آخرین سنگر برای دفاع از بوک پیج

درودی دیگر بر اهالی خسته و کم تلاش
خیلی سریع میرم سر اصل مطلب
سایت بسیار بسیار راکد، بدون هیچ فعالیت خاص یا چشمگیری شده. عدم فعالیت اعضا و نبود نیروی تازه نفس برای ارائه پروژه ها، علت های اصلی این رکود هستند. همین رکود در نهایت، باعث شده تا مدیران به نتیجه "بیهوده بودن وجود فروم" دست پیدا کنند که خب برای خودشون هم مسلما انتخاب بسیاری سختیه. برای همین از آغاز ماه اعلام کردند که فروم در اول مهرماه بسته میشه غزلیات خداحافظیتان را زودتر بخوانید.
چرا؟
چون بی فعالیتی یک دلیل عمده داره که بهش اشاره شد: سکان داران نسل قبل بوک پیج، ماشالله همه مشغله های بسیار بزرگی دارند. آقا حسین عیال وار شده، سمیه خانم، آقا محمد، نفیسه خاتون و لیدی مهرنوش همه شاغل هستند. آقای سینا فتحی هم که به کل مفقود الاثر شده و در نهایت، هیچ هدایت کننده برجسته ای برای این فروم وجود نداره. البته حضور همشون برای ما همیشه محترمه اما این که فعالیت خاصی ندارند... یک حقیقت تلخه.
حالا که ستاره های نسل قبل خاموش شدند، کسی نیست که رهبری این عرشه دوست داشتنی رو بر عهده بگیره. کارها رو تقسیم کنه، رویداد برگزار کنه، پروژه ها رو با همکاری دیگران به سرانجام برسونه و ...
پس تکلیف ما با گفتن این بدیهیات چیه؟
ما تا مهر فرصت داریم که فروم رو دوباره برگردونیم. زمان زیادی نیست اما خب به هرحال می تونیم استارت فعالیت های تازه رو بزنیم و اینجا رو از خطر بسته شدن نجات بدیم. باید یک موج جدید ایجاد کنیم تا دوباره به دوران برنزین قدیم برگردیم (من که نبودم اما بالاخره دیدم). از هرکس که تا اینجا خونده تقاضا و خواهش دارم که تا می تونند کمک کنند.
وظایف رو دسته بندی می کنیم و بعد هرکسی که میخواد، برای بخش مورد نظر اعلام آمادگی کنه. (رضا: میخواستم اینجا هم یه عرضی بکنم خدمتت محمد خان، من میگم، این کاربرای گرام که توی تاپیکای فراخوان اختصاصی بخش های مختلف نرفتن اعلام آمادگی کنن، بیان توی این تاپیک کلی اعلام آمادگی کنن؟ بابا خیال برت داشته، یه جوریه کلا. مثلا من خودم هم زیر تاپیک خودم اعلام آمادگی نمیکنم 🙂 اینم ی چشمه از خودم 🙂 به نظر من که خیلی به کاربرا ایمان داری، حالا البته خداکنه ایمانت از فاز معنوی در بیاد و کاربرای سایت بهش جامه عمل بپوشونن)
بخش نقد: من حقیقتا می خواستم خیلی وقت پیش،تابستون پارسال، تیم نقد رو دوباره راه بندازم. اما نشد. چون کسی همکاری نمی کرد به عبارت دیگه ما تا زوری بالا سرمون نباشه کاری نمی کنیم. این تابستون همه قصد داریم تیم نقد رو دوباره سازماندهی کنیم و اعضای جدبدش رو جمع کنیم. یک رهبر خوب و با ثبات براش نیازه که خب فکر کنم فرد مورد نظر رو بشناسم.
وظیفش مشخصه، در این بخش ما به سراغ داستان های سایت می ریم و در بازه های زمانی مشخص، داستان هایی رو حسابرسی می کنیم؛ و به سلاخی نویسندگان مازوخیست می پردازیم. گروهی هم در تلگرام با همین مضمون داریم که متروکست و میشه به عنوان لانه عقاب ها در اونجا سکنا گزینیم.
نقد کردن هم فقط اسمش گنده و ترسناک در رفته در نتیجه نترسید. فقط یکم درد داره شل بگیرید درست میشه.
جدای از شوخی، نقد واقعا چیز خاصی نداره. متن رو می خونین، هر ایرادی که دیدید یادداشت می کنید و در نهایت که متن آماده شد، شما در یادداشت ها خیر سرتون یک نقد دارید که کمی دربارشون توضیح یا پیشنهاد میدید. البته حالا که فکر می کنم توضیح دادنش برای شماها احمقانست همه که بلدید...
از دوستانی که میخواند در این بخش و گروه فعالیت کنند، به ویژه از نویسنده های سایت دعوت به همکاری می کنم. نویسنده هایی مثل امید، آموریون، نویسنده ؛ ، حسین، و مسعود. زیرا که آورده اند: نقد کنید تا نقد شوید.
پس ما به عنوان هسته های اصلی تیم نقد، روی خود نویسنده ها حساب باز می کنیم. (مقاومت فایده ای نداره امید)
بخش ویراست: این قسمت کاملا متروکه شده. نصف یا بیشتر داستان های سایت اصلا ویراست ندارند، و این می تونه روی کیفیت داستان ها تاثیر بذاره؛ هرچند که نویسنده های گل سعی در جبران این کمبود دارند.
حقیقتا فکر نمی کنم ویراستار مسئولیت سنگینی داشته باشه، جز یک سری موارد خاص که بعضی اوقات پیش میاند (رضا :|). به دلیل این که نویسنده هامون ماشاالله همه مطالعه خوبی دارند و ایرادهای نگارشی و املایی بسیار کمی در متنشون دیده میشه (نشنیده بگیر امید :|).
اما چیزی که من حس کردم یک ویراستار رو کاملا به اندازه نویسنده برجسته می کنه، کاملایک چیز دیگست. ویراستار کسیه که داستان رو واو به واو میخونه، با زیر و بم قلم نویسنده آشنا میشه، بهش کمک می کنه و سوتی هاش رو می پوشونه. اما به نظر من جایگاه ویراستار به عنوان یک مشاور خیلی والاتره. کسی که با نویسنده در مورد داستان بحث می کنه و سوال می پرسه و حتی گاهی اون رو به چالش می کشونه. اینه که در کنار نظرات دیگران، به نویسنده روحیه ایمهار نشدنی میده و همونطور که کیفیت کارش بالاتر میره، بازدهش هم بیشتر میشه.
اگر بخوام خودم رو مثال بزنم، حسین به عنوان مشاور واقعا کمک زیادی بهم کرد. الله وکیلی اگه حسین نبود ویرانی به فصل پنج هم نمی رسید چه برسه به این که بخوام برای تموم کردنش تا عید نوروز جدی برنامه بچینم.
برای ویراستاری، از تمام اعضای علاقمند سایت دعوت می کنم. به نویسنده ها کمک کنید و روحیه بدید، پشتیبانشون باشید و دست به کراوات یک جا نایستید. نگید نمیتونم و بلد نیستم چون چیزی که ماها رو اینجا جمع کرده، کتابه. کسی که کتاب می خونه ناخودآگاه با یک سری قواعد آشنایی داره. با این حال من از بانو پروتی خواهش می کنم که منبعی برای مطالعه به ویراستاران جوان معرفی کنه تا زودتر کارها رو دست بگیرند.
بخش ترجمه: مدیر تیم ترجمه، رضاست. قبلا آمادگی های لازم رو براش مهیا کرده و اعلامیه هم زده و همین حالا هم دارند فشنگی روی یک کمیک جذاب کار می کنند. بهتره خود رضا برای این قسمت توضیح بده:
خب تشکر به عمل میاریم از محمدف گرامی که همه این متن رو نوشتن. اولندندش که من مدیر ترجمه سایت نیستم، فقط مدیر بخش کامیک فکسنی‌شده هستم که ماشالله هزار ماشالله متروکه شده. البته نمیتونم بگم همش تقصیر بقیس، چون به نظر میاد اصل کاری خودمم که خیلی دنبال نیرو نگشتم و افراد زیادی رو جذب نکردم. از اونجایی که ما یه تیم ترجمه کامیک درست حسابی هم نداریم، نمی‌تونیم بریم سراغ تیم ترجمه کتاب! واویلاس. نتیجتاً، فعلا بیاید فکر کنیم تیم ترجمه کتابی وجود نداره و اصلا نیازی هم بهش نداریم. فعلا اگر کسی مشتاق به همکاریه، بیاید روی کامیک و مانگا و مانهوا و این چیزا کار کنیم، که اتفاقا تو این دوره و زمونه ناجور رو غلتک افتادن. ترجمه کامیک و مانگا و مانهوا ، خیلی خیلی ساده تر از ترجمه کتابه. حجم کم، جملات کوتاه، جملات نسبتاً غیر تخصصی و عموماً بدون بار ادبی فوق العاده بالا؛ پس فعلا اگر همت کنید، یه تیم ترجمه داستان‌های مصور راه می‌ندازیم تا ببینیم بعدش خدا چی می‌خواد. سر همین کامیکی که الان داریم کار می‌کنیم، نفری همش چهار صفحه بر داشتن، هیچ کسم اذیت نشد اصلا، سریع تحویلش داد تموم شد رفت. به همین سادگی! البته چند صفحه دیگه هنوز ازش مونده که یا از همینجا آستینا رو بالا بزنید یا دیگه خودم باید آستینامو کامل دربیارم و رکابی بکنم تنم و باقیش رو هم ترجمه کنم. خلاصه که دیگه روی این محمد رو زمین نندازید. گناه داره 🙁
بخش تایپ: حقیقتا یکی از بخش ها که فقط مدیر داره و کاربر هیچی نداره، همین بخش تایپه. بانو نفیسه علیرغم مشغله های زندگی هنوز هم مدیر تیم تایپ هستند و فقط چون کاربری وجود نداره، فعالیت این بخش هم تعطیل شده. پروژه قبلی، شاهزاده و گدا به اتمام رسیده و پس از ویراستاری ارائه میشه. نفیسه خاتون پروژه های دیگه ای رو هم در صف دارند که یکی از اونها، جلد سوم کتاب شمال و جنوب اثر... ه.
دعوت می کنم از... خب قرار نیست که من همش دعوت کنم 😐 خجالت بکشین و خودتون بیاید.
بخش نویسندگان: مظلوم ترین بخش در کل سایت در کنار مترجمین! البته مترجمین باید جلوی مظلومیت نویسندگان لنگ بندازند.
دوستان نویسندهنیاز نیست کاری انجان بدند دیگه فقط باید بنویسند. اما من تویاین بخش یک چیز دیگه میخوام بگم که واقعا همین جا جاشه.
امید، نویسنده داستان دورگست. کتاب اول از جلد اولش رو توی ... سال تموم کرد و تاپیک کتاب اولش 24 صفحه جلو رفت (کتاب دومش تا اینجا 123 صفحه جلو رفته!) یعنی 235 تا کامنت (کتاب دوم تا اینجا شده 1222! چه رند 🙂 ) . قسمت واقعا اعظمی از این پیشرفت مدیون حمایت های خواننده هاست. (فصل بعد کی میاد؟) (منتظر می مونم تا هنری امید رو بکشه) (خیلی عالی بود) همین جملات میتونند به عنوان سوخت عمل کنند. درسته که نویسنده خوب و بد داریم اما هیج تویسنده ای از بدو تولد با قلم و کاغذ و کتاب به دنیا نیومده. حمایت کنید تا نویسنده ها ادامه بدند. داستان هایی توی این سایت رها شدند که من دلایل این رهایی رو تا حدودی می دونم.
اولین علت مشغله های بی مدرمادر زندگی واقعی. مثال واضحش آقای سینا فتحیه که زندگی واقعی اونقدر مشغولش کرده که حتی اسم بوک پیج و سفیر کبیر رو هم از یاد برده و همین شده یک عامل برای رها شدن داستانی خوب.
دومین علت کمبود حمایته. میگیم خواننده ها حمایت نمی کنند، ایرادی نداره اصلا. اما اگه نویسنده یک ویراستار همراه داشته باشه هم داستان رو رها نمی کنه و ادامه میده.
سومین علت، رشده. ببینید یک نویسنده وقتی متنی رو می نویسه، به نظر خودش در اون زمان خیلی هم خوبه. اما یک یا دو ماه که از نوشتن اولین فصل می گذره و به فصل مثلا دهم میرسه، بر میگرده و فصل یک رو می خونه. نویسنده از دیدن کیفیت بسیار پایین فصل اولش نسبت به فصل دهم ناامید میشه. این خیلی بدیهیه چون هرچی فرد بیشتر بنویسه، بیشتر پیشرفت می کنه. به همین علته که میاد یا کلا داستان رو میذاره کنار و داستان دیگه رو بر میداره و دوباره از سر خونه اول شروع می کنه، یا قبل از این که تمومش کنه شروع به بازنویسی می کنه که در این صورت ارائه ها کاملا به هن می خورند و یا...
بهترین کار به نظر من که نه، به نظر خیلی ها اینه که نویسنده کتاب رو تموم کنه بدون بازگشت به عقب. بعد از اتمام کتاب می تونه برگرده و از اول بازنویسی کنه و سطح داستان رو ارتقا بده. در نهایت یک فایل کلی ارائه میشه که کاملا یکدسته. البته در این روش هم مشاهده شده که نویسنده سه سال بعد با خوندن کتاب خودش، دسشویی واجب شده.
خلاصه این که شماها حمایتتون رو بکنید تا ببینیم چی میشه 🙂
بخش فروم: بالاخره به یک قسمت کلی تر رسیدیم. الان هیچ بخشی از تالار مدیر یا فعال خاصی نداره. نتیجتا فعالیتی هم وجود؟ نداره. بخش هایی مثل ویراست و ترجمه و تالیف که کلا قضیشون جدا و کارشون پیشبرد پروژه هاست. در کنار این پروژه ها هم خود مسئولین، ویراستاران، نویسندگان یا مترجمان هم مقاله هایی رو ارائه یا تاپیک هایی در این باره ایجاد می کنند. اما قسمت های دیگه ای هم هستند که کاربران و فعالان عرصه های مختلف رو به شدت صدا می زنند.
به عنوان مثال بخش داستان های مصور و انیمیشن، یا مانگا و انیمه هیج فعالیت خاصی ندارند. کسی نیست که تاپیک بزنه و فیلم یا مانگا یا هر چیز پویای بروزی رو معرفی کنه. این تنها یک بخشه.
در حال حاضر کتابخانه فروم به شدت خلوته، کتاب های بروزی داخلش وجود ندارند و کسی نیست که کار آپلود، معرفی و نقد کتاب های جدید فارسی یا انگلیسی رو دست بگیره.
قسمت های دیگه ای مثل خبررسانی ها، رادیو بوک پیج، کتاب های صوتی، مقالات و ... هم عاری از فعالیت هستند. مطمئنا هرکسی به یک سری چیزها علاقه و دربارشون اطلاعات داره. پس هر کس در حیطه علاقه خودش این قسمت ها رو دست بگیره و فعالیت رو دوباره راه بندازه.
بخش کانال تلگرامی: همه ما می دونیم که یک عامل به تنهایی موجب رکود چشمیگر تمامی فروم ها شد: تلگرام. برای همینه که ما باید این قسمت رو هم تقویت کنیم. مدیران توی کانال فعالیت خاصی ندارند، تبادلی صورت نمیگیره و در نتیجه مخاطبی جذب این قسمت نمیشه. از اونجایی که کانال فعالیتی نداره، عمل انتقال کاربر از تلگرام به فروم هم صورت؟ نمیگیره. الان که دیگه فرومی نیست تا باهاش همکاری کنیم و از این طریق اعضا جذب بشند، باید از سلاح تلگرام بر علیه خودش استفاده کرد. ادامینی برای پست گذاری، تبادل و ترجمه مقالات کوتاه نیازه که رضا و جواد به احتمال زیاد رهبریشون رو به دست میگیرند. همون مورد اعتماد های خود مدیران.
در کنار این، یک چیز دیگه هم می خواستم بگم. میگند کبوتر با کبوتر، اسب با شتر. ما در این مثل کبوتر هستیم و همنوع های خودمون رو جذب می کنیم. و ما کتاب می خونیم مس از دوستان کتاب خوان و علاقمند به فعالیت های جذاب دعوت کنید تا به این فروم گلاب (و گلابی) بپیوندند. ممنون
سخن آخر
دوستان خیلی حرف زدم شرمنده. دست خودم درد گرفته و الان... نیم ساعته که فقط دارم تایپ می کنم. امیدوارم بیهوده نبوده باشه و اثری رو که می خواستیم بذاره. باید به خودمون تکون بدیم وگرنه این فروم هم مثل فروم های دیگه، حتی به تاریخ هم نمی پیونده و فراموش میشه. من همچین چیزی رو اصلا نمیخوام و میدونم که شماها هم به هیچ عنوان جنین چیزی رو نمیخواید.
بهتره کراوات ها رو شل کنیم و کت ها رو در بیاریم. بالاخره وقتی که نیاز باشه حتی خود شادوماد هم چاقو رو برمیداره تا گردن گوسفند رو ببره.
پ.ن: تنها در صورت همکاری این فروم باقی می مونه. جون خارمادرتون بیاین کمک کنین.
پ.ن دوم: آقا من خواهش میکنم بیاید یه گوشه کار رو بگیرید:/ میخوام برم اما نمی دونم چرا دلم شور میزنه :/

- اگه حرفی زده شد که ناراحتی ایجاد کرد، من عذرخواهی نمی کنم. به جهنم که ناراحت شدید یا میاید کمک می کنید یا آرتام رو با چاقو می فرستم سراغتون :/

عضوگیری تیم تایپ