Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

آلینور (رهجو)

595 ارسال‌
60 کاربران
681 Reactions
89.2 K نمایش‌
AMORIUN
(@amoriun)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
شروع کننده موضوع  

به سرنوشت اعتقادی ندارم. هدفی برای زندگی قائل نیستم. ما تنها در میان مسیر های بیشمار سرگردانیم. انتخاب های ماست که به زندگیمان جهت میدهد. ما مسیرمان را از بین تقاطع های بسیاری که پیش رویمان قرار دارد انتخاب میکنیم. این ما هستیم که تعیین میکنیم از کدام مسیر برویم. این ما هستیم که آینده را می سازیم. چیزی از قبل مقدر نشده است.
گذشته، گذشته است و آینده هنوز بوجود نیامده. زندگی آبی روان نیست که بشود در جهت یا خلاف جهت آن شنا کرد. نمیشود به گذشته یا آینده رفت. زندگی مانند سنگیست که از فراز نامتناهی رها شده است و تا ابد سقوط خواهد کرد. همیشه در حرکت خواهد بود؛ بدون توقف و در یک جهت.
مردی عاقل را میشناختم؛ هنوز نمیدانم با من موافق بود یا مخالف، او به سرنوشت اعتقاد داشت. هرچند، شاید به گونه ای دیگر. میگفت نام سرنوشت را اشتباه بر آن نهاده اند. سر نوشته هارا ما انتخاب میکنیم ما هستیم که تعیین میکنیم کدام صفحه را بخوانیم اما آنچه در میان صفحات قرار دارد را از قبل نوشته اند. آن دوراهی هارا ما برمی گزینیم اما وقتی وارد مسیری شویم آنچه روزگار پیش رویمان قرار میدهد از کنترل ما خارج است. مسیر ها مشخص اند. راه ها از قبل بوجود آمده اند هرچند این ما هستیم که آنهارا برمی گزینیم.
با این حال گاهی، فردی در زمان مناسب، در مکان مناسب قرار میگیرد و انتخاب هایش اورا به سمتی هدایت میکند که شاید از قبل مقدر شده است. پس آیا این انتخاب ها نیز از قبل مقدر شده اند؟ آیا ما عروسک هایی هستیم که تنها زیر دستان زبردست بازی گردان تکان میخوریم؟ ...نمیدانم. این بازی پیچیده ایست و هرکس که آنرا به راه انداخته خوب بازی میکند.

بعضی از دیالوگ ها :
« هیچ چیز هیچ وقت آسون نیست. اگر آسون بود بدون یه جای کار ایراد داره. نمیشه توازن دنیارو بهم زد. هرچیز یه بهایی داره. اگر چیزی رو میخوایی باید یه چیز دیگه رو بجاش بدی. این یه قانونه. نمیشه دورش زد. نمیشه خمش کرد. فقط باید همیشه یادت باشه. چیزی که تو میخوایی کاری که میکنی شاید بنظر خودت مهم نباشه اما میتونه نتایج دیوانه واری در پی داشته باشه. »
....................................
« نمیدونم چطور اتفاق افتاد اما این اولین باره که یه چیزیو اینقدر میخوام. نمیتونم جلوی خودمو بگیرم ... احساس بدبختی میکنم »
مرد زیر لب به ارامی گفت : « حتی الماس هم بدون تراش فقط یه سنگه... عجب داستان جالبی... امیدوارم در انتها ارزشش رو داشته باشه.»
سپس تلخ خندی زد و همانطور که پشت به پسر ایستاده بود سرش را تکان داد و گفت : « ارزش های هرکس متفاوتن. یکی با قدرت یکی با پول و دیگری با عشق. این چیزی رو عوض نمیکنه. گذاشتن اسم عشق روی کارت باعث نمیشه کمتر خودخواهانه بنظر بیاد. با این حال کمکت میکنم. میدونم چی در انتظارته. میدونم قراره به کجا برسه اما کمکت میکنم. تو تصمیمتو گرفتی و نتایجش رو هم پذیرفتی. بعنوان پدرت کنارت میمونم اما حرف های امروزم رو فراموش نکن. »
..................................
« تو انتقام رو با کینه اشتباه گرفتی پسر. انتقام وظیفه ایه که بر دوشمونه اما کینه باریه که بر پشت احساس سواره. خودت رو از کینه خالی کن. نمیگم ببخش. نباید ببخشی. منم نمیبخشم. چون لیاقتش رو ندارن. اما نزار کینه قلبتو تسخیر کنه. این انتقام نیست. فقط پستیه »
« انتقام باید گرفته بشه. کسانی که به اسم بخشش گناهکار رو رها میکنن سنت ظلم و مرگ رو در زمین بجا میزارن»


   
hedayatifar52، paradise، Athena97 و 44 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
AMORIUN
(@amoriun)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
شروع کننده موضوع  

از اینکه بعضی پست هارو با تاخیر جواب دادم عذر میخوام. ممنون که بدقولی ها منو تحمل میکنید. روی خوش قولی خیلی حساسم حالا خودم روی همرو سفید کردم
بعضی از نظرات که فکر کردم ممکنه جوابشون مفید باشه رو پاسخ دادم.

black J;34908:
لایا کی بود؟
چرا بایستی با شخصیتش در داستان ارتباط برقرار کنیم

الو الو فرانکشتاین؟
لایا خواهر ناتنیه شیده و حدود یک پهارم تا یک پنجم داستان رو به دوش میکشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

hacker20;34909:
اه اینو نگو الان نویسنده به سرش میزنه داستانو تغییر بده و ما باید یه ماه اتار فصل جدید باشیم ،برو فصل اخر را بخون می فهمی کیه؟؟

اتفاقا این به ذهنم رسید ولی عملیش نکردم. حرف نیمه شب منطقی بود. هنوز چیزی از آشناییش با شما نگذشته

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

zareb;34910:
اتفاقا من از فصل لایا خیلی خوشم اومد - یه جورایی فرزیش آدم رو یاد آریا استارک میندازه.
قرار نیست همش آدم با یه شخصیت پیش بره تو داستان.

آریا استارک؟ شاید. آره اتفاقا از نظر شخصیت ممکنه. و اینکه با یه نفر آشنا میشه مثل متولی معبد خدای بی چهره. هرچند فقط ا همین حد بهم مشابهت دارن

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

ali144;34921:
به نظر من بیشتر شبیه رویس ملبورن توی طلوع نیفرون میونه

رویس ملبورن مرموز و همه فن حریف بود. لایا اینطوری نیست. اما از نظر بی رحمی و منطقی بودن آره. شاید هم بیشتر از رویس کاریو که لازمه انجام میده. چیزی مثل مهربونی و دلسوزی جلوشو نمیگیره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نیمه شب;34922:
من یاد سوزی شاتگان میندازه

انصافا شبیه این یکی نیست دیگه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

black J;34923:
قبول کنید داستان با شخصیت اولش هست که مخاطب رو جذب میکنه
حالا چه شخص اول مثبت یا منفی داستان

درسته. اما این یه داستان چند شخصیتیه. یعنی چنتا شخصیت رو به صورت موازی دنبال میکنه. در نهایت همه اونها بهم مربوطن و روی هم تاثیر میزارن. جایی که بهم میرسن و داستان خط اصلی خودشو پیدا میکنه و همینطور براتون معلوم میشه اصلا هدف داستان چیه خیلی جذاب میشه. لازمه اینکه اون موقع گیج نشید اینه که الان همرو باهم دنبال کنید. البته قبول دارم هرکس در یک داستان شخصیت مورد علاقه خودشو داره و منتظره تا موفقی های اونو ببینه. ولی لایا هم جذابه( هیچ ماست بندی نمیگه ماست من ترشه) از دنبال کردنش پشیمون نمیشید.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

hacker20;34949:
این نویسنده از نظر وفا به قول نمره صفر میگیره باور کنید چه شبا بابت فذ جدید از خوابم زدم و فرداش سرکار کم مونده بود کار دست خودم بدم

شرمنده عزیز. هدف اذیت کردن نیست. فقط خواستم ببینم چقدر و کیا براشون مهمه. دلیل اینکه من داستان رو به اشتراک میزارم گرفتن بازخورده. میخوام نقاط ضعف و قوتمو بفهمم. بارها هم گفتم با من تعارف نکینید و هرچه بنظرتون میادو بگید. اصلا کار منو با نوشته های حرفه ای مقایسه کنید( نه اینکه بگم من حرفه ایم. فقط برای اینکه میخوام به اون مرحله برسم و به نقد های شما نیاز دارم )

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

senator;34953:
به نظر من که این دیر فصل گذاشتن ها باعث میشه خوانده هاش هر چقدر هم که هستن کم بشه حد اقل یه خبری چیزی داده بشه برای داستان مثلا
کی فصل میاد امروز فصل میاد داستان ادامه پیدا میکنه یا اصلا روند داستان داره عوض میشه یا نه و ..... یا اگر مثلا تعداد فصل ها ی تایپ شده کمه بگین سه ماه فصل نمیزارم از ماه چهارم به بعد شروع کنین به منظم فصل گذاشتن این شکلی هر کسی میتونه نظر بده برای داستان و در مورد شخصیت ها نظر داده بشه یا داستان نقد بشه

حق با شماست. اما اونم اگر انجام بدم که کلی شکایت میشه. البته من مینویسم. نه اینکه نخوام بنویسم. اما کسایی که مینویسن میدونن. نوشتن وقت زیادی نمیگیره اما لوازمش سخ گیر میاد. تنهایی آرامش و ذهن باز. اینا کنار هم باشن میتنوم در یک روز دو سه تا فصل بنویسم. اماخب متاسفانه در چند وقت اخیر کنار هم گیرشون نیاوردم. من مرکزم زود بهم میخوره برای همین واسه نوشتن شرایط خاصی لازم دارم که این باعث شده سرعت نوشتنم بیاد پایین

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

proti;35049:
سلام سلام سلام
بذارین یه چیزی بگم
من چند روز پیش با امیرحرف زدم یه حرف قشنگی زد
میگه این همه ادم داستان رو میخونن دریغ از نقد و نظر
اخرش دو نفر نقد کنن بقیه فقط میان میگن داستان کو
امیرالان گرفتاره یه کم شلوغه برای همین هم با تاخیر فصل رو میذاره . همه هم میدونید نوشتن داستان اصلا راحت و بی دردسر نیست پس چرا زیر این نظرات داستان کو دو تا خط نقد نمیکنید و درباره داستان صحبت نمیکنید تا یه کم ایجاد انگیزه بشه؟
امیرجان مرسی بابت فصل جدید

ممنون از شما باب حمایتتون. حرف دل منم اینه. آمار دانلود بعضی فصل ها بالای صدتاست اما خب بجز دوستانی که میان و واسه تاریخ انتشار سوال میکنن بجز دو سه مورد چیزی ندیدم. نه اینکه دست بکشم اما باید قبول کرد آدم یخورده دلسرد میشه. مخصوصا من که از اول هدفم گرفتتن بازخورد بوده واسه رشد قلمم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

ali144;35074:
این پیره مرده ممکنه یکی از 14 نفر باشه یا کلا یه شخصیت جداییه؟ از لحاظ قدرت در چه سطحیه از لتاس قدرتمند تره یا نه؟
راستی میگم با توجه به این که شید خواهرشو ول کرده و تا حالا دنبالش نیومده ممکنه لایا دشمن شید بشه و اینطوری مقابل آدریان قزار بگیره چون تا جایی که من فهمیدم آدریان قرار نیست شخصیت کاملا مثبتی باشه

هممم. ... عجب سوالای حساسی. یکی از اون چهارده نفر نیست.نمیگم چقدر قوی اما خب خیلی قویه. از لتاس هم قوی تر نیست ( لتاس هیولاست. خود هیولاست. حالا بعدا میخونید ). لایا دشمن شید نمیشه. هرچند درباره آدریان ممکنه موضوع فرق کنه. چیزی نمیگم. و بله. ادریان شخصیت مثبت نیست. خاکسری هم نیست. رنگش تغییر میکنه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

vahid@2000;35075:
فصل عالی بود بیشتر از آخرش خوشم اومد که گفتم خواهر شیده اینجوری آدریانم یه متحد خوب پیدا کرد راستی مرده خیلی مجهول شد اونطوری که صحبت میکرد معلومه عمر طولانی داره در مورد مردمش فکر کنم ممکنه الف باشه اگرم نباشه نژاد خاصی باید باشه

از اینکه خوشت اومد خوشحالم. البته هنوز زوده بخوایم درباره متحد شدن لایا و آدریان حرف بزنیم ولی لحظه برخوردشون میتونه خیلی جذاب باشه...درباره شید دوم هم کم کم دستگیرتون میشه مطالب


   
alikhoshbakht13772 و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ahmadi.fereshteh222
(@ahmadi-fereshteh222)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 224
 

AMORIUN;35076:

حق با شماست. اما اونم اگر انجام بدم که کلی شکایت میشه. البته من مینویسم. نه اینکه نخوام بنویسم. اما کسایی که مینویسن میدونن. نوشتن وقت زیادی نمیگیره اما لوازمش سخ گیر میاد. تنهایی آرامش و ذهن باز. اینا کنار هم باشن میتنوم در یک روز دو سه تا فصل بنویسم. اماخب متاسفانه در چند وقت اخیر کنار هم گیرشون نیاوردم. من مرکزم زود بهم میخوره برای همین واسه نوشتن شرایط خاصی لازم دارم که این باعث شده سرعت نوشتنم بیاد پایین

متوجه ام چی میگید اما مگه داستان از قبل نوشته نشده؟
فقط جمع جور کردن فصل ها باقی میمونه نوشتن دیگه نمیخواد مگه اینکه بعضی جاها تناقض پیدا بشه و یکم داستان بخواد عوض بشه که اون هم دیگه خیلی زیاد نباید باشه
مگه اینکه روند داستان رو عوض کنین که این قضیه اش جداست..
درمجموع این فصل فصل جالبی بود یک شخصیت جدید اومد تو داستان و اینکه غلط های نگارشی خیلی کمتر از قبل بود و اینکه میشه یه توضیح در مورد حکاک ها بدی یا اینکه تو یکی دو فصل اینده درموردشون توضیح میدی
و اینکه یه قسمت از داستان که درباره ی اتریل بود خیلی گنگ بود به نظرم باید به اون قسمت بیشتر بپردازی چیز زیادی ازش فهمیده نمی شد


   
پاسخنقل‌قول
AMORIUN
(@amoriun)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
شروع کننده موضوع  

senator;35077:
متوجه ام چی میگید اما مگه داستان از قبل نوشته نشده؟
فقط جمع جور کردن فصل ها باقی میمونه نوشتن دیگه نمیخواد مگه اینکه بعضی جاها تناقض پیدا بشه و یکم داستان بخواد عوض بشه که اون هم دیگه خیلی زیاد نباید باشه
مگه اینکه روند داستان رو عوض کنین که این قضیه اش جداست..
درمجموع این فصل فصل جالبی بود یک شخصیت جدید اومد تو داستان و اینکه غلط های نگارشی خیلی کمتر از قبل بود و اینکه میشه یه توضیح در مورد حکاک ها بدی یا اینکه تو یکی دو فصل اینده درموردشون توضیح میدی
و اینکه یه قسمت از داستان که درباره ی اتریل بود خیلی گنگ بود به نظرم باید به اون قسمت بیشتر بپردازی چیز زیادی ازش فهمیده نمی شد

قبلا نوشته شده اما جمله بندیاش زمین تا آسمون با این که میخونید فرق داره. مثل این میمونه که یکی بهت باگه باید اینی که من میگمو بنویسی و تو جلوی خلاقیتت گرفته میشه زایایی نوشته گرفته میشه. لازم به ذکره که من در سن کم نوشتم اینارو و انگار فقط قصه رو مشخص کردم ولی نوشن جمله بندی هاست که ارزش تعیین میکنه. اونه که سخته. وگرنه شرط میبندم کلی ادم هست که ایده های درجه یک دارن اما واسه تبدیل اون به جمله و آوردنشون روی کاغذ مشکل دارن. من قلمم لهجه داره که این خوب نیست. چون لهجه ماهرانه ای نیست که بهش بنازم. اومدم اینجا که درستش کنم با کمک شما دوستان
حکاک ها در اینده توضیح داده میشن. البته نه تا دو فصل اینده
اتریل یا eteryl چیزی شبیه ماده تاریکه. البته من یه سری تفاوت های براش گذاشم. اونم توضیح داده میشه


   
reza379 و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
IBEe
 IBEe
(@eebi)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 186
 

خیلی ممنون داستانش مثل فصل های قبل عالی بود


   
AMORIUN واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
zzareb2
(@zzareb2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

سلام بازم توصیفات زیبا و شخصیت جدیدی که آدم رو شیفته می کنه.
من از این شید هم خیلی خوشم اومد.
واقعا حالات افراد رو خوب توصیف کردی - حس ترسی که لایا داشت و بعد هم اون گروه جلوی مرد دچارش شدن.
این تیکه که گفتی بخشش گناهکار اشتباست و موافقم شدید.
بدون دعوت نمیرن مهمونی و ممکنه مراسم غذاخوری گرگا باشه.
از بالا تا پایین فصل پره جمله های قشنگ.
مرد خودشم گفت عمره طولانیه داشته و قیافش میانسال نشون میده و ممکنه به علت نژاد و یا حتی اون خالکوبی ها که گفت مجازاتشه باشه و باعث عمره زیادش شده باشه.
تو این دنیای داستان شخصیت های مرموز و قوی زیادی هست و تقابل جذابی باید داشته باشن.
ممنون که می نویسی.


   
پاسخنقل‌قول
alikhoshbakht13772
(@alikhoshbakht13772)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 118
 

یه سوال مهم این AMORIUN که برای نام کاربریت گذاشتی هم یکی از شخصیت های داستانه ؟ نکنه همون شخصیت اصلیس؟


   
پاسخنقل‌قول
AMORIUN
(@amoriun)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
شروع کننده موضوع  

zareb;35080:
سلام بازم توصیفات زیبا و شخصیت جدیدی که آدم رو شیفته می کنه.
من از این شید هم خیلی خوشم اومد.
واقعا حالات افراد رو خوب توصیف کردی - حس ترسی که لایا داشت و بعد هم اون گروه جلوی مرد دچارش شدن.
این تیکه که گفتی بخشش گناهکار اشتباست و موافقم شدید.
بدون دعوت نمیرن مهمونی و ممکنه مراسم غذاخوری گرگا باشه.
از بالا تا پایین فصل پره جمله های قشنگ.
مرد خودشم گفت عمره طولانیه داشته و قیافش میانسال نشون میده و ممکنه به علت نژاد و یا حتی اون خالکوبی ها که گفت مجازاتشه باشه و باعث عمره زیادش شده باشه.
تو این دنیای داستان شخصیت های مرموز و قوی زیادی هست و تقابل جذابی باید داشته باشن.
ممنون که می نویسی.

سلام. ممنون از تعریفت و ممنون از اینکه قوت قلب میدی تا بهتر ادامه بدم. امیدوارم در اینده بازهم از فصل ها لذت ببرید
خدا قوت و روزگار خوش

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

ali144;35083:
یه سوال مهم این AMORIUN که برای نام کاربریت گذاشتی هم یکی از شخصیت های داستانه ؟ نکنه همون شخصیت اصلیس؟

آموریون یکی از شخصت های داستان نیست اما قبلا در تاریخ سرزمین وجود داشته و اسمش توی داستان میاد. آمور نام خانوادگی خاندان شید هستیش. شید پسر شورای از خانواده آمور. که آموریون جد اینها بوده


   
alikhoshbakht13772، zzareb2 و masuodmohararzade2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

AMORIUN;35098:
آموریون یکی از شخصت های داستان نیست اما قبلا در تاریخ سرزمین وجود داشته و اسمش توی داستان میاد. آمور نام خانوادگی خاندان شید هستیش. شید پسر شورای از خانواده آمور. که آموریون جد اینها بوده

واقعا����
من فکر می‌کردم همینجوری گذاشتی.
حالا این آمورین چه موجودیه که اسمشو از اون همه اسما انتخاب کردی؟


   
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

یه سوال ایلا خواهر شیده


   
پاسخنقل‌قول
fariba.2016
(@fariba-2016)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
 

خب خوش بحال من یه جا یازده فصل رو خوندم....خیلی عالی بود، قلم نویسنده سنگین ولی جذاب، شخصیتای داستان ،فضاسازی، بخصوص اسم های خاص و جالبی که انتخاب کردید، فقط دوست دارم مثل انیمه تایتان ها نویسنده اطلاعاتی که ریز ب خواننده داده رو در اخر جمع بندی کنه و عمومیش کنه :))


   
zzareb2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AMORIUN
(@amoriun)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
شروع کننده موضوع  

Arya;35101:
واقعا������������
من فکر می‌کردم همینجوری گذاشتی.
حالا این آمورین چه موجودیه که اسمشو از اون همه اسما انتخاب کردی؟

چهارمین و کوچکترین شاهزاده آلینور. یعنی آموریون فالدیر روساژ. پسر ورنولین و اِلانیرا. که اولین بار با همکاری گلاسیاس کایار کوآریل دیدبان رو بنیان گذاشتن که البته نقش اصلی با آموریون بود و اینکه یه کاری کرده که که خیلیی مهمه برای آلینور بعدا میفهمید.اینم گم که شاهزاده بوده چون مادرش نسبت خونی داشته با آندس ها. الانیرا دختر پادشاه بوده و طبق قانون تا زمانی که مادر زنده باشه فرزندانش حق ورود به باغ نقره رو دارن. که یعنی جزو خانواده سلطنتی هستن و شاهزاده حساب میشن.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نیمه شب;35109:
یه سوال ایلا خواهر شیده

آره. لایا. لایا خاهر شیده. البته ناتنیه و بعدا توضیح میدم و خواهید خوند. اسم درستش لایا آمور روساژ هست.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

fariba.2016;35111:
خب خوش بحال من یه جا یازده فصل رو خوندم....خیلی عالی بود، قلم نویسنده سنگین ولی جذاب، شخصیتای داستان ،فضاسازی، بخصوص اسم های خاص و جالبی که انتخاب کردید، فقط دوست دارم مثل انیمه تایتان ها نویسنده اطلاعاتی که ریز ب خواننده داده رو در اخر جمع بندی کنه و عمومیش کنه :))

ممنون ار تعریفتون انشالله که شایسته بوده باشم و بازهم راضی کننده باشه نوشته هام. امیدوارم اگر جایی بنظرتون ایراد داشت حتما بگید و تعارف نکنید. اضافه کنم فصل دوازده هم بین کامنت ها هست لینکش.
ایام بکام


   
reza379، zzareb2، masuodmohararzade2 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

بالاخره خوندمش.
عالی بود
وافعا شگفت انگیز بود
فصل بعد کی میاد؟؟


   
reza379 و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

این هفته فصل داریم دیگه؟
چند شنبه میاد؟


   
پاسخنقل‌قول
khakpoor0l29142
(@khakpoor0l29142)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 84
 

فردا فصل هست


   
پاسخنقل‌قول
AMORIUN
(@amoriun)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
شروع کننده موضوع  

Arya;35207:
این هفته فصل داریم دیگه؟
چند شنبه میاد؟

سلام. من امتحان دارم ولی خب اینو از قبل آماده دارم. با این حال طبق عادت، من تا یبار دقیق چک نکنم فصل رو نمیزارم. انشالله که همون جمعه فصل میاد. جمعه شب سایت رو چک کنید پیام میزارم حتی اگر نتونم تکمیلش کنم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

vahid@2000;35229:
فردا فصل هست

خیر .احتمالا جمعه شب


   
zzareb2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
صفحه 28 / 40
اشتراک: