نام: شمشیرزن سیاه (جلد اول تیغههای جنگنده)
ژانر: فانتزی
مقدمه:
آکادمی تیغههای جنگنده
دوستان اینم جلد کتابه خواهشا هر مشکلی دیدید بگید تا رفعش کنم.
ردیف | لیست فصلهای داستان شمشیرزن سیاه |
۱ | Black Sword Master Ch 01 |
2 | Black Sword Master Ch 02 |
۳ | Black Sword Master Ch 03. |
۴ | Black Sword Master Ch 04 |
۵ | Black Sword Master Ch 05. |
این فصل به طرز عجیبی شبیه سفیر شده.ولی خوب تغییراتی که دادی بدنیستن ..اما باید خیلی بیشتر از اینها تغییر بدی مخصوصا درفضاسازی و جادوی درون داستان و اطلاعاتی که میدی..بااین حال خیلی خوبه دست به قلم میشی.
این فصل به طرز عجیبی شبیه سفیر شده.ولی خوب تغییراتی که دادی بدنیستن ..اما باید خیلی بیشتر از اینها تغییر بدی مخصوصا درفضاسازی و جادوی درون داستان و اطلاعاتی که میدی..بااین حال خیلی خوبه دست به قلم میشی.
دوست من حتما قول میدم. برای فصل هفتم یه ایدهی خوب دارم. قول میدم خوشتون بیاد.
قشنگ ولی شبیه سفیر شدش که
قول میدم عوضش کنم حتما
به نظر من اگه شمشیر زنی رو بیشتر وارد کنی هم تحرک داستان زیاد میشه هم کمتر شبیه سفیر میشه
به نظر من اگه شمشیر زنی رو بیشتر وارد کنی هم تحرک داستان زیاد میشه هم کمتر شبیه سفیر میشه
باشه حتما قول میدم. فقط شاید یکم طول بکشه چون مسافرتم
بنظرمن ترکیب جفتش باهم خیلی داستان رو زیباتر میکنه, داستان شمشیرزنیه جادویی خیلی کم داشتیم,من که تا الان موردی که نظرمو جلب کنه ندیدم,این داستان پتانسیلشو داره که خودشو بالا بکشه,درسته که تا الان شباهتهایی به سفیر داشته ولی دنیای داستان متفاوت بوده و نویسنده با کمی ابتکار کاملا میتونه روند داستان رو از سفیر جدا کنه, هم برای نویسنده هم برای داستان آرزوی موفقیت دارم,
بنظرمن ترکیب جفتش باهم خیلی داستان رو زیباتر میکنه, داستان شمشیرزنیه جادویی خیلی کم داشتیم,من که تا الان موردی که نظرمو جلب کنه ندیدم,این داستان پتانسیلشو داره که خودشو بالا بکشه,درسته که تا الان شباهتهایی به سفیر داشته ولی دنیای داستان متفاوت بوده و نویسنده با کمی ابتکار کاملا میتونه روند داستان رو از سفیر جدا کنه, هم برای نویسنده هم برای داستان آرزوی موفقیت دارم,
خیلی ممنونم حتما بهترش میکنم
عالی ..خوشم اومد ... خیلی خوب داره پیش میره ..فقط یه خورده همچین یه
نمه شبیه سفیره .. تغیرش بده !
( یه سر به ایمیلت هم بزن !)
:82:
دو فصل آخر روند کاهشی داشته و از هیجان دور میشه انتها هر فصل به صورت نامشخص پایان میپذیره
زمان فصل دهی مشخص نیست
تا فصل شش جلو رفتیم اما روند داستان قابل حدس زدن شده به نظر من با کمی اینکار میشه موضوعات زیادی و برای هیجان انگیز شدن بهش اضافه کرد
بازم برای شروع خوبه
:g:
عالی ..خوشم اومد ... خیلی خوب داره پیش میره ..فقط یه خورده همچین یهنمه شبیه سفیره .. تغیرش بده !
( یه سر به ایمیلت هم بزن !)
:82:
حتما عوضش میکنم بره فصل بعد داستانای زیادی دارم فقط کمی وقتم کمه اخه تو مسافرتم ولی حتما بهتر میکنمش.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
دو فصل آخر روند کاهشی داشته و از هیجان دور میشه انتها هر فصل به صورت نامشخص پایان میپذیره
زمان فصل دهی مشخص نیست
تا فصل شش جلو رفتیم اما روند داستان قابل حدس زدن شده به نظر من با کمی اینکار میشه موضوعات زیادی و برای هیجان انگیز شدن بهش اضافه کرد
بازم برای شروع خوبه
:g:
حتما دوست من بره هیجانش چیزای خوب مد نظرمه
بنظرمن ترکیب جفتش باهم خیلی داستان رو زیباتر میکنه, داستان شمشیرزنیه جادویی خیلی کم داشتیم,من که تا الان موردی که نظرمو جلب کنه ندیدم,این داستان پتانسیلشو داره که خودشو بالا بکشه,درسته که تا الان شباهتهایی به سفیر داشته ولی دنیای داستان متفاوت بوده و نویسنده با کمی ابتکار کاملا میتونه روند داستان رو از سفیر جدا کنه, هم برای نویسنده هم برای داستان آرزوی موفقیت دارم,
من سه فصل خوندم و بقیه رو نخوندم هنوز - فقط اینکه داستان که مربوط به شمشیرزنی جادویی باشه - هم داستان دانته بود و هم داستان فرمانروایان ذهن
من سه فصل خوندم و بقیه رو نخوندم هنوز - فقط اینکه داستان که مربوط به شمشیرزنی جادویی باشه - هم داستان دانته بود و هم داستان فرمانروایان ذهن
فرمانروایان ذهن رو که نخوندم تاالان،یعنی حتی نمیدونستم ک شمشیرزنی جادوییه,, ولی دانته بهم نچسبید, حالا برم فرمانروایان ذهن رو بخونم ببینم چ جوریه!!
سلام
از بحث شباهت ها به داستان سفیر کبیر که بگذریم - توی نوشتن زیادی عجله داری مثلا همین فصل آخری که دادی انگار چندبار فشرده سازی روش انجام گرفته 🙂 زیادی سرسری میگذری از چیزها - انگار فقط می خوای یه اشاره کنی که بگی که گفتم. یکم با حوصله تر بنویس.