Header Background day #14
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

اعتراف

4 ارسال‌
3 کاربران
24 Reactions
3,511 نمایش‌
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1063
شروع کننده موضوع  

تالارگفتمان 1
تالارگفتمان 2
نام کتاب: اعتراف
4 داستان کوتاه
ژانر: فیکشن واقع‌گرایانه
نویسنده: جک لندن
مترجم و مؤلف: اصغر مهدی‌زادگان
تعداد صفحات: 61
تایپیست‌ها: @dara@
| @ساحره@ | @amir@ | @blacksnake@

ویراستار: @yasss@
بازبینی نهایی:
رضا نیّری | reza379
طراح جلد: رضا نیّری
صفحه‌آرا و گرافیست:
رضا نیّری
مدیر پروژه: رضا نیّری :/


ارائه‌ای از تیم تایپ سایت بوک‌پیج

تالارگفتمان 3

کاری از تیم تایپ سایت بوک‌پیج

چند کلمه‌ای از ابتدای اثر:
در ایالت نوادا، زنی زندگی می‌­کند که من یک بار چند ساعت با بی­شرمی به او دروغ گفتم. من از ایشان عذرخواهی نخواهم کرد، این کار در شأن من نیست. اما دوست دارم کارم را توضیح دهم. متأسفانه اسم و آدرس کنونی او را نمی­دانم، ولی اگر به طور اتفاقی چشم­اش به این سطرها بیفتد، امیدوارم پاسخ مرا بدهد.
این واقعه در تابستان ۱۸۹۲ در شهر رنو در ایالت نوادا اتفاق افتاد. هنگام نمایشگاه کالا بود. شهر پر از دسته­‌های کلاهبردار و دزدان کوچک و بزرگ بود...

1- اعتراف
2- دستگیر کردند
3- کشتن انسان
4- کولائوی جذامی

چند کلمه‌ای از من:
داشتم داستان رو می‌خوندم و بعد از خوندن دو داستان اول گفتم که چقدر عالی، چهارتا داستان کوتاه مجزا اما مرتبط و پیوسته از زندگی یک بی‌خانمان! اما خب، گویا مؤلف اثر آقای اصغرزاده نظر دیگه‌ای داشته و فقط دو داستان اول به همدیگه مرتبطن؛ اینطور به نظر می‌رسه که دو داستان نهایی یعنی «کشتن انسان» و «کولائوی جذامی» ربطی به سرگذشت زندگینامه‌واری که شخصیت دو فصل اول می‌گه ندارن.
اما بعضی وقت‌ها خواننده احساس می‌کنه که «نه! شاید هم مرتبط باشن! ولی خب، حیف که امید واهیه، دلم می‌خواست سرگذشت جوون بی‌خانمان رو بدونم. اما اگر کسی به جز حال و هوای داستان، سرنخی از این نکته که داستان‌ها به همدیگه مرتبطن پیدا کرد، خوشحال می‌شم زیر تاپیک کامنت بذاره.

اعتراف
دانلود از پیشتازان کتاب

تالارگفتمان 4


   
maria9620، هلن پراسپرو، carlian20112 و 10 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
 

یه عیدی بی نظیر خیلی خوشم اومد . ممنون
فصل اول و دومش که خیلی خوب بود یجورایی به نظرم نویسنده تو فصل دوم گفت تو فصل های بعدی بیشتر از اینها بحث میکنم منظورش از پستی‌ها و پلیدی‌هایی بود که تو جامعه وجود داره و با رفتن مرد جوان به پنسیلوانیا داستان رو تموم کرد بعدش هم که از زبان دزدی داستان رو روایت کرد که به صاحب خونه اطمینان کرد و فریب حیله اون رو خورد در کل در حین شکایت کردن از شرایط محدوده‌ی زمانی خودش یه محیط مناسب خلق کرده بود و آدم حس میکرد ، تمام نفرت و زجری که تو داستان به نمایش گذاشته بود.
خسته نباشید.


   
zzareb2، carlian20112، reza379 و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AlirezaDark
(@alirezadark)
Trusted Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 58
 

اقا دمتون گرم عجب داستان خوبی واقعا حس زیبایی رو منتقل میکنه که در عین حال عجیب هم هست و مخاطب میتونه با عمق وجود حال اون پسر رو بفهمه ولی درکل به نظرم نویسنده میخواست که اوج تباهی و یجورایی فساد و بدی های جامعه رو به نمایش بکشه و به عبارتی اون روی دیگه سکه رو نشون بده که البته شباهت زیادی به اون کتابی داره که شخصیت اصلی کتاب سه تفنگدار(دارتن یان) تو چند جلد اخر اون کتاب( سه تفنگدار) میخوند داره منظورم سرگذشت اون دختر فقیر هست
خلاصه اینکه خسته نباشید:53::53:


   
yasss، zzareb2، carlian20112 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1063
شروع کننده موضوع  

راستی لینک دانلود از «پیشتازان کتاب» هم به پست اول اضافه شد.
ضمناً تگ تاپیک هم از «عیدی» به «دانلود کتاب» تغییر پیدا می‌کنه.


   
yasss و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
اشتراک: