دوران طلایی

میخونم میام نظر میدم انشا الله که خوبه البته به نظر من که کسی اهمیت نمیده !

داستانت خوب تا اینجا ولی با یه مقدمه 1 صفه ای که نظر قطعی نمیشه داد
اگه نظر منو بخوای موقعی که می خواد یه نفر صحبت بکنه بهنره دکمه ی (Enter) رو بزنی و به خط بعدی بری به جای اینکه گیومه باز کنی
و دوم اینکه:
اول تصمیم بگیر از چه زمانی می خوای استفاده بکنی ماضی یا حال؟
اگه می خوای از ماضی استفاده کنی اینطوری بهتر میشه.
_بقیه سر به موافقت تکان دادند جز یکی فرد چاقالو در حالی که بلند میشد گفت:_
_به جز یک نفر که چاق بود، بقیه سری به موافقت تکان دادند .فرد چاق (چاقالو) بلند شد وگفت:_
در ضمن چاقالو عامیانس چاق بگی بهتره(مثلا شیاطیننا:21:)

خوب خوب خوب
همون طور که دوستان گفتن با یه مقدمه یک صفحه ای نمیشه در مورد داستانت نظر داد.
اما در کل خوب بود ولی یه ویرایش اساسی میخواد ..چون نه از علائم نگارشی خوب ، استفاده کرده بودی و نه جمله بندی خوبی داشتی:26: ..(ولی اون جور که نوشتی ،موضوع داستان خوبی داری)

امیدوارم فصل بعدیت بهترتر شه ..ما این جا با انتقادات کوبنده (:دی)منتظر نشستیم تا کتلتت کنیم:5:

خب ايده داستان خوبه.
مقدمه ان يك صفحه است ان هم با فونت درشت؟
الان مشكلاتشو ميگم
اول اينكه مي خواي ديالوگ بگي لازم نيست بزاريش تو پرانز.
- عصا كامل نشده!
اينطوري بنويس،‌بعدش فضا پردازي،‌شخصيت پردازي، حالت ها را كلاً‌سراغش نرفتي! خيلي سريع رفتي سراغ متن اصلي، اين داستان بلند نه كوتاه،‌بخواي اينطوري پيش بري هر فصلت يكي دو صفحه ميشه.
خيلي عاميانه و تحت الفظي نوشتي كه زياد جالب نيست.
اگه يكم روش كار كني خيلي بهتر خواهد شد.

بچه ها نظر دادن و نقدی کردند من دیگه چیزی نمی گم. فقط می گم:

ما منتظر ادامه داستان هستیم:41:

خوب از یه صفحه چیز زیادی نمیشه فهمید ولی ایده جالب و خوبی داری. فقط یکم جمله بندی مشکل داره که با ویرایش درست میشه اگه یکم در مورد افراد بیشتر توضیح بدی بهتر میشه ولی در کل خوبه. منتظر فصل هستم. موفق باشی

خب این یک ایده هستش باید ببینیم چطور پرداخته میشه بهش
بزرگترین مشکل در مقدمه رعایت نکردن علائم نگارشی هست که دوستان هم گفتن
اما در مورد ایده
اگر بتونی خوب پردازشش کنی میتونه مورد جالبی باشه منتظر هستم که ادامشو ببینم

اخخخخخخخخخخخ جون.
بچه ها یک عدد نویسنده پیدا شد نزارید در بره.:دی
من هنوز داستانت رو نخوندم فقط اومدم بگم مرسی که مینویسی از بی رمانی مردیم.
هر موقع خوندم میام نظر میدم اما مقدرمه جالب بود.

مقدمه رو خوندم قشنگ بود امیدوارم داستانتو بنویسی حتما

ادامش نمیدی؟؟؟
خوب نمیدی تاپیکو ببند برادر:16:

داستانتو اشتباهی جای دیگه ای نفرستادی؟
آخه هرچی میگردم اینجا پیداش نمیکنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چی شد ؟؟کو؟؟؟؟؟؟؟؟ای بابااااااااااااااااااا:14:

sahv;2518:
خوب بالاخره منم دارم کتاب مینویسم ولی چقدر سخته
خب این کتاب درمورد یک دورانی هست که مردم به جادو دست پیدا کردن ولی تا ده سالگی نمیتونن ازش استفاده کنن در این بین شیاطین داخل زمین میخوان یه دروازه به زمین باز کنن و انسانارو پیدا کنن در این بین هم یک پسر بچه به نام فرید که تازه قدرت جادویی پیدا کرده ناخواسته به این ماجرا کشیده میشه و با شیاطین میجنگه .
خب مقدمشو نوشتم تو این هفته هم میزارم (اگه اینترنتم یاری کنه و زنده باشیم.)
از اونجایی که اولین کتابمه شاید زیاد خوب نباشه ولی فک کنم با نظرات شما بهتر بشه
لینک دانلود مقدمه

این موضوع در صورت آپدیت نشدن دو هفته ی دیگر بسته میشود

این تایپک بسته شد
اگر نویسنده فصل جدید داد برای من خصوصی کند تا تایپک باز شود .

@Disturbed.Lord