|
خاطرات تاج شکسته (Memories of the Broken Crown)
|
سلام. راستش حرف شما درمورد مقدمه رو قبول دارم ولی هنوز فکر نکردم مقدمه باید چحوری باشه. واسه همین فعلا نذاشتم. اما هروقت ایده ای به ذهنم رسید حتما قرارش میدم.
و درمورد اون جدوله، راستش بلد نیستم این کارو انجام بدم. مشکل اینه.و یه چیز دیگه، شما فانتزی خون هستین؟ به غیر از سفیر کبیر و دورگه دیگه چیا خوندین؟ اینم باید بگم که اگه شما فصل اول رو میخوندین متوجه میشدین داستان چیه. پنج صفحه واسه ی درک یه کتاب کمه.
اسم ها هم، خیلی از نویسنده ها اسماشون رو از توی ذهنشون انتخاب میکنن. من زیاد دوست ندارم از اسامی تکراری و روزمره استفاده کنم. کار کتاب های فانتزی اینه که متفاوت باشن. حتی ارباب حلقه ها هم از اسامی تکراری استفاده نکرده.من خودم به شدت کتاب میخونم. البته کتاب های خارجی. چون اون ها واقعا نویسنده هستن. سفیر کبیر راستش به سلیقم نخورد. ولی موهبت برزخی رو دوست داشتم.
نه خواهر ناراحت نشدم. ولی نقدت نقد کاملی نبود.:دی
اره هر چی فانتزی گیر بیارم می خونم ولی ایرانی باشه .. از سفیر خوشت نیومد ؟ واو.. عجب ... چی بگم والا .. :43: .. سفیر یکی از بهترین رمان هاست .. نمی دونم حالا چرا شما ..
و خب راجب اسم ها .. اگه دقت کرده باشی اسم های داستان های معروف به دل میشینه و از یاد نمی ره و زیاد هم سخت نیستن . مثلا توی دورگه یه موجوداتی هست به نام تایرن ها .. ببین چه اسم کوتا و مختصری هست . اصلا هم یادت نمی ره . باید خوب بشینی فک کنی که چه اسم مناسب یه شهر یا یک شخصیت هست . و اینکه نویسنده های خودمون رو چرا دست کم میگیری توی کشور ما چون به نویسندگی اهمیت نمی دن نویسنده های ما شناخته شده نیستن. من منکر این نمی شم که بعضی از این خارجی ها خیلی خوب مینویسن .ولی توی کشور خودمون هم نویسنده های خیلی زیادی داریم مثلا اقای فتحی . اقای مراد پور .... و اینکه خوشحال شدم که ناراحت نشدی . .و راستش به نظر من از صفحه اول یک کتاب میتونی بفهمی که نویسنده در چه حده و اینکه اوضاع داستان چطوریه . و خب وقت هم طلاست . من اکثرا صفحه اول دوم جذبم نکرد دیگه نمی خونم . نه تنها من بلکه بیشتر کاربرا این جوری هستن . اره درست که با 5 صفه نمی شه یه کتاب رو درک کرد ولی از همون اول من لحن نوشتنت رو دوست نداشتم و زیادی ادبیه . و خب مواردی بود که به مزاج من خوش نیومد همین .. و اول هم گفتم این کاملا نظر شخصیه منه . و نظرات شخصی برای مخاطباش یه نقص هایی دارن . من فقط گفتم شاید بتونی یکم بهترش کنی که ادمایی مثل من هم بتونن براشون جذاب باشه . و خب داستان رو از دست ندن . ببین اگه دورگه روخونده باشی متوجه میشی نویسنده ...داستان رو یه جوری نوشته که دو صفحه نخوندی می خوای بدونی ادامش چی میشه . اصلا قراره چه بلایی سر شخصیت داستان بیاد و این جور چیزا و خب ادم رو کنجکاو می کنه . بحث اصلی من این نیست که داستان تو بده من میگم اون کشش لازم رو نداره . و توضیحات اضافی زیادی داشت و گاهی اوقات اصلا من نمی دونستم داره کی حرف می زنه . بازم میگم این نظر من بود و نقد اصلا به حساب نمی یاد . نقد و باید حرفه ایی یا بکنن . من دیدم کسی نقد نمی کنه توام که خیلی مشتاقی به خاطر همین نظرم رو گفتم :دی همین
اره هر چی فانتزی گیر بیارم می خونم ولی ایرانی باشه .. از سفیر خوشت نیومد ؟ واو.. عجب ... چی بگم والا .. :43: .. سفیر یکی از بهترین رمان هاست .. نمی دونم حالا چرا شما ..
و خب راجب اسم ها .. اگه دقت کرده باشی اسم های داستان های معروف به دل میشینه و از یاد نمی ره و زیاد هم سخت نیستن . مثلا توی دورگه یه موجوداتی هست به نام تایرن ها .. ببین چه اسم کوتا و مختصری هست . اصلا هم یادت نمی ره . باید خوب بشینی فک کنی که چه اسم مناسب یه شهر یا یک شخصیت هست . و اینکه نویسنده های خودمون رو چرا دست کم میگیری توی کشور ما چون به نویسندگی اهمیت نمی دن نویسنده های ما شناخته شده نیستن. من منکر این نمی شم که بعضی از این خارجی ها خیلی خوب مینویسن .ولی توی کشور خودمون هم نویسنده های خیلی زیادی داریم مثلا اقای فتحی . اقای مراد پور .... و اینکه خوشحال شدم که ناراحت نشدی . .و راستش به نظر من از صفحه اول یک کتاب میتونی بفهمی که نویسنده در چه حده و اینکه اوضاع داستان چطوریه . و خب وقت هم طلاست . من اکثرا صفحه اول دوم جذبم نکرد دیگه نمی خونم . نه تنها من بلکه بیشتر کاربرا این جوری هستن . اره درست که با 5 صفه نمی شه یه کتاب رو درک کرد ولی از همون اول من لحن نوشتنت رو دوست نداشتم و زیادی ادبیه . و خب مواردی بود که به مزاج من خوش نیومد همین .. و اول هم گفتم این کاملا نظر شخصیه منه . و نظرات شخصی برای مخاطباش یه نقص هایی دارن . من فقط گفتم شاید بتونی یکم بهترش کنی که ادمایی مثل من هم بتونن براشون جذاب باشه . و خب داستان رو از دست ندن . ببین اگه دورگه روخونده باشی متوجه میشی نویسنده ...داستان رو یه جوری نوشته که دو صفحه نخوندی می خوای بدونی ادامش چی میشه . اصلا قراره چه بلایی سر شخصیت داستان بیاد و این جور چیزا و خب ادم رو کنجکاو می کنه . بحث اصلی من این نیست که داستان تو بده من میگم اون کشش لازم رو نداره . و توضیحات اضافی زیادی داشت و گاهی اوقات اصلا من نمی دونستم داره کی حرف می زنه . بازم میگم این نظر من بود و نقد اصلا به حساب نمی یاد . نقد و باید حرفه ایی یا بکنن . من دیدم کسی نقد نمی کنه توام که خیلی مشتاقی به خاطر همین نظرم رو گفتم :دی همین
درمورد این که توی فصل اول یه سری ابهامات هست کاملا باهاتون موافقم. ولی اگه شما سه فصل رو کامل بخونین متوجه میشین قضیه چیه. مشکل این جاست که شما با چند صفحه خوندن (فکر کنم همش دو صفحه) کتاب رو قضاوت کردین. حداقل فصل یک رو میخوندین بعد نظر میدادین. این طوری ارزش کار من پایین اورده نمی شد. من دوست ندارم کتابم رو با دورگه و سفیر مقایسه کنین. (میدونم کتاب های خوبی هستن و به نویسنده هاشون احترام میذارم.) چون فضا و سبک کتاب من اصلا شبیه اونا نیست. من دنیای کتابم رو شبیه به کتاب های شاهکش، رایریا و جنگ ملکه ی سرخ دراوردم. حتی اگه شما رایریا و جنگ ملکه ی سرخ رو بخونین متوجه میشین که اون ها صد برابر بیش تر از من از اسامی خاص استفاده کردن. خود ملکه ی سرخ توی هر صفحه چندین پاورقی داره.
اگه این کتابارو بخونین و خوشتون بیاد، پس به این نتیجه میرسیم که واقعا کتاب من مشکل داره. اما اگه فکر میکنین اونا هم حوصله سر بر و بی مزه هستن؛ پس سلیقه تون با کتاب من همخوانی نداره.
در کل اگه بخوام صادق باشم، یجورایی از این برخوردتون ناراحت شدم. مشکلی با ایراد گرفتن ندارما، از این خوشم نیومد که زود قضاوتم کردین و اصرار دارین مثل اون دو تا کتاب ها بنویسم.
اتفاقا به نظر من نثر کتاب همچین هم ادبی نیست. فقط از یه سری تشبیهات استفاده شده. و شما اگه فصل دوم رو بخونین، کاملا میتونین با نقش اول داستان ارتباط برقرار کنین.
علاوه بر این، روی نوشتن تک تک جملات دقت به خرج داده شده. جملات از ریتم خاصی برخوردار هستن. ریتمی که شما ممکنه توی خیلی از فانتزی های ایرانی نبینین.
البته اینم اضافه کنم که من ارزش هیچ کدوم از فانتزی های ایرانی رو پایین نمی آرم. فقط سفیر به سلیقم نخورده. چون شبیه هری پاتر بود. من از کتاب هایی مشابه ارباب حلقه ها خوشم میاد که شمشیری هستن. ممکنه علت عدم علاقه ی شما به تاج شکسته هم همین باشه. این که شما به هیجان موجود در داستان اهمیت می دید؛ نه قلم، شخصیت و دنیا سازی. متاسفانه اغلب نویسنده های ایرانی توجه چندانی به قلم شون ندارن. (البته بازم بگم اقای فتحی کارشون خیلی خوبه. دورگه رو نظر خاصی ندارم جز این که دو فصل خوندم و قلمش به نظرم یه ذره ساده امد. ولی شنیدم جلوتر خوب میشه. بازم همون قضیه ی زود قضاوت کردن میشه اگه بخوام با دو فصل ایراد بگیرم.)
به هر حال، از نظرتون ممنونم. اما لطفا هیچ وقت چیزایی که مردم واسش زحمت کشیدن رو زود قضاوت نکنین. ممکنه همین کتاب من توی فصول آینده واسه ی شما هم جذاب بشه. البته اگه لطف کنین و بخونینش.
هرچند زوری نیست. خوشتون نیومده یعنی خوشتون نیومده دیگه. ((200))
درمورد این که توی فصل اول یه سری ابهامات هست کاملا باهاتون موافقم. ولی اگه شما سه فصل رو کامل بخونین متوجه میشین قضیه چیه. مشکل این جاست که شما با چند صفحه خوندن (فکر کنم همش دو صفحه) کتاب رو قضاوت کردین. حداقل فصل یک رو میخوندین بعد نظر میدادین. این طوری ارزش کار من پایین اورده نمی شد. من دوست ندارم کتابم رو با دورگه و سفیر مقایسه کنین. (میدونم کتاب های خوبی هستن و به نویسنده هاشون احترام میذارم.) چون فضا و سبک کتاب من اصلا شبیه اونا نیست. من دنیای کتابم رو شبیه به کتاب های شاهکش، رایریا و جنگ ملکه ی سرخ دراوردم. حتی اگه شما رایریا و جنگ ملکه ی سرخ رو بخونین متوجه میشین که اون ها صد برابر بیش تر از من از اسامی خاص استفاده کردن. خود ملکه ی سرخ توی هر صفحه چندین پاورقی داره.
اگه این کتابارو بخونین و خوشتون بیاد، پس به این نتیجه میرسیم که واقعا کتاب من مشکل داره. اما اگه فکر میکنین اونا هم حوصله سر بر و بی مزه هستن؛ پس سلیقه تون با کتاب من همخوانی نداره.
در کل اگه بخوام صادق باشم، یجورایی از این برخوردتون ناراحت شدم. مشکلی با ایراد گرفتن ندارما، از این خوشم نیومد که زود قضاوتم کردین و اصرار دارین مثل اون دو تا کتاب ها بنویسم.
اتفاقا به نظر من نثر کتاب همچین هم ادبی نیست. فقط از یه سری تشبیهات استفاده شده. و شما اگه فصل دوم رو بخونین، کاملا میتونین با نقش اول داستان ارتباط برقرار کنین.
علاوه بر این، روی نوشتن تک تک جملات دقت به خرج داده شده. جملات از ریتم خاصی برخوردار هستن. ریتمی که شما ممکنه توی خیلی از فانتزی های ایرانی نبینین.
البته اینم اضافه کنم که من ارزش هیچ کدوم از فانتزی های ایرانی رو پایین نمی آرم. فقط سفیر به سلیقم نخورده. چون شبیه هری پاتر بود. من از کتاب هایی مشابه ارباب حلقه ها خوشم میاد که شمشیری هستن. ممکنه علت عدم علاقه ی شما به تاج شکسته هم همین باشه. این که شما به هیجان موجود در داستان اهمیت می دید؛ نه قلم، شخصیت و دنیا سازی. متاسفانه اغلب نویسنده های ایرانی توجه چندانی به قلم شون ندارن. (البته بازم بگم اقای فتحی کارشون خیلی خوبه. دورگه رو نظر خاصی ندارم جز این که دو فصل خوندم و قلمش به نظرم یه ذره ساده امد. ولی شنیدم جلوتر خوب میشه. بازم همون قضیه ی زود قضاوت کردن میشه اگه بخوام با دو فصل ایراد بگیرم.)
به هر حال، از نظرتون ممنونم. اما لطفا هیچ وقت چیزایی که مردم واسش زحمت کشیدن رو زود قضاوت نکنین. ممکنه همین کتاب من توی فصول آینده واسه ی شما هم جذاب بشه. البته اگه لطف کنین و بخونینش.
هرچند زوری نیست. خوشتون نیومده یعنی خوشتون نیومده دیگه. ((200))
وای ببین چقد عصبانی شده .. ببخشید بابا من منظوری نداشتم .. واقعا متاسفم که بهت بر خورد .. 🙂
اره شاید من زود قضاوت کردم .. باش قبول .. وقتی کامل داستانت رو خوندم بازم نظر میدم .. فقط این دفعه بدت نیاد ها :78:....
بخدا منظوری نداشتم فقط قصدم کمک بود همین :1:
وای ببین چقد عصبانی شده .. ببخشید بابا من منظوری نداشتم .. واقعا متاسفم که بهت بر خورد .. 🙂
اره شاید من زود قضاوت کردم .. باش قبول .. وقتی کامل داستانت رو خوندم بازم نظر میدم .. فقط این دفعه بدت نیاد ها :78:....
بخدا منظوری نداشتم فقط قصدم کمک بود همین :1:
نه به خدا اون قدرها هم دیگه عصبانی نشدم:دی فقط بدم امد نخونده ایراد گرفتین.:دی یعنی اگه بخونید و ایراد بگیرید من ناراحت نمیشم. زیادی تند برخورد کردم؟ ببخشید!:9:
مجبور نیستین بخونینش.
اگه میخواین کمک کنین میشه بگین چجوری جدول بذارم واسه ی فصول؟؟:10:
سلام دوست عزیز .. خب یه توصیه داشتم .. اگه چه در حدی نیستم که بخوام چیزی بگم ولی خب این نظر شخصیه منه و شما هم که مشتاق ..
اولین کاری که باید بکنی تا خواننده ها بیشتر بشن اینه که یه مقدمه بنویسی . داستانی که مقدمه نداشته باشه رو کسی نمی خونه .. چون ما اینجا هزاران کاربر داریم ..خب بعد فرض کن یکی شون بیاد توی این پیج خب میبینه هیچ مقدمه ایی نیست حتی ژانرش هم معلوم نیست خب طرف از کجا بدونه اصلا این داستان درمورد چیه . بعد تصویر داستانت هم زیاد خوب نیست . اگه نگاهی به داستان های دیگه بندازی متوجه می شی . مهم ترین چیزی که باعث موفقیت یه داستان میشه ظاهر اونه . و شما کم کاری کردید . و این میتونه داستان جذاب شما رو خراب کنه .. مثلا چی ؟ مثلا میتونستید جدولی رو برای هر فصل به صورت جدا بزارید . ( فکرشو بکن خواننده می خواد اول بدونه که اصلا کار نویسنده داستان در چه حده میاد میبینه که 45 صفحه ست ... خب یکم زیادیه . ولی اگه 15 تا بود اونو میخوند و راجب اون فصل مفصل میتونست نقد کنه . و باز هم میگم مقدمه نداری عزیز من مقدمه خیلی مهمه . ) و راجب داستانت من تا صفحه 5 رو که خوندم زده شدم :2: خب راستش متن هات یه خورده قلمبه سولمبه هست . لازم نیست که از کلمات بزرگ بزرگ استفاده کنی . هر چه داستان سلیس و روان تر باشه بهتره . و خواننده بهتر متوجه میشه . و راستش من هیچی از شخصیت داستان نفهمیدم با این که 5 صفحه هم خونده بودم بازم برام مبهم بود . نمی دونم تازه کاری یا نه ولی می تونی با خوندن داستان های نویسنه های حرفه ایی داستانت رو بهتر کنی . ( اخه راستی اسم شخصیت هات و اون شهر توی داستان واقعا بد بود :46: یه اسم بزار که خواننده توی ذهنش بمونه نه این که زود یادش بره که بخواد دوباره برگرده ببینه اسم اون یارو چیه )مثلا رمان سفیر کبیر . راستش من از رمان های ادبی و فانتزی متنفر بودم و اصلا درکش نمی کردم . اما برای اولین بار این اکتاب فانتزی رو خوندم . گفتم یه بار خوندن ضرری نداره . باور کن جمله ی اول رو نخونده من جذب این داستان شدم . یا اصلا داستان دور گه اون هم فوق لعاده هست . ببین چون مقدمه نداشتی باید صفحه اول رمانت اونقدر جذاب باشه که خواننده بتونه اونو توی چند دقیقه تموم کنه . تمام 45 صفحه رو . به نظرم جای کار زیاد داری . باید خیلی بیشتر داستان بخونی و روی نوشتنت وقت بزاری . به نظرم با سفیر شروع کن . اما ببین من این نقد ها رو کردم نه اینکه متوقف بشی بلکه بیشتر راه بیوفتی .. حداقل تو از خیلی ها مثل من بهتری . چون من الان حدود یه ساله دارم یه داستان مینویسم و هنوز که هنوزه روم نشده بزارمش جایی . این واقعا خووبه که تو دل و جرعتش رو داشتی و توی ذو تا سایت گذاشتی . با اینکه اصلا نفهمیدم که داستانت راجب به چیه . ولی پشتکارت رو دوست دارم . و امید وارم یه روزی جزو بهترین رمانها باشه .. راستی از نقدم ناراحت نشدی که ؟ اگه شدی . ببخشید :دی منظوری نداشتم ..
🙂
برای زدن جدول و این چیزها باید کدنویسی بلد باشه. رضا اگه تونستی این داستان رو ردیفش کن reza379@
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خب... این داستان از سمت من یه نقد محفوظ داره. یکی از اون طومار طورها. یه صفحه ای خوندم ازش. بعد پروژه نقدی که بهم دادن کارشو میسازم.
این پیامو هم میفرستم که یادم بمونه ز کجا امده ام امدنم بهر چه بود
برای زدن جدول و این چیزها باید کدنویسی بلد باشه. رضا اگه تونستی این داستان رو ردیفش کن reza379@- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خب... این داستان از سمت من یه نقد محفوظ داره. یکی از اون طومار طورها. یه صفحه ای خوندم ازش. بعد پروژه نقدی که بهم دادن کارشو میسازم.
این پیامو هم میفرستم که یادم بمونه ز کجا امده ام امدنم بهر چه بود
یعنی این قدر داغونه؟! عیبی نداره خودمم دیگه قبول دارم.
ولی میشه زودتر نقدش رو بفرستین؟ آخه میخوام تا قبل مهر یکم ویرایشش کنم.
یعنی این قدر داغونه؟! عیبی نداره خودمم دیگه قبول دارم.
ولی میشه زودتر نقدش رو بفرستین؟ آخه میخوام تا قبل مهر یکم ویرایشش کنم.
اگه میخوای زود نقد رو بگیری باید ویس بگیرم برات. اگه تلگرام داری بیا تلگرام Envelope_0 (اخری صفره) یا خواستی میریم دیسکورد که راحت بشه مبادله کرد حرف ها رو. انلاین حرف میزنیم که بازم از تو تل باید هماهنگ کرد :/
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
و اینکه نه اینجوری نبود بگم یده یا این حرف ها. نظرات صفحه قبل رو که خوندم یه ویزایی دستگیرم شد. اره یه نویسنده باید لحن خودشو داشته باشه، اما این که به طور مکرر از یک فرمول برای نوشتن استفاده کنه چیز جالبی نیست. داستان به مرور یکنواخت و برای خواننده غیرقابل پیگیری میشه علاوه بر اینکه فراز و نشیب از بین میره و... حالا... بعدا حرف میزنیم باید برم سر کار :/
یعنی این قدر داغونه؟! عیبی نداره خودمم دیگه قبول دارم.
ولی میشه زودتر نقدش رو بفرستین؟ آخه میخوام تا قبل مهر یکم ویرایشش کنم.
این فایل توش جدوله. وقتی که میخواین یه موضوع رو ارسال کنین، یه گزینه داره ، همون جایی که استیکر ها و یه سری چیز دیگه هست . اولین علامت شبیه A/A اینو میزنین بعد این کدو کپی پیس می کنین. دیگه بستگی داره از کدوم قسمش بخواین استفاده کنین. هرجاش رو نخواستین حذف کنین. سوالی بود بپرسین حالا یا من یا بچه ها جواب می دن:)
http://s5.picofile.com/file/8371339318/TABLE.docx.html
اگه میخوای زود نقد رو بگیری باید ویس بگیرم برات. اگه تلگرام داری بیا تلگرام Envelope_0 (اخری صفره) یا خواستی میریم دیسکورد که راحت بشه مبادله کرد حرف ها رو. انلاین حرف میزنیم که بازم از تو تل باید هماهنگ کرد :/- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
و اینکه نه اینجوری نبود بگم یده یا این حرف ها. نظرات صفحه قبل رو که خوندم یه ویزایی دستگیرم شد. اره یه نویسنده باید لحن خودشو داشته باشه، اما این که به طور مکرر از یک فرمول برای نوشتن استفاده کنه چیز جالبی نیست. داستان به مرور یکنواخت و برای خواننده غیرقابل پیگیری میشه علاوه بر اینکه فراز و نشیب از بین میره و... حالا... بعدا حرف میزنیم باید برم سر کار :/
خوب من سعی کردم خیلی هم لحنم تکراری نباشه (البته خرابش هم کردم) به هر حال نقد کردن باعث میشه دیدم به نویسندگی وسیع تر بشه.
خودمم متوجه شدم که چقدر توی دیالوگ ها بد عمل کردم. دیالوگ نویسی یکی از مهم ترین عناصر یک داستانه. درست نمیگم؟
متاسفانه تلگرام من آیدیتون رو پیدا نمیکنه.
این آیدی منه. شاید شما بتونین پیدام کنید.
Sunlight112
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
این فایل توش جدوله. وقتی که میخواین یه موضوع رو ارسال کنین، یه گزینه داره ، همون جایی که استیکر ها و یه سری چیز دیگه هست . اولین علامت شبیه A/A اینو میزنین بعد این کدو کپی پیس می کنین. دیگه بستگی داره از کدوم قسمش بخواین استفاده کنین. هرجاش رو نخواستین حذف کنین. سوالی بود بپرسین حالا یا من یا بچه ها جواب می دن:)
http://s5.picofile.com/file/8371339318/TABLE.docx.html
خیلی ممنونم از لطفتون. الان با گوشی هستم ولی هروقت کامپیوترم رو روشن کردم دانلودش میکنم و سوالام رو میپرسم.
بازم ممنون.
خوب من سعی کردم خیلی هم لحنم تکراری نباشه (البته خرابش هم کردم) به هر حال نقد کردن باعث میشه دیدم به نویسندگی وسیع تر بشه.
خودمم متوجه شدم که چقدر توی دیالوگ ها بد عمل کردم. دیالوگ نویسی یکی از مهم ترین عناصر یک داستانه. درست نمیگم؟متاسفانه تلگرام من آیدیتون رو پیدا نمیکنه.
این آیدی منه. شاید شما بتونین پیدام کنید.Sunlight112
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خیلی ممنونم از لطفتون. الان با گوشی هستم ولی هروقت کامپیوترم رو روشن کردم دانلودش میکنم و سوالام رو میپرسم.
بازم ممنون.
من نگفتم لحنت تکراریه. یک نتیجه گیری کلی از نظرات تو و هلن داشتم که گفتم.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
من هنوز داستان رو نخوندم که بخوام نظر بدم سرش. پیدات میکنم باشه
من نگفتم لحنت تکراریه. یک نتیجه گیری کلی از نظرات تو و هلن داشتم که گفتم.- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
من هنوز داستان رو نخوندم که بخوام نظر بدم سرش. پیدات میکنم باشه
آهان. منم منظورم این نبود. کلا گفتم دارم تلاش میکنم اما زیاد خوب نشده. همین.
ممنون پس من منتظرم.
من بخونم میام نظر میدم ولی خب شاید خیلی طولانی بشه نظر بعدیم:65:
من بخونم میام نظر میدم ولی خب شاید خیلی طولانی بشه نظر بعدیم:65:
اشکالی نداره همین که بالاخره بخونی و نظر بدی واسم کافیه.
راستی فصل اول به شدت نیاز به ویرایش داره و خوشحال میشم نظراتتون رو راجع بهش بشنوم.
به این نتیجه رسیدم که تو قطعا یه اوتاکوی عشق خون منحرف دوستدار اروپای رنسانسی.چ خبره ناموسا؟داستانت خوب بود و فقط یکم جمله هاشو بازبینی کنی عالی میشه.جذابیت لازم رو هم داره.فقط دو نکته:
حس نمیکنی فضای اروپای قرن وسطاییش تکراری باشه؟
و اینکه چرا همه گیر دادن خارجی بنویسن؟اسم خارجی،فرهنگ خارجی،محیط خارجی.نمیشد همین داستانو مثلا برا دوره ساسانیان بیاری؟یعنی فرهنگ و تاریخمون اینقدر بی ارزشه؟
و سخن آخر،از داستان خوشم میاد حتی از خشونت و انحرافات خاصش ولی یادت باشه بیشتر نویسنده هایی که کتابشون معروف شده داستانشون رو تو جامعه خودشون یا حداقل فرهنگ خودشون روایت کردن.
موفق باشی.منتظر فصلای بعدی هستم.
به این نتیجه رسیدم که تو قطعا یه اوتاکوی عشق خون منحرف دوستدار اروپای رنسانسی.چ خبره ناموسا؟داستانت خوب بود و فقط یکم جمله هاشو بازبینی کنی عالی میشه.جذابیت لازم رو هم داره.فقط دو نکته:
حس نمیکنی فضای اروپای قرن وسطاییش تکراری باشه؟
و اینکه چرا همه گیر دادن خارجی بنویسن؟اسم خارجی،فرهنگ خارجی،محیط خارجی.نمیشد همین داستانو مثلا برا دوره ساسانیان بیاری؟یعنی فرهنگ و تاریخمون اینقدر بی ارزشه؟
و سخن آخر،از داستان خوشم میاد حتی از خشونت و انحرافات خاصش ولی یادت باشه بیشتر نویسنده هایی که کتابشون معروف شده داستانشون رو تو جامعه خودشون یا حداقل فرهنگ خودشون روایت کردن.
موفق باشی.منتظر فصلای بعدی هستم.
ببخشید؟!
این عجیب ترین نظری بوده که تا حالا دریافت کردم.:22::65:
باید بگم شما درمورد شخصیت من شدیدا اشتباه کردید برادر :دی
من اوتاکو نیستم. عاشق خون و منحرفم نیستم. اما قرون وسطی رو شدیدا دوست دارم. این چه اشکالی داره که از فضایی استفاده کنم که همه ی فانتزی های معروف داشتن؟ خب آخه شما فرض کن اسم پسره به جای آرنت علی باشه. یا مثلا الوی رو بذارم اصغر. هلیران رو بذارم کوکب! به نظرتون خنده دار نیست؟:10: اون خشونت موجود هم به خاطر علاقه ی وافرم به شخصیت های منفی و خاکستریه. وگرنه زیاد حوصله ی کشت و کشتار و خون ریختن ندارم.:23: و درمورد بخش منحرف داستان... معمولا توی آثار فانتزی از این بساط ها هست. اما من قصدم این بوده که بد بودن کارهای ایلاس و این که چقدر آدم منزجر کننده ایه رو نشون بدم. و در آخر...
قرون وسطا قرون وسطاس دیگه:10: مثلا چی باعث شده که تکراری بشه؟ یا بهتر بپرسم: چی بهش اضافه کنم که متفاوت بشه؟
ممنونم از نظرتون.
با آرزوی موفقیت.:103: