بیاین.از هیی نترسین.نه کسی میخوردتون و نه هیچی. فقط باید بدترین سوتی عمرتون رو اینجا بنویسید.برای شروع خودم مینویسم.
تو یه گروه خانوادگی بودم، دستم رفت روی استیکر ها و یه استیکر فوق زشت دادم. حالا اینو کی فهمیدم. فردا صبح. یعنی اینقدر خجالت کشیدم که نگو .
توی گروه کلاس که همه ی معلما مون رو عضو کردیم با یه گروه دیگه اشتباه کرفتم یه ویدیو فوق العاده زشت و خجالت اور دادم تو گروه تو مهمونی داشتم گروه رو برسی میکردم و نت هم لامصب نمیداد من تا ویدیو رو دیدم داشتم سکته رو میزدم لامصب نت نمیداد تا پاکش کنم کلی خجالت کشیدم بعد از تو گروه لف دادم
بچه که بودم یادم نیست چی میخواستم ولی چشمام رو بستم و پای بابام رو بقل کردم گفتم بابا اینو برام میخری ؟ بعدش چشمام رو باز کردم دیدم اصلا بابام نیست یک پسره با دوستش دارن با چشمای مثل گردو بهم نگاه میکنن مامان بابام هم دارن اونور میخندن. هیچی دیگه اصلا یادم رفت چی میخواستم.
من چی بگم ؟
سوتی زیاد دادم بیشتر خیلی فجیح نبوده ، معمولا از همه سوتی های بزرگ و کوچیک می گیرم و خودم سعی می کنم خیلی سوتی ندم .
منتها هرکسی سوتی داده زیادم داده .
بزرگترین و زشت ترین سوتی من ؟
نه وحشتناک ترین سوتی ، کلا ادم محتاطی ام به جز اینکه تو تلگرام چتا رو اشتباهی بگیرم سوتی نمی دم تو شبکه های اجتماعی خیلی صبر کن
وحشتناک ترین سوتی ...
خنده دار دارم ولی وحشتناک ندارم که ضایع شده باشم ... یادم نمیاد نمیدونم .
اقا همون خنده داره رو میگم فیض ببرید
بچه بودم تو ماشین خوابم برده بود داشتیم میرفتیم ساحل ، رسیدیم بیدار شدم . بعد کنار پنجره بودم ، اسمون و که نگاه کردم دیدم وای یا خدا ، چند تا سفینه فضایی تو اسمونن کلم و بردم نزدیک تر کله ام خورد به شیشه یکم خواب از سرم پرید فهمیدم بادبادک بودن روشون چراغ بوده ، وقتی برا بقیه گفتم تا یه هفته کلا سوژه بودم.
هنوزم یادم نمیاد سوتی وحشتناک ، شاید اسنایپ کردن همگروهیم تو بازی انلاین که باعث مرگش شد وحشتناک ترین باشه برای خودم چون بنده خدا کلا حذف شد .
نمیدونم هنوزم یادم نمیاد .
خخخخخخ وحشتناک ترین سوتی عمرم.... خخخخخخخ تویه گروه تلگرام بود.اصن خیلی فجیع بود نمیگم خخخخخخخخ
فقط اخرش بم گفت برو دوغتو بنوش .
منم تا الان درحال خوردن دوغم .
خخخخخ خیلی فجیع بود
خخخخخ یادش بخیر
خخخخخ
عزیزم گفته سوتی رو بگو نه که یادش کن حالا لطفا بگو حال ندارم زورت کنم که بگی
دیروز رفته بودیم حرم تو کیفم کرم داشتم اون خانمه که میگردمون بهم گفت تست کن من شنیدم میشه تست کنم گفتم آره راحت باشین:|
یادمه کلاس هشتم از یکی از همکلاسی هام پرسیدم ۵۰۰ چند تا صفر داره .
تو مدرسه در مقابل عوامل مدرسه یه بچه خیلی مودب و ارومی هستم سهشنبه جلو معاونمون برگشتم گفتم این عنا خیلی کخ میریزن یعنی فاجعه بود من جلوشون تو از دهنم در نمیاد
یادمه وقتی سن بلوغ بودم و صدام تغییر کرده بود؛ گنده ها ینی حرف میزدم صدام آسمون هفتم میرفت . غیبت زن عمومو میکردم برگشتم دیدم جلو در پذیرایی وایساده :46: فقط نگام میکرد.
تنها کاری ک میتونستم نگا کردن بود.
یادش نبخیر.
من کلا تو زندگی سوتی زیاد دادم ... حالا جالبه وقتی سوتی میدم بعدش جمع و جورش هم نمی کنم .. برعکس دست پاچه میشم.... :/
اولیش ... یه بار وقتی بارونیم رو داخل کلاس جا گذاشته بودم می خواستم برم بیارمش توی درب ورودی کلاس با یکی از معلمامون بر خورد کردم ...( که همون زنگ اخر باهاش داشتیم ) ..یهو هل شدم گفتم سلام .. :/ ... معلمه هم فقط بم خندید و رفت ..و من مات دیوار موندم ... :/
دومیش .... یه بار سرم تو گوشی بود پسر عمم پیج یکی از فامیلامون رو ازم خواسته بود... منم همون جوری که سرم تو گوشی بود رفتم تو اتاقش و شروع کردم به امار دادن اخه بخدا خودم دیدمش که رفت تو اتاق .. بعد کلی امار دادن سرم رو اوردم بالا دیدم ... رفیقش مسعوده :22:.. خلاصه که اب رفتم .. انقد بم خندید .. اخه خیلی چرت و پرت گفتم ...:106:..
سومیش ... من عموم داخل اموزش و پرورش کار میکنه بعد به خاطر همین همه ی معلما و استادا منو میشناسن ..خب..یکی از ویژگی های خیلی بد من اینه که وقتی خیلی خسته میشم و یا خیلی گرسنه میشم شدید خل و چل میشم ::57:: .. اون روز خیلی خسته بودم اخه چند تا کلاس تقویتی پشت سر هم داشتیم .. از 6 صبح مدرسه بودم تا 7 شب ..خسته و کوفته خل و چل بازیام گل کرد ..دست دو تا رفیق دیوونه ام رو گرفتم و با صدای بلند زدم زیر اواز :lo:... خلاصه داشتم بیا بریم کوه کدوم کوه همون کویی که اهو داره آی بله ... رو میخوندم با اون صدای خوشگلم ... که یهو دیدم پنجره پشتی یکی از کلاسا باز شد و یکی از استادا سرش رو اورد بیرون با خنده گفت چیکار میکنی دختر ؟ ( منو میشناخت اخه کلی سر کلاس اذیتش کرده بودم ):u: .. یه لحظه رفتم تو شوک ..زندگیم جلو چشمام گذشت .. وای عمووووووووم . وای ابرووم.. همون جور که تو شوک بودم ... یکی بازوم و گرفت و کشون کشون منو برد .. خلاصه بگذریم که چقد دخترای اون کلاس بهم خندیدن و بگذریم از اینکه استاد هنوز که منو میبینه برام همون اهنگ رو میخونه ...:78:...
البته انقد صوتی های من زیادن که نگو....
اها راستی یه بار رفته بودم فاتحه ی پدر یکی از سال بالایامون ( از طرف مدرسه رفتیم) من خندم گرفته بود شددددددددید .. :22: .. اصلا ببین ... من از شدت خنده زمینو گاز میزدم .. اصلا همون موقع بود که فهمیدم روان پریشم ... اصلا ببین وقتی دیدم دوستام از چش و دماغشون اب میچکه ..اصلا ببین نمی دونم چرا واقعا ... :23:
یا یه بار سر سفره ی حضرت رقیه..عمم بغلم نشسته بود من دیدم داره باز ازش میچکه .. البته یه خوردش ساختگی بود بین خودمون باشه :)))) عجیب خندم گرفته بود .. گفتم خدایا بخدا زشته پیش فامیل ابرو که دیگه نمونده همین یه چیکه رو بزار بمونه ... به جلوم خیره شدم ... اون یکی عمم رو دیدم .. داشت خندش میگرفت به خاطر من .. گوشه ی دستمالش رو گذاشت سریع رو دهانش .. ببین با این حرکت عمم واقعا دیگه نتونستم تحمل کنم :40: .. فقط اون جا رو ترک کردم ... :17::24:
تو ماشین نشسته بودم .... دنبال ماشین میگشتم .
من سوتی که خیلی دارم همشون هم مثبت هیجده هستن و جلو خانواده هم سوتی دادم و به فنای عظمی رفتم ولی خب یکی از بدتریناشون این بود که تو مدرسه بود:
کلا اهل باند بازیم و برا خودم تو مدرسه باند دارم به هر حال یه بار که داشتم پشت سر اون معلم ریاضی........ مون (جای خالی را با کلمه مناسب پر کنید) فوش میدادم اونم نه از این فحشای دخترانه ها از اون فحشها! یهو دیدم یه دستی زد رو شونم برگشتم دیدم ناظم.....(رجوع شود به پرانتز بالا) مونه هرچی داشتم که ریخت، زانو هامم شل شد که یهو ناظممون گفت: پسر جون یذره با ادب تر باش! اصن همه رفیقام کپ کرده بودیم از این واکنشش من یکی که اصن کم کمش اخراج و تعلیق رو میدیدم ولی به هرحال اون قضیه گذشت ...
ما بقی سوتیهام رو پس از سانسور کردن اراعه میکنم?
من سوتی که خیلی دارم همشون هم مثبت هیجده هستن و جلو خانواده هم سوتی دادم و به فنای عظمی رفتم ولی خب یکی از بدتریناشون این بود که تو مدرسه بود:
کلا اهل باند بازیم و برا خودم تو مدرسه باند دارم به هر حال یه بار که داشتم پشت سر اون معلم ریاضی........ مون (جای خالی را با کلمه مناسب پر کنید) فوش میدادم اونم نه از این فحشای دخترانه ها از اون فحشها! یهو دیدم یه دستی زد رو شونم برگشتم دیدم ناظم.....(رجوع شود به پرانتز بالا) مونه هرچی داشتم که ریخت، زانو هامم شل شد که یهو ناظممون گفت: پسر جون یذره با ادب تر باش! اصن همه رفیقام کپ کرده بودیم از این واکنشش من یکی که اصن کم کمش اخراج و تعلیق رو میدیدم ولی به هرحال اون قضیه گذشت ...
ما بقی سوتیهام رو پس از سانسور کردن اراعه میکنم������
البته یکی از بچه ها دوران آموزشی همچین تجربه ای داشت و خود طرف پشت سرش در اومد که متاسفانه اتفاقات بعدی به حدی بوق دار بود که تعریفش با سانسور هم ممکن نیست:65:
تو عاااالی ای:21:
خوبی ؟کجایی نیستی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تو ماشین نشسته بودم .... دنبال ماشین میگشتم .