Header Background day #08
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

مرگ

9 ارسال‌
6 کاربران
27 Reactions
3,685 نمایش‌
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
شروع کننده موضوع  

یک اتاق تاریک ، یک قاب عکس خالی با موج های خروشان ، یک پرده گل گلی ، دوپنجره خالی از آسمان، تمام زندگی من هستن.
دیوار های سرد اتاقم را عریان در آغوش کشیده ام . نوای لای لای به آرامی قلبم را ب تپش میاندازد.
چشم های خیسم حس خوبی ب من میدهند .
سرم به آرامی سنگین میشود و زمین همچون بالشی نرم مرا در خود می کشد.
معلق در آسمان... به پایین خیره میشوم اشک هایم همچون باران به اتاقم میبارند . جسمم همچون ستاره ای از دور میدرخشد .
به ارامی از میان ابرها میگذرم و نغمه های خداحافظی را میخوانم اشک هایم با نغمه هایم همراه میشوند و چکاوک خوان هزاران فرسخ از من دور میشوند.
در میان شقایق های دریایی ب زمین مینشینم و از دریچه گلهای صدساله وارد دنیای مردگان میشوم و همچون کسی ک زندگی میکند من نیز زندگی کردم....


   
نقل‌قول
bahani
(@bahani)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 343
 

توصیف قشنگیه، بیان قشنگی از یک حالته! ولی خیلی هم داستان کوتاه نیست. داستانی که این توصیف قراره بخشی از کلش باشه!
به هر حال بزرگترین وظیفه‌ی داستان ساختن درامه ولی خوب اینو اینجا نمیشه دید. اینکه اصلا شخصیتی بوجود بیاد!


   
الهه آب، masuodmohararzade2، omidcanis و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
z.p.a.s
(@z-p-a-s)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 301
 

جملات زیبایی بود ولی نه به عنوان ی داستان مستقل .شاید بعدا بتونی تو ی کار دیگه ازشون استفاده کنی.


   
الهه آب، masuodmohararzade2 و omidcanis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
شروع کننده موضوع  

z.p.a.s;39887:
جملات زیبایی بود ولی نه به عنوان ی داستان مستقل .شاید بعدا بتونی تو ی کار دیگه ازشون استفاده کنی.

بله درست حدس زدین اینا بخشی از رمانم هستن دوس داشتم با یه تغییر کوچک بهش جنبه داستان بدم ولی فک کنم فقط در تخیلم موفق شدم اگر کسری داشت لطفا عف کنین. ممنون بابت نظرت دوست عزیز

bahani;39882:
توصیف قشنگیه، بیان قشنگی از یک حالته! ولی خیلی هم داستان کوتاه نیست. داستانی که این توصیف قراره بخشی از کلش باشه!
به هر حال بزرگترین وظیفه‌ی داستان ساختن درامه ولی خوب اینو اینجا نمیشه دید. اینکه اصلا شخصیتی بوجود بیاد!

خب مطمئنا درست میگین و من نتونستم شخصیتی در رمانم به وجود بیارم .از اوردن این بخش از داستانم هدف مشخصی داشتم و علاقه مند بودم نظر دوستان بوک پیجی رو از بیان احساسی داستانم بدونم شاید فقط به یک نقطه عطف احتیاج داشتم برای بهتر کردن بخش های کوتاه از داستانم . ممنون از نظرتون دوست من


   
bahani، الهه آب و masuodmohararzade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
masuodmohararzade2
(@masuodmohararzade2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 139
 

omidcanis00;39879:
یک اتاق تاریک ، یک قاب عکس خالی با موج های خروشان ، یک پرده گل گلی ، دوپنجره خالی از آسمان، تمام زندگی من هستن.
دیوار های سرد اتاقم را عریان در آغوش کشیده ام . نوای لای لای به آرامی قلبم را ب تپش میاندازد.
چشم های خیسم حس خوبی ب من میدهند .
سرم به آرامی سنگین میشود و زمین همچون بالشی نرم مرا در خود می کشد.
معلق در آسمان... به پایین خیره میشوم اشک هایم همچون باران به اتاقم میبارند . جسمم همچون ستاره ای از دور میدرخشد .
به ارامی از میان ابرها میگذرم و نغمه های خداحافظی را میخوانم اشک هایم با نغمه هایم همراه میشوند و چکاوک خوان هزاران فرسخ از من دور میشوند.
در میان شقایق های دریایی ب زمین مینشینم و از دریچه گلهای صدساله وارد دنیای مردگان میشوم و همچون کسی ک زندگی میکند من نیز زندگی کردم....

سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده گرامی.
خب همانطور که دوستان گفتند این صرفا یه متن با جملاتی زیبا و توصیفی، بدون هیچ کاراکتری که بتونه این متن رو تبدیل به یه داستان کوتاه کنه، پی از کنار این موصوع می‎گذریم و می‎پردازیم به خود نوشته، قبل از هر چیزی باید بگم که اینا صرفا نظر بنده هستند، شما نویسنده اید و می‎تویند این نظرات رو اعمال کنید، یا صرفا بخونیدشون و از کنارشون بگذرید...
اولین موضوعی که هست اینه که می‎خواستید متن ادبی باشه ولی یه بخشایی به ایراد خورده البته از نظر بنده، مثلا؛

«یک اتاق(اتاقی) تاریک، یک قاب عکس(قاب عکسی) خالی (پر شده از) با موج های خروشان، یک پرده(پرده‎ای با نقش و نگارهای) گل گلی، دوپنجره خالی از آسمان، تمام زندگی من هستن.» جسارت بنده رو بابت تغییر متنتون ببخشید ولی شاید اینطوری بتونم بهتر حرفم رو بگم و راحت تر متوجه بشید. البته ناگفته نماند خوتون می‎تونید با وقت گذاشتن و فکر کردن خیلی بهتر از بنده عمل کنید، هر چی نباشه این متن و قلم خودتون و خودتون بهتر و بیشتر برش واقفید و چیزی که هست این موضوع توی بیشتر بخشای متنتون هست حتی جمله‎ی بعدی «

دیوارهای سرد اتاقم را عریان در آغوش کشیده ام

.( با تنی عریان دیوارهای سرد اتاقم را در آغوش کشیده‎ام)» و کلی شکل دیگه برای بیان ادبی تر و پر اساس تر این بخش هست که با مطالعه و بزرگ کردن داده‎های لغتی می‎تونین بنویسید.
چیز دیگه ای که هست اینه که حروف اضافه رو داخل متنتون کامل بنویسید مثلا؛ «به» رو «ب» ننویسید یا «که» رو «ک» ننویسید، ظاهر متن رو جالب نمی‎کنه و خوندن رو سخت می‎کنه.
از اینها گذشته متن قشنگه و روون ولی جا برای بهتر شدن داره و این کار رو می‎تونین با بازنویسی چندین و چند باره و فکر و تمرکز روش انجام بدید.
باز هم خسته نباشید میگم بهتون بابت نوشتن این متن زیبا و ممنونم که متن رو اینجا به اشتراک گذاشتید، امیدوارم در آینده باز هم بنویسید و در مسیری که در حال طی کردنش هستید موفق بشید.


   
Gaprix، omidcanis و الهه آب واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
شروع کننده موضوع  

Fantezy_killer;39924:
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده گرامی.
خب همانطور که دوستان گفتند این صرفا یه متن با جملاتی زیبا و توصیفی، بدون هیچ کاراکتری که بتونه این متن رو تبدیل به یه داستان کوتاه کنه، پی از کنار این موصوع می‎گذریم و می‎پردازیم به خود نوشته، قبل از هر چیزی باید بگم که اینا صرفا نظر بنده هستند، شما نویسنده اید و می‎تویند این نظرات رو اعمال کنید، یا صرفا بخونیدشون و از کنارشون بگذرید...
اولین موضوعی که هست اینه که می‎خواستید متن ادبی باشه ولی یه بخشایی به ایراد خورده البته از نظر بنده، مثلا؛

«یک اتاق(اتاقی) تاریک، یک قاب عکس(قاب عکسی) خالی (پر شده از) با موج های خروشان، یک پرده(پرده‎ای با نقش و نگارهای) گل گلی، دوپنجره خالی از آسمان، تمام زندگی من هستن.» جسارت بنده رو بابت تغییر متنتون ببخشید ولی شاید اینطوری بتونم بهتر حرفم رو بگم و راحت تر متوجه بشید. البته ناگفته نماند خوتون می‎تونید با وقت گذاشتن و فکر کردن خیلی بهتر از بنده عمل کنید، هر چی نباشه این متن و قلم خودتون و خودتون بهتر و بیشتر برش واقفید و چیزی که هست این موضوع توی بیشتر بخشای متنتون هست حتی جمله‎ی بعدی «

دیوارهای سرد اتاقم را عریان در آغوش کشیده ام

.( با تنی عریان دیوارهای سرد اتاقم را در آغوش کشیده‎ام)» و کلی شکل دیگه برای بیان ادبی تر و پر اساس تر این بخش هست که با مطالعه و بزرگ کردن داده‎های لغتی می‎تونین بنویسید.
چیز دیگه ای که هست اینه که حروف اضافه رو داخل متنتون کامل بنویسید مثلا؛ «به» رو «ب» ننویسید یا «که» رو «ک» ننویسید، ظاهر متن رو جالب نمی‎کنه و خوندن رو سخت می‎کنه.
از اینها گذشته متن قشنگه و روون ولی جا برای بهتر شدن داره و این کار رو می‎تونین با بازنویسی چندین و چند باره و فکر و تمرکز روش انجام بدید.
باز هم خسته نباشید میگم بهتون بابت نوشتن این متن زیبا و ممنونم که متن رو اینجا به اشتراک گذاشتید، امیدوارم در آینده باز هم بنویسید و در مسیری که در حال طی کردنش هستید موفق بشید.

عالی ممنونم از نقدتون خیلی به جا بود. شاید اگر پیشنهادی برای :53:سایت داشته باشم این باشه ک داستان ها اینطوری نقد بشن . بازم ممنونم


   
masuodmohararzade2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Atish pare
(@daniyal)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 391
 

زیبا بود . و احساسی ... ولی ای کاش بیشتر ادامه میدادی قطعا داستان زیبایی در می یومد ازش !
فقط یه هدف می خواهست یا یه مفهموم .. ولی در کل جالب بود !
خسته نباشی ! منتظر داستان بعدی هستیم !
( البته اگه دیاکو ادامه بدی هنوز بهتر میشه ! ) :77:
راستش دیا کو واقعا خوب بود .. به امید اینکه دوباره فصل بزاری!


   
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
شروع کننده موضوع  

ساحره;39949:
زیبا بود . و احساسی ... ولی ای کاش بیشتر ادامه میدادی قطعا داستان زیبایی در می یومد ازش !
فقط یه هدف می خواهست یا یه مفهموم .. ولی در کل جالب بود !
خسته نباشی ! منتظر داستان بعدی هستیم !
( البته اگه دیاکو ادامه بدی هنوز بهتر میشه ! ) :77:
راستش دیا کو واقعا خوب بود .. به امید اینکه دوباره فصل بزاری!

خیلی ممنون از نظرتون.
در مورد دیاکو ک باید بگم یه مدت پیش فایل هاشو کامل از دست دادم و از نوشتن دوباره ش ناامید شدم ولی دیروز دوباره دستم اومدن احتمالا بعد کنکور به صورت کامل با ویراستار هماهنگ کنم و تو سایت آپلودش کنم.


   
پاسخنقل‌قول
Gaprix
(@gaprix77)
Eminent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 43
 

سلام
با عرض ادب و احترام نسبت به تمام دوستانی که نقد کردن
خواستم در تکمیل صحبت های fantezy_killer چند نکته رو خدمتتون عرض کنم
اول این که شما در انتهای داستان تصویر سازی مطلوبی رو ارائه ندادی مثلا میتونستی با اضافه کردن رنگ و لعاب به محیط داستان و یا با اضافه کردن صداهای همگام داستانت رو شفاف تر ارائه بدی
در ادامه همون نقد هایی که دوستان کردن و نیازی به تکرار دوباره نیست
و آرزوی موفقیت دارم واست امیدوارم کار های بعدی از نقد بی نیاز باشه


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: