آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
داستان های درحال نگارش
68
ارسال
23
کاربران
77
Reactions
17.7 K
نمایش
شروع کننده موضوع 1399/01/15 16:32
سلام امروز میخوام کتابم رو بزارم،مقدمه:
متولد خواهند شد آخرینان
با قدرت و شکوهی مثال زدنی
کسانی که متولد شدند
برای کشتن و نابود کردن
سرانجام کشته میشود
نزدیکانشان
توسط شیاطین
آن هنگام است
که کینه و نفرت
وجود تک تکشان را پر میکند
قدرت هایی که سرکوب شدند
سر بر خواهند گرفت
دوران سیاهی و مرگ
جهان را در چنگال خود میگیرد
دوران قدرت ارباب یخ
فرمانروای راستین جهان های موازی
فرمانروایی که قدرت تنها از آن او خواهد بود
خب بلاخره بعد از دو ماه تونستم به اونجایی که میخواستم برسم، هر چند که دو ماه زمان زیادی برای نوشتن هفت فصل هست، اما پیشرفتی که بدست آوردم واقعا ارزشش رو داره، الان که نوشته های قبلی ای که روی سایت کذاشتم رو با نوشته های جدیدم مقایسه میکنم میبینم واقعا پیشرفت بزرگی کردم!!
اینم از فصل یک، راستی فصل دو رو سی خرداد آپلود میکنم
و یه عذر خواهی هم باید کنم بابت تاخیر یک ساعتم که اونم بخاطر قطعی اینترنت هستش :دی:
دانلود فصل اول]
دانلود فصل دو]
دانلود فصل سوم]
فصل چهار]
اطلاعیه:
یه مدت میخوام رو داستان کار کنم، برای همین ارائه کتاب متوقف میشه
1399/01/15 18:07
سلام
به سلامتی داستان و نویسنده ای جدید 🙂
مقدمه لحنش رسمیه ولی چندجاش ایراد داره مثل سر برخواهند گرفت(سر برخواهند آورد) ملموس تره.
برم فصل ها رو بخونم میام نظر میدم انشالله.
ویرایشگر داشته باشی خیلی خوب میشه چون هم فونت و سایز نوشتن خیلی نیاز به اصلاح داره و هم غلطای املایی و نگارشی.
یه جا خیلی خنده دار بود که گفتی پدرم فرمانده هستش و مادرم معاونش و اینکه خیلی ها میگن مادرم با پارتی پدرم معاونش شده و واقعیت هم همینه:21: اونجا گفتم الان نفی می کنی و میگی که اصلا اینطور نیست ولی یهو دیدم میگی حقیقت همینه:21:
طرف چند جمله بیشتر نگفت بعد اون یارو میاد ازش تعریف می کنه که سخنرانی خوبی بود!
کلا توصیفات کمه و داستان یکم سریع میره جلو بدون توصیف کافی.
در کل به نوشتن ادامه بده و سعی کن یکم روی ریزه کاری ها و توصیفات وقت بزاری ، مطمئن باش روز به روز بهتر خواهی نوشت.
1399/01/15 18:31
داستان جالبیه خوشمان آمد 🙂
البته من دقیقا متوجه نشدم که فصل 2 چجوری با بقیش مرتبطه ( یه دفعه صحنه عوض کردی نکردی حداقل بزاری ضربه ای چیزی بخوره بعد داستان بره سمت رویا و پیشگویی )
یه جورایی شبیه کارای سیناست (اسمش به خصوص ). خوبه بعد یه مدت طولانی یه نوشته در این سبک رو بخونی لذت خاص خودشو داره
صفحه 10 زربه رو عوض کن بشه ضربه
کاور قشنگی انتخاب کردی
نوشته هات راستش هنوز یکم خامه بعضی جا ها نقص تشبیه داستان به چشم میاد بعضی صحنه های عاطفی رو سریع رد کردی جوری که انگار اصلا وجود ندارند
آخه کدوم بچه ای مادرش نصف شب بلندش کنه فکر میکنه باباش مرده
ای کاش یکم با احساسات بیشتر بازی میکردی یه ذره در مورد جهانت بیشتر توضیح میدادی میشد یکی دو فصل رو فقط برای مقدمه بزاری جوری که عمق قضیه رو بیشتر کنی
درجات نظامی بر اساس قدرت افراد مشخص می کردی مثلا میگفتی فرمانده ها معمولا مبارزان ماهری هستند که نمی میرند و امید بشریت هستند و بلا بلا بلا .... تا مرگ داییه بیشتر
شوکه کنندنه به چشم بیاد
می تونستی در مورد جنس سنگ فرش راه ها زیبایی میدان برگزاری مراسم (یه چیزی مصل نگین شهر بشریت ) توضیح بدی جزییات اضافه کنی شلوغی یا تاریک خیابونا
میشد مثلا گفت اگر چند ساعت دیگه از این مسیر ها عبور می کردی میتونستی فروشنده ها و مردم محلی و نیروهای پاسبانی و ... رو ببینی
اشتباه برداشت نکن اینا رو میگم داستانت خیلی خوب پیشرفته ایده های جذابی داری خواننده با کنجکاوی دوست داره ادامه داستان رو بخونه
در کل عالی بود موفق باشی مشتاق ادامه داستان زیبات
شروع کننده موضوع 1399/01/15 21:37
سلام
به سلامتی داستان و نویسنده ای جدید 🙂
مقدمه لحنش رسمیه ولی چندجاش ایراد داره مثل سر برخواهند گرفت(سر برخواهند آورد) ملموس تره.
برم فصل ها رو بخونم میام نظر میدم انشالله.ویرایشگر داشته باشی خیلی خوب میشه چون هم فونت و سایز نوشتن خیلی نیاز به اصلاح داره و هم غلطای املایی و نگارشی.
یه جا خیلی خنده دار بود که گفتی پدرم فرمانده هستش و مادرم معاونش و اینکه خیلی ها میگن مادرم با پارتی پدرم معاونش شده و واقعیت هم همینه:21: اونجا گفتم الان نفی می کنی و میگی که اصلا اینطور نیست ولی یهو دیدم میگی حقیقت همینه:21:
طرف چند جمله بیشتر نگفت بعد اون یارو میاد ازش تعریف می کنه که سخنرانی خوبی بود!
کلا توصیفات کمه و داستان یکم سریع میره جلو بدون توصیف کافی.
در کل به نوشتن ادامه بده و سعی کن یکم روی ریزه کاری ها و توصیفات وقت بزاری ، مطمئن باش روز به روز بهتر خواهی نوشت.
سلام دی:
رسمی بودن مقدمه رو قبول دارم ولی خوب این پیشگویی هست و پیشگویی باید مرموزانه باشه:19:
توصیفات هم خودم قبول دارم این چندتا فصل رو پارسال همین موقع ها نوشتم اون موقع چیز زیادی هم از داستان نویسی نمیدونستم دی: ولی انشاالله فصل چهارم رو حسابی میترکونم 🙂
در کل از نظر دادنت خوشحال شدم و حالاانتظار دادم فصل بعد رو که دادم نظر بدی دی:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
داستان جالبیه خوشمان آمد 🙂
البته من دقیقا متوجه نشدم که فصل 2 چجوری با بقیش مرتبطه ( یه دفعه صحنه عوض کردی نکردی حداقل بزاری ضربه ای چیزی بخوره بعد داستان بره سمت رویا و پیشگویی )
یه جورایی شبیه کارای سیناست (اسمش به خصوص ). خوبه بعد یه مدت طولانی یه نوشته در این سبک رو بخونی لذت خاص خودشو داره
صفحه 10 زربه رو عوض کن بشه ضربه
کاور قشنگی انتخاب کردی
نوشته هات راستش هنوز یکم خامه بعضی جا ها نقص تشبیه داستان به چشم میاد بعضی صحنه های عاطفی رو سریع رد کردی جوری که انگار اصلا وجود ندارند
آخه کدوم بچه ای مادرش نصف شب بلندش کنه فکر میکنه باباش مرده
ای کاش یکم با احساسات بیشتر بازی میکردی یه ذره در مورد جهانت بیشتر توضیح میدادی میشد یکی دو فصل رو فقط برای مقدمه بزاری جوری که عمق قضیه رو بیشتر کنی
درجات نظامی بر اساس قدرت افراد مشخص می کردی مثلا میگفتی فرمانده ها معمولا مبارزان ماهری هستند که نمی میرند و امید بشریت هستند و بلا بلا بلا .... تا مرگ داییه بیشتر
شوکه کنندنه به چشم بیاد
می تونستی در مورد جنس سنگ فرش راه ها زیبایی میدان برگزاری مراسم (یه چیزی مصل نگین شهر بشریت ) توضیح بدی جزییات اضافه کنی شلوغی یا تاریک خیابونا
میشد مثلا گفت اگر چند ساعت دیگه از این مسیر ها عبور می کردی میتونستی فروشنده ها و مردم محلی و نیروهای پاسبانی و ... رو ببینی
اشتباه برداشت نکن اینا رو میگم داستانت خیلی خوب پیشرفته ایده های جذابی داری خواننده با کنجکاوی دوست داره ادامه داستان رو بخونه
در کل عالی بود موفق باشی مشتاق ادامه داستان زیبات
سلام :دی
فکر کنم منظورت فصل سه هست،خوب من یه چیزی از سینا یاد گرفتم اونم اینه که تو کتابت تا میتونی بزن تو ذوق خواننده :دی
من از کارای سینا خیلی خوشم میاد و کتابم رو وقتی سفیر کبیر سینا رو خوندم شروع کردم به نوشتنش راستش برام عجیب بود که یه کتاب ایرانی اینقدر جذاب باشه تا قبل از اون فکر میکردم ایرانی ها فقط راجب جن مینویسن :دی
راستش کاور رو از اینترنت دزدیدم:db459c4ae8a21f94ecc
اه راستم میگه که(درستش میکنم)
تو کلی ایده دادی براااااممممممم
ممنون بابت نظرت فصل چهارم هم که گذاشتم میخوام حتما راجبش یه نظر بنویسی برام
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی یه سوال؟؟
چجوری لینک رو بیارم تو متن(یعنی بزنی رو فصل چهار،لینک کتاب برات باز شه)؟؟؟؟
شروع کننده موضوع 1399/01/15 22:37
این داستان جدیده؟؟ چرا من دوفصل اولو قبلا خوندم:45:
شاید بخاطر اینکه من این کتاب رو شیش ماه پیش تو کتابخانه ایرانیان و زندگی پیشتاز گذاشتم
نظرت راجب کتاب؟
Hacker واکنش نشان داد
1399/01/15 23:16
این داستان جدیده؟؟ چرا من دوفصل اولو قبلا خوندم:45:
:lo:واییییییی ..هولی شتتتتت ...خیلی باحال بود ....نویسنده جواب لطفا ؟ :b:
.
.
.
خب خب داستان جدید داریم ....امید وارم ک ادامش بدی ؟! من میرم فصل ها رو بخونم ..و بعد همین جا نظر میدم ....
( و ی پیشنهاد دوستانه .....مقدمه رو تغییر بده ...:)
ی جورایی جذاب نیست ..نمی دونم دوستان نقص هاشو گرفتن یا ن ... منم وقتی فصل ها رو کامل خوندم ی نقد جانانه واست میام :g: موفق باشی
شروع کننده موضوع 1399/01/15 23:33
خداییش اینجا خیلی بهتره زندگی پیشتازه :دی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
:lo:واییییییی ..هولی شتتتتت ...خیلی باحال بود ....نویسنده جواب لطفا ؟ :b:
.
.
.
خب خب داستان جدید داریم ....امید وارم ک ادامش بدی ؟! من میرم فصل ها رو بخونم ..و بعد همین جا نظر میدم ....
( و ی پیشنهاد دوستانه .....مقدمه رو تغییر بده ...:)
ی جورایی جذاب نیست ..نمی دونم دوستان نقص هاشو گرفتن یا ن ... منم وقتی فصل ها رو کامل خوندم ی نقد جانانه واست میام :g: موفق باشی
راستش مقدمه دیگه ای به ذهنم نرسید
منتظر نقدت هستم :دی
شروع کننده موضوع 1399/01/16 15:22
:lo:واییییییی ..هولی شتتتتت ...خیلی باحال بود ....نویسنده جواب لطفا ؟ :b:
.
.
.
خب خب داستان جدید داریم ....امید وارم ک ادامش بدی ؟! من میرم فصل ها رو بخونم ..و بعد همین جا نظر میدم ....
( و ی پیشنهاد دوستانه .....مقدمه رو تغییر بده ...:)
ی جورایی جذاب نیست ..نمی دونم دوستان نقص هاشو گرفتن یا ن ... منم وقتی فصل ها رو کامل خوندم ی نقد جانانه واست میام :g: موفق باشی
منتظریماDD
شروع کننده موضوع 1399/01/16 15:53
اسم کتاب سینا
سفیر کبیر و محبت برزخی
1399/01/18 14:17
سلام خوبی؟
پیشنهاد من اینه که اگه داستانت ویراستار نداره حتما با یکی از بچه های ویراستار هماهنگ شی
هم برای بهتر شدن محتوا و نحوه نوشتن متن خوبه برات
شروع کننده موضوع 1399/01/18 15:18
سلام خوبی؟
پیشنهاد من اینه که اگه داستانت ویراستار نداره حتما با یکی از بچه های ویراستار هماهنگ شی
هم برای بهتر شدن محتوا و نحوه نوشتن متن خوبه برات
متاسفانه ویرایشگری گیرم نیومد
1399/01/22 21:00
پس کو کتاب کی میزاریش خیلی وقته نیومده بودم سایت و هیچ کتابی جدیدی ندیدم تا حالا نا اومید شدم:20:
صفحه 1 / 5
بعدی
