل اول مبارزه شخصیت اصلی با اون پسره داریوش.خب تو فصل دوم به این شکل نشون داده شده بود که شخصیت اصلی با مبارزه آشناست.ولی توی مبارزه با وجود خالی بودن دستاش به یه حریف مسلح پشت کرد.این به نظرم کاری نیست که یه نفر که با مبارزه آشناست انجام بده.
فصلا رو خوندم.خب به نظرم مشکل خاصی توشون نبود.ولی به نظرم از جای بهتریم میتونست شروع بشه.مثلا اگه برای ورود به داستان شخصیت یکی از رنجر هایی که توی خارج شهر؟کشته شدن رو انتخاب میکردی شاید بهتر میشد.ولی خب مشکل نوشتن اول شخص هم همینه که تمرکز رو خیلی رو شخصیت اصلی میذاره و به نظرم برای رمان های با اندازه بزرگتر مناسب نیست.و اگه حد و اندازه داستان قراره بزرگ باشه به نظرم استفاده از سوم شخص خیلی بهتر باشه.اونطوری بهت آزادی بیشتریم برای نوشتن میده هم دستت رو برای پرداختن به بقیه شخصیت ها باز میذاره.در کل به نظرم اگه داستان قراره شخصیتای مهم بیشتری داشته باشه زاویه دید رو تغییر بده.
یه مشکل ریز وجود داره تو فصل اول مبارزه شخصیت اصلی با اون پسره داریوش.خب تو فصل دوم به این شکل نشون داده شده بود که شخصیت اصلی با مبارزه آشناست.ولی توی مبارزه با وجود خالی بودن دستاش به یه حریف مسلح پشت کرد.این به نظرم کاری نیست که یه نفر که با مبارزه آشناست انجام بده.
سلام،
استفاده از اول شخص محدودیت هایی رو به ارمغان میاره ولی با اینحال داستان های بلند جذابی مثل سفیر کبیر و حماسه دارن شان داریم که با وجود بلند بودن و اول شخص بودن به خوبی تونستن یه داستان جذابی رو ایجاد کنن
دلیل پشت کردن هاریون برداشتن خنجر بود که به ریسک پشت کردن به حریف میرزید، همینطور آینه هم جلوی هاریون بود و میتونست تمامی حرکات حریفش رو ببینه
چقدر حساب شده فقط یک سوال تو شخصیت اصلی رو تو فصل دوم کشتی؟ درمورد فصل دومم میتونم بگم بهتر بود صحنه های مبارزه رو واضح تر میکردی ترس و وحشتو و... نشان میدادی
چقدر حساب شده فقط یک سوال تو شخصیت اصلی رو تو فصل دوم کشتی؟ درمورد فصل دومم میتونم بگم بهتر بود صحنه های مبارزه رو واضح تر میکردی ترس و وحشتو و... نشان میدادی
اینجور چیزا بخاطر کم بودن تجربه ام عادیه و با گذشت و زمان خود به خود از بین میره
و راجب کشتن هاریون، نمیتونم داستان رو اسپویل کنم:19:
جالب بود فقط راجب اون ساندویچ زیاد توضیح دادی،نمیشه زود نتیجه گیری کرد باید ادامه رو بخونم که هنوز نباشید اما تا اینجای داستان خوب بوده
فصل سه ارائه شد منتظر نظراتون هستم:دی
کار قشنگی بود ایده ها جالب بود و بعضا جدید بود. صفحه ارایی و سایز فونت اذیت میکرد همچنین به نظرم رنگ زمینه سفید خیلی بهتر از رنگ های دیگست چون رنگ های دیگه در طولانی مدت خیلی چشم نواز نیست و دیگه اینکه توصیفات هم کم بود و هم کم جون، جا داشت توصیفات خیلی بهتر بشه و جمله بندی هم همینطور البته به مرور این ها خود به خود اتفاق میافته و اون موقعست که میشه یه نقد ابدار کرد
ممنون
کار قشنگی بود ایده ها جالب بود و بعضا جدید بود. صفحه ارایی و سایز فونت اذیت میکرد همچنین به نظرم رنگ زمینه سفید خیلی بهتر از رنگ های دیگست چون رنگ های دیگه در طولانی مدت خیلی چشم نواز نیست و دیگه اینکه توصیفات هم کم بود و هم کم جون، جا داشت توصیفات خیلی بهتر بشه و جمله بندی هم همینطور البته به مرور این ها خود به خود اتفاق میافته و اون موقعست که میشه یه نقد ابدار کرد
ممنون
ممنون بابت نظرت،
به نظرت از چه سایزی برای فونت استفاده کنم؟؟
ممنون بابت نظرت،
به نظرت از چه سایزی برای فونت استفاده کنم؟؟
راستش من تا اونجایی که میدونم معمولا اندازه صفحه رو 9در 12 میگیرن (عرض و طول کل نوشته) و سایز فونت رو 11 یا 12 در نظر میگیرن به صورتی که بین 16 تا 20 خط جا به شه یا کلا فونت سایز 16 رو اجرا میکنن به صورتی که فاصله بین خطوط 1/5 سانت باشه البته اگه دوستان چیز دیگه ای میدونن حتما بگن تا مطمئن بشیم
راستش من تا اونجایی که میدونم معمولا اندازه صفحه رو 9در 12 میگیرن (عرض و طول کل نوشته) و سایز فونت رو 11 یا 12 در نظر میگیرن به صورتی که بین 16 تا 20 خط جا به شه یا کلا فونت سایز 16 رو اجرا میکنن به صورتی که فاصله بین خطوط 1/5 سانت باشه البته اگه دوستان چیز دیگه ای میدونن حتما بگن تا مطمئن بشیم
دوست عزیز، فونت این فصل B Nazanin و سایزش 18ست؛ البته ب علت کم بودن تعداد صفحات این سایز تعیین شده. و چون خیلیها با گوشی داستانها رو میخونن و فونت 14 و 16 یکم اذیتشون میکرد.و فاصلهی پارگرافها 1/5 هستش.
ممنون بابت نظرت،
به نظرت از چه سایزی برای فونت استفاده کنم؟؟
سلام.
امممم... برای کتابای استاندارد فارسی داستان و رمان، همونجوری که احتمالا کتابهای چاپی رو دیدین، اندازه کوچیکتری دارن. بهشون میگن قطع رقعی که اندازهی صفحهش تقریبا 15 × 21 میشه (پرتره)؛ منتهی برای ما که تو سطح نت کار میکنیم این زیاد چیز مهمی نیست، اکثر فایلها و داستانها با اندازه آچار که میشه 21 × 30 منتشر میشن. در این مورد نظر منو بخوای، رقعیکردن اندازه صفحه نه تنها کار رو استانداردتر میکنه (به کتابای چاپی نزدیکتر میشه) بلکه تعداد صفحات رو هم زیاد میکنه و به علاوه خواننده رو برای مدت زیادی توی یک صفحه بلندبالا نگه نمیداره تا خسته و زده بشه.
برای قلم استاندارد کتابهای چاپیِ فارسی، از اندازه قلم 14 با نوع قلمهای B Nazanin یا B Mitra استفاده میکنن، ترجیحا همون نازنین استفاده میشه البته (توجه کن که اگه احیانا از میترا استفاده کردی، فقط B Mitra باشه، چون میترا چهار مدل داره فکر کنم). بعد... فونتهایی دیگهای هم هستن ها که گاهی اوقات استفاده میشن، مثل لوتوس و احتمالاً زر، ولی معمولش همون دوتاس که اول گفتم.
فکر کنم همینا برای شروع کافی باشه، بقیهش رو کمکم خودت دستت میاد؛ مثلا بین هر پاراگراف با پاراگراف دیگه باید فاصلهای بیشتر از فاصلهی بین خطوط باشه و تیتر فصل باید تقریبا وسط (نه دقیقا) صفحه باشه و فاصله حاشیهها با متن از هر سمت چقد باشه و رنگ کاغذ پسزمینه و خلاصه این چیزا. اینا فکر نکنم اولای کار زیاد مهم باشن، مخصوصاً که بسته به نوع مخاطب و مدل کتاب همیشه تفاوتهای ریزی هم ایجاد میشه؛ مثلا اندازه فونت فارسی بین 12 تا 14 در گردشه، یا اندازه فونت انگلیسی (که استانداردش Times New Roman یا Baskervile Oldئه) - در صورت استفاده - بین 10 تا 12 در گردشه.
(رنگ صفحه رو هر چی خواستی بذاری، زیاد غلیظش نکن؛ البته خب بهتره «هرچی» نذاری. مثلا کتابای کاهی رو دیدی؟ یا کاغذای بالک؟ اینا چشم رو کمتر اذیت میکنن در طولانیمدت و رنگشون یه چیزی تو مایههای کرمیه، کرمیِ روشن.)
بسم الله الرحمان الرحیم
خب فصل چهار هم روی سایت قرار گرفت
جا داره یه عذر خواهی کنم برای تاخیر نسبتا طولانی. متاسفانه یه اتفاق پیش بینی نشده افتاد و کل کار رو زمین موند،امیدوارم انشالله دیگه همچین اتفاقایی نیوفته
به امید شروعی بهتر:دی
سلام من داستانتون رو شروع کردم به خوندن میشه فصل های اول رو هم از نظر ویراستاری مثل فصل های آخر کنین :1: