سلام
اسم من نغمه است
امسال تازه ۱۷سالم تموم شده
پر از انرژیم و جنگندگی برای رسیدن ب هدفم ک پزشکیه
ولی ورود پسر مهم ترین خلافکار شهر زندگیمو تغییر میده
حالا من باید به چع کسی تکیه کنم؟
میلاد برادرم
یا میکائیل دوست برادرم و به تپش اندازاننده ی قلبم؟
Part1
صبح کله سحر با سرو صدای میلاد از خواب بیدار شدم
-مامان تیشرتم کو؟
+کنار پیراهن قرمزته
-پیراهن قرمزم کو؟؟؟
کلمو محکم کوبیدم تو بالشتی ک دستم بود
اصلا مدیونید فکرکنین این شازده۲۳سالشع!
با کرختی بلند شدم
تختمو مرتب کردم
از اتاق اومدم بیرون
من:سلاااااااام صبح ب خیر
-سلام کلع فندقی یکم بیشتر میخوابیدی
چپ چپ نگاش کردم
برام زبون در اورد
سری از رو تاسف تکون دادم رفتم سمت سرویس بهداشتی
اومدم بیرون
خبری از میلاد نبود
رفتم تو آشپزخونه مامان طبق معمول شاهکار کرده بود
گونع اشو بوسیدم و رفتم تو اتاقم لباس پوشیدع اومدم نشستم پاسفره
مامان:خب نغمه خانم صبحت ب خیر خوبی مامان؟؟
-ارع عشقم معلومه ک خوبم خودت خوبی؟؟
+ارع گلم توام ک بری میرم یکم خریدو میام
سر تکون دادم و مشغول شدم
وقتی صبحونه ام تموم شد از مامان خدافظی کردم و از خونه اومدم بیرون
چقدر دلم برا بابا تنگ شده بود
درست با امروز میشد هفتادمین روزی ک روی لنج توی دریاست
خانوادع ی کوچیک ولی خوبی دارم
و ب شدت دوستشون دارم
راه افتادم سمت خونه ی ملیکا ک باهم بریم سمت مدرسه
ک طبق معمول خواب مونده بودو من باید منتظر میموندم....
اوه ...:/
عجب.....
من بودم برادر رو انتخاب می کردم...چون خیلی با ارزشه ...خیلی...
بهتر نیست یه اسم براش بذاری؟:92:::54:: و اینکه یکم لطفا پارت ها رو طولانی تر کن
دختری پشت نقاب اس خوبی میشه
ولی راستی، کتابتو با یه small talk یا همون سلام احوال پرسی ساده شروع نکن. خواننده توجهش رو از دست می ده
سلام
اسم من نغمه است
امسال تازه ۱۷سالم تموم شده
پر از انرژیم و جنگندگی برای رسیدن ب هدفم ک پزشکیه
ولی ورود پسر مهم ترین خلافکار شهر زندگیمو تغییر میده
حالا من باید به چع کسی تکیه کنم؟
میلاد برادرم
یا میکائیل دوست برادرم و به تپش اندازاننده ی قلبم؟Part1
صبح کله سحر با سرو صدای میلاد از خواب بیدار شدم
-مامان تیشرتم کو؟
+کنار پیراهن قرمزته
-پیراهن قرمزم کو؟؟؟
کلمو محکم کوبیدم تو بالشتی ک دستم بود
اصلا مدیونید فکرکنین این شازده۲۳سالشع!
با کرختی بلند شدم
تختمو مرتب کردم
از اتاق اومدم بیرون
من:سلاااااااام صبح ب خیر
-سلام کلع فندقی یکم بیشتر میخوابیدی
چپ چپ نگاش کردم
برام زبون در اورد
سری از رو تاسف تکون دادم رفتم سمت سرویس بهداشتی
اومدم بیرون
خبری از میلاد نبود
رفتم تو آشپزخونه مامان طبق معمول شاهکار کرده بود
گونع اشو بوسیدم و رفتم تو اتاقم لباس پوشیدع اومدم نشستم پاسفره
مامان:خب نغمه خانم صبحت ب خیر خوبی مامان؟؟
-ارع عشقم معلومه ک خوبم خودت خوبی؟؟
+ارع گلم توام ک بری میرم یکم خریدو میام
سر تکون دادم و مشغول شدم
وقتی صبحونه ام تموم شد از مامان خدافظی کردم و از خونه اومدم بیرون
چقدر دلم برا بابا تنگ شده بود
درست با امروز میشد هفتادمین روزی ک روی لنج توی دریاست
خانوادع ی کوچیک ولی خوبی دارم
و ب شدت دوستشون دارم
راه افتادم سمت خونه ی ملیکا ک باهم بریم سمت مدرسه
ک طبق معمول خواب مونده بودو من باید منتظر میموندم....
منو باش فک کردم داری سوال می کنی ..:/
خب اسمش خیلی طولانیه ... مقدمت کو ؟ ...:/
خب راستش رو بخوای کسی توی این انجمن اینجوری نمی نویسه.. :/
پیشنهاد می کنم رمانت رو توی سایت نگاه دانلود بارگذاری کنی ..:/
اینجا اکثرا رمان های علمی تخیلی و جادویی میزارن و البته با متن ادبی و شدیدا جذاب ..! 🙂
ولی خب نگاه دانلود از اینجور رمانا زیاده .. فک کنم عاشقونه هست رمانت .. من خودم عضوم .. پیشنهاد می کنم برو عضو شو .. اونجا رمانت می تونه پخش شه نه اینجا 🙂
اینجا زیاد طرف دار نداره 🙂
البته فک کنم 🙂
بله به جز اینجا در واتپد و نگاه هم میتونی بذاریش.
بعد فصلش خیلی کوتاهه حتی اگه قشنگ و جذاب و پرکشش هم باشه اصل داستان منو نگرفت
استی، ممنون که نظر منو اعمال کردی
حداقل می تونستی یه ژانری چیزی بزاری. و اگه با ورد می نویسی بهتره دو صفحه بزاری.
به علت گذشتن بیش از 6 ماه تاپیک قفل شد. نویسنده محترم اگه درخواست باز شدن تاپیک رو دارید به خودم یا مدیر ارشد یا مدیر کل پیام بدهید.