يه مدت بود قصد داشتم جايى رو بزارم که کمى ازادانه تر باشه
يه جا براى گفتگوى ازاد اعضا حرف زدن و بحث هاى خودمونى و نزديک تر شدن به هم
چون فرماندهی کل سایت مهرنوش خانم گفته چند مورد رو جدی اعلام کنم
قوانىن
اين تاپيک مستمع و ازاده
توهين ندارىم
پست زير دو خط پاک ميشه
دعوا نکنيد
بحث سياسى عقیدتی و دینی ممنوع هست و فورا پاک میشه
درهر مورد ديگه اى صحبت و گفتگو مجاز ميباشد
نکته
قانون اسپم شامل اين تاپيک کمی سبک تر خواهد بود یعنی کمتر سخت میگیریم اما معنیش این نیست که سو استفاده کنید و بشه چت باکس
براى معرفى اعضا ونقد فيلم توى تاپيکهاى خودش اقدام کنيد وگرنه پاک ميشه
دیگه اینکه فرماندهی کل سایت گفتن که اگه دوست دارین اینجا بمونه سو استفاده نکنین قشنگ و مهربانانه در مسیر قوانین بیاین هرچی دلتون میخواد بگید فقط تهدید به بستن هم کرده از من گفتن بود ايشون به طور جدى به حرفهاش عمل ميکنه.
اره با شما موافقم راستش یه چیزاییم بلدم خیلیم داغون نیست وضعم ممنون .
آره رمانای تلگرامی اینقد زیاد بیخودن و عین قارچ شدن که خدا میدونه.راستش بیشتر دنبال مکانیزمی که اینجا رمانتونو بذارید بودم.رمانی که دنبال کننده نداشته باشه ادم حوصلش به نوشتنش نمیره
منم نمیگم وضعتون بده که، ولی خب اگه رمان پرطرفدار می خواید برای همین میگم بیشتر اطلاعات بدست بیارین
من اصلا تا حالا متن یا داستانی از شما نخوندم که بخوام بگم وضعیت نوشتنتون چطوره فقط چون گفتید اصولشو خیلی نمی دونید گفتم بیشتر اطلاعات بدست بیارید البته اگه خودتون می خواید به هر حال خیلیا هستن که تجربه و اطلاعات زیادی نداشتن ولی خیلی خوب شروع کردن
اون رمانه رو از تلگرامم نخوندمو وضعش اونقدر خراب بود:دی
سلام ..ام یه سری سوال و کمک نیاز داشتم دنبال مکان برای پرسیدنش بودم .فکر کردم اینجا جای خوبی میتونه باشه.راستش من کنکوریم ام و کاری برای تخلیه انرژی های منفیم نداشتم برای همین تصمیم گرفتم بنویسم .قبلا شعر مینوشتم ولی برا شعر نوشتن نیاز به احساسات قلیان شدست... برای همین تصمیم گرفتم قصه بنویستم(از یه نویسنده شنیدم وقتی علم آکادمیک داستان نویسی نداری حق نداری قصه تو داستات صدا بزنی)خب یه عالمه ایده اولیه نسبتا پرورش یافته هم دارم ولی میدونم اولین نوشته مطمینا نوشته ی ضعیفی پس نمیدونم کدومشونو خراب کنم میخواستم ازتون کمک بگیرم برای اینکه هم بدونم چجوری شروع کنم و هم اینکه قوائد بازی اینجا چجوریه
سلام
راستش با اون جمله ای که گفتی مخالفم کسی که علم اکادمیک نداره حق نداره کاری کنه و یا نوشته هاش رو داستان صدا کنه چرا نتونه؟ به نظرتون این خودخواهی یه عده نیست که میخوام همه چیزو تو یه چارچوب نگه دارن؟
سیینا فتحی اینجا اکادمی نویسندگی خونده بود؟ الان داستانش رو چند نفر هستن که برای جلد بعدیش چشم انتظارن؟
یکی از اقوام من خارج از کشور فیلم نامه نویسی میخوند اون بیشترین تاثیر رو روی من گذاشت گفت امید هر چی به ذهنت میرسه بنویس هر چی میتونی خلق کن هر چقدرم به نظر یه سری احمقانه بیاد بازم اون چیزیه که تو خلقش کردی اون چیزیه که شاید به ذهن خیلی از نویسنده های دیگه نیومده.
و اما درباره شروع کردن به نوشتن من اکادمیک چیزی یاد نگرفتم ولی از دوران راهنمایی 10 14 سالگی مینوشتم یه چیزی رو یاد گرفتم از اون زمان تا حالا هر نوشته ای خاص میشه وقتی روش سماجت کنی وقتی بعد 10 12 فصل فقط یه خواننده داشته باشی و به عشق اون یه خواننده بنویسی وقتی که بخوای چیزی که توی ذهنته رو نشون بدی حتی شده به یه نفر اون وقت اون سماجت و پشت کارت میشه یه داستان خوب. خیلی ها رو دیدم که داستان مینویسن قلم و نگارش و سبک نوشته اشون اونقدر خوبه که من از متن های خودم خجالت میکشم اما یه تفاوتی بین من و اونها هست. اونها خیلی زور بزنن به 5 فصل میرسونن نهایتا 10 فصل بعدش رهاش میکنن. چون تمام تخیلاتشون ته میکشه و دیگه سماجت و سختی به خودشون نمیدن که بیشتر فکر کنن بیشتر تلاش کنن. توی سایت خودمونم زیاد نمونه هاش رو داریم. ولی من با متن ضعیف داستان اوراق ولی با سماجت تمام داستانم رو الان رسوندم به فصل 35 از کتاب دومش.
یه چیزی رو فقط توی دورگه نویسنده های دیگه دقت کنن سبک نوشتن توی هر کتابش تغییر کرده توی کتاب اول به یه شکله کتاب دوم به یه شکله کتاب سومش رو از همین الان میدونم چطور میخوام بنویسم. این روند نشون میده که این سماجت و پشت کار نتیجش میشه کامل شدن و بهتر شدن داستانت.
خلاصه همه این چیزا اینکه اگر میخوای کاری رو شروع کنی تا تمومش نکردی دست بر ندار بهش وفادار باش و تا ته خط پاش بمون با هر سختی که شده. لج کن به خودت بگو ببینم میتونی، ببینم عرضه تکمیل کردن این داستان رو داری؟ بعد بلند شو بگو من میتونم و هر جور شده تمومش کن.
سلام ..ام یه سری سوال و کمک نیاز داشتم دنبال مکان برای پرسیدنش بودم .فکر کردم اینجا جای خوبی میتونه باشه.راستش من کنکوریم ام و کاری برای تخلیه انرژی های منفیم نداشتم برای همین تصمیم گرفتم بنویسم .قبلا شعر مینوشتم ولی برا شعر نوشتن نیاز به احساسات قلیان شدست... برای همین تصمیم گرفتم قصه بنویستم(از یه نویسنده شنیدم وقتی علم آکادمیک داستان نویسی نداری حق نداری قصه تو داستات صدا بزنی)خب یه عالمه ایده اولیه نسبتا پرورش یافته هم دارم ولی میدونم اولین نوشته مطمینا نوشته ی ضعیفی پس نمیدونم کدومشونو خراب کنم میخواستم ازتون کمک بگیرم برای اینکه هم بدونم چجوری شروع کنم و هم اینکه قوائد بازی اینجا چجوریه
سلام خوشحالم که به جمع ما پیوستی بزار یه چیزی بهت بگم من زیاد توی انجمنای کتاب فعال نیستم و خیلیا منون نمیشناسن ولی تقریبا همه داستانایه کوتاه و بلند و ناقص یا کامل بچه هارو توی تمام انجمنا خوندم و میخونم و حقیقتش چیزی که بیشتر از خود داستان نظر منون جلب میکنه دیدن پیشرفت قلم نویسنده هاست اینطوری بعضی وقتا یه چیزایی ازشون پاد میگیرم که یه عمرم فک میکردم یا کتابای اصول نویسندگی رو میخوندم بازم بهشون نمیرسیدم و بهم خیلی کمک میکنه.
توی همه ی این سالا چیزی که دیدم این بود که همه کسایی که ادامه میدن و دست نمی کشن هرچه قدر جلوتر میرن داستانشون بهتر و بهتر میشه حتی اگه توی فصول اولیه واقعا قلم ضعیفی داشته باشن و در مورد این نگرانی شما که میگی نمیخوام ایده هامو خراب کنم به نظرم این اشتباهه هرچقدر که بنویسی وجلوتر بری ایده های جدیدتر و بهتری سراغت خواهد اومد پس نگران نباش و توی ایده خساست به خرج نده تازه میتونین مثل نویسنده کتاب رهجو توی همین سایت، همه اتفاقات داستا با تمام ریزه کاریاشو برای خودتون توی چندتا دفتر بنویسین ولی منتشرش نکنین تا بعد اینکه تموم شد و اونموقع قلمتون پیشرفت کرد که قطعا خواهد کرد با کمک یه ویراستدار خوب از این انجمن یا یه انجمن دیگه (البته اگه تا اونموقع انجمنی مونده باشه با این وضع تعطیلی انجمنای کتاب وگرونی هاست و اینا:129fs4252631:) میتونی داستانت رو دوباره نویسی کنی بعدش شروع به ارائه دادنش کنی که البته این روش چون وقت گیره ممکنه کم کم دل سردت کنه به نظر من همین الان شروع کن و داستانت رو توی سایت قرار بده وبرای پیشرفت تنها کاری که باید بکنی اینه که دست نکش و ادامه بدی.
برای مثال میتونم به داستان سلحشور اتش اشاره کنم که توی فصول اولیه هم قلم نویسنده و هم ایده های داستان همگی خام و ضعیف بودن(قصد توهین ندارم نویسنده جان لطفا ناراحت نشو.2.) ولی بعدا هرچی جلوتر رفتن بهتر شدن و توی فصلای اخری که ارائه شد داستان واقعا به طرز فوقالعاده ای پیشرفت داشت و قلم نویسنده به سطح نویسنده های بزرگ خیلی نزدیک تر شده بود (کمک های ویراست دارشونم بی تاثیر نبود) که البته ادامه ندادن وگرنه تا الان داستانشون خیلی بهتر هم شده بود:0144:.
سلام خوشحالم که به جمع ما پیوستی بزار یه چیزی بهت بگم من زیاد توی انجمنای کتاب فعال نیستم و خیلیا منون نمیشناسن ولی تقریبا همه داستانایه کوتاه و بلند و ناقص یا کامل بچه هارو توی تمام انجمنا خوندم و میخونم و حقیقتش چیزی که بیشتر از خود داستان نظر منون جلب میکنه دیدن پیشرفت قلم نویسنده هاست اینطوری بعضی وقتا یه چیزایی ازشون پاد میگیرم که یه عمرم فک میکردم یا کتابای اصول نویسندگی رو میخوندم بازم بهشون نمیرسیدم و بهم خیلی کمک میکنه.
توی همه ی این سالا چیزی که دیدم این بود که همه کسایی که ادامه میدن و دست نمی کشن هرچه قدر جلوتر میرن داستانشون بهتر و بهتر میشه حتی اگه توی فصول اولیه واقعا قلم ضعیفی داشته باشن و در مورد این نگرانی شما که میگی نمیخوام ایده هامو خراب کنم به نظرم این اشتباهه هرچقدر که بنویسی وجلوتر بری ایده های جدیدتر و بهتری سراغت خواهد اومد پس نگران نباش و توی ایده خساست به خرج نده تازه میتونین مثل نویسنده کتاب رهجو توی همین سایت، همه اتفاقات داستا با تمام ریزه کاریاشو برای خودتون توی چندتا دفتر بنویسین ولی منتشرش نکنین تا بعد اینکه تموم شد و اونموقع قلمتون پیشرفت کرد که قطعا خواهد کرد با کمک یه ویراستدار خوب از این انجمن یا یه انجمن دیگه (البته اگه تا اونموقع انجمنی مونده باشه با این وضع تعطیلی انجمنای کتاب وگرونی هاست و اینا:129fs4252631:) میتونی داستانت رو دوباره نویسی کنی بعدش شروع به ارائه دادنش کنی که البته این روش چون وقت گیره ممکنه کم کم دل سردت کنه به نظر من همین الان شروع کن و داستانت رو توی سایت قرار بده وبرای پیشرفت تنها کاری که باید بکنی اینه که دست نکش و ادامه بدی.
برای مثال میتونم به داستان سلحشور اتش اشاره کنم که توی فصول اولیه هم قلم نویسنده و هم ایده های داستان همگی خام و ضعیف بودن(قصد توهین ندارم نویسنده جان لطفا ناراحت نشو.2.) ولی بعدا هرچی جلوتر رفتن بهتر شدن و توی فصلای اخری که ارائه شد داستان واقعا به طرز فوقالعاده ای پیشرفت داشت و قلم نویسنده به سطح نویسنده های بزرگ خیلی نزدیک تر شده بود (کمک های ویراست دارشونم بی تاثیر نبود) که البته ادامه ندادن وگرنه تا الان داستانشون خیلی بهتر هم شده بود:0144:.
سلام جیگر
ناراحت چیه برار
شکا بکوب بساز دوباره:)
دمت گرم نوشتی
خیی دلگرمی بود
فقط یک نکته
سلحشور تموم شده:)
منتهی تو سایت نذاشتم برار:)
ولی بازم ممنون
حال خوب کن بود
سلام
راستش با اون جمله ای که گفتی مخالفم کسی که علم اکادمیک نداره حق نداره کاری کنه و یا نوشته هاش رو داستان صدا کنه چرا نتونه؟ به نظرتون این خودخواهی یه عده نیست که میخوام همه چیزو تو یه چارچوب نگه دارن؟
سیینا فتحی اینجا اکادمی نویسندگی خونده بود؟ الان داستانش رو چند نفر هستن که برای جلد بعدیش چشم انتظارن؟
یکی از اقوام من خارج از کشور فیلم نامه نویسی میخوند اون بیشترین تاثیر رو روی من گذاشت گفت امید هر چی به ذهنت میرسه بنویس هر چی میتونی خلق کن هر چقدرم به نظر یه سری احمقانه بیاد بازم اون چیزیه که تو خلقش کردی اون چیزیه که شاید به ذهن خیلی از نویسنده های دیگه نیومده.
و اما درباره شروع کردن به نوشتن من اکادمیک چیزی یاد نگرفتم ولی از دوران راهنمایی 10 14 سالگی مینوشتم یه چیزی رو یاد گرفتم از اون زمان تا حالا هر نوشته ای خاص میشه وقتی روش سماجت کنی وقتی بعد 10 12 فصل فقط یه خواننده داشته باشی و به عشق اون یه خواننده بنویسی وقتی که بخوای چیزی که توی ذهنته رو نشون بدی حتی شده به یه نفر اون وقت اون سماجت و پشت کارت میشه یه داستان خوب. خیلی ها رو دیدم که داستان مینویسن قلم و نگارش و سبک نوشته اشون اونقدر خوبه که من از متن های خودم خجالت میکشم اما یه تفاوتی بین من و اونها هست. اونها خیلی زور بزنن به 5 فصل میرسونن نهایتا 10 فصل بعدش رهاش میکنن. چون تمام تخیلاتشون ته میکشه و دیگه سماجت و سختی به خودشون نمیدن که بیشتر فکر کنن بیشتر تلاش کنن. توی سایت خودمونم زیاد نمونه هاش رو داریم. ولی من با متن ضعیف داستان اوراق ولی با سماجت تمام داستانم رو الان رسوندم به فصل 35 از کتاب دومش.
یه چیزی رو فقط توی دورگه نویسنده های دیگه دقت کنن سبک نوشتن توی هر کتابش تغییر کرده توی کتاب اول به یه شکله کتاب دوم به یه شکله کتاب سومش رو از همین الان میدونم چطور میخوام بنویسم. این روند نشون میده که این سماجت و پشت کار نتیجش میشه کامل شدن و بهتر شدن داستانت.خلاصه همه این چیزا اینکه اگر میخوای کاری رو شروع کنی تا تمومش نکردی دست بر ندار بهش وفادار باش و تا ته خط پاش بمون با هر سختی که شده. لج کن به خودت بگو ببینم میتونی، ببینم عرضه تکمیل کردن این داستان رو داری؟ بعد بلند شو بگو من میتونم و هر جور شده تمومش کن.
ممنون از همتون که این روحیه که شروع کنمو به من دادید...وگرنه تا صد سال سیاه شرو نمیکردم:77::دی
ممنون از همتون که این روحیه که شروع کنمو به من دادید...وگرنه تا صد سال سیاه شرو نمیکردم:77::دی
اینجا برا همین چیزاس هر کمکی خواستی بگو بچه ها پاین در حد پودر کردن داستان ولی تو کارت اگر زمین نخوری راه رفتن بلد نمیشی.
موفق باشی
سلام
میگما. برای نقد داستان، باید خودمون درخواست بدیم یا خود گروه نقد میان؟
اگه باید خوودمون درخواست بدیم چجوری؟ من واقعا میخوام یکی تخربم کنه که خوب بسازم این داستانم رو
سلام
میگما. برای نقد داستان، باید خودمون درخواست بدیم یا خود گروه نقد میان؟
اگه باید خوودمون درخواست بدیم چجوری؟ من واقعا میخوام یکی تخربم کنه که خوب بسازم این داستانم رو
تیم نقد فعلا روی داستان های کوتاه فوکوس کرده. حالا شاید کسی اومد و داستان هاتون رو نقد کرد...
سلام نلکم
حالتون خوبه.
میشه بیام تو.
آقا من در یک حرکت شگفت آور باید یک چیز خیلی عجیب رو بگم.
نه شد دوتا.
اینجا کادو تولد هم میدن؟
فعلا درگیر نشین امروز تولدم نیست.
وقتی رفتین مرگ بر آمریکا بگین تولد منم بگین.
تبریک، نه مرگ هاااااااااااا.
این اولیش.
اما دومیش که میخواستم اول بگم ولی دیدم اگه بگم باید اولی رو دوم میگفتم پس گفتم دومی رو اول نگم و اولی رو هم دوم نگم.
دومین چیز مهم...
یه لحظه ببخشید گارسون میشه یه لیوان آب خالی بیارین.
آها داشتم می گفتم...
دومین چیز مهم اینه که من با یکی از اعضای سایت فامیلیم یکیه؟
و من باید بر اثر این سانحه تعجب تحیر خودم رو خدمتتون عرض کنم.
آقا دیگه حرفام تموم شد دو خط شد؟
سلام نلکم
حالتون خوبه.
میشه بیام تو.
آقا من در یک حرکت شگفت آور باید یک چیز خیلی عجیب رو بگم.
نه شد دوتا.
اینجا کادو تولد هم میدن؟
فعلا درگیر نشین امروز تولدم نیست.
وقتی رفتین مرگ بر آمریکا بگین تولد منم بگین.
تبریک، نه مرگ هاااااااااااا.
این اولیش.
اما دومیش که میخواستم اول بگم ولی دیدم اگه بگم باید اولی رو دوم میگفتم پس گفتم دومی رو اول نگم و اولی رو هم دوم نگم.
دومین چیز مهم...
یه لحظه ببخشید گارسون میشه یه لیوان آب خالی بیارین.
آها داشتم می گفتم...
دومین چیز مهم اینه که من با یکی از اعضای سایت فامیلیم یکیه؟
و من باید بر اثر این سانحه تعجب تحیر خودم رو خدمتتون عرض کنم.
آقا دیگه حرفام تموم شد دو خط شد؟
یعنی عالی تر از تو خودمم که نشستم با دقت پست آقا رو میخونم.10.
یعنی عالی تر از تو خودمم که نشستم با دقت پست آقا رو میخونم.10.
فدات com رفیق ممنون
دیگه گفتم با یه نوع جذابیت بگم که از شدتش سرتو بکوبی تو دیوار اما اگه می فهمیدم به دیواره خسارت میزدی هرگز این کارو نمی کردم.
ها راستی یادم رفت بگم.
همونجوری که از سر در سایت معلومه، بوکپیج یک کانال تلگرامی هم داره. خدمت دوستان نویسنده عرض کنم که، هر کس میخواد خبر ارائهی فصل جدیدیش روی کانال هم بره، توی تلگرام یه پیام به من بده که پیامش رو درست کنم. اگر داستانتون کاور داره کاورش رو هم بدین که خبر با کاور ارسال بشه.
@embassador_r
بعد یک چیز دیگه، این تاپیک «چگونه داستان فانتزی بنویسیم» هست، اونجا مشکلی چیزی به چشمتون نمیاد؟ توی ترجمه؟ توی طرح؟ توی محتوا؟ توی آرایش تاپیک؟ مفید بوده براتون؟
بگید کمک کنید.
ها راستی یادم رفت بگم.
همونجوری که از سر در سایت معلومه، بوکپیج یک کانال تلگرامی هم داره. خدمت دوستان نویسنده عرض کنم که، هر کس میخواد خبر ارائهی فصل جدیدیش روی کانال هم بره، توی تلگرام یه پیام به من بده که پیامش رو درست کنم. اگر داستانتون کاور داره کاورش رو هم بدین که خبر با کاور ارسال بشه.
@embassador_rبعد یک چیز دیگه، این تاپیک «چگونه داستان فانتزی بنویسیم» هست، اونجا مشکلی چیزی به چشمتون نمیاد؟ توی ترجمه؟ توی طرح؟ توی محتوا؟ توی آرایش تاپیک؟ مفید بوده براتون؟
بگید کمک کنید.
کجا درخواست ساخت کاور رو باید داد؟
کجا درخواست ساخت کاور رو باید داد؟
چه بطی به پست من داشت؟ 😐
بگو اگر وقت کنم بعد از امتحاناتم خودم درست میکنم. البته اگر از پسش بر بیام. یه سری توضیحات کلی بده. درباره فضا و شخصیتها و یا یه صحنهی خاص از داستان. واضح توضیح بده. ببینم میتونم یا نه.
سسلام
کمـــــــــــــــــــک
تو فصل هفتم کتابم گیر کردم.. یهراهی بگید مغزم از هنگیت در بیاد.
اشتباهی که کردم این بود که اول و آخر داستان و مشخص نکردم، الان نمی دونم چیکار کنم.
دلمم نمیاد ولش کنم چون ایدش خوبه.
یه ایده های پراکنده ای درباره وسطش دارم، اما نمی تونم سرهمشون کنم.
کـــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــک