آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
گفت و گو
9
ارسال
5
کاربران
13
Reactions
3,670
نمایش
شروع کننده موضوع 1398/06/31 08:24
خب من و ریحانه از همدیگه خوشمون اومد و با هم تاپیک زدیم. به کسیم ربطی نداره.
البته موضوع تاپیک هر آنچه است که میان من و او مشترکه. مثل داستان های کوتاه و اپیزودیک از زندگی من و وی.
به قول گفتنی بچه ها، قسمت بعد، تیزهوشان.
منتظر ما باشید تا یک عدد لپتاپ به دستمان برسد.
........
اول توضیحاتی بدم درباره تیزهوشان و ماجرایی که داشتم
ما جزو اون دوره بدشانسی بودیم که یکی دو نفر بازیشون گرفته بود، هی تیزهوشان و بر میذاشتن هی میذاشتن. منی که در طول سال تحصیلی از ناحیه بخاری جم نخورده و فقط درس خوندم، اونی که میتونست اعداد اول تا هزار و از حفظ بگه، اونیکه دو باب گلستان حفظ بود، قبول نشدیم.
سوالات چهل سال پیش(اغراق نیست. واقعا چهل سال پیش) لو رفته بود.
ما، یعنی جامانده ها، رفتیم مدرسه ای دیگر. اونجا بهترین سال زندگیشونو گذروندیم. شهادت میدم که از هر ده نفر نه تا نابغه بودن تو کلاس ما. نابغه های مختلف...از ریاضی تا ورزش. حتی بچه خلاف کلاسمون تا حالا تو وسطی خورده نشده بود از بس ورزشش خوب بود.
بعد...گفتن ما دو تا ظرفیت میخوایم. از مدرسمون هیچکس به جز من **** شرکت نکرد. و قبول شدم. اینست اتفاقات روز اول تیزهوشان:
فعلا درباره مدرسه تیزهوشان نظری ندارم. ولی از بچها هایش متنفرم. خیلی خوبند، ولی ازشان متنفرم.به دلایل زیر:
۱)فهمیدم هشت نفر ظرفیت خالی داشتند که دو نفر گرفتند. حداقل به طور رسمی. شش تای دیگر مخفیانه وارد شده اند. حتی دومین نفر هم پدرش یکی از روسای استان بوده. یعنی به معنای واقعی کلمه...من تنهام.
۲)بچه ها همه عادین. من از ادمای عادی متنفرم. ادمایی که نمی تونن به سوال درباره خودت بگو جواب بدن. از طرف دیگه، اونا جای آدمایی رو گرفتن که ...که....واقعا نمی تونم وصف کنم که اگه ده نفر ظرفیت میداشت، اون ده نفر همه از کلاس پارسال ما بودن. بازمانده های تیزهوشان. نابغه های خل و چل انیشتین وار.
یکی داشت میگفت خیلی تصادفی....که حرفشو سانسور کرد: شرکت کردم.
ولی جمله اصلی رو تو مغزش شنیدم:خیلی تصادفی تستا به دستم رسید. خیلی تصادفی قبول شدم و خیلی تصادفی زندگی یکی رو خراب کردم.
۳)وقتی میگم کتاب چشمهایش از اینها کمتر حوصله سر بره، حرفمو باور کنید
۴) تو سرویس، دختری که جلو نشسته بود با کلی غرور گفت: مسیرای شما کدوم وره؟
- فلان شهر کوچیکتر
_فلان شهر کوچیک تر
_ من:فلان شهر کوچیک
:راننده: فلان شهر کوچکترین
اون:فلان شهر بزرگ
بعد کلی با افاده برگشت که یعنی ما کشکیم.
الان نصف مدرسه اینجوری به من نگاه میکنن. از بین معاونا هم دو تا از سه تاشون فکر میکنن من دهکده ایم. اون سومین هم که معاون یه معاونست و فقط نمراتو وارد میکنه:|
.......
ولی به سه دلیل خیلی کوچیک، مدرسه رو دوست دارم:
۱)اینجا مجله رشدامونو سر وقت میدن
۲)یه حیاط پشتی سایه دار و گوگول داره
۳)یه جور راهروی پیچکی و گیاه مانند تو حیاط هست که طبیعی رشد کرده و یه مسیر خیلی قشنگ تشکیل داده و جون میده برای کتاب خوندن و فکر کردن.
دلیل چهارم هنوز معلوم نیست:امروز در کتاب خونشون قفل بود. نمی دونم چطوریه. همیشه مدرسه ها رو با کتاب خونشون بسنجید. مدرسه پارسالم کتابخانه نداشت، ولی با بچه ها یدونه براش ساختیم.اینجوری کتاب خون های آینده ناامید نمیشن
و این بود روز اول.
بدرود
1398/06/31 19:33
خلاصه که لااقل یه لایک بزنین، به خدا اتفاقی نمیفته و همچنان استقلال سرور پرسپولیسِ سوراخ میمونه.
1398/06/31 23:55
فعلا که پرسپولیس سرورتونه!
یه پنالتیرم نتونستید گل کنید محض دلخوشی:69:
ایشالله دفعه ی بعد میتونید یه گل بزنید حداقل:16:
_ببخشید که به تاپیک ربط خاصی نداشت:38:_
شروع کننده موضوع 1398/07/02 19:46
اپدیت شد....
1398/07/03 20:03
آهان... خب، نمی تونم بگم دقیقا تو مدرسه ما این شکلی بود. نه اینکه همچی عالی بود نه، مثلا من خودم از سال هفتمم متنفرم ولی در عین حال بیشترین تکامل رو داشتم و میشه گفت شخصیتم رو از اونجا شروع به ساختن کردم. ولی اینچیزی ک من از بچه های خودمون و بچه های انتقالی باقی مدرسه ها فهمیده بودم این بود ک از بین هر بیست نفر فقط ی نفر با خر زدن خودش رو بالا می کشید و به درس اهمیت می داد و بقیه قشنگ ی دنیای مجزا و جامعه پیشرفته ای ک دنیای بیرون پنجاه شصت سال بعد بهش میرسه رو ساخته بودن. هر کی هر چی گفت و هر جور رفتار کرد اهمیت نده. اگه تو از کلاستون تنها کسی هستی ک شانس بهت رو کرده و فرصت عرض اندام استعداد هاش رو داره همه فیس و افاده ایی ها رو خیط کن. مطمئن باش دو نفر مثل خودت پیدا می کنی ک باهات همراه شن.
Luki و هلن پراسپرو واکنش نشان دادند
1398/07/04 12:20
سلام.
ببین عموما این اتفاقیه که تو هفته ی اول که وارد سمپاد میشی برات میفته:) یعنی تو انتظار داری _حداقل من انتظار داشتم_ که با یه مشت نابغه ی جوان اشنا بشی که نصفشون در حال توسعه ی دارک وبن و نصف دیگشون دارن مبانی کوانتومو عوض میکنن اما در عوض با یسری بچه اشنا میشی که خیلیم عادی و معمولی به نظر میرسن!
باید بگم این حالت خیلی زود از بین میره، یکم بهشون وقت بده و اونوقت میبینی درسته که عادی و معمولی به نظر میرسن اما واقعا ترشی نخورن یه چیزی میشن:دی
اما خب راستش هنوز که هنوزه یسری از بچه هارو که تو مدرسه میبینم از خودم میپرسم دقیقا این چطوری قبول شده!اخه مگه میشه؟ اما با یه تقریب خوب میتونم بگم که تقریبا ۶۰ درصد بچه ها تو یه رشته حداقل تیزهوشن و مستعد...
در هر صورت سیستم مدارس سمپاد یسری اشکالات بزرگ داره که باید از پایه برطرف بشن و کسی اونارو نمیپوشونه اما عموما مدارس سمپاد یسری ویژگی مشترک خوب دارن:
۱.کتابخونه ی خیلی خفن
۲.داشتن شاخه ی پژوهش و اختصاص حداقل دو زنگ در هفته به رشته ی پزوهشیت _که خب جزو بهترین تجربه های من بوده تا به حال_
۳.برگزاری کارگاه پژوهشی یک الی دو بار در سال_این کارگاه همه ی کاراش توسط بچه ها انجام میشه،چه رنگ کردن دیوارا چه چیدن غرفه ها و...._
۴.فراهم کردن فرصت برای شرکت در مسابقات کشوری و جهانی
۵.داشتن واحد المپیاد و برگزاری کلاس المپیاد های علمی و ادبی برای رشته های مختلف
۶.بلند پرواز کردن دانش اموز و دادن هدف بزرگتر به جامعه ای که برچسب نخبگی بهش خورده
۷.با اینکه همیشه نخاله توی هر اجتماعی_چه مدرسه،چه سرکار،چه حتا توی خانواده_پیدا میشه اما میتونی ادمای شبیه به خودتو پیدا کنی و اونا بهترین دوستات میشن:) _مثلا همین انجمن های ادبی رو سال هفتم یکی از همین دوستان به من معرفی کرد!_
۸.این توی مدارس دخترونه عموما اتفاق میفته،حلقه زدن و خوندن سرود هایی که خودتون نوشتید^_^
۹.برگزاری کنسرت خیریه و بازارچه های خیریه و اگه مدرسه ی فعالی داشته باشید حتما یه انجمن خیریه هم دارید _مال ما انجمن همراهه اسمش_
۱۰.اگه مدرسه ی فعال و ادبی ای داشته باشید حتما نشریه ی خودتونو دارید و یسری برنامه ها مثل روز تبادل کتاب و ... برگزار میکنید_که اگه ندارید میتونی خودت شروعش کنی!_
حالا من اینقدر تومار نوشتم اما خب بدی هم کم نداره که مهمتریناش:
۱.چون جزو مدارس دولتی هستن عموما امکانات زیادی ندارن مثلا ازمایشگاه درب و داعونی دارن!
۲.بچه هایی که میان تو این مدارس و خودشونو به فنا میدن_دیگه تلاش نمیکنن و صرفا در توهم نخبگی ایندشونو خراب میکنن_
۳.تمرکز زیاد روی بحث پژوهش که باعث تضعیف بخش کنکور این مدارس میشه و رتبه های خوبی که از این مدارس درمیان صرفا تلاش خود بچه ها بوده و مدرسه کاری نکرده!
در هر حال امیدوارم کم کم نظرت راجع به مدرسه و بچه هاش عوض شه و کم کم دوستای خوبی پیدا کنی:")
از طرف منم بزن تو دهن اون دختره که از یه شهر مثلا "بزرگ" اومده بود!
گیریم تو اهل نیویورک بودی اصلا!چه گلی به سر دنیا زدی اخه؟!
امیدوارم حسابی بدرخشی :54: و امیدوارم این نوشته به کسی که میخواد وارد این مدارس بشه کمک بکنه:1:
هلن پراسپرو واکنش نشان داد
1398/07/04 23:35
فعلا که پرسپولیس سرورتونه!
یه پنالتیرم نتونستید گل کنید محض دلخوشی:69:
ایشالله دفعه ی بعد میتونید یه گل بزنید حداقل:16:
_ببخشید که به تاپیک ربط خاصی نداشت:38:_
درسته استقلال سرورتونه،ولی بازی پرسپولیس واقعا خوب بود.نمیدونم چرا مثه تیمای عربستان افتادیم رو دور "خود اندازی" و "خود لش کنی".
فعلا که دوتا از سپاهان خوردین:دی و سروروتون دوتا به ذوب اهن زد.
1398/07/06 17:23
ورودت رو به جمع خودمونیمون خوش آمد میگم:6: امیدوارم زودتر جوگیریت بپره و با حقیقت مدرسه تیزهوشان کنار بیای:24: جدا از شوخی امیدوارم موفق باشی و بتونی درس های مضخرف رو پاس کنی.
هلن پراسپرو واکنش نشان داد
1398/07/07 21:20
درسته استقلال سرورتونه،ولی بازی پرسپولیس واقعا خوب بود.نمیدونم چرا مثه تیمای عربستان افتادیم رو دور "خود اندازی" و "خود لش کنی".
فعلا که دوتا از سپاهان خوردین:دی و سروروتون دوتا به ذوب اهن زد.
اخر فصل میبینمت ابجی:35:
البته لازم به ذکره که استقلال تو دربی بد بازی نمیکرد اما به هر حال به پرسپولیس نرسید دیگه:دی
crakiogevola2 واکنش نشان داد
