Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

ژنرال

3 ارسال‌
3 کاربران
11 Reactions
2,231 نمایش‌
Abner
(@abner)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 97
شروع کننده موضوع  

من در خط مقدم جنگ با زندگی ایستاده ام. و ژنرال نبرد نا برابر زندگیِ خودم با اسبی که دیگر نای رفتنش نیست. با اندوهی که سپاهیانم در چنگال سیاهی های روزمره خط به خط،. صف به صف،. گروه گروه ، از بین میروند. و کشوری که در افق نگاهم، مرزهایش هر روز به دست مزدوران متلاشی میشود. ایستادگی تا به کی.!!
اکنون اخرین نبرد من اغاز خواهد شد. نگاهی به گذشته و نگاهی به حال. با پیش بینی های مختلف از اینده. از ان دوران با شکوه پادشاهی خیلی فاصله دارم. اما هنوز. امید اصلی ترین و مهم ترین سلاح من. در قلب اندک سربازانم مانده.

از دور موج عظیمی به پا شده. با چنگال های تیز و چشم های خروشان و چهره های اتشین به سمت ما می ایند.

ای سربازان من. ای تمام هر انچه که دارم. ترس را از خود دور کنید. ترس شروع ویرانی ماست. ما برای هدفی خواهیم مرد که تاریخ در باره اش خواهد نوشت. نور در دستان ما و تاریکی در وجود انان. ما برای گذر از این بلا باید به امیدمان متکی شویم. به خروشید. فرزندان من. در قلب سیاه زندگی نیزه های نور را فرو کنید. و غم بر چهره نداشته باشید. اینده از ان ماست.

اکنون بعد از جنگی سخت و نا برابر. بر بالا ترین بلندی وجودم. در عمق نگاه خودم. به خود میبالم. زندگی سر ما را خم کرد. اما هنوز روی پا های خود استوار. با تمام وجود با تاریکی میجنگیم.

من در خط مقدم جنگ با زندگی ایستاده ام. و به دور دست می نگرم.


   
نقل‌قول
Atish pare
(@daniyal)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 391
 

کوتاه ... زیبا ... پرمفهوم... دوست داشتم ! خسته نباشی ::50::


   
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
 

سلام
تصویر سازیت رو دوست داشتم و اینکه با نور به دل تاریکی میزدی ایده جالبی بود.
فقط اونجایی که گفتی فرزندان من یکم گیج شدم به نظرم میگفتی برادران من یکم اجتماعی تر و مناسب فضا بود.
ولی درکل تونستم قشنگ همه چیز رو تصور کنم و نسبت به کوتاهی که داشت پرمحتوا بود.
منتظر نوشته هات بعدیت هستم.:53:


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: