Header Background day #08
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

سلحشور آتش: فصل 42 اضافه شد

113 ارسال‌
35 کاربران
235 Reactions
37.6 K نمایش‌
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  
به نام خدایی که قلمی را بی اذنش توانایی نوشتار نیست

تالارگفتمان 1

نام :سلحشور آتش
نویسنده: امیرحسین زارع
ژانر: فانتزي، حماسي
طراح كاور:خانم یاس
زبان: فارسي
ویراستار:احسان
و
امیرحسین
AZERakhs


روز روزگاری پسری زندگی میکرد به نام روزبه دادگسترنیا که...
در شکم مادرش مرد...
در سن چهارده سالگی یک بار دیگر مرد...
سه ماه بعدش دوباره مرد...
یه هفته بعد دوباره مرد...
و این مرگ ها تا آخر عمرش تا اینکه واقعا مرد.
در هردفعه سنگ قبری داشت و جنازه ای که خاک شد ولی وی باز هم به مردن ادامه داد.
با ما همراه باشید تا راز زندگی عجیب روزبه رو کشف کنید.
عکس اژدهای استفاده شده در صفحه آرائی از مایکل سیریگوس(
Michael Syrigos)


امیدوارم خوشتون بیاد.
با تشکر
و من الله توفیق

داستان کوتاه الگاناساد ارائه شد
کاور از بازی دارک سولز
تالارگفتمان 2


لینک دانلود
آلگاناساد



   
paradise, ZAHRA*J, Batman and 68 people reacted
نقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

red book;28912:
از همین الان احساس می کنم که این گفته ها یه طومار بشه ولی اگه چیزی گفته میشه از سر دوستیه محضه و نه چیز دیگه ای.۱. در نگاه اول باید توجه کامل داشته باشی که داری یه رمان می نویسی و نه یک فیلمنامه و نه توصیفاتی از فیلم. توی این دنیای کلمات می تونیم از نوعی احساسات یا افکار بگیم که به هیچ وجه قابل به تصویر کشیدن در فیلم نیست، نه به شکل دقیقی که توسط کلمات شکل گرفته. اما چنین چیزی توی سلحشور هست؟ اصلا و ابدا. و فقط به حرکات، ظاهر اشخاص و اتفاقات بیرونی توجه میشه و توجه به درونیات اشخاص،افکار و احساسات ملموس، به حد کافی نیست.۲. انگار تمام اشخاص دارن از جانب یک نفر حرف می زنن و هیچ ویژگی مخصوص به خود و متمایزی ندارند. در واقع میشه گفت چند شخصیت تو خالی و پوشالی که فقط توی اسم ها تفاوت دارن.۳. اینکه شخصیت اصلی یک ویژگی و قدرت خاص داره تا کنون توی بیش از هزار داستان تکرار شده و یک کلیشه به تمام معناست، مگه اینکه نگاه و نوع نگارش نویسنده این مورد رو به نحوی استادانه برای خواننده جدید و قابل قبول کنه که در داستان سلحشور آتش هیچگاه چنین اتفاقی نیافتاده. در ضمن کلیشه های بسیار دیگه ای هم به چشم می خوره از جمله بسیاری از مبارزات یا مواجه شدن با نژادهایی که یا بارها اون ها رو دیدیم یا ویژگی مجذوب کننده و عوام پسندی ندارن.۴. هدف اصلی داستان به قدری کشش کافی و جذابیت مناسب رو ایجاد نمیکنه تا خواننده لحظه به لحظه با داستان همراه بشه و همگام با اتفاقات و برخوردهای داستان پیش بره. هدف چیه؟ بدست آوردن گنجینه با ارزش تانیمورها. اما به چه دلیلی؟ چون افراسیاب به راحتی تعدادی از کودکان شهرش رو گروگان گرفته و با چند کلمه ناقابل، شخصیت های اصلی رو وادار میکنه تا تمام وقت و زندگیشون رو که شامل تمام قسمت بعدی داستان میشه صرف پیدا کردن گنج کنن. بی شک اهداف قابل قبول، جذاب و عوام پسندتری رو هم میشه برای یک داستان در نظر گرفت.۵. مورد پنج بیشتر مربوط به زمانیه که داستان رو ویرایش می کنم.ایراد بزرگ در قواعد نوشتاری. در قسمتی داستان به صورت حال تعریف میشه و در پاراگراف بعد به صورت گذشته. گاهی اوقات از کلمه این مرد یا اینک یا حال استفاده میشه که برای یک جمله با فعل گذشته، کاملا غلطه.حتی بعضی مواقع کلماتی رو می بینم که مناسب یک رمان امروزی نیست. مثلا: وی - به سان - و غیره.از همه مهمتر اینکه در نوشتن یک جمله کوچکترین دقتی انجام نمیشه، به طرزی که نود درصد جملات دارای ایراد هستن.۶. سعی داری داستان همراه با پیام و معنی باشه و نه فقط جهت سرگرمی، اما نه پیام خاص و مفیدی می بینیم و به طور خلاقانه یا قابل قبولی ارائه میشه.

سلام
کاری به کیفیت داستان سلحشور ندارم ولی از ریزه کاری ها و روش نقدت بسیار خوشم اومد ، خیلی کم پیش میاد افرادی پیدا شن که با این دقت متن رو بخونن و بدون غرض نقد کنن و اونم چه نقد هایی هم از نظر روند داستان هم شخصیت ها و کلا همه چیز به نظرم نقدت بسیار عالی و کامل بود ، برای همین امید وارم یه زمانی به داستان من هم اختصاص بدی داستان دورگه که به 12 فصل رسیده خوشحال میشم افتخار بدی یه نقد کوبنده از داستان منم بزاری که بتونم توی ادامه داستان درست پیش برم و هر فصل کیفیت داستان رو بهتر کنم
توصیه هایی هم برام داشتی خوشحال میشم بشنوم
مرسی منتظرم یا علی


   
پاسخنقل‌قول
mnsim
(@mnsim)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 57
 

خیلی قشنگ بود همشو خوندم . ایکاش ادامه اش میدادید.


   
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

خسته نباشین.
پیشتازو هم چک کردم اونجا هم سرانجامی نبود گویا.

با این حال این کتاب رو قرار بود 2 سال پیش بخونم.الان قسمت شده.بسم الله.
خدایی نکرده خواستین ادامه ایی بنویسین یادتون نره اینجا بزارید.
:|||||||||||||||||
لینکاش کو!؟؟!؟!


   
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

در عرض 8 ساعت تاپیکه محو شد بس که مشالا بچه ها فعالن ((: نویسنده رو نقل قول کنم که قشنگ بره تو صفحش راحت تر ببینه ^-^


   
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

ALMATRA;605:

به نام خدایی که قلمی را بی اذنش توانایی نوشتار نیست

تالارگفتمان 1

نام :سلحشور آتش
نویسنده: امیرحسین زارع
ژانر: فانتزي، حماسي
طراح كاور:خانم یاس
زبان: فارسي
ویراستار:احسان
و
امیرحسین
AZERakhs


روز روزگاری پسری زندگی میکرد به نام روزبه دادگسترنیا که...
در شکم مادرش مرد...
در سن چهارده سالگی یک بار دیگر مرد...
سه ماه بعدش دوباره مرد...
یه هفته بعد دوباره مرد...
و این مرگ ها تا آخر عمرش تا اینکه واقعا مرد.
در هردفعه سنگ قبری داشت و جنازه ای که خاک شد ولی وی باز هم به مردن ادامه داد.
با ما همراه باشید تا راز زندگی عجیب روزبه رو کشف کنید.
عکس اژدهای استفاده شده در صفحه آرائی از مایکل سیریگوس(
Michael Syrigos)


امیدوارم خوشتون بیاد.
با تشکر
و من الله توفیق

داستان کوتاه الگاناساد ارائه شد
کاور از بازی دارک سولز
تالارگفتمان 2


لینک دانلود
آلگاناساد


چند وقت پیش وقتی میومدم تو تاپیک سلحشور اتش یا با بچه ها حرف میزدم معمولا میگفتن این کتاب مخاطب های خاص خودشو اره و همه پسند نیست.ایرادات زیادیم بهش وارد بود.اعم از فضا سازی و دیالوگ و سیر داستان.خلاصه خودمو اماده کرده بودم یه داستانی بخونم که تا حد مرگ سرمو بکوبم به دیوار.اما! (به قول زیگموند این اما ها مثل سیل کل زندگی ادمو تغیر میدن) در عین نپختگی ها دبستانی نویسی ها لحن لاتی در فضایی که داستان یک طرف و مخاطب در گوشه دیگر پرت است،این کتاب واقعا یکی از باحال ترین و قشنگ ترین کتابایی بود که خونده بودم.فقط سه بار این حالت جالب که "لامصب چی داری میگی!"بم داست داد.یه بار موقع خوندن هزارپیشه بود.که هی بوکوفسکی یه چیزایی میگفت که از ذهنم دور بود! فوحشای میداد که فکرشو نمیکردم.توصیفاتی میکرد که برای نویسنده زشت بود! و اینا.یه بار وقتی یه کتاب دیگه رو داشتم میخوندم.و سومین بارم این کتاب.حرفا و رفتارایی که نشون میده یه جاهایی نویسنده چقد افسار گسیخته بین انچه هست و انچه میخواهد و انچه نیست مونده.نویسنده حرفایی رو میگه که به قول یکی از بچه ها بین"خمینی و سوپرمن" در حال دستو پا زدنه.حتی یه جاهایی حس کردم نویسنده داره با ایدئولوژی هایی که تو داستان نیازه ارمانای خودشو خراش میده.نمیدونم.شایم همش اشتباه باشه.و برعکس کسایی که نقد کرده بودن به نظرم این داستان تُن داره.میشنوی صدای روزبه و ه داره جیغو ویغ میکنه.میتونی خاهرشو تجسم کنی که چه اخلاقایی داره بی انکه نویسنده ادامه بده.و چه کسی"انگار داری خودت جواب خودتو میدی و میری جلو" رو میتونه اینجوری تعبیر کنه که:"نویسنده شخصیتاش مثل مقوا میمونن."این اصلا به مثابه ی اون نیست.اصلا.
اقا خلاصه حس رمان 98تیا بم دست نداد.خیلیم کیف کردم.تازه فک کنم یه چارصد صفه دیگه هم مونده.خیلیم تصویر سازیای باحالی داشت.مرسی.ممنون.
فقط یه سوال اگه نویسنده دوره نقاهت انبساطشون تموم شده،اینا مشکل کرایه خونه و خرجی داشتن.6 ماه این خونه قرار بود خالی بمونه و پولش متقبل بشه؟چرا خونه رو پس ندادن به صاب خونه؟6 ماه!چرا کرایش ندادن خودشون به یکی دیگه؟


   
reza379 reacted
پاسخنقل‌قول
mamad1221na2
(@mamad1221na2)
Eminent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 22
 

سلام میکید فصل 42 اما خبری از فصل ها نیست فقط فصل اول هست بقیه فصل هارو کجا باید پیدا کر ممنون


   
پاسخنقل‌قول
MHZED
(@mhzed)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 68
 

سلام
لینک فصل ها کجا هستند و از کجا باید داستان را دانلود کرد ؟


   
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
 

گویا نویسنده خودش لینک‌ها رو برداشته دوستان؛ نمی‌دونم چرا.
البته به حسابش می‌رسم، ولی خب راضی نمی‌شه دوباره بذاردشون متأسفانه. جا داره که بگم واقعا براش متاسفم 😐 امیر، اگه اینو می‌خونی بدون که خدا لعنتت کنه.
خب دیگه، در کمال ناراحتی... تاپیک قفل می‌شه.


   
Dark lord reacted
پاسخنقل‌قول
صفحه 8 / 8
اشتراک: