اونقدر منتطر موندم ببینم یکی از اینجور کتابا بزاره تا ما بخونیم؛ ولی هیشکی نیومد بزاره. پس خودم تصمیم گرفتم بزارم.
البته این کار اولم تو ترجمس پس انتظار نداشته باشید اندازه دوستان مترجم خوب باشه.
و این موضوع هم زودتر از ترجمه زدم تا ببینم چه کسانی ازش استقبال می کنن و اگه به اندازه ای که مد نظرمه رسید اونوقت میزارمش.
ممنون از مدیریت سایت که اجازه زدن موضوع رو دادن.:8::8:
نام: در دنیایی دیگر به همراه تلفن همراهم.
ژانر: فانتزی، عاشقانه، دنیای جدید، جادوگری
اینم از جلدا:
1 | مقدمه | دانلود |
سلاماشتباه نکنم در اصل این مانگاست نه داستان.
این سبک(حداقل برای من) جذابیتی نداره. این که کاراکتر توی دنیای خودش که شخصیتِ عادی و کمرنگ هست بمیره و بعد با قدرت های خاص و غیرعادی که تقریبا بی دلیل یا به دلایل غیرمنطقی بهش بخشیده شده وارد یه دنیای فانتزی بشه و ملت رو با قدرت هاش کف بر کنه، چه هیجان و افتخاری داره؟ بیشترِ زیباییش به خاطر حس همذات پنداریه زیادی هست که خواننده ها با کاراکتر اصلی تجربه می کنن وگرنه حتی به عنوان یه داستان فانتزی، منطق و جذابیت خاصی نداره.
شما کلا زدی یه سبک نویسندگی رو نابود کردی اولا بگم مانگا مانگاست، ناول ناول، لایت ناولم لایت ناوله هر کدوم مشخصات خودشونو دارن نمیشه بگیم این تقریبا همونه پس همونه اینکار مثل اینه که بگیم انیمه همون انیمیشنه.
قسمت بعدی که به نظرم باید بگم اینه که نمیشه بگیم این داستان یا داستانایه مشابه حالا به هر نحوی مانگا یا مانها نوشته میشن جذابیت نداره، خواننده هاشم بگیم چون خودشون بدبخت بیچارن دارن با یه کاراکتر بدبخت بیچاره همزاد پنداری میکنن کلا حرف غلطیه مثلا من خودم از داستانایه عاشقانه خوشم نمیاد حالا فرقی نمیکنه در چه قالبی نوشته شده باشن، به نظر شما درسته بیام بگم داستان عاشقانه هیچ جذابیتی نداره و اونایی که که جذبش میشن بدبدختایه تنهایی هستن که هیچ وقت رنگ عشق رو توی زندگی ندیدن؟؟؟؟ بالاخره هرکس ذاعقه ای داره از یه چیزایی خوشش میاد از یه چیزایی هم نه بهتره موقع نظر دادن اینو لحاظ کنید. نه این که این سبک داستانا که اکثر ناول ها هم یه شباهت هایه جریی به این داستانی که شما گفتی دارن (یه فرد معمولی که توانایی خاصی به دست میاره) کلا مشکل دارن و چون من بدم میاد اینام بدن این داستانم مطمعنا هوا خواه هایه خودشو داره تازه از همه اینا بگذریم بعد سالها یه مترجم پیداشده اونم بیایم دلسرد کنیم بگه اصلا به من چه مگه بیکارم بیام برا اینا ترجمه کنم که اصلا از داستان خوششون نمیاد من که زبانم خوبه میرم خودم میخونم حالشو میبرم بعدم ضررش فقط به خودمون میرسه یکی از معدود افراد فعال هم میره پی کارش من خودم کلا توی داستانایی که خوسم نمیاد ازشون نظر نمیدم حالا اگه به خود نویسنده باشه شاید (ممکنه یه تغییری توی سیر داستان بده)ولی دیگه به مترجم نه چون توی سیر داستان که تفاوتی ایجاد نمی کنه حالا اگه بخوایم ایراد نگارشی چیزی بگیم یه چیزی وگرنه یه عده یه گوشه نشستن دارن سبک مورد علاقشونو میخونن این درسته پاشیم بریم بگیم من از این سبک خوشم نمیاد چون فلانه درصورتی که اونا دارن کتاب خودشونو میخونن وبه ما هم اجبار نمی کنن که شمام حتما باید خوشت بیاد؟؟؟؟؟؟
خلاصه یکم موقع نظر دادن فک کنید ببینید این حرفی که میزنید باعث ناراحتی کسی میشه یانه
پ.ن: الان دوباره متنمو خوندم دیدم خودمم یکم زیادی تند نوشتم امیدوارم که به کسی بر نخوره پیشاپیش معذرت.
شما کلا زدی یه سبک نویسندگی رو نابود کردی اولا بگم مانگا مانگاست، ناول ناول، لایت ناولم لایت ناوله هر کدوم مشخصات خودشونو دارن نمیشه بگیم این تقریبا همونه پس همونه اینکار مثل اینه که بگیم انیمه همون انیمیشنه.
قسمت بعدی که به نظرم باید بگم اینه که نمیشه بگیم این داستان یا داستانایه مشابه حالا به هر نحوی مانگا یا مانها نوشته میشن جذابیت نداره، خواننده هاشم بگیم چون خودشون بدبخت بیچارن دارن با یه کاراکتر بدبخت بیچاره همزاد پنداری میکنن کلا حرف غلطیه مثلا من خودم از داستانایه عاشقانه خوشم نمیاد حالا فرقی نمیکنه در چه قالبی نوشته شده باشن، به نظر شما درسته بیام بگم داستان عاشقانه هیچ جذابیتی نداره و اونایی که که جذبش میشن بدبدختایه تنهایی هستن که هیچ وقت رنگ عشق رو توی زندگی ندیدن؟؟؟؟ بالاخره هرکس ذاعقه ای داره از یه چیزایی خوشش میاد از یه چیزایی هم نه بهتره موقع نظر دادن اینو لحاظ کنید. نه این که این سبک داستانا که اکثر ناول ها هم یه شباهت هایه جریی به این داستانی که شما گفتی دارن (یه فرد معمولی که توانایی خاصی به دست میاره) کلا مشکل دارن و چون من بدم میاد اینام بدن این داستانم مطمعنا هوا خواه هایه خودشو داره تازه از همه اینا بگذریم بعد سالها یه مترجم پیداشده اونم بیایم دلسرد کنیم بگه اصلا به من چه مگه بیکارم بیام برا اینا ترجمه کنم که اصلا از داستان خوششون نمیاد من که زبانم خوبه میرم خودم میخونم حالشو میبرم بعدم ضررش فقط به خودمون میرسه یکی از معدود افراد فعال هم میره پی کارش من خودم کلا توی داستانایی که خوسم نمیاد ازشون نظر نمیدم حالا اگه به خود نویسنده باشه شاید (ممکنه یه تغییری توی سیر داستان بده)ولی دیگه به مترجم نه چون توی سیر داستان که تفاوتی ایجاد نمی کنه حالا اگه بخوایم ایراد نگارشی چیزی بگیم یه چیزی وگرنه یه عده یه گوشه نشستن دارن سبک مورد علاقشونو میخونن این درسته پاشیم بریم بگیم من از این سبک خوشم نمیاد چون فلانه درصورتی که اونا دارن کتاب خودشونو میخونن وبه ما هم اجبار نمی کنن که شمام حتما باید خوشت بیاد؟؟؟؟؟؟
خلاصه یکم موقع نظر دادن فک کنید ببینید این حرفی که میزنید باعث ناراحتی کسی میشه یانه
پ.ن: الان دوباره متنمو خوندم دیدم خودمم یکم زیادی تند نوشتم امیدوارم که به کسی بر نخوره پیشاپیش معذرت.
سلام
نویسنده ی اصلی نمی تونست در این حد تعصب به خرج بده:71:
درباره قسمت اول... چهارچوب یکیه و فرق چندانی نداره.
درباره قسمت دوم... این نظر شخصیه ولی واقعا هیچ دلیل دیگه ای برای جذابیت همچین داستان هایی نمی بینم. ببین داستان های عاشقانه معمولا منطق قابل لمس داره، عشقی که برای اکثریت قابل درک و واقعی هست؛ موضوعیه که چه مجرد و چه متاهلی که از زندگیشون راضی هستن اکثرا از دیدنش لذت می برن چون چهارچوب داستان رو درک میکنن یا چون میتونه واقعیت داشته باشه ولی سبک ها فرق میکنه( عاشقانه ی طنز، عاشقانه غمگین، مستند و...). حالا اینکه بخشی از جامعه از داستان عاشقانه خوششون بیاد یا نیاد یه موضوع دیگست ولی آسیبی به چهارچوب و منطقِ داستان نمی زنه.
ولی بدست آوردن قدرت های بی دلیل یا دلایل غیرمنطقی و ضعیف حتی برای یه داستان فانتزی؛ توسط قهرمان هایی که تقریبا لیاقتش رو نداشتن و در واقع هیچ برتری خاصی نسبت به دیگران ندارن اما از تمام شخصیت هایی که با زحمت یا دلیلِ قابل قبولی به قدرتی رسیدن بالاتر هستن و تقریبا هیچ چیز خاصی از خودشون ندارن که متمایزشون کنه. مثل این میمونه که یه تکه آهن رو بی دلیل تبدیل به رباتی غول پیکر کنی و بفرستی وسط یه مشت بچه و از دیدن ضعفشون در برابر اون ربات لذت ببری. واقعا افتخارِ اکثرِ این سبک داستان ها به چیه؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اما همه ی این بحث ها به کنار... اینجا یه انجمن کتاب و مرکز بحث و گفتگوی بچه هاست، درسته؟ قبول داری که اعضا حق دارن محترمانه و بدون توهین نظر موافق و مخالف بگن و هیچکس حق نداره جلوی نظرات بچه ها رو بگیره؟
میدونی که تفاوتِ نظر بین ما عادیه و اگه من از نظرت که فکر می کنی تند بوده اونقدر ناراحت بشم که دیگه اینجا فعالیت نکنم، میشه گفت مشکل خودمه که ظرفیتِ شنیدن انتقادِ محترمانت رو نداشتم. این دیدگاه نسبت به نویسنده و مترجم هم صادقه. اگر ظرفیت شنیدن نقدِ محترمانه نداشته باشن، واقعا تقصیر دیگران نیست.
به هر حال آمار پستا نشون میده اکثریته بچه ها از این داستان خوششون اومده، فکر نکنم یه انتقاد تاثیری توی اراده ی مترجم داشته باشه.
سلامنویسنده ی اصلی نمی تونست در این حد تعصب به خرج بده:71:
درباره قسمت اول... چهارچوب یکیه و فرق چندانی نداره.
درباره قسمت دوم... این نظر شخصیه ولی واقعا هیچ دلیل دیگه ای برای جذابیت همچین داستان هایی نمی بینم. ببین داستان های عاشقانه معمولا منطق قابل لمس داره، عشقی که برای اکثریت قابل درک و واقعی هست؛ موضوعیه که چه مجرد و چه متاهلی که از زندگیشون راضی هستن اکثرا از دیدنش لذت می برن چون چهارچوب داستان رو درک میکنن یا چون میتونه واقعیت داشته باشه ولی سبک ها فرق میکنه( عاشقانه ی طنز، عاشقانه غمگین، مستند و...). حالا اینکه بخشی از جامعه از داستان عاشقانه خوششون بیاد یا نیاد یه موضوع دیگست ولی آسیبی به چهارچوب و منطقِ داستان نمی زنه.
ولی بدست آوردن قدرت های بی دلیل یا دلایل غیرمنطقی و ضعیف حتی برای یه داستان فانتزی؛ توسط قهرمان هایی که تقریبا لیاقتش رو نداشتن و در واقع هیچ برتری خاصی نسبت به دیگران ندارن اما از تمام شخصیت هایی که با زحمت یا دلیلِ قابل قبولی به قدرتی رسیدن بالاتر هستن و تقریبا هیچ چیز خاصی از خودشون ندارن که متمایزشون کنه. مثل این میمونه که یه تکه آهن رو بی دلیل تبدیل به رباتی غول پیکر کنی و بفرستی وسط یه مشت بچه و از دیدن ضعفشون در برابر اون ربات لذت ببری. واقعا افتخارِ اکثرِ این سبک داستان ها به چیه؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------اما همه ی این بحث ها به کنار... اینجا یه انجمن کتاب و مرکز بحث و گفتگوی بچه هاست، درسته؟ قبول داری که اعضا حق دارن محترمانه و بدون توهین نظر موافق و مخالف بگن و هیچکس حق نداره جلوی نظرات بچه ها رو بگیره؟
میدونی که تفاوتِ نظر بین ما عادیه و اگه من از نظرت که فکر می کنی تند بوده اونقدر ناراحت بشم که دیگه اینجا فعالیت نکنم، میشه گفت مشکل خودمه که ظرفیتِ شنیدن انتقادِ محترمانت رو نداشتم. این دیدگاه نسبت به نویسنده و مترجم هم صادقه. اگر ظرفیت شنیدن نقدِ محترمانه نداشته باشن، واقعا تقصیر دیگران نیست.به هر حال آمار پستا نشون میده اکثریته بچه ها از این داستان خوششون اومده، فکر نکنم یه انتقاد تاثیری توی اراده ی مترجم داشته باشه.
از ی نظر حق با شماست و هر کس مجازه نظر خودش رو بگه ولی حق نداره اون رو ب جمع نسبت بده یک . دوم هم اینکه اگه بخوایم از اول داستان قضاوت کنیم و بگیم یکی از اون فانتزیای زرد و معمولی، هری پاتر هم در نگاه اول یه مزخرفه که آدمای بی عرضه و بدبختی مثل من و خیلی های دیگه از خوندن داستانش حتی شده به اندازه یک اپسیلون لذت می بردیم. نمی خوام پستم اسپم شه و تاپیک دعوا، ولی بدون اینکه چند نفر ب شما گفتن منتقد تخریبی دلیل نمیشه فکر کنی هر نقدی کنی همه تحسینت می کنن ک مو رو از ماست بیرون می کشی.
در آخر هم شاید برای شما ک یک منتقد بزرگی نطرات مهم نباشه، ولی به شخصه خودم به تک تک نظراتی که دیگران به کارم میدن شده یک نگاه می ندازم و تو کارم تاثیر میدمشون. پس لطفا خودتون ک به داستان و انواع جذابش واقفید ی ترجمه از داستان بزارید.
سر بحث منطق و یهو قدرت گرفتن و اینها
باید دید هدف یک اثر چیه. داستانا میتونن دو جور باشن.
یک اثر ممکنه هدفش پرداخت مناسب داستان و شخصیتها باشه در صورتی که یه اثر دیگه ممکنه فقط روی یکیشون تمرکز کنه و اون یکی رو به حداقل برسونه.
اثری که داره بدون توجه به منطق و فیزیک و قانون و... روابط محض بین انسانی رو به چالش میکشه، اثر بدیه؟ یا اثر غیر جذابیه؟ نه. و بالعکس. بد نیست، بلکه داره شبیهسازی (مدلسازی) میکنه.
توی فیزیک از مدلسازی که عمل ساده کردن مسائله برای حل مسئلهها استفاده میشه؛ مثلا میخوایم سرعت یک ذره رو بهدست بیاریم، نیروی مقاومت هوا و جاذبه و ایناش رو حذف میکنیم. (البته میشه بهش اشکال گرفت چون دقت جواب خدشهدار میشه)
نکته اینجاست که شاید بهتر باشه اول انواع آثار رو بشناسیم بعد دربارهشون نظر بدیم.
سر بحث منطق و یهو قدرت گرفتن و اینها
باید دید هدف یک اثر چیه. داستانا میتونن دو جور باشن.
یک اثر ممکنه هدفش پرداخت مناسب داستان و شخصیتها باشه در صورتی که یه اثر دیگه ممکنه فقط روی یکیشون تمرکز کنه و اون یکی رو به حداقل برسونه.
اثری که داره بدون توجه به منطق و فیزیک و قانون و... روابط محض بین انسانی رو به چالش میکشه، اثر بدیه؟ یا اثر غیر جذابیه؟ نه. و بالعکس. بد نیست، بلکه داره شبیهسازی (مدلسازی) میکنه.
توی فیزیک از مدلسازی که عمل ساده کردن مسائله برای حل مسئلهها استفاده میشه؛ مثلا میخوایم سرعت یک ذره رو بهدست بیاریم، نیروی مقاومت هوا و جاذبه و ایناش رو حذف میکنیم. (البته میشه بهش اشکال گرفت چون دقت جواب خدشهدار میشه)
نکته اینجاست که شاید بهتر باشه اول انواع آثار رو بشناسیم بعد دربارهشون نظر بدیم.
بعضی چیزا از پایه مزخرفن و به عنوان کسی که پدر و مادر هر چی لایت ناوله تاپه در آورده می گم که این نوشته از نشونه های پسرفت بشریته.
نمونه های خیلی بهتری از این ژانر هست.
The Faraway Paladin
خصوصا کار خوب و تمیزیه.
از ی نظر حق با شماست و هر کس مجازه نظر خودش رو بگه ولی حق نداره اون رو ب جمع نسبت بده یک . دوم هم اینکه اگه بخوایم از اول داستان قضاوت کنیم و بگیم یکی از اون فانتزیای زرد و معمولی، هری پاتر هم در نگاه اول یه مزخرفه که آدمای بی عرضه و بدبختی مثل من و خیلی های دیگه از خوندن داستانش حتی شده به اندازه یک اپسیلون لذت می بردیم. نمی خوام پستم اسپم شه و تاپیک دعوا، ولی بدون اینکه چند نفر ب شما گفتن منتقد تخریبی دلیل نمیشه فکر کنی هر نقدی کنی همه تحسینت می کنن ک مو رو از ماست بیرون می کشی.
در آخر هم شاید برای شما ک یک منتقد بزرگی نطرات مهم نباشه، ولی به شخصه خودم به تک تک نظراتی که دیگران به کارم میدن شده یک نگاه می ندازم و تو کارم تاثیر میدمشون. پس لطفا خودتون ک به داستان و انواع جذابش واقفید ی ترجمه از داستان بزارید.
سلام
چی رو به جمع نسبت دادم؟
گفتم که همه ی این ها نظر شخصیه، آزادی موافق باشی یا نپذیری.
من گفتم طرفدارِ این سبک، بی عرضه و بدبخته؟:22: دختر خوب خودم طرفدار یکی از داستانای این سبکم.
شاید درست توضیح ندادم. ببین، هری پاتر(با این که تقریبا فراموشش کردم) تا جایی که یادم میاد حتی به عنوان یه داستان فانتزی، یه منطقِ قابل قبول پشتش داره، همه چیز رو توضیح نداده ولی برای حداقل ها، نظم و دلیل داره.
نه فقط هری، سفیر هم فانتزیه، تخیلیه ولی خط داستانی و منطق و چارچوبِ داستان، نظم و دلیل و ساختاری داره که روش فکر شده و قابل پذیرشه. ارزش داره.
حداقلِ داستان اینه که قهرمان و اطرافیانش زحمت کشیدن، خون دل خوردن، هزینه های منطقی دادن و به قدرتی که لیاقتش رو داشتن رسیدن. نمونش آلفرد و دلایلی که پشتِ هر قدرت گرفتنش بود. میشه گفت برای هر قدرتی که بدست میاورد لیاقت خودشو نشون میداد و هزینه ای پرداخت می کرد که فقط از اون بر میومد.
نه اینکه چون به خاطر اشتباهِ یه خدا و الهه، کشته بشه یا اینکه مثل خیلی های دیگه زندگیش رو فدای یه نفر کرده پس لیاقتِ سفر به یه دنیای فانتزی به همراه قدرت های وحشتناک و غیرمنطقی و خدا گونه رو بدست میاره. این نهایتِ خامیه داستان و ضعف نویسنده رو نشون میده. حالا ممکنه بچه ها اکثرا از این سبک خوششون بیاد اما از نظر منی که یکی از خواننده ها هستم مثل این میمونه که از تماشای نگه داشتن هلیکوپتر با یه دست یا بریدن شکم و گلوی ملت با یه موزِ پوست کنده، لذت ببرید(فیلم هندی). باز میل خودتونه.
باز اگر زندگیش رو به شکل خاص و مظلومانه تری فدای جمعیتِ زیادی میکرد که توی چشم بیاد و در کنارش برای سفر به دنیای دیگه دلیلی خلق می شد، قابل هضم بود. مثل Douluo Dalu که اگر درست گفته باشم با زحمت زیاد و قابلیت خاصی که فقط کاراکتر اصلی رو کرد و با استفاده از یه وسیله ی خاص؛ به دنیای دیگه میره و تفاوت قدرت منطقی هم با دیگران داره.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
برای چندمین بار، همه ی این ها نظر شخصیه و برای به به و چه چه یا تکذیب دیگران نیست و اجباری هم به پذیرش نیست. مثل بقیه نظراتِ اینجا:105:
همه ی ما به عنوان بچه های بوک پیج حق تشویق، تعریف و انتقاد داریم. یکی میگه من از این داستان خوشم میاد به این دلیل، یکی میگه من از این داستان خوشم نمیاد به این دلیل. یکی دیگه میگه من با انتقادت مخالفم به این دلیل. تفاوت نظر و سلیقه عادیه و دیگه دعوا و ناراحتی نداره.
سلامنویسنده ی اصلی نمی تونست در این حد تعصب به خرج بده:71:
درباره قسمت اول... چهارچوب یکیه و فرق چندانی نداره.
درباره قسمت دوم... این نظر شخصیه ولی واقعا هیچ دلیل دیگه ای برای جذابیت همچین داستان هایی نمی بینم. ببین داستان های عاشقانه معمولا منطق قابل لمس داره، عشقی که برای اکثریت قابل درک و واقعی هست؛ موضوعیه که چه مجرد و چه متاهلی که از زندگیشون راضی هستن اکثرا از دیدنش لذت می برن چون چهارچوب داستان رو درک میکنن یا چون میتونه واقعیت داشته باشه ولی سبک ها فرق میکنه( عاشقانه ی طنز، عاشقانه غمگین، مستند و...). حالا اینکه بخشی از جامعه از داستان عاشقانه خوششون بیاد یا نیاد یه موضوع دیگست ولی آسیبی به چهارچوب و منطقِ داستان نمی زنه.
ولی بدست آوردن قدرت های بی دلیل یا دلایل غیرمنطقی و ضعیف حتی برای یه داستان فانتزی؛ توسط قهرمان هایی که تقریبا لیاقتش رو نداشتن و در واقع هیچ برتری خاصی نسبت به دیگران ندارن اما از تمام شخصیت هایی که با زحمت یا دلیلِ قابل قبولی به قدرتی رسیدن بالاتر هستن و تقریبا هیچ چیز خاصی از خودشون ندارن که متمایزشون کنه. مثل این میمونه که یه تکه آهن رو بی دلیل تبدیل به رباتی غول پیکر کنی و بفرستی وسط یه مشت بچه و از دیدن ضعفشون در برابر اون ربات لذت ببری. واقعا افتخارِ اکثرِ این سبک داستان ها به چیه؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------اما همه ی این بحث ها به کنار... اینجا یه انجمن کتاب و مرکز بحث و گفتگوی بچه هاست، درسته؟ قبول داری که اعضا حق دارن محترمانه و بدون توهین نظر موافق و مخالف بگن و هیچکس حق نداره جلوی نظرات بچه ها رو بگیره؟
میدونی که تفاوتِ نظر بین ما عادیه و اگه من از نظرت که فکر می کنی تند بوده اونقدر ناراحت بشم که دیگه اینجا فعالیت نکنم، میشه گفت مشکل خودمه که ظرفیتِ شنیدن انتقادِ محترمانت رو نداشتم. این دیدگاه نسبت به نویسنده و مترجم هم صادقه. اگر ظرفیت شنیدن نقدِ محترمانه نداشته باشن، واقعا تقصیر دیگران نیست.به هر حال آمار پستا نشون میده اکثریته بچه ها از این داستان خوششون اومده، فکر نکنم یه انتقاد تاثیری توی اراده ی مترجم داشته باشه.
اتفاقا من هیچ تعصبی نسبت به این داستان ندارم به نظر خودمم داستان متوسطیه ولی چیزی که من توی نظر شما باهاش مشکل دارم اینه که این داستان رو تعمیم میدی به تمام داستانایه دیگه توی این سبک که نه تنها نخوندیشون بلکه حتی اسم خیلیها شونم نشنیدی. و بعد با قاطعیت میگی این ژانر هیچ چیزی برای عرضه نداره این به نظرم واقعا بی انصافیه.
درضمن درباره این که میگی وقتی بعضی افراد قدرتی زیادی بیخودی بدست میارن در صورتی که لایقش نیستن این مورد شاید در مورد این داستان صادق باشه ولی خیلی _حقیقتش خیلی نیستن یه چند تایین_ از داستانا یا یه ضمینه چینی مناسب این به قول شما لیاقت رو به شخصیت داستان میدن پس اگه با این حساب بخوایم نگاه کنیم تنها مشکلی که این سبک داستان ها دارن هم حل شده و دیگه دلیلی نمیمونه که شما از این سبک داستان خوشت نیاد و باید حتما و قطعا عاشق سینه چاک این سبک بشی!!!!! دیدی اگه بخواییم با روش شما استنتاج کنیم به چنین نتایجی میرسیم.
نکته ی اول این بحث این جاست که نظر شخصی در مورد یک داستان و نظر عمومی درمورد یک سبک داستان نویسی دو موضوع کاملا جدا هستن و نمیشه بر اساس نظر شخصی دست به تخریب یا حتی تحسین کل یک سبک بر اساس یک داستان متوسط زد، برای چنین کاری (نقد در مورد یک سبک و تمام اثار اون) باید تمام داستان هایه مطرح و حداقل تعدادی از داستان های متوسط اون سبک رو خونده باشی و بعد با در کنار هم قرار دادن این تجربیات وبا استفاده از دلایل معقول بتونی نظر،مقاله یا پیشنهاد نامه ای رو در باره اون سبک بنویسی که حتی اون موقع هم با توجه یه این که هر سبک علاقه مندان خودشو داره و برای احترام به نظر دیگران نباید خیلی تند یک سبک رو نفی کرد و فقط باید به نقات ضعف و قدرت اون سبک اشاره کرد این ها حداقل های، نقد یک سبک داستان نویسه درسته که اینجا یه انجمن دوستانست و ما اکثرن نظر خوئمونم میگیم و هیچ اشکالی هم نداره ولی وقتی میخوای این نظر رو به تمام یک الگوی نوشتاری تعمیم بدی باید این حداقل هارو فراهم کنی.
نکته بعدی اینه که توهین به علا قه مندان یک سبک داستان نویسی خط قرمز یک نقاده شما می تونین یک اثر یا یک سبک(با فراهم اوردن حداقل ها )رو نقد کنین ولی نقد کردن و توهین به خوانندگان اون اثر هیچ ربطی به کار نقادی نداره پس نمیشه گفت که "ای شمایی که این داستان رو دوست دارید، شما به خاطر همزاد پنداری با شخصیت بیچاره این داستان در مقوله بیچارگی و پستی از این داستان خوشتون میاد پس این داستان و در نتیجه این سبک داستان نویسی بل کل باطل وارزشی نداره!!!!!" هرچند که همزاد پنداری با احسساسات و عواطف انسانی که سبب کشش افراد به خوندن یک داستان میشه تا اونجایی که من اطلاع دارم از محسنات یک نوشنه یا یک سبک نوشتاری و نه از معایبش.
خوب هرچی باید میگفتم رو گفتم و برای این که این بحث به مشکل نخوره این آخرین پیام من در رابطه با این موضوع خواهد بود چون تا اونجایی که یادمه این بحث ها به احتمال 99 درصد آخرشون به بیاحترامی میرسه که تا به اون جا نرسیده من میرم.
سر بحث منطق و یهو قدرت گرفتن و اینها
باید دید هدف یک اثر چیه. داستانا میتونن دو جور باشن.
یک اثر ممکنه هدفش پرداخت مناسب داستان و شخصیتها باشه در صورتی که یه اثر دیگه ممکنه فقط روی یکیشون تمرکز کنه و اون یکی رو به حداقل برسونه.
اثری که داره بدون توجه به منطق و فیزیک و قانون و... روابط محض بین انسانی رو به چالش میکشه، اثر بدیه؟ یا اثر غیر جذابیه؟ نه. و بالعکس. بد نیست، بلکه داره شبیهسازی (مدلسازی) میکنه.
توی فیزیک از مدلسازی که عمل ساده کردن مسائله برای حل مسئلهها استفاده میشه؛ مثلا میخوایم سرعت یک ذره رو بهدست بیاریم، نیروی مقاومت هوا و جاذبه و ایناش رو حذف میکنیم. (البته میشه بهش اشکال گرفت چون دقت جواب خدشهدار میشه)
نکته اینجاست که شاید بهتر باشه اول انواع آثار رو بشناسیم بعد دربارهشون نظر بدیم.
سلام
چرا برای تعریف از یه اثر احتیاجی به داشتن اطلاعات جامع نیست ولی برای نقد، باید همه چیز دان باشیم؟ برای انتقاد از یه فیلم باید تمام سبک های فیلم رو دیده باشیم؟ یا دیدنِ چندتایی فیلم کافیه؟ یا اصلا احتیاجی به دیدن فیلم های دیگه هست؟
درست گفتی. به قول خودت بستگی داره هدف نویسنده چی باشه؟
میخواد به هر شکلی که شده صحنه ی جنگ و بزن بزن و ابر قدرت بودن کاراکتر اصلی رو نشون بده و کرک و پر بیننده رو بریزه؟ حتی با کشتن ملت با یه موز؟ و حتی اگر معنیش تحلیل بردنِ ارزشِ کار تا کمترین حد ممکن باشه؟ برگرد به مثال فیلم هندی، ارسال قبلیم.
میخواد فقط یه کاراکتر عادی رو از یه دنیای عادی با یه دلیلِ بیش از حد ساده و بی ارزش به یه دنیای فانتزی بکشونه تا قدرت های خداگونه ی غیرمنطقی بهش ببخشه تا با تحریکِ بیشترِ حس همذات پنداری، خواننده رو تحریک کنه و برای همین کیفیتِ داستان براش ارزشی نداره و فقط دنبال بخشیدن قدرت به کاراکتر و کندن پوستِ اون دنیای فانتزیه؟
بچه ها خوششون میاد شکی نیست و هیچکس نمیگه نباید از دیدنش لذت برد.
ولی برای منی که یکی از خواننده ها هستم، این داستان ها مثل فیلم هندی، اکثرا ضعیف و بی ارزش هستن.
و فکر می کنم اشکالی نداشته باشه اگر نظرم رو مثل بقیه بچه ها بنویسم. موافقی؟
بچه ها خوششون میاد شکی نیست و هیچکس نمیگه نباید از دیدنش لذت برد.
ولی برای منی که یکی از خواننده ها هستم، این داستان ها مثل فیلم هندی، اکثرا ضعیف و بی ارزش هستن.
و فکر می کنم اشکالی نداشته باشه اگر نظرم رو مثل بقیه بچه ها بنویسم. موافقی؟
آــــه باز هم این «آزادی بیان»؛ هعیش.
نه، باید نظرت رو مثل بقیه بچهها بگی. درسته، موافقم. همونجور که من هم نظرم رو دادم.
و راستی، آره چه برای نقد و چه برای تعریف و چه برای هر کاری باید آگاه بود. من هیچوقت گفتم «فقط برای نقد کردن باید آگاهی جامع داشت»؟ نوچ.
ضمناً اون تعریفی که از کشت و کشتار ملت و ریختن کرک و پر ملت گفتی، برای مثال توی بازیها میشه سبک هک اند اسلش و نه، معنیش «تحلیل بردن ارزش کار تا کمترین حد ممکن نیست»؛ این بخش از تعریف رو با قصد و غرض اضافه کردی.
آــــه باز هم این «آزادی بیان»؛ هعیش.
نه، باید نظرت رو مثل بقیه بچهها بگی. درسته، موافقم. همونجور که من هم نظرم رو دادم.
و راستی، آره چه برای نقد و چه برای تعریف و چه برای هر کاری باید آگاه بود. من هیچوقت گفتم «فقط برای نقد کردن باید آگاهی جامع داشت»؟ نوچ.ضمناً اون تعریفی که از کشت و کشتار ملت و ریختن کرک و پر ملت گفتی، برای مثال توی بازیها میشه سبک هک اند اسلش و نه، معنیش «تحلیل بردن ارزش کار تا کمترین حد ممکن نیست»؛ این بخش از تعریف رو با قصد و غرض اضافه کردی.
آزادی بیان خوبه.:105:
خوبه که معتقدی برای تعریف هم باید آگاهی جامع داشت ولی وقتی فقط در برابرِ نقد این جمله رو میگی، برداشتم اینه که در عمل این اعتقاد رو فقط برای نقد در نظر داری.
خب دیگه، چندتا از داستان های این سبک رو دنبال کنی متوجه منظورم میشی. قدرت سرشار و قابلیت های دیوانه کننده ولی بی دلیل؛ در برابر دشمنای ناچیز و ضعیف.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خوب هرچی باید میگفتم رو گفتم و برای این که این بحث به مشکل نخوره این آخرین پیام من در رابطه با این موضوع خواهد بود چون تا اونجایی که یادمه این بحث ها به احتمال 99 درصد آخرشون به بیاحترامی میرسه که تا به اون جا نرسیده من میرم.
خب... خوبه که تعصب نداری و ممکنه کار به بی احترامی برسه:23:
اتفاقا من هیچ تعصبی نسبت به این داستان ندارم به نظر خودمم داستان متوسطیه ولی چیزی که من توی نظر شما باهاش مشکل دارم اینه که این داستان رو تعمیم میدی به تمام داستانایه دیگه توی این سبک که نه تنها نخوندیشون بلکه حتی اسم خیلیها شونم نشنیدی. و بعد با قاطعیت میگی این ژانر هیچ چیزی برای عرضه نداره این به نظرم واقعا بی انصافیه.
نظراتم رو کامل و با دقت خوندی؟ گفتم(از نظر شخصیم) همه ی این داستان ها ضعیف و کم ارزش هستن؟ گفتم این ژانر (دنیای جدید) هیچ چیزی برای ارائه نداره؟
ارسال قبلیت رو بخون، یکی از داستان هایی که خودم طرفدارشم مثال زدم Douluo Dalu .
ادعای خوندن همه ی این آثار یا اکثرش رو ندارم ولی بالای بیست مانگا و مانهوا با این سبک رو کمی دنبال کردم و بین همه ی اون ها... شاید یک یا دو داستان جذاب دیدم که نسبت به بقیه خوب بود و داستان قابل قبولی داشت و مطمئنم هستن داستان های دیگه ای که جذاب باشن. این نسبت و تناسب برای نظر دادن درباره اکثر داستان های این ژانر کافیه؟ یا باید همه ی سبک های این مانگاها و داستان ها رو دنبال کنم؟
درضمن درباره این که میگی وقتی بعضی افراد قدرتی زیادی بیخودی بدست میارن در صورتی که لایقش نیستن این مورد شاید در مورد این داستان صادق باشه ولی خیلی _حقیقتش خیلی نیستن یه چند تایین_ از داستانا یا یه ضمینه چینی مناسب این به قول شما لیاقت رو به شخصیت داستان میدن پس اگه با این حساب بخوایم نگاه کنیم تنها مشکلی که این سبک داستان ها دارن هم حل شده و دیگه دلیلی نمیمونه که شما از این سبک داستان خوشت نیاد و باید حتما و قطعا عاشق سینه چاک این سبک بشی!!!!! دیدی اگه بخواییم با روش شما استنتاج کنیم به چنین نتایجی میرسیم.
منم همین رو میگم(به جز اینکه از نظرت فقط چند تایی این مشکل رو دارن و به نظرم اکثریت درگیر این داستان ضعیف هستن)
به نظر منم هستن داستانهایی که این کلیشه ی تکراری و ضعیف رو کنار زدن و ارزش دیده شدن دارن. نظرمون شبیه همه:دی
نکته ی اول این بحث این جاست که نظر شخصی در مورد یک داستان و نظر عمومی درمورد یک سبک داستان نویسی دو موضوع کاملا جدا هستن و نمیشه بر اساس نظر شخصی دست به تخریب یا حتی تحسین کل یک سبک بر اساس یک داستان متوسط زد، برای چنین کاری (نقد در مورد یک سبک و تمام اثار اون) باید تمام داستان هایه مطرح و حداقل تعدادی از داستان های متوسط اون سبک رو خونده باشی و بعد با در کنار هم قرار دادن این تجربیات وبا استفاده از دلایل معقول بتونی نظر،مقاله یا پیشنهاد نامه ای رو در باره اون سبک بنویسی که حتی اون موقع هم با توجه یه این که هر سبک علاقه مندان خودشو داره و برای احترام به نظر دیگران نباید خیلی تند یک سبک رو نفی کرد و فقط باید به نقات ضعف و قدرت اون سبک اشاره کرد این ها حداقل های، نقد یک سبک داستان نویسه درسته که اینجا یه انجمن دوستانست و ما اکثرن نظر خوئمونم میگیم و هیچ اشکالی هم نداره ولی وقتی میخوای این نظر رو به تمام یک الگوی نوشتاری تعمیم بدی باید این حداقل هارو فراهم کنی.
می رسیم به سوالی که از رضا پرسیدم. چرا برای تعریف هیچ حداقلی لازم نیست ولی برای برای نقد باید جامع بود؟
ولی خب کارمو راحت کردی، گفتم که بالای بیست مانگا از این سبک رو تا حدی خوندم و پیش زمینه ای از این داستان ها دارم. برای همین می تونم بگم قدمِ اولِ اکثر داستان های این سبک، ضعیفِ و از روی تنبلیِ نویسنده آماده شده(به قول ددپول) بماند قدم های بعدی.
درباره نقاط ضعف هم فکر کنم چند بار تکرار کردم؟
نکته بعدی اینه که توهین به علا قه مندان یک سبک داستان نویسی خط قرمز یک نقاده شما می تونین یک اثر یا یک سبک(با فراهم اوردن حداقل ها )رو نقد کنین ولی نقد کردن و توهین به خوانندگان اون اثر هیچ ربطی به کار نقادی نداره پس نمیشه گفت که "ای شمایی که این داستان رو دوست دارید، شما به خاطر همزاد پنداری با شخصیت بیچاره این داستان در مقوله بیچارگی و پستی از این داستان خوشتون میاد پس این داستان و در نتیجه این سبک داستان نویسی بل کل باطل وارزشی نداره!!!!!"
توهین به علاقه مندان؟ همذات پنداری با شخصیت بیچاره و پست؟؟ سبک داستانیه به کلی باطل و بی ارزش؟؟؟:23: واقعا همچین حرفایی گفته شد؟ میشه نشونم بدی؟
هرچند که همزاد پنداری با احسساسات و عواطف انسانی که سبب کشش افراد به خوندن یک داستان میشه تا اونجایی که من اطلاع دارم از محسنات یک نوشنه یا یک سبک نوشتاری و نه از معایبش.
دقیقا! حس همذات پنداری برای این داستان ها به شدت بیشتر از بقیه داستان های فانتزیِ. دلیلم معلومه. یه شخصیتِ عادی از دنیای زمین وارد یه دنیای ناشناخته و فانتزی و شگفت انگیز میشه و قدرت های جذاب جادویی بدست میاره. کیه که از ماجراجویی بدش بیاد و همذات پنداری نکنه؟ برای منم جذابه.
همین بهترین امتیازِ این سبک داستان هاست. به شرطی که داستان رو فدای این کلیت نکنن ولی ببین این بخش از داستان چقدر جذابه که با وجود داستان ضعیفی که اکثر این سبک ها دارن بازم بچه ها جذبشون میشن.
---------------------------------------------------------------
در کل خیلی از نظرامون شبیه همه ولی یجاهایی از حرفام برداشت اشتباه داری. دوباره نظرا رو بخونی متوجه میشی.
آقا میشه صلح کنیم همه؟ اوکی همه باید نظراتشون رو بدن چ خوشمون بیاد چ نیاد. اتفاقا شاید این نظرات به انتخاب داستان های بعدی ترجمه هم کمک کنه اصن. پس تموم؟
سلامنویسنده ی اصلی نمی تونست در این حد تعصب به خرج بده:71:
درباره قسمت اول... چهارچوب یکیه و فرق چندانی نداره.
درباره قسمت دوم... این نظر شخصیه ولی واقعا هیچ دلیل دیگه ای برای جذابیت همچین داستان هایی نمی بینم. ببین داستان های عاشقانه معمولا منطق قابل لمس داره، عشقی که برای اکثریت قابل درک و واقعی هست؛ موضوعیه که چه مجرد و چه متاهلی که از زندگیشون راضی هستن اکثرا از دیدنش لذت می برن چون چهارچوب داستان رو درک میکنن یا چون میتونه واقعیت داشته باشه ولی سبک ها فرق میکنه( عاشقانه ی طنز، عاشقانه غمگین، مستند و...). حالا اینکه بخشی از جامعه از داستان عاشقانه خوششون بیاد یا نیاد یه موضوع دیگست ولی آسیبی به چهارچوب و منطقِ داستان نمی زنه.
ولی بدست آوردن قدرت های بی دلیل یا دلایل غیرمنطقی و ضعیف حتی برای یه داستان فانتزی؛ توسط قهرمان هایی که تقریبا لیاقتش رو نداشتن و در واقع هیچ برتری خاصی نسبت به دیگران ندارن اما از تمام شخصیت هایی که با زحمت یا دلیلِ قابل قبولی به قدرتی رسیدن بالاتر هستن و تقریبا هیچ چیز خاصی از خودشون ندارن که متمایزشون کنه. مثل این میمونه که یه تکه آهن رو بی دلیل تبدیل به رباتی غول پیکر کنی و بفرستی وسط یه مشت بچه و از دیدن ضعفشون در برابر اون ربات لذت ببری. واقعا افتخارِ اکثرِ این سبک داستان ها به چیه؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------اما همه ی این بحث ها به کنار... اینجا یه انجمن کتاب و مرکز بحث و گفتگوی بچه هاست، درسته؟ قبول داری که اعضا حق دارن محترمانه و بدون توهین نظر موافق و مخالف بگن و هیچکس حق نداره جلوی نظرات بچه ها رو بگیره؟
میدونی که تفاوتِ نظر بین ما عادیه و اگه من از نظرت که فکر می کنی تند بوده اونقدر ناراحت بشم که دیگه اینجا فعالیت نکنم، میشه گفت مشکل خودمه که ظرفیتِ شنیدن انتقادِ محترمانت رو نداشتم. این دیدگاه نسبت به نویسنده و مترجم هم صادقه. اگر ظرفیت شنیدن نقدِ محترمانه نداشته باشن، واقعا تقصیر دیگران نیست.به هر حال آمار پستا نشون میده اکثریته بچه ها از این داستان خوششون اومده، فکر نکنم یه انتقاد تاثیری توی اراده ی مترجم داشته باشه.
دقیقا. و من هم میخوام ادامش بدم. فقط شاید وقت زیاد ببره. داستانم اونقدرا بد نیست و من که یه بار خوندمش ازش خوشم اومد. امیدوارم شما هم به تدریج جذبش بشید
من این لایت نول رو خیلی دوست دارم فقط موقع خوندنش ژانر حارمش یکم اذیتم کرد که باعث شد ولش کنم.شخصیت ها اونقدر زیاد بودن که زیادی هیچ کدومشون رشد شخصیتی نداشتن که البته قابل درکه چون به هر حال لایت نوله ولی با این حال من فکر میکنم در این ژانر لایت نوله اون ساحر رو ازاد کن یا بی مصرف خاندان کنت بسیار بهتر باشن اما این نول هم خیلی خوبه.
و البته تبریک میگم بابت شروع ترجمه،امیدوارم تا اخر پیش بره.